پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :
نايل فرگوسن، در يادداشتي در نشريه فارن افرز نوشت: شايد هنري كسينجر را بيش از هر چيز بتوان با كلمه "تنش زدايي" به ياد آورد. وي در دهههاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ميلادي به عنوان مشاور امنيت ملي و سپس وزير امور خارجه آمريكا مبتكر سياست تنش زدايي بين اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده بود. البته تنش زدايي را نبايد با مفهوم ايجاد روابط دوستانه اشتباه گرفت. چنين سياستي نه درباره ايجاد روابط دوستانه با مسكو، بلكه با هدف كاهش ريسكهايي بود كه جنگ سرد آنها را تشديد نموده بود.
به گزارش سرويس بين الملل «انتخاب»، در ادامه اين مطلب آمده است: كسينجر در خاطرات خود در اين باره مينويسد: «ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي رقباي ايدئولوژيك هستند... تنش زدايي نميتواند اين رقابت را تغيير دهد. زندگي در دوران تسليحات هستهاي ما را ناگزير از همزيستي ميسازد. تنشهاي لفظي بي رحمانه نيز نميتواند اين واقعيت را تغيير دهد.» براي كسينجر، تنش زدايي راهي ميانه بين تهاجمي نظامي بود كه منجر به شروع جنگ جهاني اول شد و سياست مماشاتي كه به اعتقاد او جنگ جهاني دوم را به بار آورد.
اكنون با گذشت ۵ دهه از آن دوران، همان احساس عملگرايانه سبب شده تا سياست گذاران در واشنگتن به نتيجهاي مشابه در مورد چين برسند، كشوري كه ظاهرا جو بايدن، رئيس جمهوري و تيم امنيت ملي اش آماده تنش زدايي با آن هستند. بايدن در ماه نوامبر در ملاقات با شي جينپينگ، رئيس جمهور چين گفت: «ما بايد اطمينان يابيم كه رقابت (بين ما) به سمت منازعه و درگيري تغيير جهت ندهد... ما همچنين در قبال ملت خودمان و مردم جهان مسئوليت داريم تا وقتي مصالحمان ايجاب ميكند با هم كار كنيم.»
نيم قرن بعد از ابتكار تنش زدايي كسينجر و در حالي كه واشنگتن تلاش ميكند خود را با يك جنگ سرد جديد وفق دهد، سياست تنش زدايي ميتواند توسط تندروها از مسير خود خارج شود. سيستمداران جمهوري خواه تمايل دارند مخالفان خود را، اهل كرنش در برابر چين توصيف كنند، درست همانگونه كه اسلاف هم حزبي شان در دهه ۱۹۷۰ كسينجر و همفكرانش را اهل كرنش در برابر شوروي معرفي ميكردند. به طور مثال، تام كاتن، سناتور آركانزاس مدعي شده كه بايدن «در حال مماشات و تسكين دادن كمونيستهاي چيني است.» ستاد انتخاباتي دونالد ترامپ هم بايدن را به ضعف متهم كرده كه ميتواند پكن را تشويق به تجاوز به تايوان نمايد.
اين اتهامات چيز جديدي نيست. جهوري خواهان هميشه تمايل داشته اند با احضار روح ريگان، سخنان وي در مورد انتقاد از تنش زدايي را تكرار كنند. اما اين خطر وجود دارد كه هر دو حزب حاكم در آمريكا برداشت اشتباهي از درسهاي دهه ۱۹۷۰ كرده باشند. جمهوري خواهان ممكن است با اتخاذ يك سياست آشتي ناپذير مهار در قبال چين در خصوص توانايي آمريكا بر فائق آمدن بر چين در صورت بروز هرگونه درگيرياي دچار توهم شوند. بايدن نيز براي اجتناب از تشديد تنش ممكن است اهميت بازدارندگي به عنوان يكي از اجزاء تنش زدايي را دست كم بگيرد. جوهره استراتژي كسينجر اين بود كه دو سياست تعامل و مهار را به گونهاي در هم بياميزد كه متناسب با وضعيت اقتصادي آمريكا و افكار عمومي اين كشور در دهه ۱۹۷۰ باشد؛ سياستي كه روسها آن را "همبستگي نيروها" ميخواندند. تركيب مشابهي از اين دو عامل امروز هم مورد نياز است به ويژه زماني كه همبستگي نيروها در برابر پكن بسيار مطلوبتر از به كارگيري آن در برابر مسكو است.
كسينجر سال ۲۰۱۹ در سخنرانياي در پكن اعلام كرد كه ايالات متحده و چين "در آستانه يك جنگ سرد" قرار دارند. وي يك سال قبل از مرگش در سال ۲۰۲۳، هشدار داد كه جنگ سرد جديد به دليل پيشرفت فن آوريهاي نوين نظير هوش مصنوعي كه ميتواند سلاحها را سريعتر و دقيقتر و در عين حال مستقل از دستورات انسانها سازد، بسيار خطرناكتر از جنگ سرد قبلي خود بود.
وي از هر دو ابرقدرت خواست تا هرجا كه ممكن است براي محدود كردن خطرات وجودي اين جنگ سرد جديد و به ويژه احتراز از رويارويي فاجعه بار بر سر قضيه تايوان با هم همكاري كنند.
همچون دهه ۱۹۷۰ ميلادي، بسياري از كارشناسان در مناظرات فعلي شان در مورد سياست آمريكا در قبال چين از اين رويكرد انتقاد ميكنند. البريج كولبي، متفكرترين چهره نسل جديد استراتژيستهاي محافظه كار، دولت بايدن را تشويق كرده تا براي بازداشتن چين از به چالش كشيدن نظامي وضعيت موجود كه در آن تايوان از خودمتاري و يك اقتصاد رو به پيشرفت برخوردار است، "استراتژي انكار" را به كار گيرد. در مواقعي، اينگونه به نظر رسيده كه دولت بايدن سياست ۵۰ ساله ابهام استراتژيك در مورد مسئله تايوان، كه به موجب آن ايالات متحده از موضع گيري روشن در مورد حمايت نظامي از تايوان جهت دفاع از خود امتناع ميورزد، را زير سوال برده است. يك اتفاق نظر تقريبا فراحزبي وجود دارد كه دوران قبلي تعامل با پكن يك اشتباه بوده و مبتني بر اين فرض نادرست شكل گرفته بود كه افزايش تجارت با چين موجب خواهد شد نظام سياسي اين كشور به شكلي جادويي به سمت ليبرالي شدن پيش برود.
اما هيچ دليل قانع كنندهاي وجود ندارد كه چرا ابرقدرتهاي زمان ما مانند اسلاف خود در دهههاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، قبل از رسيدن به مرحله تنش زدايي بايد ۲۰ سالي را صرف حاشيه نشيني و عدم تعامل نمايند. نسخه قرن بيست و يكمي تنش زدايي قطعا بر به راه افتادن ورژن جديدي از بحران موشكي كوبا بر سر موضوع تايوان ترجيح دارد و اين قطعا چيزي بود كه كسينجر در اخرين سال از عمر طولاني خود به آن معتقد بود. اين اصليترين انگيزه وي براي آخرين سفرش به پكن مدتي كوتاه قبل از تولد يكصد سالگي اش بود.
تنش زدايي جديد به معناي مماشات با چين نخواهد بود، چرا كه انتظار چنداني نيز براي تغيير در اين كشور وجود ندارد. تنش زدايي به معناي به جريان انداختن تعداد زيادي از مذاكرات در حوزههاي مختلف از جمله كنترل تسليحات، تجارت، انتقال فن اوري، تغييرات اقليمي، هوش مصنوعي و فضاست. همچون مذاكرات موافقتنامه سالت، اين مذاكرات نيز طولاني، خسته كننده و شايد حتي بي نتيجه باشد، اما اين مذاكرات ملاقاتهايي رو در رو را به دنبال خواهد داشت كه به قول وينستون چرچيل، نخست وزير فقيد بريتانيا بر جنگ ترجيح دارند.