هفته گذشته برخی جراید بر اساس آمار منتشره از سوی دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات گمرک، تیتر زده بودند که ارزش صادرات غیرنفتی در پنج ماهه اول سال از مرز 7/15میلیارد دلار گذشته است اما با فرا رفتن از تیتر و با دقت در متن و جزییات خبر، واقعیتهای دیگری مشخص میشود. آمارهای منتشره نشان میدهد که 1/3میلیارد دلار از این رقم مربوط به صادرات میعانات گازی و بیش از 6/4میلیارد دلار از آن مربوط به محصولات پتروشیمی هستند. در مورد میعانات گازی باید دانست که این میعانات درست مانند نفتخام و گاز طبیعی، یک محصول استخراجی هستند که از میادین نفتی یا گازی استخراج و به صورت خام صادر میشوند و غیرنفتی دانستن آنها هیچ معنایی غیر از آدرس غلط دادن در مورد حجم صادرات غیرنفتی ندارد. در صنعت پتروشیمی نیز ماده اولیه یا خوراک، مواد نفتی و گاز طبیعی است بنابراین غیرنفتی دانستن محصولات پتروشیمی نیز چندان منطق ندارد، البته در صنایع پتروشیمی علیالقاعده باید ارزش افزوده روی مواد نفتی یا گاز ایجاد شده باشد و حداقل خامفروشی نیست. اما در اینجا نیز دو نکته قابل توجه است: اول اینکه با دقت در جزییات محصولات پتروشیمی مشخص میشود که نیمی از محصولاتی که بهعنوان فرآوردههای پتروشیمی صادر شدهاند (مانند پروپان و بوتان و گاز مایع یا LPG) در واقع برشهای نفتی و فرآوردههای پالایشی هستند که ارزش افزوده قابلتوجهی هم ندارند و به هیچوجه نمیتوانند محصول پتروشیمی تلقی شوند.
دوم اینکه اغلب صادرات پتروشیمی محصولات میانی با ارزش افزوده بسیار پایین هستند و هنوز یارانههای فراوانی به واحدهای پتروشیمی اعطا میشود و خصوصا قیمت خوراک آنها یارانه است و اگر قیمتهای تمامشده محصولات صادراتی پتروشیمی، واقعی شوند معلوم خواهد شد که آیا واقعا ارزش افزودهای وجود دارد یا حتی خامفروشی مواد اولیه نسبت به تحویل آن به واحدهای پتروشیمی مقرون به صرفهتر است؟!
به این ترتیب ملاحظه میشود که در مورد نیمی از آمار اعلامشده در مورد غیرنفتی بودن آنچه که به عنوان صادرات غیرنفتی ذکر شده است، تردید جدی وجود دارد اما نیم دیگر نیز بیمساله نیست، اگر به گزارش تشریحی گمرک که روی سایت این سازمان تحت عنوان «آمار مقدماتی تجارت خارجی کشور در پنج ماهه اول 1391» منتشر شده، مراجعه شود بسیاری از حقایق روشن میشود. هرچند در آن گزارش نیز ریز اقلام صادراتی مشخص نیست اما مثلا در فهرست 10 قلم عمده صادراتی مشخص میشود که 411میلیون دلار از آن «سایر» نیز مربوط به قیر است که باز هم یک فرآورده نفتی و پالایشگاهی است و متاسفانه قیر صادراتی کشور نیز هنوز به صورت سنتی و با تنوع کم و بدون ارزش افزوده قابلتوجه، صادر میشود. احتمالا بخش قابلتوجهی از این رقم نیز مربوط به نفتکوره است که به دلیل نامطلوب بودن ترکیب بازده پالایشگاهی کشور، حجم عظیمی نفتکوره تولید و بعضا حتی پایینتر از قیمت نفتخام صادر میشود. جالب این است که ارقام صادرات فرآوردههای نفتی مانند گازمایع (LPG) و نفتکوره به حساب صادرات غیرنفتی منظور میشود در صورتی که در مقابل، میلیاردها دلار صرف واردات بنزین میشود که در شرایط تحریمهای کنونی واردات آن نیز روز به روز دشوارتر میشود. گاز مایع میتواند بهعنوان سوخت خودرو جایگزین بنزین شود و هماکنون نیز مقداری گاز مایع بهعنوان سوخت خودرو در کشور مصرف میشود. سالها پیش وزیر وقت نفت، در یک تصمیم شتابزده و کارشناسی نشده، به صورت ناگهانی جلوی گسترش استفاده از گاز مایع بهعنوان سوخت خودرو را گرفت و روند مصرف آن در بخش حملونقل را معکوس کرد و امروز باید در شرایط تحریم، گاز مایع را با زحمت و عملا زیر قیمت بازار صادر و بنزین را با زحمت و بسیار گرانتر وارد کنیم.
البته این نحوه محاسبه اقلام در جداول گمرکی، مربوط به امروز و دیروز نیست و سالهاست که این بنای اشتباه گذاشته شده است. چرا اشتباه؟ برای اینکه علیالاصول اهمیت صادرات غیرنفتی و هدف از محاسبه تفکیکی آن بهعنوان یک سرفصل خاص و دستهبندی صادرات به دو بخش نفتی و غیرنفتی، این است که روند خلاص شدن از وابستگی اقتصاد به تکمحصولی و وابستگی به کالای استخراجی (و نه تولیدی) و روند خلاص شدن از ارتزاق و مصرف از سرمایههای ملی (زیرزمینی) و نیز روند توسعه صنعتی و متنوع شدن اقتصاد کشور و تولید ارزش افزوده در اقتصاد را بازتاب دهد و اگر چنین باشد این نحوه محاسبه صادرات غیرنفتی نهتنها آدرس غلط به جامعه و اقتصاددانان و سیاستگذاران اقتصادی میدهد بلکه نقض غرض است. ممکن است بعضی بگویند که منظور از نفتی و غیرنفتی، نفتخام است و هدف از این دستهبندی این است که خامفروشی و غیرخامفروشی را تفکیک کند و روند خلاصی از خامفروشی را بازتاب دهد. در این مورد نیز باید گفت که متاسفانه تلقی اشتباهی در جامعه به وجود آمده است. آنچه که در اقتصاد ارزش و اصالت دارد ارزش افزوده است و نه صِرف فرآوری. فرآوریای ارزش دارد که منتج به ایجاد ارزش افزوده شود. خیلی ساده است، ممکن است بهلحاظ فنی امروز یا فردا، بشود طلا را تبدیل به مس کرد و بهجای طلای خام، مس فرآوری شده (از طلا) را فروخت اما آیا این کار به لحاظ اقتصادی عاقلانه است؟ البته این مثال با اغراق همراه است، اما چندان دور از واقع هم نیست.
صنایع و فناوریها، روند تحول و تطور دارند. به عنوان مثال زنجیره ارزش صنعت فولاد را در نظر بگیرید، یک روز فناوری ذوب و رسیدن از سنگآهن به شمش آهن در اختیار همه نبود و ممکن بود که در این مرحله ارزش افزوده بالایی (بیشتر از هزینه تبدیل) وجود داشته باشد اما وقتی این فناوری به تدریج بازاری میشود و در اختیار همه قرار میگیرد، به تدریج ارزش افزوده خود را از دست میدهد. در این مرحله ممکن است کشورهای صاحب فناوری با محاسبه هزینههای اجتماعی (و خصوصا هزینههای زیستمحیطی) به این نتیجه برسند که این حلقه از زنجیره صنعت دیگر اقتصادی نیست و بهتر است آن را به کشورهای توسعهنیافته منتقل کنند و خودشان به حلقههای بالاتر زنجیره ارزش منتقل شوند و مثلا فولاد و شمش خام را از جهان سوم بخرند و قطعات با ارزش افزوده بسیار بالا مثل انواع موتورها و ... را بسازند. در صنعت نفت و حتی پاییندستی آن یعنی صنعت پتروشیمی هم همینگونه است. مقایسه کنید محتوای پلاستیک یک اسباببازی یا یک خودکار که از خارج وارد میکنیم چقدر است و درآمد ما از صادرات همان میزان پلاستیک به صورت خام چقدر؟ در صنعت پالایش، نفتخام تبدیل به محصولات قابل استفاده میشود اما ارزش افزوده این صنعت به سختی جواب هزینههای آن را میدهد. کشورهای صاحب فناوری پیشرفته و صاحب دانش فنی با اصلاحات فرآیندی در صنعت پالایش و پتروشیمی، دایما هزینههای خود را پایین میآورند و کیفیت و در نتیجه ارزش محصول را بالا میبرند و گرنه صرف اینکه پالایشگاه داشته باشیم و 40درصد نفتخاممان را به نفتکوره تبدیل کنیم یا محصولات میانی کمارزش پتروشیمی که با هزینههای اجتماعی و زیستمحیطی سنگین هم تولید میشوند را صادر کنیم و محصولات نهایی با ارزش افزوده بسیار بالاتر از هزینه ساخت و تولید را وارد کنیم، اصالت ندارد.
در هر حال به نظر میرسد انتشار اینگونه آمارها فریبنده و غلطانداز است و اگر هدف این است که روند توسعه صنعتی و پیشرفت همهجانبه کشور رصد شود، اقتصاددانان و تصمیمگیران اقتصادی باید دستهبندیهای دیگری را برای آمار صادرات کشور مثلا بر اساس ارزش افزوده یا سطح فناوری تعریف کنند و گمرکات و سایر سازمانهای ذیربط موظف به تهیه و انتشار آن شوند و این نگاه تنها محدود به نفت هم نیست. قیمت اغلب فرآوردههای نفتی و حتی محصولات پایهای پتروشیمی، تابعی از قیمتهای جهانی نفتخام هستند و بدیهی است که با بالارفتن قیمت جهانی نفت، قیمت آنها و در نتیجه ارزش صادرات آنها بالا میرود اما آیا این به معنای توسعه صنعتی، رها شدن از اقتصاد نفتی و پیشرفت کشور در مسیر توسعه است؟ |