پیام نفت:
وقتی صدام حسین جنگ تحمیلی 8 ساله را شروع کرد هاشمی رفسنجانی با حضور در ستاد ارتش به بررسی بحران غیر منتظره پرداخت و این آغازگر حضور ایشان در جبهه گردید که بعدها با ایجاد صنایع موشکی و تهیه موشک هایی برای تنبیه کشور متجاوز ثمرات خوبی داشت و ثمره ایجاد صنایع موشکی ساخت انواع موشک های دفاعی بود که هم اکنون شاهدیم.
ایران آنلاین /حسین علایی
آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی از انقلابیون بزرگ و سیاستمدارانی است که نقش بسیار موثری در کمک به حل تمامی بحرانهای پدیدآمده علیه انقلاب اسلامی داشته است.
در هیچ صحنه ای از وقایع جمهوری اسلامیجای او خالی نیست و همواره ایشان برای نیل به اهداف انقلاب اسلامیو رشد و بالندگی ایران عزیز در تمامیدوران حیات جمهوری اسلامیایران فعالیتهای اثربخش و قابل تحسینی داشته است. از جمله بحرانهای مهمیکههاشمیدر آنها نقش درخور و شایستهای ایفا کرده است، دوران جنگ تحمیلی است.
آغاز جنگ
وقتی صدام حسین جنگ علیه ایران را شروع کرد، هاشمیرفسنجانی بلافاصله در ستاد ارتش حاضر شد و به بررسی چگونگی مواجهه با این بحران غیرمنتظره پرداخت. او به چیزی جز «دفع تجاوز دشمن» و «حفظ تمامیت ارضی» ایران فکر نمیکرد و چاره کار را دمیدن روح ایستادگی در ملت ایران و بکارگیری توان نیروهای مسلح علیه قوای ارتش متجاوز بعثی میدانست. این «سیاستمدار روحانی» در تبیین دیدگاه امام خمینی برای سازماندهی یک «دفاع مردمی» تلاش و کوشش بسیاری کرد. او از موفق ترین خطیبان نماز جمعه بود که اندیشه دفاعی اسلام را برای مردم در خطبههای تحلیلی نماز جمعه بیان میکرد و مردم را تشویق به حضور داوطلبانه در میدانهای دفاع از کشور میکرد. خطبههای نماز جمعه او برای «دوست و دشمن»،«موافق و مخالف» و بویژه «رزمندگان» حاضر در جبههها که تجزیه و تحلیل عملیات خود را از زبان «یار معتمد امام» میشنیدند، جذاب و شیرین بود.
نماینده امام در شورایعالی دفاع
با تشکیل شورایعالی دفاع، آیتالله هاشمیرفسنجانی به عنوان یکی از نمایندگان امام خمینی در این شورا برگزیده شد. حضور او در شورای عالی دفاع موجب شده بود تا وی با واقعیات مسائل سیاسی و صحنه واقعی جنگ به طور مستمر درگیر باشد و مشکلات رزمندگان و مدافعین جبههها را بهتر درک کند. بنابراین هم در مذاکرات با هیئتهای مختلف سیاسی خارجی در باره جنگ حضور فعال داشت و هم برای پیروزی رزمندگان در صحنههای عملیات، پشتیبانیهای لازم قانونی و بودجه ای و تدارکاتی را از موضع رئیس مجلس شورای اسلامی انجام میداد.
تداوم جنگ
اما نقش مهم ترهاشمیاز لحظه فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 به بعد و در تداوم جنگ نمایان میشود. در تصمیم گیری برای چگونگی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، او از کسانی است که معتقد به داشتن دست بالاتر نسبت به عراق برای خاتمه دادن به جنگ از طریق «مذاکره سیاسی» است. گرچه وی معتقد است که نظامیان، بویژه مرحوم تیمسار قاسمعلی ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش، امام را در دو جلسه شورای عالی دفاع که پس از فتح خرمشهر در محضر امام خمینی منعقد شد،قانع به عبور از مرز تا پدافند در ساحل اروندرود کردند ولی هاشمیرفسنجانی رسیدن به این مانع طبیعی دفاعی را امکانی برای یافتن موقعیت نظامیبرتر نسبت به ارتش عراق برای پایان دادن شرافت آمیز به جنگ تحمیلی از طریق«مذاکره» و «مصالحه»و «تحمیل شرایط ایران» بر صدام حسین میدانست. لازم به ذکر است که در جلسه شورایعالی دفاع، استدلال رئیس ستاد مشترک ارتش این بود که «مرز یک بیابان است و نمیتوان هزاران رزمنده را در آن نگاه داشت. باید تا کنار رودخانه اروندکه یک مانع طبیعی است پیشروی کرد تا بتوان با نیروی کمی در برابر ارتش متجاوز بعثی پدافند کرد». فرمانده کل سپاه نیزاستدلال تیمسار ظهیرنژاد را تایید کرد و اضافه کرد که شهرهای خرمشهر و آبادان با فاصله 500 متر از خط مقدم دشمن زیر آتش خمپارههای ارتش عراق هستند و توقف ما در مرز که متکی بر هیچ عارضهای نیست، اجازه دفاع از کشور را نمیدهد.
فرماندهی جنگ
با ناکامی در عملیات رمضان و بروز اختلاف بین فرماندهان ارتش و سپاه،هاشمیرفسنجانی به صحنه عملیات نزدیک تر شد. از آنجا که فرماندهان ارتش و سپاه، بسیاری از مشکلات و معضلات خود را برای هاشمی به عنوان فردی نزدیک به امام خمینی مطرح میکردند، او در پی هماهنگی بیشتر بین این دو نهاد نظامی برآمد. با افزایش ناهماهنگیها بین ارتش و سپاه و تداوم عملیاتهای ناموفقی مثل والفجر مقدماتی، امام خمینی به این نتیجه رسید تا فردی را به عنوان هماهنگ کننده نیروهای مسلح برگزیند تا ظرفیتهای سپاه و ارتش در مکمل و هماهنگی با یکدیگر بهتر علیه قوای دشمن بکار رود.
بر همین اساس ایشان طی حکمیدر 30 بهمن ماه سال 1362هاشمیرفسنجانی را به سمت فرمانده عملیاتهای موسوم به والفجر و در واقع فرماندهی جنگ منصوب کردند.این در حالی بود که عدم موفقیتهای پی درپی در جبههها هیچ جاذبهای برای بر عهده گرفتن مسئولیت فرماندهی جنگ در آن مقطع زمانی در بر نداشت. با صدور این حکم، هاشمیرفسنجانی قرارگاه خاتمالانبیا را تشکیل داد و حضور بیشتری در مناطق عملیاتی پیدا کرد. قبل از آغاز عملیات خیبر در جلسات فرماندهان ردههای مختلف عملیاتی ارتش و سپاه با آقای هاشمیرفسنجانی مشخص شد که ایشان ذهنی منظم داشته و دارای دقت بالایی در اخذ دیدگاههای نظامیاست و در باره طرحهای عملیاتی فقط شنونده نیست بلکه در باره چرایی هر تصمیم بحث میکند و سوالات دقیقی را مطرح مینماید. او از انجام هر عملیات، به دنبال راهی برای «پایان دادن به جنگ»میگشت. هاشمیرفسنجانی «تداوم جنگ» را تنها برای رسیدن به «صلح پایدار»میپسندید و به دنبال راه حلی برای خاتمه دادن به تخاصم بین دو کشور با حفظ حقوق ایران بود.
هاشمیرفسنجانی در اثنای جنگ با توجه به «واقعیات صحنه عملیات» و شناختی که از «قابلیتها و توان خودی» و نیز «توان و ظرفیتهای ارتش عراق» به دست آورده بود، و با توجه به «حمایتی» که قدرتهای بزرگ و بویژه کشورهای پولدار عربی مثل عربستان از صدام حسین میکردند، یک تعریف عملیاتی از شعار «جنگ جنگ تا پیروزی»که امام خمینی به دنبال آن بود، ارائه داد و به دنبال «کوتاه کردن دوران جنگ» و پایان دادن به مخاصمه بود.هاشمی«پیروزی» را تصرف یک منطقه استراتژیک از خاک عراق مثل بصره یا مناطق نفت خیز جنوب عراق میدانست تا بتوان از موضع قدرت،باقیمانده سرزمینهای ایران را آزاد کرد و جنگ را از طریق «مذاکره سیاسی»به پایان برد و راه را برای پیشرفت و آبادانی دو کشور باز کرد. با همین دیدگاه بود که ایشان از طرح ریزی عملیات خیبر و بدر که بر اساس آن، قوای ایران به کنار رودخانه دجله میرسیدند و چاههای نفت جزایر مجنون را در اختیار میگرفتند، استقبال کرد. رفسنجانی قبل از انجام عملیات بدر در سال 1363 در جمع فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا طی بیانات جامعی در نهایت مطالبی به این مضمون گفت: شما این عملیات را با موفقیت انجام دهید و راه بصره به بغداد را مسدود کنید، ما جنگ را پایان میدهیم. او همین استراتژی را تا آخر جنگ دنبال کرد و به دنبال انجام یک «عملیات سرنوشتساز» بود تا بتواند جنگ را با دست بالا خاتمه دهد. البته در آن زمان برخی مفهوم این استراتژی را به گونه دیگری درک و مطرح کردند و در بیانات خود میگفتند: امام میگوید «جنگ جنگ تا پیروزی» ولی آقای هاشمیرفسنجانی میگوید: «جنگ جنگ تا یک پیروزی». در حالی که به نظر میرسد آقایهاشمیرفسنجانی آنچه را که «عملی و اجرایی» بود و با «واقعیات میدان نبرد» و«توان پشتیبانی کشور» و «اوضاع سیاسی جهانی»همخوانی داشت و عملا قابل انجام بود را مطرح میکرد و میخواست نظر امام خمینی را برای نیل به پیروزی، عملیاتی کند و از میزان خسارات جنگ بکاهد و ایران را به هدف ناکام گذاشتن دشمن از تحمیل جنگ بر جمهوری اسلامی برساند. در نهایت هم جمهوری اسلامیایران، جنگ را پس از 8 سال با توجه به شرایط واقعی صحنه عملیات و منافع کشور خاتمه داد.
تقویت بنیه دفاعی کشور
در تحقق بخشی به شعار «جنگ جنگ تا پیروزی»، آقای هاشمیرفسنجانی به تقویت بنیه دفاعی کشور و قدرت رزمینیروهای مسلح همت گماشت. در بین سیاستمداران و روحانیان، ایشان مسلطترین فرد به مسائل نظامی و برنامههای عملیاتی در بین مقامات آن روز کشور بود. حضور ایشان به عنوان فرمانده جنگ این فرصت را پدید آورده بود تا هاشمیرفسنجانی هم با اصطلاحات نظامی و فرهنگ جبهه و هم با تاکتیکها و تکنیکهای عملیاتی آشنا شود و بهتر از هر کسی نیازهای میدان جنگ را درک کند.
به همین دلیل بود که ایشان به تامین موشکهای زمین به زمین و ساحل به دریا برای نیروهای مسلح روی آورد و موفق شد که با دوستی با کشورهایی مانند سوریه و لیبی تعداد معدودی موشک با اعزام آقای محسن رفیقدوست به این کشورها دریافت کند.
توسعه صنایع موشکی
هاشمیرفسنجانی میدانست که با تعداد معدودی موشک نمیتوان با قدرت هوایی و موشکی فزاینده عراق که متکی به منبع قدرتهای بزرگ مثل روسیه و چین و فرانسه است، مقابله کرد، لذا بلافاصله صنایع موشکی سپاه و جهاد را با خلاقیت مهندسان برجسته ترین دانشگاههای ایران بنیانگذاری کرد و با در اختیار گذاشتن نمونههایی از موشکهای وارداتی، عملا تحقیقات برای تولید موشکهای دوربرد در ایران آغاز شد. در واقع آیتالله هاشمیرفسنجانی را باید پدر صنایع و قدرت موشکی ایران به حساب آورد که به صورت همه جانبه از توسعه این صنعت در ایران حمایت میکرد. بکارگیری و ساخت انواع موشکهای اسکاد، کرم ابریشم و ضد تانک تاو ثمره این همت بلند است.
او همچنین از هر فرصتی برای بازسازی توان موشکی ایران بویژه موشکهای ضد هواییهاوک و نیز تامین قطعات هواپیماهای جنگنده استفاده میکرد.با این تلاشها بود که هاشمی توانست با توجه به نیاز آمریکاییها و فرانسویها به آزادسازی گروگانهای خود در لبنان، مقادیر قابل توجهی قطعات و موشکهاوگ و نیز موشک تاو را در سال 1364 تهیه کند که اقدام موثری در ماجرای مک فارلین بود.
در چهار سال آخر جنگ، آقای هاشمیرفسنجانی به همراه سایر مسئولین کشور،ظرفیت کشور را با کمک دولت آقای مهندس میرحسین موسوی به جبههها سرازیر کرد و توان نیروهای مسلح از جمله توان مهندسی جنگ را با کمک ستاد جنگ جهاد سازندگی تا حد امکان برای انجام عملیاتهای بزرگ در راستای تحقق اهداف ایران، بسیج کرد. در همین دوران بود که عملیاتهایی مانند فتح فاو، کربلای 4 و شلمچه(کربلای5) و نیز عملیات والفجر10 از سال 1364 تا ابتدای سال 1367 با فرماندهی و پشتیبانی ایشان و با شجاعت و فداکاریهای رزمندگان اسلام انجام شد.
جانشین فرمانده کل قوا
با گسترش جنگ و فراگیر شدن آن در حمله به شهرها و توسعه جنگ شیمیایی و افزایش حملات عراق به بنادر نفتی ایران و نفتکشها در خلیج فارس، امام خمینی در 12 خرداد ماه سال 1367 آیتالله هاشمیرفسنجانی را به سمت «جانشین فرمانده کل قوا» با تمام اختیارات منصوب کرد تا ایشان بتواند تمامیامکانات دولت و نیروهای مسلح را در مقابله با ارتش بعثی عراق بکار گیرد. آقایهاشمیرفسنجانی به منظور درگیر کردن بیشتر دولت با مسائل جنگ، نخست وزیر را به سمت رئیس ستاد فرماندهی کل قوا و برخی از وزرا و فرماندهان جنگ را در مسئولیتهای ستاد فرماندهی کل قوا بکار گرفت.
خاتمه دادن به جنگ
مهمترین نقش آیتالله هاشمیرفسنجانی را باید در خاتمه دادن به جنگ تحمیلی در سال 1367 دانست. ایشان از انجام اقدامات سیاسی و دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ حمایت میکرد. گرچه وزارت امورخارجه در آن زمان ابتکار عمل صلح خواهی را در فعالیتهای دیپلماتیک، علم نکرده بود و تا حدودی دفاعی عمل میکرد ولی هاشمیرفسنجانی از تلاش برای تصویب قطعنامه ای به نفع ایران در سازمان ملل حمایت میکرد. شاید بتوان گفت تنظیم و صدور قطعنامه 598 که پس از عبور قوای ایران از اروندرود و قطع ارتباط عراق با دریای آزاد صورت پذیرفت، از علائم نیاز به یک دیپلماسی فعال جنگی در تمامیدوران دفاع مقدس بود.
در اواخر دوران جنگ، تقریبا هیچیک از مسئولین طراز اول کشور حرفی از پایان دادن به جنگی که دیگر فرسایشی شده بود نمیزدند، ولیهاشمیرفسنجانی پس از انتصاب به سمت جانشین فرمانده کل قوا از فرماندهان جنگ خواست تا طرح خود را برای تداوم و پیروزی در جنگ ارائه کنند. از دولت هم خواست تا چگونگی توان خزانه کشور برای پشتیبانی از نیروهای حاضر در صحنه عملیات را به تصویر بکشد.
نامه تکاندهنده فرمانده کل سپاه و نوشته رییس سازمان برنامه و بودجه بیانگر آن بود که پیروزی نظامی به این زودیها امکان پذیر نیست و توان کشور برای جنگیدن طولانیمدت و کسب پیروزیهای قاطع نظامی تقریبا به پایان رسیده است و راهی جز غلبه بر دشمن از طریق «نجنگیدن» و «خاتمه دادن به جنگ» وجود ندارد. از سوی دیگر آقای هاشمیرفسنجانی و بعضی از سران کشور به این نتیجه رسیده بودند که آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ نخواهند گذاشت که جمهوری اسلامیایران پیروز مطلق و بلامنازع میدان جنگ با عراق باشد. حضور گسترده ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس از سال 1366 و حمله به سکوهای نفتی ایران و سرنگونی هواپیمای مسافری ایران نیز بیانگر این موضوع بود.
در اینجا بود که پس از چهار ماه شکست پی در پی در جبههها و به اسارت درآمدن نزدیک به 17 هزار نفر از رزمندگان، آقای هاشمیرفسنجانی آماده یک فداکاری بزرگ شد و به امام خمینی پیشنهاد کرد که ایشان مسئولیت خاتمه یافتن جنگ از طریق پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل را میپذیرد و خود را قربانی رسیدن به صلح برای ملت ایران میکند.
ولی امام خمینی که همیشه صادقانه و شفاف، واقعیات اوضاع و مشکلات کشور را برای مردم بیان میکرد شخصا با پذیرش آتشبس، به جنگ 8 ساله پایان دادند.
پس از رحلت امام خمینی نیز، آیتالله هاشمیرفسنجانی توانست در پاسخ به مکاتبات رئیس جمهور عراق، آتشبس در جبههها را تبدیل به اعتراف کتبی صدام حسین مبنی بر معتبر بودن معاهده 1975 کند و خیال ایران را از شروع جنگی دوباره راحت کند.
خداوند هم به پاس فداکاریهای رزمندگان اسلام و نیت خالص امام امت، پاداش عظیمیبه ملت ایران و عراق داد و صدام و رژیم بعث عراق را درست دو سال پس از پایان جنگ،به دلیل حمله نظامی به کویت و اشغال آن کشور، مغضوب قدرتهای بزرگ جهانی و کشورهای عربی خلیج فارس کرد و ورق را به نفع ایران در افکار عمومی جهانی برگرداند.
سرانجام صدام حسین دیکتاتور خشن و خونخوار عراق، حدود 14 سال پس از پایان جنگ با ایران، با وضع خفت باری از اریکه قدرت به زیر کشیده و سرنگون شد و رژیم بعث عراق قدرت خود را از دست داد و از هم فروپاشید و عراق در اختیار ملت آن کشور قرار گرفت و مردم ایران و عراق و منطقه به خوبی درک کردند که: «الصلح خیر».جالب آن که محمد العریبی قاضی ارشد دادگاه عراق، قلمیکه با آن حکم اعدام صدام حسین مستبد زورگوی عراق صادر شده بود را به آیتالله هاشمیرفسنجانی هدیه کرد.
در مجموع باید گفت آیتالله هاشمیرفسنجانی یاد خوبی از خود در همه دوران زندگی بویژه در سالهای آخر عمر که تحت فشار همهجانبه زیادی قرار گرفته بود، در اذهان مردم و افکار عمومیبجا گذاشت.
تشییع جنازه باشکوه وی در خیابانهای تهران نشان داد که:«ان الذین آمنوا و عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا»./ مردم سالاری
شاهدات یک مرجع تقلید از دوران هاشمی رفسنجانی
|