در شهر تهران چند صد نفر کاندیدا شدند در مراکز استانها نیز تعداد زیادی برای مجلس کاندیدا شدند واقعا کدام یک از کاندیداها از صلاحیت های بالاتری برخوردار بودند؟
اساس و ماهیت و فلسفه برگزاری انتخابات عبارتند از:
الف- شناسایی بهترین گزینه ها
ب- انتخاب بهترین گزینه ها
ج- شناسایی نوع تفکری که به هر کاندیدا رای می دهند(اکنون چنین شناختی وجود ندارد کاندیدایی رای می آورد که افرادی با تفکرات سیاسی متفاوت یا متضاد به و رای داده اند)
چ-ساز و کاری که کاندیداهای منتخب را مجبور به پیگیری مطالبات رای دهندگان نماید.(تعدا قابل توجهی از نمایندگان بعد از ورود به مجلس مطالبات خود و اطرافیان خود را پیگیری می کنند و وارد باند ها و دسته بندی ها بر اساس قدرت هر باند یا دسته می شوند و چنین وضعیتی مخرب و زیان بار است که در عمل جریان دارد)
انتخابات ایران بصورت ساختاری و قانونمند هیچ یک از این اصول و فلسفه برگزاری انتخابات یاد شده را ندارد
راهکار چیست؟
دنیا این تجربیات را آزمون نموده و به یک راه حل منطقی، اصولی و قاطع دست یافته و آن حمایت از ایجاد احزاب مردمی است
اگر حزب نباشد چه می شود؟
اگر حزب نباشد هیچ یک از فلسفه های برگزاری انتخابات قابل تحقق نخواهد بود لذا انتخابات بدون وجود احزاب قوی ممکن است خسارت ها و هزینه های سنگین تری از نظام های شخص محور داشته باشد.
وقتی احزاب قوی و مردمی نباشند باندهای صاحب قدرت و ثروت و افراد پشت پرده بر امور حاکم می شوند مافیای قدرت و ثروت بر کشور حاکم می شود و روزگار چنین کشور و مردمی روز به روز بدتر و ناامید کننده تر خواهد بود.
وضعیت قدرت گیری احزاب اینچنین است که مسئولین استانی و کشوری حزب توسط اعضای آن حزب انتخاب می شوند و هر حزبی که از پشتوانه مردمی بیشتری برخوردار باشد شورای استانی وشورای مرکزی آن قدرت نفوذ بیشتری در حاکمیت خواهند داشت.
محال است حکومتی که دارای احزاب مردمی قوی باشد به سمت دیکتاتوری و ضعف حرکت نماید چنین جامعه ای فعال پر نشاط با امید و پویا خواهد بود.
کشوری که احزاب را محدود کند با احزاب منتقد برخورد نماید چنین کشوری با مردم سالاری واقعی فاصله طولانی دارد و حاکم شدن نظام فرد محور در چنین حکومتی بهتر و کم هزینه تر از حکومت شبه مردم سالاری است.
|