پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي: شكست روسيه از ژاپن و تأثير آن بر انقلاب مشروطه
جمعه، 23 مهر 1400 - 07:56     کد خبر: 47682

پيام نفت:

در باره شكست روسيه در جنگ ميان آن كشور و ژاپن در سالهاي 1904 ـ 1905، و تأثيرش در انقلاب مشروطه فراوان نوشته شده است. اين رساله، «اجمال وقايع جنگ روس و ژاپون» يكي از بازمانده هاي آن تأثير و گزارشي است با همان رويكرد از وقايع اين جنگ كه در سال مشروطه، يعني 1324ق توسط يك هموطن ارمني نوشته شده است.

تأثير شكست روسيه از ژاپن و تأثير آن در انقلاب مشروطه
منابع ايراني دوره مشروطه، در اين نكته اتفاق نظر دارند كه شكست روسها از ژاپن در جنگي كه ميان آنها در سال 1904ـ 1905 درگرفت، تأثير بسيار مهمي در جنبش مشروطه ايران داشت كه سال 1906 ـ 1907 برآمد. علت هم اين بود كه اساسا جنبش مشروطه، نوعي اقدام عليه تسلط روسها بر دربار ايران بود، كاري كه انگليسي ها هم مشوق آن بودند. آن زمان انگليسي ها، همپيمان ژاپن بودند و ايراني ها از روسيه تزاري سخت دلخور. 

زماني كه مردم ايران عليه استبداد قاجاري اقدام كردند، سالها بود كه اخباري از پيشرفت هاي ژاپن داشتند و اين هم در تحقير آنها، مزيد بر مطالبي شده بود كه از برتري غرب بر خود مي شنيدند. اكنون مي ديدند كه روسها كه طي دو قرن اخير، ايرانيان را شكست داده و بر سرنوشت آنان مسلط شده بودند، از ژاپني ها شكست خورده اند، پس به خود باليده و در اين فكر بودند كه يك كشور، جز روس و انگليس و فرانسه، هم مي تواند به اين نقطه از قوت برسد. در اين باره داستانهايي هم ساخته شد و آن اين كه ميكادو، پادشاه وقت ژاپن هم مسلمان شده است!

از اينها كه بگذريم، داستان ژاپن حتي براي دربار ايران هم مهم بود، اين كه بايد تلاش كرد تا از نظر علمي و صنعتي پيشرفت كرد. اين پيشرفت در اين جنگ خود را نشان داد، به طوري كه نيروهاي دريايي و زميني ژاپن توانستند، ارتش قدرتمند روسيه را شكست داده و صدمات جبران ناپذيري بر آن وارد كنند.

اخبار اين جنگ در نشريات ايراني و فارسي انعكاس مي يافت و چنان كه اشاره شد، وقتي اندكي بعد انقلاب مشروطه رخ داد، در تحليلها و حتي ادب فارسي كاملا واگويه شده و اثر داشت.

به نظرم، در اين باره، هيچ كس بيشتر از استاد رجب زاده ننوشته است. ايشان ـ چنان كه لطف كرده و براي بنده نوشتند ـ در مقالات متعددي به گردآوري اين نكات پرداخته و از جمله دو مقاله مفصل در مجله آينده، سال هيجدهم نوشته است:
* جنگ روس و ژاپن به روايت ايرانيان، در: آينده، سال هيجدهم، ش۱-۶ (فروردين-شهريور ۱۳۷۱)، ص ۸۱ تا ۱۰۵؛ ش ۷-۱۲ (مهر- اسفند ۱۳۷۱)، ص۲۷-۴۱۷ .

بخشي از آن مطالب، درباره اخبار و ديدگاه هايي است كه در حبل المتين درج شده و ايشان آنها را هم جداگانه در منبع زير آورده است.
* ژاپن در حبل المتين، در: ايرانشناسي (در دو بخش)، سال هشتم، ش2 (تابستان 1375)، ص38-321 (بخش 1)؛ ش3 (پائيز 1375)، ص508-496 (بخش 2).

بعدها تفصيل اين مطالب را با تتبع كامل در مقاله اي با عنوان زير منتشر كردند:
* ايرانيان، نهضتِ مشروطه خواهي، و نمونۀ ژاپنِ پيشرو، در: فصلنامۀ تخصّصي تاريخ معاصر ايران، ش۱۰ (ويژه نامه انقلاب مشروطيت ايران، تابستان ۱۳۷۸) ص۱۳۲-۸۸. اين مقاله نوشته كاملي است و انواع و اقسام گزارشهايي كه سياسيون، اصحاب مطبوعات و حتي نوشته هاي طنز و فكاهي در حوالي مشروطه در اين باره آورده اند، گزارش شده است.

داستان پادشاه ژاپن به صورت يك منظومه فارسي هم در آمد كه گزارشي از آن را آقاي رجب زاده با مشخصات زير نوشته است:
* ميكادونامه يا ستايشنامه ژاپن: رزمنامه اي از يك سده پيش، در: كتابِ ماه تاريخ و جغرافيا، سال چهارم، ش3 (پي در پي 38)، 30 دي 1378، ص12-3.

اين منظومه كه به صورت مستقل و با تصحيح آقاي علي ميرانصاري و توسط ميراث مكتوب منتشر شده، نشانگر اوج تأثير ماجراي جنگ ژاپن و روسيه در ميان ايرانيان است.

جناب رجب زاده مجموعه اي از اين مطالب را در مجموعه مقالاتشان با عنوان زير هم درج كرده اند:
* رسانه هايِ ايران و جنگِ روس و ژاپن (۱۸۰۵-۱۸۰۴)، در: همانجا، ص ۱۶۴-۱۳۳، و همان در:ژاپن؛ ديروز و امروز (مجموعه مقاله ها)، دفتر پژوهشهاي فرهنگي، تهران، ۱۳۸۳،ص ۸۶-۲۴۸.

در گزارش هايي تحت عنوان چشمه خورشيد، در بخش پانزدهم آن، باز در اين باره گزارشهايي آمده است.
* از چشمه خورشيد (قسمت 15)؛ يادداشتهائي از ژاپن؛ جنگ روس و ژاپن پس از يكصد سال، در: بخارا، ش.44(مهر-آبان1384)، ص 136 تا 152).

با وجود اين نوشته ها، بيهوده بود كه بنده بخواهم در اين باره مطلبي بنويسم.

رساله حاضر در باره جنگ ژاپن با روسيه
رساله حاضر با عنوان «اجمال وقايع جنگ روس و ژاپون» به شماره 7948 در كتابخانه مجلس در سال 1324، يعني همان سال انقلاب مشروطه، براي مظفرالدين شاه و به نام وي نوشته شده است. نويسنده رساله هم وطني ارمني با نام كاراپت آوانسيان است. نسخه مزبور در 164 صفحه (صفحات هشت سطري) در هشت فصل ارائه شده است. مقدمه آن، كلياتي در باره پيشرفت ژاپن و نيز بيان روحيات و باورهاي ديني مردم اين كشور بوده، و پس از آن، به سرعت به شرح مراحل اين جنگ از آغاز تا پايان پرداخته شده است. تاريخ تأليف اين رساله 1906 بوده و اين يك سال پس از جنگي است كه ميان روس و ژاپن در سال 1904 ـ 1905 روي داد.

اختلاف دو كشور ژاپن و روسيه، بر سر منچوري و اين كه روسها به رغم موافقت نامه حاضر به بيرون بردن نيروهاي خود از آن ناحيه نشدند، سبب شد تا ژاپن در ژانويه سال 1904 به روسيه اولتيماتوم داد، در ششم فوريه آن سال روابطش را قطع كرد و روز دهم فوريه اعلام جنگ نمود. با شكست روسيه، توافق بر آتش بس شده و صلحي پُرتسموت ميان دو كشور با وساطت رئيس جمهور امريكا در پنجم سپتامبر سال 1905 برقرار شد.

اين كتاب، شرحي از مراحل مختلف نبرد را بيان كرده و در موارد معدودي منابع خود را نيز ياد كرده است. بسياري از روزنامه هاي تهران، همان زمان، شرح اين نبردها را گزارش مي كردند و مولف اين رساله هم در آغاز نوشته است: «روزنامجات شريفه ايران، شُروحات مفصله و عام المنفعه در باب جنگ نگاشتند. من هم براي مزيد آگاهي هموطنان عزيزم به شرح اجمال وقايع جنگ به فراخور قوه پرداختم، و اميدوارم از عدم قابليت و اغلاط مشحون آن چشم پوشيده، و عذرم پذيرفته آيد و باعث تشويق و دلاسايي اين حقير بشود كه بتوانم از اين به بعد ذرّه‌اي و شمه‌اي از تكاليفم نسبت به دايه و پرورنده خود يعني ايران جنّت نشان بنمايم».

بدين ترتيب رساله حاضر، نوعي تاريخ نگاري از يك رويداد در يك مقطع حساس و با هدف تأثيرگذاري بر فضاي سياسي ايران است. زمينه آن، علاقه مردم ايران به آن وقايع است؛ وقايعي كه پاي روسيه در آن درگير بود و شكستش سبب خوشحالي مردم ايران در آن مقطع شد.

اين گزارش حاوي بسياري از اتفاقات روزانه اين جنگ با ياد كرد از اسامي زيادي از فرماندهان روسي، ژاپني و نام بسياري از اماكن تاريخي است كه غالبا براي ما نامأنوس است. شايد بهتر بود، و حتما، كه اسامي دقيق اين مناطق نوشته شود، كاري كه در اين فرصت، از دست بنده ساخته نبود. تك نسخه بودن اين اثر هم، عامل ديگري بود كه امكان سنجش دقيق اين اسامي را از اين متن مي گرفت. شايد روزگاري ديگر، فرصت اين كار براي بنده يا ديگري فراهم شود. جستجوي در نوشته هاي جاري، نتوانست بر بنده روشن كند كه كسي اين متن را چاپ يا از آن استفاده كرده است يا خير؛ طبعا اين امر سبب شد تا متن ياد شده را كه چند سال پيش يكي از دانشجويانم (خانم سيده ابوالفتحي) تايپ كرده بود، اين بار مرور نسبتا دقيق با متن كرده و با اين مقدمه كوتاه در اختيار علاقه مندان قرار دهم. خداوند خطاهاي ما بر ما ببخشايد.

رسول جعفريان

اجمال وقايع جنگ روس و ژاپن

مقدمه
جنگ مشرق الاقصي كه بيش از 108 ماه امتداد داشت، بر جنگ هاي ازمنه جديد سبقت جست، و به همه از باب بصيرت و سياست اثر مدنيّت ظاهر ساخت، و «كالشمس في وسط السّماء» هويدا و لايح گرديد، تربيت داراي چه قدرت و معجزات است كه در ظرف 30 تا 40 سال چراغ بينش علم جهالت اين قوم شرقي را بالكل برطرف نمود، چنان به اوج سعادات افراخت كه نتوانست گوي ارتقا از عرصه جهان بربايد. از ابتداي جنگ تا انتهاي فتوحات متواليه ژاپونيها، بحراً يا برّاً در رياست ژنرالهاي حاذق و مجرّب برهان كافي بر دانايي و ملت پرستي و هواخواهي اين قوم اصفر ظاهر است، و «كالنقش في الحجر» مكشوف گرديد كه قوّه علميه و عقليه چه مقامي ارجمند دارد... به تربيت سليمه است كه قومي از جاده جهالت و ناداني به صراط بهبودي و شاهراه تمدن هدايت مي‌نمايد. هرچند مدارس در مملكتي داير شود، نونهالان وطن در نوشيدن علم پربار مي شوند، و تأثير آن تا مدتي مديد باقي و برقرار مي ماند. زمانه مي طلبد از نوم غفلت و مستي جهالت بيدار شويم و با كمال جد و جهد پا به دايره تمدن بگذاريم و همدست و هم خيال در اصلاح حال خويش بيفتيم.
چو عضوي به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار

نظر ارباب خبرت دايم بدين صوب معطوف است، و اولياي دولت و مديران جرايد همم عاليه شان مصروف مي دارند كه عوايد و فوايد تربيت با دلايل فصيحه بيان بكند. احوال اين قوم اقصي الشرق مستدل مي سازد، آنچه در فوق ذكر كرديم، بايد اعمال قبيحه را مجتنب و محاسن را مجذوب كرديم. فتوحات دولت آلمان كه در سنه 1870-1871 واقع شد، و از كثرت خسارت مشهور به هيچ وجه نمي شود شبهه به جنگ روس و ژاپون داد، چون اكثر از اوقات چيزي نمي ماند كه نتيجه جنگ تغيير و تبديل شود؛ ولي برخلاف آن فتوحات آن قطعي بود و ترتيبات نظاميه مباشره و طبيعيه و غيره به اقصي درجه به حسن و خوبي رسانيده، قابل تحسين و تمجيد بودند. كسي كه بخواهد بيان و توصيف جنگ مذكوره بكند، خواه مخواه به رتبه تفصيل مي رود؛ چون شرح بزرگترين جنگها و كاملترين فتوحات و شكستها كه دنيا عديل اينها تا به حال كمتر ديده است، بايد بداند در ظرف چند ماه قلعه معروفه پرت آرتور كه بر احداث و رونق آن دولت روس كرورها مصرف كرده، به دست ژاپونيها افتاد. بر قشون روس شكست و خسارت عظيم در (ليا و ميانك) و قرب حصار مكدن وارد آمد، و جهازات بالتيك كه با كمال هنرمندي از مسافت بعيده و در بيان اشكالات اميرال (روژستونسكي) هدايت و رهبري نموده، منقلع و نابود گرديده بود. بعد كانفرانس (پُرتسموت) با انقلابات اميد و ترس مطمح نظر مشرق و مغرب شد تا آخرالامر صلح نامه منتظره به امضا رسيد، و كار پيكار خاتمه پذيرفت.

روزنامجات شريفه ايران، شُروحات مفصله و عام المنفعه در باب جنگ نگاشتند. من هم براي مزيد آگاهي هموطنان عزيزم به شرح اجمال وقايع جنگ به فراخور قوه پرداختم، و اميدوارم از عدم قابليت و اغلاط مشحون آن چشم پوشيده، و عذرم پذيرفته آيد و باعث تشويق و دلاسايي اين حقير بشود كه بتوانم از اين به بعد ذرّه‌اي و شمه‌اي از تكاليفم نسبت به دايه و پرورنده خود يعني ايران جنّت نشان بنمايم.
شكر و سپاس خالق كون و مكان و آفريننده زمين و زمان لازم و واجب است كه در اين عصر فرخنده فرجام و خجسته شيم، از توجّهات كامله و ساعي جميله و بذل مراحم بيكرانه بندگان اعليحضرت قوي شوكت، قدر قدرت، نوشيروان عدالت، شاهنشاه جمجاه، معارف پناه، مظفر الدين شاه، خلدالله ملكه و سلطانه علم و دانش شايع و راسخ شده و يوماً فيوماً در ازدياد است. از بارگاه يزدان براي سلامت و كثرت عظمت و حشمت ذات ملكي صفات اقدس همايون و دعاي دوام دولت ابد مدت و روز افزون مسئلت مي نمايم.

[جغرافياي و آب و هوا و يژگي هاي مردم ژاپن]
از مطالعه كنندگان معذرت مي خواهم كه با ضيق مجال به فراغت بال مطلب ذيل را هم در باب ژاپون و ژاپونيها به لحاظ شريفشان بگذرانند. در طرف مشرق-الاقصي آسيا در اقيانوس كبير مملكت ژاپون است كه مشتمل بر چندين صد جزيره مي باشد و بزرگترين آن جزاير را (نيپون) گويند، و پايتخش (توكيو) است. هوايش معتدل و بسيار خوب و خاك حاصل خيز و شهرهاي بزرگ و بي مانند ژاپونيها كه سي چهل سال قبل از اين در بحر توحش و جهالت مستغرق بودند و هيچكس اجازت دخول به مملكت ايشان را نداشت، اكنون در ظرف چند سال اخير خصوصا از جنگ با چين و جنگ حاليه با روس شهرت تام در ملت و مقامي در مدنيت پيدا كرده كه تمام دول و ملل عالم متحيّرند.

مسافر اولين بار از كشتي بيرون آمده، به ساحل ژاپون مي رسد. هر چه به نظرش مي آيد، درخت هاي و كشتزارهاي سبز و خرم و راهها و كوچه هاي پاكيزه و باصفا و نظم و درست رفتاري مردمان است. ژاپونيها كوتاه قامت هستند و چون زلزله هم در آنجا بسيار واقع مي شود، خانه هاي خود را كوچك و چوبين مي سازند، با حياط و باغچه؛ و اتاقها همه ساده است و مبل و اسباب زينتي ندارد و ژاپونيها همه چهارزانو بر زمين روي بوريا مي نشينند. طبعاً مهمان دوست و خوش اخلاق هستند و كمال سعي و كوشش را مي‌نمايند كه ميهمانان ايشان خرّم و خشنود باشند. غذايشان عموماً از برنج و سبزي و ماهي خشك است. ولي در موقع ضيافت اغذيه لذيذه نيز تهيه مي كنند و با دو چوب كه در كمربند هر كس حاضر است، غذا را صرف مي‌نمايند. بعد از غذا، تنباكوي اعلا مي كشند، و عرقي از برنج كه اسمش (ساقي) است، مي نوشند. ولي هيچكس مست نمي شود؛ والا از خانه بيرون نمي آيد كه مستي مايه رسوايي و افتضاح است. بعد از آن چايي مي-آورند، در پياله چيني و بدون شيريني صرف مي كنند و زنها از كودكي طبخ چايي را مي‌آموزند؛ چه پختن چايي به ترتيبي كه نزد آنها معمول است، خالي از زحمت و اشكال نيست و خيلي اهتمام مي كنند پاكيزه درست شود كه اسباب افتخار است.

عموم مردم بسيار ساعي در كار هستند و به كدّ يمين و عرق جبين نان مي‌خورند. به هر كار صعبي به چشم خوشي و دلگرمي مي نگرند، و چنان به انجام مي رسانند كه انسان متحير مي ماند، و صنايع آنها در همه جا مطلوب و مرغوب است.

دخترهاي ژاپون خواندن و نوشتن و كارهاي خانه را كاملاً مي دانند؛ خصوصاً دختران متمولين همگي آزاد هستند و به زودي هم شوهر مي گيرند، و از اين جهت اولادشان كوتاه قامت مي شوند. زنها باوفا هستند و در دلهاي اطفالشان تخم دينداري و اطاعت و تقوي مي كارند.
چوب تر را چنانكه خواهي پيچ / نشود خشك جز به آتش راست

عده نفوس سكنه ژاپون تقريباً نود و چهار كرور است، و نصف بيشتر رعيت هستند. چهارصد و بيست قسم نباتات كشت و زرع مي كنن،د و كمال محافظت و مراقبت را از زراعت و محصول خود دارند كه خورش و پوشش اهالي عموماً از آن است. در دهات گاو و گاوميش و غيره كمتر پيدا مي‌شود، و اين دليل بر آن است كه خودشان اعمال كشت و ذرع را متحمّلند.

در دنيا مملكت و خطه ديگر يافت نمي شود كه بيشتر از ژاپون كوه آتشفشان داشته باشد و زلزله در آنجا كثيرالوقوع و معتاد است، مانند برف و باران در نزد ما؛ چنانچه اين دو نبود، محتمل بود امواج دريا بعضي از جاها را فرو مي گرفت و اكنون هم گاه گاه طوفان و تلاطم بحر چنان سخت است كه شهرها را خراب و ويران مي كند؛ از جمله شهر (آساكو) بود كه دو كرور نفوس داشت.

يكي از عجايب طبايع ژاپونيها اين است كه عموماً بساط جشن و سرور و انواع بازيها دوست مي دارند. مسافر اروپايي وقتي از پيري ژاپوني پرسيد كه چرا طبيعت شما چنين است، جواب داد كه اگر اينها را نداشته باشيم، نمي توانيم به سهولت كار بكنيم و به زودي شكسته و پير مي شويم. اين خوشي و تفريح خاطر ما را زنده دارد؛ وگرنه زندگاني اين دنياي فاني به زحمت آن نمي ارزد. روزهاي جشن تدارك بسياري مي بينند و در كوچه ها كه مزيّن به بيرقها و فانوسهاي گوناگون بي شمار است، هزاران هزار مردمان عياش از اعلي و ادني و مرد و زن و بزرگ و كوچك گردش مي كنند، و از انفاق و اعطاي مال به فقرا و ضعفا دريغ نمي دارند. و عجب اين است كه هيچ شر و فساد و سرقت و قيل و قال و جنگ و جدالي هرگز ميان آن جمعيت عظيم واقع نمي شود. هميشه مجالس تئاتر در همه جا برپا مي شود، و از صبح تا شام خلقي بي شمار به تماشا مي‌روند. دستگاه رقص و ساز هم فراوان است. از قرار مسطورات فوق چنين معلوم مي شود كه ژاپونيها در وقت خوشي و عشرت به خوش گذراني و عشرت مي پردازند و وقت كار، كار مي كنند.

[تعليم و تربيت در ژاپن]
اما از صفات حميده ژاپونيها اين است كه عموماً دوستدار تربيت و تعاليم و مروج معارف هستند؛ چنانچه در ژاپون زيادتر از روسيه روزنامجات و كتب به طبع مي رسد؛ در حاليكه عده نفوس روس سه برابر سكنه ژاپون و وسعت خاكش پنجاه و شش برابر ژاپون است. فقط در (توكيو ) هفتصد نوع روزنامه و جريده به طبع مي رسد و در شهرها قس علي هذا.

مدارس در مملكت ژاپون بي شمار است و هر كس ناگزير بايد در صدد تعليم و تعلم بوده باشد؛ والا ناداني براي هركس كسر و ننگ عظيم است. در سي چهل سال قبل كه ژاپونيها بناي رابطه و مراوده با دول اروپا را گذاردند، از طرف (ميكادو) فرماني به اين مضمون صادر شد: مايل هستم كه علم و مدنيت در بلاد ما حتي قراي و دهات شايع باشد.

[تحقق آرزوي ميكادو: ديگر نيازي به غرب ندارند]
الحال آنچه ميل و آرزوي ميكادو بوده به پايان رسيده است. حالت امروز ژاپون چه قدر فرق تا چهل سال قبل دارد. آن زمان ژاپونيها از علم و مدنيت خوف و وحشت داشتند و نور دانش را آتش سوزان مي پنداشتند؛ ولي اكنون به وقتي اندك ژاپونيان هرچه براي ترقي ملت و مملكتشان واجب دانستند، با كمال چالاكي از اروپ و امريكا آموختند، و اكنون معلمين از اقسام علوم و فنون در مملكتشان وافرند و هيچ احتياج به مغرب ندارند. اختراعات بديع حيرت انگيز نموده اند كه دليل بر كمال حذاقت و تعمق دانش و انديشه آنهاست. در مدارس و دارالصنايع ها و دارالفنونها اطفال هر قسم صنعت و حرفت مي‌آموزند و زماني نمي گذرد كه آنها بيرون آمده، جد و جهد براي معيشت خودشان و ثروت وطن مي كنند. در كارخانجات و تجارت ها اشخاصي كه طاقت روزي چهارده الي شانزده ساعت كار دارند، ساعتي بيكار و معطل نمي شوند. اگر ناگهان يكي از اهل اروپ به يكي از بنادر ژاپون وارد شود، باور نمي كند كه در اروپ نيست. في الحقيقه هيچ تفاوتي ما بين بلاد ژاپون با شهرهاي بزرگ اروپ نيست.

[فرنگي ها و روسها در ژاپن]
در بنادر ژاپون از انگليسي‌ها بسياري اقامت دارند، و اثر آنها در همه جا هويداست؛ به جهت اينكه بيشتر به واسطه اينها ژاپون در صف اعاظم دول عالم جاي گرفته است، و در بعضي از شهرهاي ژاپون به زبان انگليسي تكلم مي كنند؛ از قبيل (ناكازاكي) (كي) (يوكوهاما) (توكيو). غير انگليسيان از ملل آسيايي و اروپا و امريكا هم در بنادر ژاپون هستند و كشتيهاي تجاري و جنگي اين ملل هميشه لنگر انداخته است. در بندر (نيوسا) نزديك (ناكازاكي) به زبان روسي شكسته حرف مي زنند؛ به جهت اينكه در زمستان شهر(ولاديوستك) يخ مي بندد، و جهازهاي جنگي روس ناچار پناه به منازل و سواحل معتدله مي برند و يكي از آن جاها (نيوسا) است. روسها با دخترهاي ژاپوني بعضي از اوقات عقد و نكاح مي بندند و آميزش با يكديگر دارند. شهرها به واسطه راه آهن و مراوده جهازها از هر طرف عالم روز به روز بزرگتر مي شود و اجناس از هر قبيل خارج و داخل مي گردد. در شهرهايي كه مراوده فرنگيان كمتر است و از آنها آزاد و بركنار هستند، وضع بلاد و اشياء تغيير مي كند؛ چنانچه در آنجاها مي بيني كوچه هاي تنگ و بتكده‌هاي عالي و دكاكين بسيار و فانوس‌هاي گوناگون و پارچه هاي الوان به چوبها آويخته و در كوچه ها پيوسته رفت و آمد مي كنند. باركش هاي دوچرخي كه پر از چاي و تنباكو و برنج و غله و فلفل و هيزم و غيره است، غالباً در كوچه ها رفت و آمد مي كنند؛ خصوصاً شبها در معابر و خيابانها تماشاي غريبي است و هنگامي كه چراغها و فانوسهاي گوناگون مشتعل است، شخص خيال مي كند بساط جشني در شهر برپاست. رجال و خدام دولت همه لباسهاي فرنگي مي پوشند؛ ولي زنها لباسهاي مليتي قديم خود را از دست نداده اند. دولت ژاپون لازم دانست كه وضع و طرز سپاه بري و بحري خود به طرز و اسلوب سپاه اروپ تبديل نمايد. و اعزّاي اهالي ملت با دولت مساعدت كردند.

اكنون موافق قانون بر هر فردي از افراد امت لازم و متحتم است كه از هفده سالگي تا بيست و نه سالگي به دولت خدمت نمايد و در مدارس علوم نظامي مشق جنگ مي آموزند. از اين روي دولت ژاپون در غير زمان جنگ دويست و پنجاه هزار قشون مسلح دارد، و در وقت جنگ يك كرور الي دو كرور بيشتر تا هر عده اي كه حاجت افتد، مي تواند لشكر حاضر نمايد و عده كشتي هاي جنگي در غير موقع جنگ به هشتاد فروند مي رسد كه با تفنگها و توپهاي عظيم جديدالاختراع تجهيز شده است.

سابقاً كشتي‌هاي ژاپون را در امريكا مي ساختند؛ ولي اكنون در خود ژاپون هم مي سازند. محصولات ژاپون از طبيعي و صناعي از قرار ذيل است: برنج (غله)، (چاي)، (ابريشم)، منسوجات ابريشمينه و غيره؛ (پنبه)، (تنباكو)، زنجبيل، (كاغذ)، (لاك)، (چيني)، چودن، (ني بندي)، عاج، (مس)، صدف، (ظروف از خاك چيني)، انواع بادبيزن)، كافور و (غيره و غيره).

[دينداري در ژاپن]
ژاپونيها چندان متعصب و راسخ العقيده در كيش و دين خود نيستند. خواص براي اداي تكليف دينداري مي كنند و عوام فقط رسوم و آداب ظاهريه را حفظ و متابعات مي نمايند. مذهب قديم ميكادو و ژاپونيها (شينتوئي) است، و اصول اين مذهب اين است كه چيزهاي نادر و طبيعي اوصاف كبريايي دارند، و همچنين اكثر ارواح ناپديد كه در مدت حيات و حلول در ابدان مظهر كارهاي عجيب و غريب شده اند، فرايض آنها چندان نيست. اين مذهب دعاي معين و مواعظ حسنه و دستورالعملي براي تقواي و تهذيب اخلاقي و آداب تزهّدمدار ندارد. آنچه تكليفشان است بايد ظاهراً به بتكده ها بروند، و باطناً با ضمير پاك و قلب صافي باشند؛ بنابراين مذهب، مذهب قلبي است، و خودشان اقرار بر اين دارند. در عبادتگاه شان جز از يك يا دو بت چيز ديگر يافت نمي شود، و از اين قرار معلوم مي شود كه معتقد پيرايه و دستگاهي ديگر نيستند، و تمام عبادات را بي ريا مي‌پسندند.

مذهب ديگر هم دارند كه آن مذهب بودا است و آن تفاوت كلي با مذهب (شينتويي) دارد. پيروان اين مذهب بسيارند و اساس و عقيده و اصول مذهب بودا تقريباً تناسخ است؛ يعني معتقد بر اين اند كه ارواح مردمان برحسب نيك و بد زندگاني و اعمال و اعمال كه در اين جهان نموده، پس از فوت تبديل به صورت و حالي ديگر مي شود. و بايد هركس با توبه و عمل نيك و كف نفس و امساك از شهوات رحلت كند و معاودت نمايد تا حيات جاوداني يابد. معابد بودايي برخلاف بتكده ها عاليتر و مزيّن است، و رسوم و آداب عباداتشان سخت و مفصل؛ و با شوكت و جلالي تمام در كوچه ها و معابر طوف مي نمايند. چندسالي است مذهب عيسوي هم در ژاپون به واسطه دعات [مبلغان] عيسوي رواجي گرفته و تقريباً به قدر صد و بيست هزار نفر فعلاً متابعين دارد.

متن رساله اجمال وقايع جنگ روس و ژاپون

فصل اول [سبب شعله ور شدن جنگ]
سبب و آغاز جنگ ژاپونيها بناي گلوله ريزي بندر پرت آرتور مي نمايند. حركات قشون متخاصمين در مملكت كره ـ محاربه رودخانه يالو (محاربه مهيب ليائوتانگ) ـ جنگ عظيم في ما بين دولتين روس و ژاپون، واقعه در مشرق الاقصي آسيا در خاك منچوريا كه ولوله در اقطار جهان انداخت، و جالب انظار همه دول و ملل شد، و سبب اراقه ي خونيهاي مردمان كثيرالعدد اجمال آن از اين قرار است:
در ماه ژوئيه سنه 1903 ميلادي دولت شمس طالع (ژاپون) بعد از معاهده نمودن با دولت انگليس مذاكره تخليه منچوريا با روسيها به ميان آورده، چون ديد در جواب مماطله مي نمايند، كشف وضع امورات از دربار پترزبورغ خواست. وزارت خارجه از اين علامات خيال كرد كه غرض و مقصود ژاپون دست اندازي كره بود؛ در عوض منچوريا و اين ختم معاملات و انجام كار مي دانستند؛ ولي در ماه ژانويه دولت ژاپون ايضاً به ديار روس اطلاع داد كه منتظر جواب كافي و شافي است. دولت روس در خلال آن حال، به تصديق و صلاح ديد اميرال الكسيوف فرمانرواي منچوريا جهازهاي جنگي فرستاده شد، براي مشرق و سپاه برّي هم براي كره به بهانه محافظت حقوق روسيها.

در آنجا دولت ژاپون ديد كه در خفاء تداركات لازمه جنگ مي بينند، ديگر زياده انتظار وصول جواب نبرده، وزير مختار خود از پترزبورغ احضار كرد، و همچنين رشته معامله و رابطه سياسيه منقطع گرديد، و همين را اعلان جنگ شمرده، ولي روسيها تصور نمي نمودند كه ژاپون بتواند مداومت و مقاومت نمايد. به هر صورت در نيمه شب 8 فوريه جهازهاي جنگي ژاپون در تحت حكم و سركردگي اميرال توكو به مقابل پرت آرتور لنگر انداخت. هنگامي كه جشن و شور و چراغان براي موّلد اميرال (ستارك) سركرده و قشون ساخلو بندر ترتيب داده بودند، فرصت را غنيمت شمرده، اميرال توكو از لنگرگاه بيرون آمده، جهازهاي بندر را گلوله باران كرد و تا روسيها مطلع شدند، سه فروند [غرق و] چهار معيوب و از كار افتاده بودند.

روز ديگر گلوله ريزي شروع شد، و چهار فروند كشتي هم معيوب گرديدند. همان روز دسته‌اي از سفاين كشتي ژاپون هنگامي سپاه برّي را براي حمله كره محافظت و مراقبت از دشمنان مي كردند. دو جهاز روس موسوم به (وارياك) و (كورتيز) در بندر (چلمپو) غرق كردند.

قبل از جنگ قوّت بحري دولتين متحاربين با هم تفاوتي زياد نمي كرد؛ ولي بعد از فتوحات دو روزه، تسلط دريا با ژاپونيها افتاد، و غيرت و حميت آنها ازدياد يافت كه گفته اند ابتداي خوب، نصف كار است. تكاليف اميرال توكو بسا سنگين و سخت بود. اولاً كشيك بوغاز پرت آرتور كرد كه مبادا سفاين آنجا بيرون آمده، خسارت كلي به كشتي هاي ژاپون كه مشغول نقل سپاه بري بودند، برسانند، و ثانياً نگذارد سفاين ولاديوستك به آنها متفق شوند. بعد از شكستهاي سابقه وزارت خارجه روس اميرال ماكاروف شخص مشهور و محترم به جاي اميرال ستارك مأمور نمود. حالت اميرال توكو سخت تر گشت؛ ولي به حيله و ملعوب غريب و عجيب، سفاين روسيها بيرون بندر كشيده، جهازهاي اميرال ماكاروف موسوم به (پترپالاوسك) به گلوله ديناميت زيردريايي خورده، به هوا پراكنده شد با خود اميرال و جمعي كثيري. سه هفته بعد ژاپونيها بوغاز بندر را با كشتي هاي كهنه تجارتي به يك درجه مسدود كردند كه ممكن نبود جهازهاي بزرگ عبور و مرور كند.

در اين بين قشون ژاپون در كره جاي گرفته بودند، و عهدنامه دولت كره بسته، كارهاي خوشان به سهولت پيش مي بردند. و قشون روس هم به تصرف شمال نيم جزيره مزبوره بودند. در اواخر ماه مارس ژنرال گوروكي سركرده قشون برّي ژاپون با جمع كثير به طرف رودخانه يالو پيش رفتند. روسها در تحت سركردگي ژنرال سايوديچ نقاط مهمه در آن طرف رودخانه احداث كرده، خيال مقاومت و ايستادگي داشتند. در آخر ماه آوريل بود كه ژنرال گوروكي به واسطه توپ‌هاي زياد كه در محصولها و كمين گاه‌ها نصب كرده، فتح نماياني و شكست كلي به روسها نمود كه نظير آن در تاريخ كمتر يافت مي شود.

ژاپونيها بعد از عبور رودخانه تصرف (كيوليچنك) شدند. در روسيه في الحقيقه در همه جا گمان مي كردند كه محال است ژاپونيها بتوانند در خشكي مقاومت نمايند؛ ولي جنگ (يالو) اثر كلي بخشيد، و خيالات و عقايد مردمان را مبدل ساخت. خصوصاً دولت روس با انديشه عظيم افتاده، لازم و واجب دانست ژنرال (كوروپاتكين) براي سپهسالاري قشون بريه به عرصه وغا بفرستند، و جمع آوري لشكر نمايند، و تدارك تهيه نمودن دسته جهازهاي جنگي در درياي (بالتيك) براي مشرق الاقصي ببيند. به واسطه دوري راه مشكلات سخت پيدا شد؛ چرا كه آسان كاري نبود به وسيله يك راه آهن و به مسافت بعيده، لشكر و مهمات حربيه و آذوقه و غيره روانه داشتن.

از آن طرف ژاپونيها معجلاً در سمت پرت آرتور آمده، شهرهاي كينچاه و لنشان و حصون حصينه و 78 توپها را گرفتند، و ضرر كلي به روسها رسانيدند، و بعد از فتوحات متواليه خط راه آهن پرت آرتور را تصرف كردند، و بندر مذكوره را محاصره نمودند. مِن بعد ژاپونيها متصرف تنگه‌هاي (فنشيولينگ)، (موتيلينگ) و (تيلينگ) شدند و روسها را عقب نشاندند و خودشان پيش رفتند.

در 24 اوت جنگ عظيم در (ليا اويانگ) مابين ژاپونيها در تحت سركردگي مارشال اوياما، و روسها در تحت ژنرال كوروپاتكين واقع شد، و تا ده روز امتداد داشت. هر طرف استعداد حربي يافته بودند، و تمام قوه خودشان مقابله نموده و هر دو طرف هم خسارت بسيار ديدند. در اوان اواخر، ژنرال كوروپاتكين با هنرمندي و استادي و پليتيك داني، قشون خود را ليلاً از شهر بيرون كشيدند، و چون ديد كه ژنرال گوروكي سردار سپاه ميمنه اردوي ژاپون تعاقب مي ماند، فوجي براي دفاع و منع حركات او تعيين نموده، به سرعت تمام راه مكدن پيش گرفت. مقتولين و مجروحين اين چند روزه لاتعد و لاتحصي گشته، از هر طرف تجاوز از بيست هزار نفر در عرصه غرا تلف شدند.

در تاريخ ازمنه جديده جنگي بدين عظمت و مهابت در صفحه عالم ديده نشده بود و نمي شود. آري زمين خون آلود شده بود و هر سمت از اجساد مقتولين پوشيده....

هشت روز بعد از آن جنگي ديگر در ظاهر مكدن واقع شد كه عظمت و خونريزي آن كمتر از جنگ (ليا اويانگ) نبود. روسيها چهل عراده توپ و چهل و پنج هزار نفر از دست دادند. ژاپونيها شانزده هزار نفر به هلاكت رسيدند. بعد از اين جنگ، قشون دولتين متحاربين مقابل يكديگر در سواحل رودخانه شاحو اقامت جستند، و منتظر فصل بهار نشستند؛ چراكه در موسم زمستان هواي آنجا بسيار سرد است.

فصل دوم: [محاصره و گشودن پرت آرتور]
محاصره پرت آرتور (اميرآل توكو) از طرف بحر و ژنرال نوكي از طرف خشكي شهر را گلوله ريز مي نمايند. چند فروند جهاز جنگي روس غرق يا معيوب گرديدند. چند نقطه مهمه به تصرف ژاپونيها مي افتد؛ مِن جمله تپه دويست و سه متر، تسليم پرت آرتور.

اين جنگ، شباهت كلّي با جنگ ژاپون و چين كه در سنه 1894 ميلادي واقع شد، دارد. در آن زمان قسمت دوم قشون ژاپون از بندر (پيتزو) وارد شبه جزيره (ليا اوتانك) شد. همين واقعه مجدداً اتفاق افتاد. ژنرال (اكو) در اوايل ماه مه، لشكر بري از كشتي ها به خشكي آمده، در ظرف چند روز با روسها در كينچاه و لنشان مقابله و مقاتله نموده، فيروزمند گرديدند، و مهارت و حلاوت خود ظاهر نمودند. خبر انهزام روسيها در موقع عيد جلوس اعليحضرت امپراتور روس در پترزبورغ انتشار يافت و موجب اختتام بساط جشن و سور گرديد.

به هر قسم در سنه 1894 ژاپونيها حمله به كينچاه بردند، و دالني را با مهمات حربيه و اسلحه و اسباب زياد متصرف نمودند. در آن جنگ هنگامي كه قسمت دوم قشون ژاپون به طرف پرت آرتور پيش مي رفتند، قسمت اول طرف شمال رودخانه يالو را متصرف شدند، و چيني ها را تعلق و اضطراب انداختند. پرت-آرتور يكي از بنادر معروفه و مشهور و داراي قلاع و استحكامات تنيه بود، جالب انظار محاربين شد، و هر دو سپاه مجاهدات وافيه و توجهات كافيه در حمله و دفاع مبذول داشتند. ژاپونيها با توپهاي ماشيني جديدالاختراع از هر طرف خشكي، و اميرال توكو از طرف دريا شهر پرت آرتور را گلوله ريز مي كردند، و قشون ساخلو اطمينان به حصون حصنيه بندر و قوه حربيه و ذخاير كافيه از آذوقه و غيره براي چند ماه داشتند، و اميدوار به وصول مدد و كمك از جانب كوروپاتكين نيز بودند...

در اوايل ماه (اوت) ژاپونيها چند نقطه از نقاط مهمه به يورشهاي سخت تصرف نمودند؛ من جمله تپه (ولف)
خوف و تشويش براي جهازهاي جنگي به هم رسيد. از پترزبورغ سفارش و تأكيدي در باب بيرون آمدن كشتي ها و حمله بردن بر دشمنان به اميرال (ويتافت) و حكم ديگر آناً به ولاديوستك.

خيال و مقصود روسها اين بود كه كشتي هاي جنگي هر دو بندر ملحق و متفق شوند، و بعد همگي به (ولاديوستك) پناه بگيرند؛ چراكه لنگرگاه و تعميرگاه كشتي هاي بندر اخير بهتر از پرت آرتور است. روسيها مقتضي المرام گرديدند. از آگاهي و هوشياري ژاپونيها طولي نكشيد كه اميرال (توكو) شكست كلي به روسها داد. اميرال (ويتافت) مقتول گشت، و جهاز او با كمال صعوبت به بندر (كياچاه) فرار نمود. جهاز (اسكلد) در شانگهاي (خاك چين) پناه گرفت. (يونك) گريخت، و ساير معيوب گرديده، ناچار به پرت آرتور برگشتند. حالت كشتي هاي (ولاديوستك) هم بهتر از اين نبود. اميرال (كاميمورا) راه اينها مسدود كرد، و جهاز (روريك) غرق شد و (رسيا) و (گراموبا) معيوب گرديدند. پس از چند روز ژاپونيها (يونك) را نزديك (كرساكفسك) ديده، آن را منهدم ساختند.

ضرب سخت به قوه بحريه روس در مشرق الاقصي وارد آمد؛ چنانچه قدرت و استطاعت حملات نماند. كشتيهاي معيوب در هر دو بندر اصلاح و تعمير مي-شدند كه بتوانند با دسته جهازهاي بالتيك كه در شانزدهم اكتبر در تحت سركردگي اميرال (روژستونسكي) از (كرانسدات) روانه مركز جنگ گرديده بودند، هنگامي كه اينها به دريا چين برسند، ملحق شوند.

ژاپونيها در تحت سرداري ژنرال (نوكي) كمال سعي و كوشش را به كار برند كه تا رسيدن استعداد برّي يا بحري روسيها به مقصود خود برسند و قلعه از قلاع به دست آنها افتاد، و از طرف شمال مشرق و شمال مغرب مشغول نقب زدن قطعات بزرگ كوهها با ديناميت بودند. تدرّجاً پيش مي رفتند تا در اواخر ماه نوامبر تپه موسوم به (دويست و سه متري) با نهايت سختي و خونريزي بي اندازه به دست و به تصرف آنها افتاد؛ زيرا كه تمام بندر در استيلاي اين تپه است، و از اين نقطه مهمه ژاپونيها سفاين جنگي روس با كمال شدت گلوله ريز نمودند تا يكايك جهازهاي زره پوش و غيره معيوب يا غرق و سوخته شدند. فقط جهاز (سواستوپل) توانست به كشتيگاه بيروني فرار كند؛ ولي بعد آن هم شكسته و از كار افتاده شد. سه چهار فروند كشتي تربيل و جنگي ژاپون چه از گلوله هاي دينامت زيردريايي و چه هدف گلوله توپهاي سفاين روس غرق شده بودند.

وزارت بحريه روس پس از انهزامات متواليه فرض و واجب دانست كه بر قوه و استعداد بحري بيفزايد، و تداركات لازمه دسته سوم سفاين درياي (بالتيك) را ببيند. شجاعت و دانايي ژاپونيها انتها نداشت. تا اواخر ماه دسامبر نقاط مهمه و قلاع به دست آنها افتاد. فقط در تپه (مترحيل) 20000 نفر از ژاپونيها تلف شده بودند، و خون مقتولين جريان. از اثر گلوله باري ژاپونيها، خانه ها و مخزنهاي شهر آرتور منهدم و مريض خانه ها مملو از مجروحين شد. 15000 سرباز روس مريض و مجروح گشته، و قشون ساخلو زياده از پنج هزار نفر نبودند. سركرده قشون ساخلو روس ديد كه ايستادگي ايستادگي و مقاومت بي فايده است، مكتوبي به ژنرال نوكي نوشت و بعد برحسب قرار و امضاء مأمورين طرفين شروط تسليم نامه قبول شد.

ژنرال (استوسل) به يكي از وقايع نگاران چنين اظهار داشته بود: «به واسطه از دست رفتن كوه مترحيل، و قلعه ارلنكشان و گلوله باري پي در پي ژاپونيها خصوصاً از توپهاي يازده اينچي و كثرت مقتولين و مجروحين موقع حفظ قلاع، يأس كلي حاصل شد، و صبح روز اول ژانويه مجلس شورا منعقد گرديد و قرار يافت مدافعه نمودن ديگر فايده ندارد و بايست تسليم نماييم.

فصل سوم
بقيه تسليم پرت آرتور يا فهرست آنچه غنيمت ژاپونيها شد...

ـ ملاقات ژنرال استوسل و نوكي سردار سپاه طرفين
ـ ژنرال استوسل با همراهانش به روسيه مراجعت مي نمايند.
ـ تسليم قلعه معروفه اقيانوس بزرگ كه نظير آن از بدو عالم تاكنون تاريخ كمتر نشان مي دهد، سبب كدورت و ملالت خاطر تمام روسيها و غايت خوشي و خرمي عموم ژاپونيها گرديد، [و] در امور حالت داخليه روسيه اثر كلي بخشيد؛ چراكه اغتشاش در ميان عمله‌جات و شورش در هر اطراف و شهرهاي بزرگ و كوچك مملكت وسيعه بر ضد دولت و طواست! جنگ برپا شد، و اشكالاتي كه تا به حال ديده و شنيده نشده بود، رخ نمود. همچنين حصن حصين كه ده سال اتصالاً مايه اختلاف در اقصي شرق بود، از دست روسيها انتزاع گرديد.
عقيده بعضي از ارباب سياست اين بود كه بندر مذكوره، تاب مقاومت و اسباب حربيه چند ماه ديگر داشت، و تقصير و ملامت از دست دادن آن را به قشون ساخلو وارد آوردند؛ ولي ژنرال استوسل خودش اعتذار نموده است كه قشون از محنت و مشقت زياد كه دل شكسته و افسرده خاطر شده بودند؛ از آن طرف هم استعداد و مدد حربي علي التواتر به قوت و عدد ژاپونيها مي رسيد، و آن خبر كه اسباب حربيه و طبّيه و آذوقه واصل شده، كذب بود؛ علاوه بر آن نقاط مهمه به تصرف ژاپونيها افتاده و متصل شهر را گلوله ريز نمودند، و مشوق و مرغب سپاه بندر ژنرال (كندراتكون) چند روز قبل از آن از اين سراي فاني رحلت نموده بود...

در پنجم ژانويه ژنرال استوسل با چند نفر از صاحب منصبان به ملاقات ژنرال نوكي رفت، و بعد از طي تعارفات رسمانه و دوستانه سردار ژاپون به معاونت مترجم اظهار مسرّت نمود از ديدن شخصي كه در مدت هشت ماه دليرانه براي امپراطور و ملت خويش جنگيده است وگفت، از ميكادو خبر رسيده است كه اعزاز و حرمتي عظيم براي ژنرال استوسل و ساير صاحب منصبان داده شود، و نيز اجازه فرموده كه قداره خودشان را نگاه دارند، و قرار شد هركس قول بدهد و عهد كند كه ديگر به خدمت حربيه به ميدان جنگ نرود، اذن مراجعت به روسيه داده شود.

اين قول را خود ژنرال استوسل و اغلب همراهانش دادند؛ ولي چند نفر رنج و تعب اسري را بر آزادي رجحان دادند. هر دو سردار قشون يكديگر را تمجيد و ستايش نمودند؛ خصوصاً ژنرال روس از شجاعت و مقاومت ژاپونيها تحسين نموده، گفت از شليك توپهاي آنها خسارت عظيم وارد آمد و نشانه ها بي‌خطا بود. جانفشاني ژنرال نوكي چنان سخت بود كه دو پسرش به هلاكت رسيدند؛ يكي در (ننشان) و ديگري در (تپه دويست و سه متري)؛ ولي پدر، مرگ اينها را با فتح آن دو نقطه مهمه وقعي ننهاد، ظفر را بر حيات آنها ترجيح داد.

همان روز كه بناي تسليم پرت آرتور شد، جهازهاي جنگي اميرال (روژستونسكي) در اقيانوس هند به سواحل جزيره (ماداگاسكار) رسيده بودند. و دسته ديگر از سفاين بحر شمال روس در تحت رياست اميرال (فلكرزام) از درياي (مديترانه) به (ژيبوتي) وارد شده بود، و قصد الحاق و انفاق با دسته اول داشت. مدت دو ماه چشم همه به جهازهاي مزبوره در آبهاي متفرقه نگران بود، و حادثه بحر شمال يعني حمله سفاين روس بر جهازهاي ماهيگيري انگليس، موجب اختلاف سياسيه ميانه دولتين انگليس و روس گرديده، موقتاً اين اختلاف باقي بود تا به طلب ترضيه و معذرت ختم شد.

در هر صورت تسليم پرت آرتور حالت سخت بر جهازهاي (روژستونسكي) پيش آورد كه آيا مراجعت نمايد يا منتظر دسته سوم جهازهاي بالتيك شود، و بعد راه مقصود خويش پيش گيرد....
تسليم و تحويل پرت آرتور در دهم ژانويه به انجام رسيد. فهرست آنچه غنيمت ژاپونيها شد، از اين قرار است:
پنجاه و نه قلعه و حصار استوار.
پانصد و چهل و شش عراده توپ با هشتاد و دو هزار و ششصد و هفتاد گلوله توپ.
سي هزار كيلوگرم باروت.
چهار كرور و دويست و شصت و شش هزار و هشتصد عدد فشنگ.
سي و پنج هزار و دويست و پنجاه و دو قبضه تفنگ.
پانصد و هفتاد و نه قبضه طپانچه
هزار و هشتصد و نود و يك قبضه شمشير.
نهصد و شصت و يك عدد ارابه.
چهار فروند جهاز زره پوش به استثناي جهاز (سر استوپل) كه زير آب بود.
دو فروند كروزاير
سي فروند متنوعه
چهار فروند جهاز تريبل و غيره.

به تاريخ 14 ژانويه ژنرال نوكي رسماً متصرف پرت آرتور شده، با قشونش و موزيك نظامي در شهر كهنه و نو جا گرفتند. بعد همان روز سردار قشون ساخلو پرت آرتور با همراهانش بعد از هفت هشت ماه وداع كرده، از شهر بيرون آمده، از راه (دالني) به بندر (ناكاساكي) وارد شدند. اهالي ژاپون با تعظيم و تكريم تمام آنها را استقبال كرده، از ملاقاتشان اظهار مسرت نمودند و چند روزي در آنجا توقف كرده، به روسيه مراجعت نمودند. اسرا نقل به ژاپون شدند، و مجروحين و مريضين را نقل به مريض خانه ها با كمال مراقبت و مواظبت نگاه داشتند تا خاتمه كار جنگ.

اعليحضرت امپرطور آلمان در ازاي شجاعت هر دو سردار قشون، دو قطعه نشان لياقت به اجازت اعليحضرتين امپراطور روس و ژاپون يكي به ژنرال (نوكي) و ديگري به ژنرال (استوسل) عطا فرمودند.

قشون ژنرال نوكي كه از محاصره و تسخير بندر فارغ شدند، به جانب رودخانه (شاهو) رهسپار گرديدند و از رفتن آنها بدان صوب قشون مارشال (اوياما) تقريباً پنجاه هزار نفر زياد شد و براي حراست بندر فوجي قليل معين نمودند.

وزارت جنگ توكيو چون غايت جهد مي نمودند كه عدد سپاه بري ژاپون كمتر از روسيها نشود، يقين است از اين اضافه جديد خوش وقت گرديد. خصوصاً در وقتي كه قسمت دوم قشون بري روس در تحت سرداري ژنرال (گري پن برگ) تجهيز شده بود.

فصل چهارم
حركات قشون متخاصمين در قرب رودخانه شاهو [: شاحو]

محاربه مهيب مكدن كه چهارده روز امتداد داشت و موجب خسارت جاني بي حد و حصر طرفين گرديد. ژاپونيها دليرانه و غالبانه پيش مي روند. ژنرال كوراپاتكين از سرداري كل سپاه روس استعفا بدهد، و ژنرال لينويچ به جاي او منصوب مي گردد.

بر مطالعه كنندگان مستور نيست كه قشون متحاربين به واسطه شدت برودت زمستان در رودخانه (شاهو) مشغول سنگربندي و استحكامات بودند، و آناً به آناً دستجات سپاه از هر دو طرف حمله به يكديگر مي نمودند. بعد از تداركات مفصله طولاني در اواسط ماه ژانويه، تنور جنگ در قراي (هيكوتا) و (ساندپو) و قرب رودخانه (هونهو) گرم شد. در دوازدهم ژانويه ژنرال كوراپاتكين دفعه هفتم به ژاپونيها حمله برد. ژنرال (كري پن برگ) در ابتداي توانست ژاپونيها را عقب بنشاند، ولي از شانزدهم روسيها (ساندپو) را با خسارت عظيم كه 397 صاحب منصب و 13800 مقتولين تخليه نمودند. جنگ (هيكوتا) چهار روز طول كشيد، و قشون مارشال (اوياما) اول در خطر عظيمي گرفتار شدند ولي بعد شبانه به روسيها حمله برده، فيروزمند گرديدند. از روسها 2500 نفر و از ژاپونيها 1000 نفر تلف شدند و مجروحين طرفين نيز زياد بودند. ژنرال (كري پن برگ) از اين شكست استعفا نمودند، عازم پترزبورغ شدند؛ چراكه برحسب خواهش او ژنرال (كوراپاتكين) او را مدد نفرستاد، و گفته بود اگر به من استعداد جزئي رسيده بود، صد هزار نفر ژاپونيها را محاصره مي نمودم.

ازين پس مارشال (اوياما) قصد محاصره مكدن را داشت، و به فرهنگ و هوش و چالاكي اقدام به اين امر نموده، زماني نگذشت كه با قشون خود به مسافت سي فرسنگ در سمت مغرب مكدن ظاهر شدند، و در شانزدهم فوريه نقطه (سيمين تين) را تصرف نمودند. ژنرال هاي ژاپون (اكو) و (نوكي) از طرف مغرب و (نادزر) از طرف جنوب و (گوروكي) از جنوب مشرق خيال حمله بر مكدن محل مقابر سلاطين منچوريا را داشتند. محاربه مهيبي كه قرب حصار شهر مكدن در گرفت، در صف جنگهاي عظيم (استرليتز) و (واترلو) كه در عهد امپراطور ناپوليون واقع شد، به شمار مي آيند. [در اينجا، صفحات 65 و 66 نسخه موجود نيست] به تصميم فوق العاده پس گرفتند كه موجب بهت و حيرت انسان گرديد. از هر طرف قشون متخاصمين مشغول مهاجه و مدافعه بودند، براي حفظ ناموس و غيرت دولتشان جانهاي عزيز در عرصه غزا فدا مي نمودند. تا متدرجاً حالت ژنرال (كوروپاتكين) سخت و صعب شد. خواست با تمام قوه برّي دفعتاً هجوم بر ژاپونيها آورد، اما ژاپونيها تكليف خودشان را مي دانستند و از حركات روسيها بي اطلاع نبودند. لهذا قدم جلادت پيش نهاده، رفته رفته روسيها را در بند محاصره افكندند.

ژنرال (لينويچ) در ميسره قشون روس از حملات ژنرال (گوروكي) چندان ضرر نكشيده بود، و آخرالامر به تلال قرب رودخانه (هون) عقب نشست، تا بتواند به خوبي مدافعه نمايد. قشون ژنرال (كالبارس) در ميمنه روسيها از يورشهاي ژنرال (نوكي) ناتوان و ضعيف گرديده بود. در هشتم مارس قسمت سوم سپاه روس در تحت رياست ژنرال (بيلدرلينك) وارد مكدن شد، ولي براي نتيجه جنگ ثمري نبخشيد؛ چراكه همه در فاصله قليل، جميع، هدف گلوله ژاپونيها شده بودند.

اما ژنرال (كوروپاتكين) كماكان نه فقط سعي بليغ به كار برد تا از خطر مشرف خلاصي يابد، بلكه شخصاً دفع حملات ژنرال (اكو) و (نوكي) نمود، و لحظه‌اي چند وحشت در صفوف ژاپونيها انداخت. در اين هنگام خبر كدورت انگيز از مركز قشون رسيد و كوشش وي را باطل نمود. در دهم مارس ژاپونيها (كويسان) را در سمت مشرق مكدن متصرف شدند. درنگ و توقف يك روز باعث انهدام قسمت دوم و سوم قشون روسيها مي بود؛ لهذا در تاريكي شب نهم ماه مارس حكم به تخليه نقاط و فرار نمودن داده شد، ولي اغلبشان امكان بيرون آمدن از شهر نداشتند. قبل از فرار، مقداري زياد از آذوقه و غيره سوزانيدند و پلهاي رودخانه ها خراب كردند. در هر صورت قشون مظفر ژاپون به تعاقب آنها پرداختند، و راه آهن را در سمت شمال بريدند. با وجوديكه ژاپونيها در صبح دهم مارس داخل شهر شدند، ولي قسمت اول در سمت ژنرال (لينويچ) باز با قليل زماني در حول مكدن مقابله مي نمود. بعد ديگر تاب مقاومت نياورده، تا دوازدهم مارس قشون روس به كلي مغلوب شده بود، و بعد از شكست بسيار فاحش به قدر دو ميل از سمت شمال مكدن عقب كشيد.

جنگ مكدن كه چهارده روز طول كشيد، و تقريباً هشتصد و پنجاه هزار نفر مشغول كارزار بودند، قلم محو بر عظمت و اهميت جميع جنگهاي سلف كشيد و دانش و هنرمندي ژاپونيها موجب حيرت و تعجب تمام ارباب سياست و تواريخ و بلكه همه جهانيان گرديد.

خسارت روسيها بس عظيم بود. تقريباً يكصد و شصت هزار نفر از دست دادند كه از جمله پنجاه هزار نفر اسير شدند. به عبارت اخري سردار روس از يك ثلث اردوي خويش محروم شدند. پانصد عراده توپ و دويست هزار گلوله توپ و پنجاه كرور فشنگ و آذوقه و مهمات حربيه بي حد و حصر غنيمت ژاپونيها گرديد. قشون منهدم روس تا (تيه لينگ) مابين مكدن و خاربين فرار كرده، آنجا را استوار نمودند، چون قصد ايستادگي داشتند. در شانزدهم مارس ژاپونيها شهر مزبور را تسخير نمودند و پس از تصرف آن روسيها را عقب نشانيدند.

در اين جنگ نوزده هزار از روسيها مقتول و مجروح گشتند و هشتاد عراده توپ و آذوقه نيز از دست داده و راه (گيرين) و (خاربين) پيش گرفتند.

بعد از شكستهاي سابق الذكر ژنرال (كورپاتكين) بعد از كسالت مزاج و خستگي از سرداري كل قشون منچوريا استعفا نمود و استعفاي وي قبول شد. در هفدهم مارس ژنرال (لينويچ) سردار اردوي اول به جاي او منصوب گرديد. ولي ژنرال (كورپاتكين) نيكو دانست در منچوريا اقامت نمايد، و سرداري قسمت اول به وي واگذار شد.

بعد از جنگ مكدن عقيده بعضي از جرايد و سياسيون اروپا و امريكا اين بود كه دولت روس خواهي نخواهي بايست مترصد مذاكره صلح باشند؛ زيرا كه اغتشاش در داخله روسيه، يوماً فيوماً در ازدياد بود، و جمع آوري لشكر و استقراض جديد اشكالات تازه روي نمود. و همه برضد طوالت جنگ بودند.

روسيها در هنگام گريز براي منع تعاقب ژاپونيها پلها و توقفگاههاي راه آهن و كشت زارها را سوزانيده و خراب كردند. در آن حدود هرچه كشت و آبادي بود به دشت و وادي مبدل گشت. ميانه قشون متحاربين و قراولان طرفين، جنگهاي مختصر علي‌الاتصال در كار بود. در سمت شرقي مكدن به مسافت سي ميل قشون مارشال (اوياما) در 14 آوريل دو هزار نفر سواره نظام و پياه نظام روس را يافته، آنها را شكست دادند، و به طرف شمال حركت كردند. براي ساختن راهها و پلها عمله از چيني‌هاي آن حدود مي گرفتند و كونكوزها (طايفه‌اي از مغوليها) نيز كمك به ژاپونيها مي كردند. وزارت بحريه دولت ژاپون در عوض خسارت جاني و مالي، ازمنه اخيره از توكيو هشتاد و هشت هزار نفر سرباز و هشتاد و شش عراده توپ به ميدان جنگ ارسال داشت. ژنرال (لينويچ) يك قسمت از قشون خودش كه مؤلف از پنجاه هزار نفر بود، به سمت (گيرين) و مابقي را كه بيست و پنج هزار نفر بودند، به حدود (سوان سان چي) فرستاد.

در بيست و يك و بيست و دو ماه مه روسيها شمال شهر (كايوان) مغلوب شده بودند، سي صد نفر از آنها مقتول و مجروح گرديدند. روسيها در قرب رودخانه (لياخو) و (گيرين) اردو زده بودند و در كوههاي سمت شمال شهر گيرين، سنگربندي و تهيه استحكامات بودند. در اين هنگام اردوي چهارم به ملك سپاه روس رسيده بود.

فصل پنجم
وقايع و حوادث بحري:
 دسته سوم سفاين بالتيك روانه به مشرق الاقصي گرديد. حركات اميرال (روژستونسكي) در اقيانوس هند و كبير. حركات اميرال (توگو). قوه بحري روس و ژاپون. جنگ (سوشيما) و خسارت طرفين.
اكنون عطف نظر از وقايع برّي به حوادث بحري مي نمائيم، تا ملاحظه شود كه چه تغييرات و تبديلات درا ين مدت به هم رسيده.
در پانزدهم ماه مه دسته سوم جهازات بالتيك، مؤلف از چهار جهاز زره پوش، يك فروند فولاد كوب كهنه، و دو فروند فولاد كوب ديگر، و نقاله و ذقالين و غيره، در تحت رياست اميرال (بينوگاتوف) از درياي بالتيك به صوب مشرق-الاقصي حركت نمود. در هشتم آوريل جهازهاي (روژستونسكي) از قرب (سينگاپور) داخل اقيانوس كبير شدند. جهازهاي اميرال (بينوگانوف) همان روز از بندر (ژيبوتي) كه از بنادر خاك افريقيه و در قرب عربستان و از متصرفات دولت فرانسه است، لنگر برداشتند. جنگ بحري ممكن بود زودتر مسئله صلح را به انجام رساند و موجب خوشحالي روسيها گردد؛ چراكه اهميت و اصلاحات امور داخله بيشتر بر فتح در منچوريا يا اوقيانوس كبير ترجيح مي دادند. اگر دولت فرانسه كمك نرسانيده بود، همچنين جرايد انگليس و ژاپون ذكر و بيان مي كردند كه در آن صورت نه اميرال (روژستونسكي) به درياي هند و چين وارد مي شد و نه دسته دوم و نه دسته دوم و سوم سفاين بالتيك به آنها ملحق مي گشت...

از ابتدا، دولت فرانسه خليف روس اقدام برخلاف قانون بي طرفي نمودند. جهازهاي اميرال (روژستونسكي) دو ماه در (نوسيبه)، قرب جزيره (ماداگاسكار) توقف نمود؛ نه فقط براي گرفتن ذوغال و آذوقه و تكميل مهمات حربيه، بلكه براي پاك و تعمير جهازها و مشق انداختن توپها و ورزيدن قوانين جنگ.

هرگاه دولت ژاپون از اين بابت شكايت كرد، دولت فرانسه چنان رفتار نمود كه گويا هيچ اطلاعي نداشته است و تفتيش مطلب و دفع مايقال را به تعويق مي انداخت...

در آبهاي هند و چين تصرفات فرانسه مجدداً همان واقعه اتفاق افتاد. اميرال (روژستونسكي) چند روز در خليج (كامرانج) مكان و پناه جست. وقتي دولت ژاپون پروتست سخت نمود، مسيو (ولگاسي) وزير خارجه فرانسه جواب گفت كه دولت فرانسه نمي توانست از پيش اقدام به منع توقف جهازهاي روس در آبهاي تصرفات خود نمايد... و بعد از حصول مقصود رسماً به اميرال روس خبر رسيد كه از آبهاي فرانسه بيرون برود تا مبادا قانون بي طرفي بر هم بخورد.

عقيده همه اين بود كه اميرال (روژستونسكي) خليج (كامرانج) را مركز جنگ قرار داده تا فايده كلي حاصل نمايد و بسياري از روزنامجات ژاپون مقالات بر ضد دولت فرانسه نگاشته، از دولت انگليس حليف خودشان خواهش مداخله در اين امر مي نمودند؛ تا اينكه دولت فرانسه سختي امور سياسيه را ديد، موافق ميل ژاپونيها رفتار نمود...

از واقعات فوق معلوم مي شود كه اميرال بحر روس غايت جهد را نمود تا بلكه اميرال توگو مجبور شده، از درياي ژاپون بيرون آيد، تا بر وي هجوم آورد. ژاپونيها هم منتهاي سعي خود را مبذول داشتند كه جهازهاي بالتيك از سواحل هند و چين خارج شوند. و جنگ در جايي درگيرد كه از هر از هر جهت براي آنها مناسب باشد...

قوه بحري اميرال (روژستونسكي) با اميرال (بنوگاتوف) كه در هفتم ماه ملحق به يكديگر شدند، از اين قرار است:
نام جهاز وزن از روي تن قسم جهاز تاريخ
ساواروف 13516 زره پوش 1904
اورال 13516 زره پوش 1904
امپراطور الكسندر سوم 13516 زره پوش 1904
بورودينو 13516 زره پوش 1904
اسليابيا 12674 زره پوش 1903
سيساي وليكي 10400 زره پوش 1897
ناوارين 10206 زره پوش 1895
امپراطور نيكلاي اول 9672 زره پوش 1893

3 فروند فولادكوب
3 فروند كشتي دفاعيه
5 فروند كروزاير
13 فروند موشك شكن
6 كروزاير كوچك با نقاله، ذقالين و غيره
عده‌ صاحب منصب و عمله جات 10200 نفر
قوه اميرال توگو
نام جهاز وزن از روي تن قسم جهاز تاريخ ساختن
اساحي 15200 زره پوش 1900
فيوجي 12320 زره پوش 1897
ميكاسا 15200 زره پوش 1902
شيكيشيما 14850 زره پوش 1899
چين ين 7400 زره پوش 1884

1 فروند دفاعيه
8 فروند فولادكوب
16 فروند كروزاير
20 فروند موشك شكن
4 فروند موشك، نقاله و غيره
عده صاحب منصب و عمله جات 13500 نفر
از مسطورات فوق معلوم مي شود كه روسيها هشت فروند زره پوش داشتند. پنج فروند از آنها طرح جديد بوده...
ژاپونيها پنج فروند زره پوش داشته كه چهار فروندش از طرح جديد بود، ولي از ساير جهازات بيشتر داشته بودند؛ علاوه بر آن روسيها چند فروند كروزاير هم در ولاديوستك داشتند و دو فروند كشتي (گراموبا) و (روسيا) را اصلاح كرده بودند. تا به حال اميرال توگو با كمال احتياط مي جنگيد كه مبادا به جهازهاي تحت امارت وي آسيبي برسد؛ زيرا منتظر جهازهاي بالتيك بود. ولي اكنون ترس از ميان برداشته شده بود و مي‌توانست بي محابا و با قوت تمام عزت و ناموس ملت و دولت خويش را نگاه دارد. راه اميرال روس خواه از سمت مشرق يا مغرب تفاوتي براي او نمي كرد؛ چه هر دو طرف پناه گاه و تعميرگاه براي سفاين دارد...
چون هواي آن حدود بحر اغلب اوقات مه تيره دارد، لهذا اميرال توگو مخفيانه مشغول بود كه ابواب فرار بر روسيها ببندد و نگذارد آنها بدون جنگ به مقصد و مقصود خود برسند...

بزرگترين جنگهاي دريايي عالم كه همه اهالي كره ارض به بي طاقتي منتظر آن بودند و انسان را مات و متحير ساخته، مقابل جهازهاي روس و ژاپون بود كه به تاريخ بيست و هفتم ماه مه در بوغاز (سوشيما) در گرفت، و موجب اضمحلال قوه روس گرديد كه در ظرف چهل و هشت ساعت هيچ اثري از آن يافت نشد. از حاصل و نتيجه اين جنگ بحري مستفاد مي شود كه فتح مذكوره به نسبت كثرت سفاين بود، بلكه به واسطه حسن و تدبير و مهارت در فنون جنگ و تهذيب اخلاق بود. اميرال (روژستونسكي) گمان كرده بود كه اميرال توگو را فريفته و پنداشته بود كه ژاپونيها در شمال درياي ژاپون منتظر وي بودند، ولي خود در دام خصم مبتلا شد، قرب جزيره سوشيما (در ميانه بحر ژاپون و اصفر) آمده، فقط چند فروند جهاز ژاپونيها را ديد كه چنان رفتار نمودند كه گويا ناگهانه گرفتار شده بودند و تدبير خويش را پسنديده، ولي در خطا بود؛ چون زماني نگذشت كه بغتتاً در ميان سفاين ژاپون افتاد و جنگ بي عديل و نظير برپا شد...

هوا صاف و روشن بود و دريا متلاطم، دو ساعت بعداز ظهر آغاز شليك توپ نمودند. در ابتدا، تنور جنگ بسيار گرم بود؛ ولي متدرجاً ژاپونيها احاطه نمودند. بخت روسيها واژگون گشت. چند فروند جهاز زره پوش و غيره هدف گلوله شد و غرق گرديدند. جهازهاي موشك ژاپون، روسيها را در اختلال و حيص و بيص انداختند.
روز ديگر جنگ در كمال شدت شروع شد. شكست فاحش به بقيه قوه روس درآمد. اميرالبحر (نيبوكاتوف) با دو هزار قشون بحري اسير شد...

در جنگ بيست و هفتم و بيست و هشتم جهاز (ساواروف) و (الكساندر سوم) و (بورودينو) و(وتمبري دانسكي) (اميرال ناجيموف) (ولادمير) (اميرال اوساخوف) (نوارين) (اسليابيا) (سيساي وليكي) و چهار موشك شكن و دفاعيه و غيره غرق گرديدند، و چهار جهاز غنيمت ژاپونيها شد كه روي هم رفته بيست و دو جهاز جنگي روس غرق و دستگير گرديد...

اميرالبحر (روژستونسكي) مجروح و اسير شد، و او را به مريضخانه (ساسيبو) براي علاج بردند. شگفت آن است كه اميرال توگو به خسارت قليل و خفيف چنين قوت بزرگي را معدوم ساخت؛ يعني فقط سه فروند موشك شكن از او غرق و هشتصد نفر مقتول و مجروح گرديدند؛ ولي از روسيها غير از خسارت مالي كه به قيمت دويست مليون منات مي رسد، تجاوز از شش هزار نفر اسير يا مجروح شدند يا در تحت دريا آسايش جاوداني يافتند. جهاز (الماز) و دو كشتي ديگر با صعوبت فرار ( به ولاديوستك) كرده و چند فروند ديگر به بنادر بي طرفيه رهسپار شدند.

سبب شكست روسيها را اميرال (روژستونسكي) چنين اظهار داشته است: «اولاً از عدم مشق كافي در انداختن توپها خصوصاً در وقت طلاطم بحر ولي ژاپونيها برعكس هم توپها و لوازم حربشان بهتر و بيشتر داشتند و هم در اداي تكليفشان مخبرتر بودند.
ثانياً بغاوت قشون بحري كه از جزيره (ماداگاسكار) بنا كرد و در قرب جزيره (فارموسا) تجديد شد، و در حين جنگ سپاه چند جهاز فرمان نبرده، عمله جات ساير جهازات نيز پيروي آنها كردند.

از اين بعد لازمت مذاكره صلح و ترك جنگ نمايان شد؛ چه روسيها كليه اعتماد و اطمينان بر جهازات بالتيك داشته بودند و اكنون غير ممكن بود، اگر خواسته قوه ديگر در ميان اشكالات متعدده مهيا سازند.»

فصل ششم [تلاش براي صلح از سوي امريكا]
جناب مسيو روزولت كمال جد و جهد را به كار مي برد كه مسئله صلح را تمام نمايد.
جغرافي جزيره (ساخالين) ژاپونيها آن را تصرف مي نمايند...
جناب مسيو (روزولت) رئيس جمهوري دولت اتازوني امريكا بيش از همه، مجاهدات وافيه مبذول داشت كه جنگ اقصي المشرق به انتها برسد و اقدامات فوقالعاده به كار برد كه محض حفظ امنيت و آسايش و آسايش عموم مسئله صلح را به همه جهت تمام نمايد؛ لهذا خيالات عاليه خويش را به اعليحضرتين امپراطور روس و امپراطور ژاپون ظاهر ساخت. خبر وساطت وي بين الدولين خصوصاً در دواير سياسيه روس در اين اوقات مختلفه خوشحالي حاصل نمود، و موقع را مغتنم شمرده از دست ندادند؛ طرفين اظهار رضا و قبول نموده، زمام اين مهم را به دست رئيس معظم اتازوني نهاد، و براي صلح، مجلس شهر (پرتسموت) اتازوني اتازوني را بر جاهاي ديگر ترجيح دادند و به صواب مقرون تر دانستند.

مسيو (دويطه) وزير مختار صلح از جانب دولت روس و ( و بارون كامورا) وزير امور خارجه وكيل از جانب دولت ژاپون مقرر شده، در ماه ژوئيه سنه 1905 با چند نفر اجزاء ديگر براي امريكا حركت كردند. و به هر جا كه رسيدند اهالي آنجا اسباب پذيرايي فراهم آوردند.
ژاپونيها گوي سابقت از ميدان بحريه ربوده و كمر همت بر ميان بسته، چشم بر جزيره (ساخالين) انداختند كه شرح آن را براي مزيد آگاهي خوانندگان ذيلاً مي نگاريم.

جزيره (ساخالين) كه ژاپونيها (كارافوتو) مي نامند، در سمت مشرق سيبري و محاذي دهنه درياي آمور واقع است. طول آن را 770 ميل است، و عرضش از 70 الي 150 ميل. سلسله كوه از شمال تا به جنوب ممتد است و سواحل آن چندان عميق نيست. از سيبري بوغار (تاتاري) جدا مي سازد، و از ژاپون بوغار (لابيروز)؛ در فصل زمستان آب درياي حدود اين جزيره يخ مي بندد و جزيره به غير از سيب زميني و شلغم و كلم چيز ديگر حاصل نمي دهد...

ماهي اين جزيره چنان وافر و مشهور است كه ژاپونيها و روسيها از صيد و تجارت آن سالي متجاوز از شش كرور (ين) كه معادل يك تومان پول ايران مي-شود، دخل مي كنند. معادن ذغال در طرف مغرب دارد. عده نفوس سكنه آن چهل هزار نفر است. اغلبشان ماهي گير و صياد هستند و بعضي هم محبوسين و مقصرين كه از بلاد روسيه به واسطه شرارت و افساد و قتل نفس يا تقصيري پليتيكي ديگر نفي به آنجا مي‌شوند.

رسوم و آداب اهالي بسي غريب و عجيب است. مردانشان به زودي زن انتخاب و اختيار مي نمايند، تا حد رشد؛ و به زنان مهر مي دهند كه از زمان طفوليت در تحت استقلال آنها درآيند. هر كسي مختار است با بيشتر از يك زن عقد و نكاح ببندد. تاريخ ندارند و در بحر وسواس نفس مستغرق اند.
شهر بزرگ آنها (الكساندروسك) است كه 15000 نفر سكنه دارد. شهر معروف ديگر (كرساكفسك) در سواحل جنوب واقع است، و قونسول ژاپونيها قبل از جنگ در اين شهر مقيم بود.
ابتداء جزيره مزكوره در تصرف چينيها بود، و بعد به ژاپونيها منتقل گشت؛ ولي از سنه 1875 به دست روسيها افتاد.
هجوم بر (ساخالين) بعد از جنگ (مكدن) انتظار برده مي شد، و در امور حل و عقد مسئله صلح فايده كلي داشت.

في الواقع مقصود از دست اندازي ژاپونيها به اين جزيره از دو جهت بود:
اولاً اين جزيره بزرگ استحكامات طبيعي و مصنوعي چنداني نداشت و قشون ساخلو آنجا زياده از پنج الي شش هزار نفر نبود و علاوه بر آن ميدان منازعت از خاك چيني ها به خاك روسيه انتقال مي‌يافت. و ثانياً همچنان كه ذكر كرديم، جزيره ساخالين جزو ژاپون بود و استرداد آن را يقيناً مورد توجه آنها مي-گرديد. بعد از محاربه (تسوشيما) ژاپونيها را تسلط در دريا مسلم شد؛ و در 24 ژوئن دسته اي از قشون ژاپون به (يوكوهاما) كه بندر است معروف در جنوب (توكيو)، وارد گرديده، سوار كشتيهاي نقاله شدند، و چنان استنباط گرديد كه گويا اراده حمله به ساخارين داشتند. چند فروند جهاز جنگي همراه آنها بود كه مبادا جهازهاي (ولاديوستك) كه تا به حال تعمير شده بود، اذيت برسانند.

در هفتم ژوئيه چند ميل به سمت مشرق (كرساكفسك) از كشتيها پياده شدند. قبل از آن كمال حزم و احتياط را به كار بردند كه در آبهاي آن حدود از خطر گلوله هاي تحت دريايي محفوظ بمانند؛ ولي واقعه برخلاف انتظار رخ نمود.

عسگر بحري پيش رفته در نقطه مناسب بيدق شمس طالع [ژاپن] را افراشتند. قشون برّي بعد از دنبال آنها رفته، هيچ مقاومتي به آنها داده نشد. دسته‌اي از سفاين كه هنوز مشغول پاك كردن دريا از گلوله هاي زيردريايي بودند، در هنگام نزديك شدن به بندر (كرساكفسك) روسيها از دو قلعه بناي گلوله ريزي نهادند؛ ولي خسارتي وارد نيامد.

قشون برّي ژاپونيها در همان حين به نقاط مهمه بندر مذكوره رسيده بودند. روسيها تاب مقاومت نياورده، شهر را از همه طرف آتش زده و فرار اختيار نمودند. چالاكي ژاپونيها كه به اين درجه و سرعت تعاقب كردند، موجب حيرت روسيها گرديد. در هر حال قشون طرفين در (دالسني) در ميان جنگل و به مسافت پنجاه ميل در شمال (كرساكفسك) برخوردند. قشون روس مؤلف از سي هزار نفر و داراي سي عراده توپ بودند و با كمال دقت مي جنگيدند؛ چرا [كه] به واسطه از دست دادن آن نقطه، نصف جزيره به قبضه تصرف ژاپونيها درمي آيد و نصف ديگر چنان تنگ و ضيق است كه از اثر گلوله هاي جهازهاي ژاپون آزاد نمي ماند؛ ولي سعي آنها نتيجه نبخشيد.

در دهم ژوئيه صد و هشتاد نفر مقتول و مجروح گشتند، و پنج عراده توپ در ميدان جنگ گذارده و فرار اختيار نمودند. از ژاپونيها به هر جهت هفتاد نفر مقتول و مجروح شده بودند، از روسيها هشتاد نفر نيز اسير شدند. از دهم الي دوازدهم ژوئيه، ژاپونيها باز به مسافت شصت ميل شمال عاجلاً پيش رفته، روسيها را عقب نشاندند و تعجب در آن است كه اين قشون ژاپونيها داخل جنگ حاليه نبوده؛ والا به تجربه تدبيرشان بيشتر و بهتر مي شد.

به تاريخ چهادرهم ژوئيه ژاپونيها به (ني پو چي) واقع در جنوب شرقي شليك توپ نمودند. در اين احيان ژنرال (لياپولوف) حكمران ساخالين خبر داد كه چند فروند جهاز جنگي ژاپونيها در (الكسندروسك) ديده شده بود. صبح روز بيست و چهارم سپاه سفاين مزبوره در هشت ميل سمت شمال شهر مذكور به خشكي پياده شدند. روسيها از شنيدن اين خبر مدافعه را بي فايده شمرده و خانه ها و انبارها را سوزانيده، فرار نمودند. در همان روز (الكساندروسك) به تصرف ژاپونيها افتاد و بيدق ژاپون بر فراز عمارت حكومتي افراشته شد. ژاپونيها مجال به روسيها نداده كه اسكله بندر را بسوزانند و دويست نفر از آنها اسير گرفتند. قشون روس منهزماً به طرف (لوي كوف) واقع در شمال جزيره گريختند. عده آنها چهار هزار نفر و دارايي آنها هشت هزار عراده توپ بودند. در ميان راه ژاپونيها به هشتصد نفر از فراريان روس برخورده، آنها را شكست دادند. دويست نفر از آنها مقتول و پانصد نفر از آنها اسير گشتند. در بيست و هشتم روسيها دو عراده توپ و پنج عرابه مهمات و عده تفنگ و گلوله و فشنگ از دست داده، ژاپونيها آنها را تا (توران) واقع در جنوب (لوي كوف) تعاقب نمودند.

در سي ام قاصدي از جانب حكمران به حضور (حاراكوچي) ژنرال ژاپونيها آمده، چنين اظهار داشت: «چون از عدم آذوقه و لوازم طبيعيه مجروحين در حالت سخت مبتلاء اند، لهذا از روي انسانيت خواهشمندم كه چند روز جنگ را ترك كنيد.»
به جواب او گفتند كه اگر روسيها مهمات حربيه و مايملك منقول و غير منقول و كاغذهاي رسمي ادارات عسكريه سياسيه و غيره را تسليم نمايند، آنگاه مقتضي-المرام مي گردند.

يوم ديگر روسيها شرايط ژاپونيها را قبول نمودند. ژنرال (لياپولوف) با هفتاد صاحب منصب و 3200 نفر تسليم شدند. چند دسته ديگر هنوز در اطراف ديگر مشغول ايستادگي بودند، اين واقعه را شنيده و اسلحه خودشان به يك سو نهادند و كل جزيره باز به تصرف ژاپونيها درآمد.

فصل هفتم : حركات ژاپونيها در سواحل سيبري و كره [و ادامه تلاش صلح]
در باب حالت و تداركات قشون متحاربين در خاك منچوريا.
صلح است كه مي تواند جلوي خونريزي و جانفشاني را بگيرد.
مأمورين دولتين وارد امريكا مي شوند.
بعد از جزيره ساخالين تمام سواحل سيبري كه داراي بنادر معروفه است، در تحت نظر ژاپونيها آمد، و يقين است محض سختگيري در شرايط صلح با كمال پيشبيني و درايت سبقت جستند. ژنرال لينويچ در بيستم ژوئيه تلگرافاً خبر داد كه دسته‌اي از سفاين جنگي ژاپونيها در سواحل كره قرب دهنه رودخانه توئين ظاهر شده، چند نقطه را گلوله ريز نمودند. چهار جهاز تريبل در خليج (كرينلوف) بيست نفر را به خشكي روانه داشت كه سيم تلگراف را قطع و خراب كنند. چهار فروند كروزاير هم در قرب خليج (اننا) نقاط روسيها را نيز گلوله باران نمودند. و بعد از آن جهازهاي ژاپونيها متفق شده، به طرف بحر پيمودند. نيكلايوسك هم كه در دهنه درياي آمور واقع است، از حركات فوق ايمن و آزاد نماند، و سكنه آنجا و (ولاديوستك) ناگزير از خطر مشرف گريزان شدند.

دسته اي از قشون ژاپون در شمال مشرق كره با دسته اي از روسيها برخورده، متصرف حدود درياي (توئين) شدند و كاغذهايي با صاحب منصبي كه اسير شده بود، قصد هجوم روسيها بر كره ظاهر ساخت.
در منچوريا ميانه قشون متحاربين جنگهاي مختصر همواره در كار بود. در برف و بارش ماه آوريل و همه راهها و رودخانه ها را ممكن العبور ساخته بودند. استحكامات ژاپونيها بسي تين! بودند و متوان! با قوه جبروتي ايستادگي كرد.
روسيها هم اطمينان بر قوه خودشان داشتند و صاحب منصبان به يكي از وقايع نگاران به برهان و دلالت فوق چنين اظهار داشتند: «150 عراده توپ ماشيني و توپهاي اقسام ديگر و لوازم حربيه را به فراواني داريم، و چون جمع كثيري از روسيه وارد شده اند، عدد قشونمان افزوده است، و همه ميل مفرطي براي جنگيدن دارند. با وجودي كه اغتشاش داخليه روسيه هنوز با شدت باقي است، مع هذا رجاي واثق داريم، عاقبت الامر ظفر يابيم و آرزومند صلح نيستيم.»

در بيست و يكم ژوئيه ژنرال (لينويچ) به اعليحضرت امپراطور روس چنين تلگراف نموده بود: در اين اوقات تبديلات قابل توجه رخ نموده، در كره سواره نظام ما در تنگي گرفته شده، ژاپونيها آن را تعاقب كردند.

نظر به اينكه جديداً جرايد خارجه چنان بيان كرده اند، گويا قشون ما در ورطه خطر و هلاكت مبتلااند و بعضي از جرايد روسيه، هم رايي بختيار و مسعود درباره ما ننموده؛ لهذا محض رفع شائبه اظهار مي دارم كه سخنهاي آنها قابل اعتبار نيستند و قشون به حالت سخت دچار نشده، بلكه همواره در وفاداري ثابت اند و مستعد هرگونه خدمت و سربازي هستند.»
بعد ژاپونيها وارد خليج (كاستريز) شده، دو عراده توپ به دست آنها افتاد و روسيها نقاط معسكر خود را تخليه نمودند.
در جنوب خليج مزبور، نگهبان عمارت روشنايي دريا را گرفته، بعد رها نمودند كه در آنجا نگهباني و محافظت نمايد و قراولان سواحل بدون مدافعه فرار كردند. روسيها از حركات ژاپونيها ترسيده، بناي استحكامات و قلعه سازي در دهنه درياي آمور پرداختند كه از آن پس ببينند تا مهر و كين قضا درباره ايشان چه اقتضا كند.

وقايع نگاري در اين ايام درباره اردوي مارشال (اوياما) چنين نگاشته است: «محض ملاقات اينجا آمده ام. از (فاكوتين) الي (تيلينگ) سوار بودم. پس از آن [با] راه آهن به (مكدن) آمدم. همه جا از علائم و آثار معلوم است كه ژاپونيها تداركات مفصله ديده و مي بينند. راهها علي الاتصال در كار حمل و نقل قشون بري است؛ اما گمان مي برم كه جنگ مهمي درنگيرد، هنگاميكه مسئله صلح فصل پذير نگشته است. در هر صورت قشون بري با قشون بحري، جهد و كوشش مي كنند تا از يك ديگر عقب نيفتند. هوا بهتر شده است و راهها خشكيده؛ دسته جهازهاي ژاپون در سيزدهم ماه او داخل بندر (ايانك) شده، يك عراده توپ از طرح قديم و عده كثيره تفنگ و گلوله غنيمت آنها گرديد. در هفدهم ماه مزبور همان دسته وارد بندر (اختك) شده، از آنجا هم تفنگ و فشنگ به غنيمت بردند.
دسته ديگر در شانزدهم يك كشتي حمال از روسيها گرفتند و از آن به بعد چند قراولخانه را گلوله ريز نمودند.

دولت جمهوري آتازوني جالب نظر همه عالميان شده بود؛ چرا كه مجلس صلح چنانكه ذكر كرديم، در آنجا منعقد مي شد. ما هم چرا بايد پيروي نكنيم، چون نتيجه جنگ منوط به آن مجلس بود كه آيا ترك شود ابداً يا دوباره شروع.

اسباب شك در پي نيست. اگر بگويم تاكنون در عرصه وسيع عالم دو قوه به اين عظمت و به اين همه مهمات قتال و هلال مقابل نيفتاده، در مدت هيجده ماه شب و روز در عرصه غزا جانفشاني و خونريزي پيوسته در كار بود. مگر گاه گاه از موانع هوا و مشكلات طبيعيه يا از عدم وصول استعداد و مهمات كار جنگ سستي نمود كه انگار مي كند كه سپاه متخاصمين مشغول به توسيع اقدامات خود و حاضر از براي هرگونه حوادث شديده نبودند.

صلح! بلي صلح است كه مي تواند جلو جانبازي و خونريزي دو امّت بگيرد و حالت فوق مسدود نمايد. كه مي داند پايان كار پيكار به كجا مي انجامد و چه نتيجه و تغييرات به دولت ژاپون وارد مي‌آيد. هنگامي كه عاقبت خويش در خطر انداخته بود. اگر شكست مي خورد، شبهه نيست كه نامش پست، بلكه نيست مي شد و آن منزلت و مقامي كه امروز در صفوف دول و ملل معظمه جهان يافته، بالكل از دست مي رفت. حال كه به فتوحات محيرالعقول نايل و سرافراز گرديده، هويدا است كه اساسي محكم براي بقاي سعادت و نيكبختي آينده خود گذاشته است. ضمانت ثابت مي طلبد كه تا ابداً مجبور نشود جان هزاران هزار در قربانگاه مبذوح دارد.

از نظر دولت روس هم شكستهاي پي در پي خصوصاً معدوم شدن قوه بحريه و شورش و اختلاف داخليه خويش را در نظر داشته، شبهه نيست كه به جنگ و امتداد رشته مخاصمت را بسي مكروه داشت. و بالجمله مأمورين صلح در اين وقت وارد امريكا شدند و اهالي مأمورين دولتين را استقبال و تكريم شايان نموده، اسباب پذيرائي فراهم آوردند.

در دوم ماه (او) مسيو (دويطه) رئيس مأمورين دولت روس در بندر (نيويورك) از كشتي پياده شد. (بارون كامورا) رئيس مأمورين دولت ژاپون هم چند روز قبل از آن آمده بود.
جرايد اتازوني رأي و اظهارات وكلاي صلح را شرح دادند. مسيو (ساتو) يكي از اجزاء صلح دولت ژاپون در (نيويورك) گفته بود يقين دارم مسئله صلح بدون سختگيري در شرايط به طور دلخواه انجام خواهد پذيرفت و غرامت زياد هم طلب نخواهد شد. مخارج ژاپون در اين جنگ روزي يك مليون دالر است. در حين مذاكره صلح متاركه جنگ مي‌شود.

در پنجم ماه او (بارون كامورا) و مسيو (تاكاحيرا) سفير ژاپون و مسيو (دويطه) با ساير اجزاء در خليج (استر) بر جسب دعوتي كه جناب مسيو (روزولت) به صرف عصرانه كرده، به جهاز (مي فلايور) رفتند. رئيس جمهوري آتازوني در حين محاورت چنين اظهار داشته بود: «صاحباً ... جامي به سلامت و سعادت و اقبال اعليحضرتين امپراطوران عظيم الشان دو دولت بزرگ كه وكلاي ايشان امروز متفقاً حضور به هم رسانيده اند، مي‌نوشم و مي خواهم شما در سكوت و قيام بنوشيد... از درگاه يزدان مسئلت مي نمايم و رجاي واثق دارم كه عنقريب اساس صلح مستحكم خواهد شد.»

پس از ختم مجلس و وداع مأمورين به جانب (پرتسموت) رهسپار گرديده، روز هشتم او وارد شهر مزبور شدند. اهالي اسكله را با بيرقهاي گوناگون مزين كرده و پذيرائي مفصل نمودند.
بعد مهمانهاي محترم را به عمارت مخصوص بردند. روز ديگر مجلس اول منعقد گرديد و مراسم تحيت و سلام از طرفين به جا آمد.
بعد متفق الرأي مقرر داشتند كه عهدنامه به زبان انگليسي و فرانسه ترتيب و نگارش يابد، و اگر اختلافي در ترجمه آن روي دهد، رجوع به نسخه فرانسه نمايند. مسيو (دويطه) اختيارنامه خود درآورد؛ ولي (بارون كامورا) معذرت خواست كه ندانسته بود، همان روز بايد نشان داد. بعضي از جرايد ژاپون بيانات مبني بر نوميدي و مأيوسي در انجام صلح نگاشته بودند، و از ادعا غيرمنتظره جرايد روسيه رنجيده، چنين گفتند: «تا به حال دولت ژاپون از حد اعتدال بيرون نرفته است و فتوحات متواتره او را حق مي دهد، به زبان مظفر سخن راند و مواد صلح را مقرر نمايد. روسيه برخلاف چنان رفتار مي كند، گويا خودش منصور است.» مي توان به دلخواه مواد صلح را مبدل سازد.
و رجاي واثق در صورت گرفتن صلح ننمودند و تداركات نظامي بيش از پيش در كار بود. جرايد مقدم نيز بيان كردند كه ژاپون تشكيل شرايط صلح مي دهد و در صورتيكه قبول نشود، جنگ با كمال شدت شروع خواهد شد.

فصل هشتم: معاملات و مقاولات بزم صلح در شهر پرتسموت
روسها چند شرط از شرايط قبول نمي كنند؛ من جمله غرامت جنگ ژاپونيها در مواد صلح گذشت عظيم مي نمايند.
عهدنامه طرفين به امضا مي‌رسد.
اثر ختم صلح در عالم
خاتمه جنگ
در بين مذاكرات، ژاپونيها از روسيها خواهش نمودند كه سرّ، در از آن مجلس اشاعت نشود كه مبادا بعد مورث اشكالات گردد؛ چون احتمال مي دادند كه عقد موافقت در خاموشي صورت بگيرد. اما روسيها از ابتدا بر ضدّ خيالات ژاپونيها بودند. و شيوع معاملات را به همه عالم خواستند.

(بارون كامورا) صورت مطالبات ژاپون را به مسيو (دويطه) سپرد، و جواب شافي و مبرهن براي هر ماده صلح داده شد و چند شرايط قبول و مابقي مردود گرديد. من جمله مسئله خسارت جنگ، چون روسيها مصمم بودند به هيچ وجه من الوجوه زير بار اداي آن نروند.
مباحثات طولاني از آن به بعد ميانه مأمورين درگرفت. ژاپونيها علي الظاهر درنگي نمودند؛ اما برخلاف استقلال و اقتدار مأمورين روس، در معاملات بيشتر از اجزاء صلح ژاپون بود؛ زيرا در مسائل مهمه (بارون كامورا) بايست به دولت مطبوعه خود رجوع نمايد، ولي مسيو (دويطه) تا يك درجه وكالت مطلقه داشت. تصفيه امور متنازع فيها متدرجاً واضح تر و لايح تر گشت.
چهار ماده از مواد قطعاً مردود و متروك شد.

يكي واگذاردن جزيره (ساخالين) و ديگر غرامت جنگ. سوم محدود نمودن قوه بحريه روس در مشرق الاقصي. چهارم تسليم جهازهاي جنگي روس كه هنگام جنگ در بنادر بي طرفيه پناه جسته بودند.
(بارون كامورا) از سخت گيري روسها قدري متعجب ماند، و از اهميت مطلب روي برتافته، احساسات و خيالات اصليه خويش را پوشيده داشت، و مسئله (كره) را به معرض بحث و مذاكره درآورد. روسها اظهار داشتند كه حالت مستقبل ژاپون در كره نه فقط راجع به دولت روس بود، بلكه به دول معظمه كه علاقه و رابطه با آنجا دارند؛ ولي روسها خودشان را از تعرض مقاصد ژاپونيها باز مي دارند، مشروط بر اينكه حقوق تبعه روس را در آن خاك محفوظ بدارند.

در چهاردهم اوت، اعضاي مجلس مشغول به گفتگوي در فصول عهدنامه راجعه به پرت آرتور و منچوريا شدند، و قرار گرفت كه تخليه منچوريا بر دولتين متعاهدتين فرض و ختم باشد، و ابواب آنجا بر روي همه مفتوح شود. اجاره پرت-آرتور از طرف دولت چين از روسها به ژاپونيها انتقال يافت. روز ديگر ماده چهارم و پنجم در تحت نظر و مذاكره مأمورين درآمد. ماده چهارم به اكثريت آرا قبول شد، ولي در ماده پنجم اختلاف به هم رسيده، به دفع الوقت انداختند. و همچنين ساير مواد صلح فرداً فردمورد بحث مجلس گرديد؛ تا آنچه به زودي انجام مي گرفت از لحاظ نظر گذرانيدند و مطالب متنازع فيها به تعويق افتاده و گاه گاه رشته امورات از دست آنها خارج مي شد.

اگر روسها اميد ترك جنگ داشتند، بر آنها لازم و متحتم بود، نظر به قوه و حالت ژاپون نموده، به هوش آيند كه ساخالين در دست حريف ايشان بود و پس گرفتن آن غير ممكن. و هيچ كس هم احتمال اين را نمي توانست داد كه قشون روس منچوريا را باز به قبضه خود درآورد، و ژاپونيها را مجبور نمايد كه در معاهده نرمي اختيار نمايند. اما قشون ژاپون كه پاي به دايره فتوحات گذارده بود، يقين بود آن شرايط و موادي را كه از ابتداء باعث حرب گرديده بود، حفظ خواهد كرد.

مسيو (دويطه) كه وثوق و اعتمادي از هم وطنان خويش در بر داشت، مي-دانست كه امتداد جنگ براي روسيه چه نتيجه حاصل خواهد نمود و اثر آن لطمه-اي كه به اخلاق قشون وارد آمده بود، به زوديها محو نمي شد.

بزرگترين مصائب اغتشاش داخله روس بود و آتش فتنه او به همه جا سرايت نموده، دولت ژاپون از آن طرف نظر به امور و مصالح سياسيه از مطالبات اوليه گذشت نمود، خصوصاً از غرامت جنگ؛ ولي خواست نصف جزيره (ساخالين) را بخرد، و ابتياع آن را اخذ وجه خسارت جنگ به عنواني ديگر دانستند و در قبول آن متعذر به عذر شدند.

در اين اوقات كه اختلاف به هم رسيد، جناب مسيو روزولت خدمت بي‌نظيري به دولتين متعاهدتين نمود و دقيقه اي از دقايق فروگذار نكرد كه كاري به خوبي اصلاح شود و اقدامات مجدانه وي در حل و عقد امور اثر مطلوب و نتيجه مترقيه را بخشيد. و بنابر آن مجلس مشاورت در پترزبورغ منعقد گرديد و در اداي قيمت نصف ساخالين امر نارضائي اظهار داشتند، و در باب ساير مطالب غور و تأمل كردند.
مجلسي هم از جميع وزراء و امراء ژاپون به رياست اعليحضرت ميكادو در پايتخت آن دولت منعقد شد. در باب اعاده جنگ يا ترك آن بحث و مذاكره طولاني نمودند و آخرالامر از خسارت جنگ كه به دويست مليون ليره مي رسيد و ابتياع نصف جزيره (ساخالين) صرف نظر كردند؛ چه خلاف مردانگي ديدند كه مجلس كنفرانس صلح بر هم بخورد.

در روز بيست و نهم او سنه 1905 مأمورين طرفين متفق الرأي به فصل شرايط و انجام كار صلح پرداختند و اختتام آن را تلگرافاً به دولت متبوعه اطلاع دادند.

علو همت اعليحضرت ميكادو و توجهات جناب رئيس جمهوري اتازوني موجب تمجيد و تحسين جميع سياسيون و اهالي عالم گرديدند، و جرايد دول متمدنه مقالات مشروحه در اين باب نگاشتند. ژاپون بر ملل متمدنه آشكار كرد كه از غرض اصلي كه قبل از جنگ خواهش كرده بود، بيرون نرفت، و هيچ سلطاني با تسلطي كه ميكادو داشت، ابداً اينگونه سلوكي ابراز نمي كرد و چنين گذشتِ عظيمي در تاريخ عالم كمتر يافت مي شود. از آغاز محاربه چنين اظهار داشته بود كه منچوريا ملك طلق چين است و دست اندازي روسها به كره، حقوق وي را در خطر مي اندازد، و آخر به مقصود خود رسيد، و اثر فتوحات بي نظير او تا مدت چند قرن باقي خواهد ماند.

تمام ارباب سياست عالم به استثناي روسيه اعتراف نمودند كه غرامت و اجرتي به ژاپون براي خسارت زايدالوصف وي واجباً بايستي داده شد.

ابناي وطن جانهاي عزيز خويش را به معرض هلاكت افكندند و برخلاف عقايد دين خود ديدند كه به طمع نام نيك خود را بعد از زحمات كثيره بر باد دهند.
امروز ژاپون بلاشبهه در مشرق الاقصي مقامي اعلي يافته است و قوه بري و بحري روس برعكس، ضعف و هبوط؛ ولي كس نبايد از شجاعت ذاتي سپاه روس چشم بپوشد، بلكه از قوت و دلاوري ايشان در عرصه قتال نيز انسان متحير ميماند.

[معاهده روس و ژاپن]
بالجمله در پنجم ماه سپتامبر سنه 1905 ميلادي عهدنامه طرفين كه مشتمل بر پانزده فصل به امضا رسيد كه شرح آن از قرار ذيل است:
در فصل اول ذكر شده است كه صلح فيمابين دولتين متحاربين منعقد گرديد.
فصل دوم مملكت (كره) در تحت حمايت دولت ژاپون مي باشد.
فصل سيم بعد از هيجده ماه از تاريخ تصديق و امضاي عهدنامه سپاه دولتين روس و ژاپون منچوريا را بايد تخليه نمايند، فقط صد نفر سپاه براي محافظت راه آهن در آنجا نگاه دارند.
فصل چهارم شبه جزيره (ليااوتونگ) و (پرت آرتور) به تصرف دولت ژاپون در آمده.
فصل پنجم تجارت آزاد خواهد شد.
فصل ششم و هفتم و هشتم خط راه آهن روس از شهر خاربين الي انتهاي جنوب كه متجاوز از نهصد و هفتاد ميل است، به دولت ژاپون واگذار شد، و خط راه آهن كه در سمت شمال خاربين واقع است، در يد تصرف دولت روس مانده، و معادن ذغال هم به ژاپونيها منتقل گرديد، و در استعمال آنها دستورالعمل داده شد.
فصل نهم نصف جزيره (ساخالين) كه داراي معادن كثيره و منافع بي شمار است، تا درجه عرض پنجاه با جزاير مجاوره به ژاپون داده شد؛ مشروط بر اينكه مركز قشون قرار ندهند، و قلاع و استحكامات نظام در آنجا احداث ننمايند.
فصل دهم دولت ژاپون برعهده مي گيرد كه حقوق و امتيازات روس را در جنوب جزيره (ساخالين) بشناسد.
فصل يازدهم در سواحل (سيبريا) و درياي (آمور) و بحر (اوختك) و (بهرينك) حق ماهي گيري به دولت ژاپون داده شد.
فصل دوازدهم دولتين متعاهدين عهد تجارتي فيمابين منعقد نمودند، ولي حقوق ژاپون در عهدنامه تجارتي بيشتر بود.
فصل سيزدهم مبلغ خطيري براي خرج اسراء به دولت ژاپون داده خواهد شد.
فصل چهاردهم اگر در مندرجات عهدنامه كه به لسان انگليسي و فرانسه نگارش يافته است، شك و ريبي حاصل شود، رجوع به نسخه فرانسه نمايند.
فصل پانزدهم عهدنامه مزبوره از طرف اعليحضرتين امپراطور روس و امپراطور ژاپون بعد از انقضاي مدت پنجاه روز تصديق و امضاء خواهد شد.
جز ختم عمل صلح و گذشت عظيم دولت ژاپون بعضي از اهالي ژاپون را به خشم انداخت و مجالس در (اوساكا) و (ناگويا) و (كيوتو) انعقاد گرديده، اظهار نارضائي از انجام كار صلح نمودند. در (توكيو) نيز اغتشاش بر پا شد و شورشيان چند قراولخانه و خانه هاي ديگر را خراب كرده و آتش زده و نزديك عمارت وزير داخله جمع شده، قيل و قال نمودند، تا پليسها آنها را متفرق ساخته، چند نفر از طرفين مقتول و مجروح گرديدند.
پس از آن حكومت شهر را در تحت قانون نظامي نهاد و به وسايل اكيده نايره فتنه فرونشاند.
اما تمام اغتشاش انحصار به اهل وضع داشت، و به هيچ مربوط به امراء و اشراف نبود و صورتاً چشمه فساد از بي اطلاعي و آگاهي از مواد اصليه صلح بود.

ژاپون محض استحكام ثمره جنگ، عهدنامه اي با دولت انگليس، حليف خود در سنه 1902 منعقد شده، براي مدت ده سال از نو تشكيل گرفت و از اين قرارداد و عقد اتحاد دوام امنيت در ممالك آسياي مشرقي و هندوستان و حفظ حقوق طرفين در ممالك مزبوره ذكر شده است.

[نتايج اخلاقي جنگ روس و ژاپن]
جميع تاجداران در موقع انجام عمل صلح، تلگرافات تهيت و تبريك را به اعليحضرتين روس و ژاپون ارسال داشتند و از طرف و اكناف عالم، تشكرات صميمه را به رئيس جمهوري آتازوني، براي خدمات فوق العادت ابلاغ داشتند و نام مصلح عظيم در تاريخ چون نوشيروان عادل زنده مي ماند.

جنگ دولتين روس و ژاپون، اگرچه باعث خسارت جاني و مالي بي حد و حصر گرديد، ولي درس بزرگي هم نه تنها به دولتين متحاربين، بلكه به همه دول و ملل عالم آموخت. دولت روس به يقين فهميد كه اصلاحات داخليه از توسعه مملكتش به طرف خاك بعيده لازم تر و مقدم تر است.

دولت ژاپون هم با اينكه مظفر بود، ولي ميزان مداخل و مخارج مملكتش از دست رفت و دانست كه براي كوشش و آسايش عمومي و اشاعه علم و مدنيت چيزي از آن بهتر نيست.

سياسيون هم ملتفت شدند كه جنگ غير از نقصان، فائده و منفعت ندارد و بايست به اصلاح حال خويش افتند كه بدون پلتيك داخليه، محال است پليتك خارجيه داشتن.

خلاصه هر آفت و نكبتي نيكي خود دارد، و دول و ملل بزرگ و كوچك عالم فهميدند كه آشوفتن آسايش عمومي، زيانهاي كثير و ناخوشيهاي علاج ناپذير دارد و شايد در اين عقيدت، ثابت العزم مانده، و گردش گيتي نيز با سعادت و رفاهيت جهانيان مساعدت كرده، تا مدتي مديد حادثه ناگوار پديد نيارد. به عنايت حضرت معبود و مسجود امين.
تمّت الكتاب

رسول جعفريان

 


پیامک - فیس بوک - تویتر
نسخه اصلی - برگشت به خبرها