مهندس محمد حسن پیوندی ،صاحبنظر در صنعت پتروشیمی:
س)آقای مهندس بحث در خصوص ارزیابی خصوصی سازی صنعت پتروشیمی کشور را با این سوال آغاز میکنیم که آیا اساساً برای واگذاری واحدها به بخش خصوصی، ایجاد هلدینگ خلیج فارس ضروری بود؟
ج) شخص من از ابتدا کلا با قطعه قطعه کردن صنعت پتروشیمی کشور مخالف بودم وهنوز هم معتقدم سهام پتروشیمی باید یکپارچه و یکجا به هر شکلی در بورس عرضه می شد. یعنی کل مجموعه و آنچه نامش سهام شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود، در بورس عرضه شود و به تمام مردم کشور، هرچه میتوانند بخرند، سهام داده شود و آنچه باقی میماند و سرمایههای مردمی قادر به جذبش نبود را آن زمان به صندوقهای بازنشستگی که مشتاق سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمیاند، بدهیم.
س) علت اصلی مخالفت با قطعه قطعه کردن صنعت پتروشیمی را میتوانید توضیح دهید؟
ج) صنعت پتروشیمی، صنعتی است که در بسیاری موارد محصول یک مجتمع، خوراک مجتمع بعدی به شمار میرود و محصول از طریق یک خط لوله منتقل میشود. یعنی حتی هیچ حمل و نقلی که با کامیون یا تانکر هم اتفاق نمی افتد. یعنی این حد وابستگی را نشان میدهد وقتی که مواد اولیه و محصول یک مجتمع، خوراک مجتع بعدی میشود و از طریق خط لوله انتقال مییابد. این وابستگی مجتمعها به یکدیگر را نشان میدهد که متفاوت از سایر صنایع است.
موضوع بعدی این است که یک زنجیره تولید وجود دارد و یک زنجیره ارزش که دست زدن به این زنجیره هم مشکلات عملیاتی ایجاد میکند (و کرده) و هم مشکلات ارزشی.
در آن زمان اعتقاد ما این بود و منعکس هم کردیم اما سازمان خصوصیسازی چون قصد داشت به فرآیند خصوصیسازی در کشور سرعت دهد، سراغ صنعت پتروشیمی رفت و این درست همزمان با یک مقدار ضعف مدیریتی در صنعت پتروشیمی هم بود که به اصطلاح نتوانست این موقعیت و تفکر را حمایت کند.
س) مدیریت وقت به چه شیوهای معتقد بود؟
ج) در اصل سازمان خصوصیسازی قویتر از خود پتروشیمی در این زمینه برخورد میکرد در حالی که ما معتقد بودیم پتروشیمی باید قویتر از آن سازمان عمل کند یعنی مدیریت پتروشیمی باید غالب میبود بر سازمان خصوصیسازی. البته ما دلایل مان را هم ذکر کردیم مثلا فرض کنید گفتیم حداقلش این است که خوشههای تولیدی به شکل هلدینگهای مستقل خصوصی شود. یکی از راه هایش روشهای تخصصی بود مثلا بگوییم که صنایع کود شیمیایی یک هلدینگ باشد و خصوصی شود. یا اینکه مثلا صنایع شیمیایی یک هلدینگ باشد و خصوصی شود و همین طور صنایع پلیمری یک هلدینگ که خصوصی شود. این یک روش بود که البته ایراداتی هم دارد ولی بهترین راهش این بود که خوشههای پتروشیمی یکجا به شکل هلدینگ درآیند اگر که خصوصیسازی یکپارچه را قبول نداشتند. در درجه اول که کل صنعت پتروشیمی بهتر بود خصوصی میشد چون وقتی کل صنعت پتروشیمی را خصوصی میکردند فقط دستگاهها و تجهیزات خصوصی نمیشود بلکه نیروی انسانی و کل ساختار شرکت هم همراه این صنعت و تجهیزات به بخش خصوصی منتقل میشدند. یعنی به طور مثال من هم که در سمتی در صنعت پتروشیمی کار میکردم به بخش خصوصی منتقل میشدم و همین طور سایر پرسنل مجتمعها و ستاد و. . .
ولی حالا اگر هم انجام نمیدهیم که کل صنعت پتروشیمی را خصوصی کنیم، پس حالا باید خوشههای پتروشیمی را یکجا به بخش خصوصی منتقل میکردیم مثلاً مجتمع پتروشیمی جم یک خوشه بزرگ تولیدی است از خوراک اتان تا انتهای محصولاتی که از کارخانه با کامیون یا تانکر بیرون میرود، اقتصادش یکپارچه است از خوراک اتان تا محصولات نهایی که پلیمرها باشد و گازمایع و. . .
این مجتمع پتروشیمی یکی از بزر گترین مجتمع هاست از خوراک اتان از پارس جنوبی و بخشی از رفینیت مجتمع نوری (برزویه) تا انتهای پلیمر و گلایکول یک خوشه است و اقتصادش یکپارچه محسوب میشود. چون اقتصاد این مجتمع را ما یکپارچه دیده بودیم و کلا بازگشت سرمایه خوبی داشت. بعد در شرایطی که میخواستیم خصوصیسازی را سرعت دهیم، آمدند و واحد پلی پروپیلن آن را جدا کردند، واحد گلایکول را جدا کردند اصطلاحا قیچی برداشتیم و این ارتباط را جدا کردیم و به بخش خصوصی دادیم.
س) توضیح میدهید این کار به چه مشکلی برخورد؟
ج)بله مشکلی که هست اینکه واحد پلی پروپیلن زیر ظرفیت کار میکند واحد MEG اقتصاد خوبی ندارد چرا؟ برای اینکه اتیلن میگیرد و اتیلن را تبدیل به گلایکول میکند. فاصله بین قیمت اتیلن و گلایکول آنقدر نیست که فاصله بین قیمت اتان و گلایکول بوده (که ما آن را یکپارچه دیده بودیم. ) در نتیجه به هر حال این شرکتها با مشکلات اینچنینی روبرو شده اند. آن وقت مدیریت پتروشیمی خوراک دهنده هم گاهی وقتها ممکن است احساس نکند که واحد پلی پروپیلن از آن جدا شده و متعهد است که با ظرفیت صد درصدی به آن خوراک بدهد.
اینها مسائلی است که عواقب عدم خصوصیسازی یکپارچه به شمار میرود. اما در اواخر متوجه شدند که این تفکر خصوصیسازی یکپارچه کار درستی بوده. آمدند وسط راه ضرر را کم کردند آنچه که باقی مانده بود را هلدینگ خلیج فارس کردند. در این هلدینگ خلیج فارس الان واحدهای بزرگی است. بندر امام، بوعلی سینا- شهید تندگویان- برزویه (نوری) به اضافه برخی شرکتهای خدماتی. حالا از طر دیگر خصوصیسازی بازرگانی هم یک مقدار به مشکلات قضیه اضافه کرده است.
س) بازرگانی که در ابتدا خصوصی شد.
ج) بله بازرگانی بدون پشتوانه تولیدی عددی نیست. تنها پشتوانه برند پتروشیمی است. باید بازرگانی هم تولید پشت سرش باشد تا مجموعه در درازمدت اقتصادی باشد. الان به اصطلاح مشکلاتی بین نحوه صادرات و نحوه فروش یکپارچه وجود دارد. آن موقع ما میگفتیم یکپارچه خصوصی شود. بازرگانی هم داخل مجموعه قرار داشت. به هر حال اینکه بحث هلدینگ را پیش کشیدید، از اینجا به این جمع بندی رسیدند. الان هم معتقدم در هلدینگ میتوان دوباره به دلیل اینکه واحدهای اصلی در درونش قرار دارند، کلا به شرطی که مدیریت بسیار قوی با تفکر تولید کیفی و با تفکر توسعه صنعت پتروشیمی ایران بر آن حاکم باشد، کار را جمع کرد. چون صنعت پتروشیمی ایران از درون مجتمع بندر امام به وجود آمده است یعنی از صادرات گاز مایع مجتمع که از خوراک NGL است. این خوراک گاز مایع پشتوانه فاینانس آن پروژههایی بود که در منطقه ویژه پتروشیمی در ماهشهر و عسلویه انجام شد. بازپرداخت اقساط فاینانس از طریق صادرات گاز مایع امکان پذیر بود چون معمولا پروژهها در کشور ما طبق زمانبندی استاندارد به تولید نمیرسد. در نتیجه این طور شد والا خود هر یک از پلنتها و مجتمعها میتوانست بازپرداخت اقساطش را بدهد. اما در شروع کار مثلا در قرارداد ممکن است ۴۸EPC ماهه بسته باشید ولی پروژه ۶۰ ماهه تمام شود بنابراین اقساط فاینانس فرا میرسد ولی هنوز تولیدی از آن مجتمع ندارد آنچه کمک میکرد پتروشیمی بند رامام بود. چون همه زیر چتر شرکت ملی صنایع پتروشیمی بودند. منابع مالی در اختیار شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود و توزیع این منابع را مدیریت میکرد. به هر حال ما تلاش کردیم سهام یوتیلیتیهای فجر و مبین را به مصرف کنندگان منتقل کنیم.
س) هلدینگ خلیج فارس باز هم فعلا یک پلان است و درگیری بین سازمان خصوصیسازی و شرکت پتروشیمی ادامه دارد اما ظرف غالب باز سازمان خصوصیسازی است. یعنی سازمان خصوصیسازی باز هم هلدینگ را به این صورت قبول ندارد.
ج) دیگر الان خیلی اشتباه خواهد بود اگر بخواهند این مجموعه را هم قطعه قطعه کنند.
س) فکر میکنید هنوز این خطر وجود دارد؟
ج)نه من این خطر را احساس نمیکنم چون اگر این طور بود دیگر هلدینگ را تشکیل نمیدادند. ما فقط یک نگرانی پیدا کردیم که چون بوتیلیتیهای فجر و مبین بوتیلیتیهای متمرکز هستند و به تعداد زیادی از مجتمعها چه در ماهشهر چه در عسلویه خدمات میدهند الان سهم بخش خصوصی که از این یوتیلیتیها استفاده میکنند، بیش از سهم باقیمانده در هلدینگ است. یعنی نسبت استفاده از این یوتیلیتیها در بخش خصوصی خیلی بیشتر از آن واحدهایی است که در هلدینگ باقی مانده اند و مصرف کننده اند. پیشنهاد ما این بود که فجر و مبین از داخل هلدینگ بیرون بیاید و سهامشان را به نسبت مصرف بین کل مصرف کنندگان توزیع کند و خودشان هم این مجموعه را به نسبت سهامشان مدیریت کنند تا ایجاد انحصار نشود. به شورای رقابت هم مراجعه کردیم ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است. شاید این یکی از مسائل مربوط به عدم پیشرفت واگذاری هلدینگ به بخش خصوصی باشد. ما گفتیم کاری کنید تا این هم مثل خصوصیسازی بازرگانی پتروشیمی نشود. بازرگانی یکی از بهترین راههای خصوصیسازیاش این بود که سهامش به نسبت تولید و فروش (چه صادرات چه فروش داخلی) بین مجتمعها توزیع میشد که میتوانست مدیریت منسجمی از دیدگاه منافع و استفاده صحیح و دقیق از برند P. C. C را اعمال کند.
در شرایط فعلی اعتقادم این است که دیگر باید حداقل بر حفظ یکپارچگی هلدینگ فعلی پافشاری کنیم. اما آنچه که لازم دارد این است که ما دوباره از نو بر اساس مجتمع بندر امام بتوانیم یکپارچگی این راحفظ کنیم که درآمدهایی که این مجتمع بندر امام ایجاد میکند، صرف تولید شود اما در قدم اول نیاز است که سه یا چهار سال درآمد این مجموعه صرف نوسازی شود چون مجتمع بندر امام الان در شرایط بسیار فرسودهیی قرار دارد و هر لحظه ممکن است در هر گوشهاش یک حادثه و مشکلی پیش آید مثل حوادثی که چند ماه پیش رخ داد. تاکنون به خیر گذشته یعنی باید گفت چون به هر حال این یک واقعیت است که مجتمع پتروشیمی بندر امام با قدمت ۳۵ سال در حال کار است حداقل من در جریان اساس و ساختارش بودم. در سال ۵۶ که بلافاصله وارد صنعت پتروشیمی شدم تا الان قدمتی ۳۵- ۳۰ ساله را دارد پشت سر میگذارد و در محیطی «خورنده» قرار دارد. جایی است که درصد رطوبت بسیار بالاست. گازهای اسیدی منطقه وجود دارند. قرار داشتن در کنار مجتمع رازی را هم اضافه کنید که اصولا تولیدکننده SO۲ است به هر حال علاوه بر خورندگی داخلی خورندگی از بیرون هم دارد و حجم مراقبتی که این مجتمع لازم دارد بسیار بیش از چیزی است که الان داریم. ما نیروی انسانی زیادی را در بندر امام داریم اما این به معنای شدت مراقبت نیست این مجتمع به سطح وحد مراقبت بسیار بالایی نیاز دارد. من اعتقاد دارم مجتمع بندر امام نیاز به نوسازی دارد نه صرفا تعمیرات و بازسازی.
س) آقای مهندس اکثرا این طور عنوان میشد که بیشتر سوانح و آتش سوزیهای پتروشیمی در واحدهای خصوصیسازی شده رخ داده که هزینه و زمان کمتری صرف ایمنی و مراقبت میکنند که البته با وقوع سانحه در پتروشیمی بندر امام این به اصطلاح نقض شد.
ج) نه فقط بحث این سانحه نیست. صنایع هیدروکربوری به هر حال صنایعی با پتانسیل آتشسوزی و انفجار هستند. چون هم مواد در فشارهای بالا وجود دارد و هم در درجه حرارتهای بسیار پایین و هم در درجه حرارتهای بسیار بالا. یعنی این پتانسیل همیشه وجود دارد اگر نگوییم جزء طبیعتش است، حداقل این را میطلبد.
در مورد این صنایع هیدروکربوری (اعم از نفت و گازو...) تکنولوژی تنها عامل کنترل کننده یا کاهش دهنده خطرات نیست چون تعداد حوادثی که در کشورهای پیشرفته هم اتفاق میافتد زیاد است. در یکی از مجتمعهای بزرگ آمریکا که حتی مردم به خاطر دود ناشی از حادثه مجبور به تخلیه مناطق مسکونی شدند. پس در مسائل ایمنی در صنایع هیدروکربوری انسانها نقش بسیار بزرگی دارند یعنی با اینکه در مجتمعهای پتروشیمی سیگار کشیدن هم ممنوع است ولی شما میتوانید آگاهانه در کنار حجم زیادی هیدروکربور آتش روشن کنید اما آگاهانه این کار را انجام دهید. معنیاش این است که باید خطر را بشناسید. حالا برای اینکه این اتفاقات نیفتند تنها چیزی که خطرات و سوانح را کاهش میدهد، توجه مدیریتی صد درصدی است. مدیریتی آگاه و هوشیار لازم است. در صنعت پتروشیمی و صنایع هیدروکربوری مدیران باید صد درصد تخصص داشته باشند بدون شک باید متخصص باشند و آگاه. در صنایع پتروشیمی یک ضلع مثلث انفجار همیشه وجود دارد. بدون تردید هست حالا وقتی فرسودگی پیش میآید این دوبعدی میشود چون به اصطلاح هر لحظه به دلیل فرسودگی دسترسی به اکسیژن پیش میآید و اگر خطاهای انسانی هم اضافه شود پتانسیل ایجاد خطر و سانحه بالا میرود. پس در شرایط فعلی آنچه مسلم است فرسودگی را باید ترمیم و جایگزین کرد. نباید توقع داشت واحدی بعد از ۳۵ سال فعالیت همان کارآئی را داشته باشد که ۳۵ سال قبل داشت.
س) یعنی قبل از سازماندهی هلدینگی مثل خلیج فارس نوسازی واحدی مثل مجتمع پتروشیمی بندر امام باید در دستور کار قرار گیرد؟
ج) یک راهش این است. من در مصاحبه قبل گفتم یک راه این است که در دولت حفظ شود که بتوانید مدیریت یکپارچه قدرتمند بر آن داشته باشید و نوسازی کنید یا اینکه فرآیند توسعه را هم ادامه دهید چون بدون تردید الان فرآیند توسعه ما کند است. بخش خصوصیهای تکهپاره شده توجه خاصی به توسعه ندارند، توجه خاصی که دارند به ایجاد ثروت است. صنعت پتروشیمی درست است که ایجاد ثروت میکند اما ستون اصلی اقتصاد صنعتی کشور است و یا حداقل بود. بنابراین یک راه این بود که هلدینگ همچنان در دولت باقی بماند با مدیریت بسیار قوی. حد ومرز این صنعت این طور است و متناسب با تکنولوژی هایش توجه خاص هم میخواهد و باید مدیریتی با تفکر متناسب با این مسائل داشته باشد. این صنعت تکنولوژی پیشرفتهیی دارد منظور تکنولوژیای نیست که در آن فرآیند کالایی تولید شود و صرفا یک تحول فیزیکی رخ دهد. بلکه منظور این است که نگهداری و حفظ انواع کاتالیستها و مواد شیمیایی را دارید که کنترل یک محدوده درجه حرارتی از منفی ۲۰۰ درجه سانتیگراد تا مثبت۱۴۰۰ درجه سانتیگراد یا فشار از خلاء تا ۳۵۰۰۰ PSI دانش فنی و تبحر و مهارت و ایمنی میخواهد. اگر هم قرار است هلدینگ به بخش خصوصی داده شود اعتقادم این است که تحت مدیریت یکپارچه و قوی قرار داشته باشد و مدیران با صلاحیت و کاردان و کسانی که بدانند این صنعت پایه توسعه است را بگمارند. مدیرانی که این تفکر را داشته باشند که الان هدف صرفاً این نیست که سود ببریم. هدف حفظ تولید، بازسازی و نوسازی است و بعد صنعت پتروشیمی توسعه یابد. باید چنین تفکری بر مجموعه حاکم شود.
س) فکر میکنید حاکم شود؟
ج) من اعتقادم این است اگر قرار است صنعت پتروشیمی ایران رشد کند راهش این است.
س) بحث ضرورت زمان هم مطرح است. شاید پس از طی فرآیندی زمانبر به این ایده برسند اما آن موقع دیگر دیرشده باشد.
ج) حداقل چون مجتمعهایی مثل بندر امام و نوری در داخل هلدینگ قرار دارند و اینها مجتمعهای مادر هستند باید به هر حال توجه داشت که به این صنعت به شکل تجاری صرفا نگاه نکنیم بلکه به عنوان یک موتور توسعه و ستون اقتصاد کشور. به اعتقاد من وقتی چیزی در حدود ۱۰ درصد از هیدروکربور تولید کشور بیشتر وارد صنعت پتروشیمی نمیشود ولی بیش از ۴۰ درصد صادرات غیرنفتی را تشکیل میدهد یعنی این صنعت بسیار ارزشمند است و معنیاش این است که بر سایر صنایع تاثیرگذار است. صنعت بالادست و واحدهای پتروشیمی به ۴۰- ۳۰ هزار کارخانه پایین دستی و اصطلاحا صنایع تبدیلی خوراک میدهند.
بنابراین تاثیر زیادی روی همه چیز اعم از صنایع خودرو، لاستیک شوینده، بسته بندی و کشاورزی و. . . دارند. الان هم با این توصیف و حساسیت راهش این است که هلدینگ به هر شکلی که قرار است واگذار شود با این تفکر باشد که مسوولان احساس کنند یکی از ستونهای اقتصاد کشور را دارند به بخش خصوصی منتقل میکنند. یعنی از دید تجاری و فروش کارخانهها نباید به قضیه نگاه کنند بلکه از دید حفظ صنعت پتروشیمی کشور و توسعه آن و در نتیجه توسعه اقتصادی کل کشور به موضوع بنگرند.
|