دنیل یرگین اقتصاددان مطرح آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر در تازه ترین مقاله خود که در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ رسیده ابعاد وضعیت جدید آمریکا در حوزه انرژی را مورد بررسی قرار داده که در ذیل مشروح این مقاله آمده است:
آمریکا هم اکنون در نقطه ای تاریخی و در آستانه یک تحول عظیم در حوزه انرژی است . آمریکا اکنون با واقعیتی روبرو است که بر اساس آن این کشور به یک تولید کننده بزرگ انرژی در جهان مبدل می شود و نتیجه این دگرگونی نه تنها امنیت در حوزه انرژی است بلکه این توسعه بخش انرژی می تواند موتور اشتغال زایی و رشد اقتصادی در این کشور را به جریان اندازد . این مسئله ای است که آمریکایی ها آخرین باری که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند کمتر مد نظر داشتند .
در سال ۲۰۰۸ میلادی آتش روند افزایشی قیمت نفت در بازار جهانی با این ایده که منابع نفتی جهان وارد دوره افول شده شعله ور تر شد . این ذهنیت ریشه در تفکرات دهه ۱۹۷۰ میلادی دارد ، زمانی که ایالات متحده آمریکا از یک وارد کننده خرد انرژی به یک وارد کننده کلان مبدل شد . در سال ۲۰۰۸ میلادی کاهش بازده نفت امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسید .در آن دوره تنها سوال آن بود که میزان واردات نفت با چه سرعتی در حال افزایش است و اینکه آیا می توان این سرعت را اندکی کندتر کرد یا خیر.
چشم انداز آینده گاز طبیعی نیز کمابیش مانند نفت بود . بر این اساس کاهش تولید امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسید و کشور در مسیری بود که می رفت تا سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار برای واردات گاز مایع طبیعی از غرب آفریقا، خاورمیانه و حتی استرالیا و روسیه هزینه کند.این موانع انرژی می توانست کسری بودجه کشور را افزایش داده و بر نگرانی های اقتصادی کشور بیفزاید .
اما نتیجه به گونه دیگری رقم خورد . فناوری زمینه ساز تغییراتی شگرف شد . رشد سریع تولیدات شیل گازها بازار گاز طبیعی را متحول کرد . چند سال قبل شیل گازها تنها دو درصد کل تولیدات گازی ایالات متحده آمریکا را تشکیل می دانند اما اکنون این رقم به ۳۷ درصد صعود کرده است . میزان تولیدات گاز طبیعی به اندازه ای افزایش یافته که قیمت آن روز به روز در حال کاهش است . این فراوانی پیش بینی نشده زمینه را برای اختلافات نظرسیاسی در خصوص گاز طبیعی مایع فراهم آورده است . البته این اختلاف نظر ها به هیچ وجه حول موضوع میزان واردات گاز طبیعی ایالات متحده آمریکا نیست بلکه بیشتر در خصوص میزان صادرات گازی این کشور است .
داستان نفت نیز در ایالات متحده آمریکا در حال بازنویسی است . میزان واردات نفتی خالص این کشور از ۶۰ درصد کل مصرف در سال ۲۰۰۵ اکنون به ۴۲ درصد تنزل یافته است . بخشی از این تنزل به دلیل کاهش تقاضا است . افزایش بهره وری سوختی خودروها موجب شده که روزانه تا حد زیادی از مصرف سوخت این کشور کاسته شود .
دلیل دیگر این امر افزایش میزان عرضه است . میزان تولیدات نفتی آمریکا از سال ۲۰۰۸ میلادی ۲۵ درصد افزایش داشته و طبق پیش بینی ها در سال جاری روزانه ۶۰۰ هزار بشکه افزایش خواهد یافت .بخش عمده این افزایش از نفت سخت تامین شده است . نفت سخت واژه ای است که برای نفت تولید شده از تشکیلات صخره ای با همان فناوری استخراج شیل گازها استفاده می شود. این نفت سخت نقشه نفتی آمریکا را زیرو رو کرده است . در آغاز سال جاری داکوتای شمالی، کالیفرنیا را به عنوان سومین ایالت بزرگ تولید کننده نفت در آمریکا پشت سر گذارد . البته قضایا به همین جا ختم نشد و این ایالت با عبور از آلاسکا اکنون به دومین ایالت بزرگ تولید کننده نفت در آمریکا پس از تگزاس مبدل شده است .
طبق پیش بینی ها میزان تولید نفت سخت آمریکا تا سال ۲۰۲۰ میلادی به بیش از ۴ میلیون بشکه در روز خواهد رسید . بر اساس بررسی ها سال گذشته ایالات متحده آمریکا بیشترین میزان افزایش تولید را در میان کشورهای غیر اوپکی به ثبت رسانیده است . اگر چشم انداز گسترده تری از آمریکای شمالی مدنظر باشد تغییر در میزان عرضه بسیار چشمگیرتر نیز خواهد بود .
طبق بررسی ها میزان بازده ماسه نفت های کانادا از سال ۲۰۰۳ میلادی سه برابر شده و اکنون میزان بازده ماسه نفت های کانادا به بیشتر از بازده نفتی لیبی پیش از آغاز جنگ داخلی در این کشور در سال ۲۰۱۱ میلادی رسیده است .شاید چند سال پیش موضوع استقلال نفتی آمریکا مسئله ای مضحک به نظر می رسید اما اکنون به یکی از جدی ترین مباحث مورد بررسی مبدل شده است . تعیین دقیق میزان استقلال نفتی آمریکا امکان پذیر نیست اما از آنجا که میزان تقاضا در آمریکا رو به کاهش است بازده روندی صعودی در پیش گرفته و میزان همکاری های نفتی آمریکا با کانادا همسایه شمالی افزایش یافته قطعا می توان گفت گه آمریکا در مسیر حرکت به سوی استقلال نفتی افتاده است .
علاوه بر ایالات متحده آمریکا میزان تولیدات نفتی فراساحلی در کشورهای آمریکای جنوبی به خصوص برزیل نیز افزایش یافته است . نتیجه این افزایش تولید در غرب کند شدن روند صادرات نفتی از نیمکره شرقی جهان و به خصوص خاورمیانه به نیمکره غربی است . از این پس شاید نفت خاورمیانه بیشتر از انکه به سوی آمریکا رود راه خود را به سوی کشورهای آسیایی همانند چین باز کند . هم اکنون میزان واردات نفتی چین از کشورهای حاشیه خلیج فارس بالاتر از ایالات متحده امریکاست .
این گونه تغییرات حتی شیوه تفکر در خصوص منابع انرژی آمریکا را تغییر داده است . اوباما رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی که که در فوریه ۲۰۰۹ در کنگره آمریکا ایراد کرد عمدتا به مسئله انرژی های پاکیزه و برگشت پذیر و اشتغال زایی در این حوزه پرداخت . در آن زمان هیچ صحبتی از نفت و گاز طبیعی در میان نبود . اما در سخنرانی سال ۲۰۱۲ اوباما موضوع مورد بحث کاملا تغییر کرده بود . او در این سخنرانی به جای انرژی های برگشت پذیر بیشتر بر گاز طبیعی و نفت تمرکز داشت . وی در این سخنرانی اعلام کرد که هم اکنون میزان تولیدات نفتی آمریکا به بالاترین رقم در ۸ سال اخیر رسیده است . اکنون افزایش بازده تولیدات نفتی داخلی در آمریکا به معنای افزایش رشد اقتصادی و رونق اشتغال زایی است . طبق گفته اوباما توسعه شیل گازها تا سال ۲۰۱۰ میلادی بیش از ۶۰۰ هزار موقعیت شغلی در این کشور ایجاد کرده است .
از قدیم الایام میزان تولیدات نفتی ایالات متحده آمریکا به اندازه ای نبوده که بتواند بر قیمت جهانی نفت تاثیر گذار باشد اما اکنون فاصله میزان عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت بسیار باریک است .چنانچه افزایش ۱.۶ میلیون بشکه ای تولیدات نفتی آمریکا از سال ۲۰۰۸ میلادی نبود شاید این فاصله عرضه و تقاضا کمتر نیز بود .
داستان جدید انرژی در آمریکا هنوز حرف های زیادی برای گفتن دارد . اما آنچه مشخص است آن است که توسعه صنایع نفت و گاز می تواند بازار اشتغال این کشور را متحول کرده زمینه ساز رشد و توسعه اقتصاد شود و صنایع امریکا را هر چه بیشتر رقابتی کند .
دنیل یرگین نویسنده کتاب کوئست و رئیس موسسه تحقیقات انرژی آی اچ اس کمبریج است .
منبع:سکونیوز |