وقتی به عراق رفتیم تا پیکر شهید تندگویان را شناسایی کنیم، دیدیم که بهگونة خاصی آن را مومیایی کرده بودند. اینها آمده بودند کاری کنند که مثلاً زمان مرگ شهید را از ما پنهان کنند. در آن گزارشی که راجع به زمان شهادت شهید مهندس تندگویان نوشته بودند، دکترِ پزشکی قانونی عراق گفته بود که این اتفاق در همان زمانی افتاده است که وزیر نفت ما دستگیر شده، حالا مثلاً به فاصلة چند ماه، تاریخ اوراق هم مال همان موقع بود. ولی دکتر توفیقی میگفت این نحوة عمل که روی این جسد شده، نشان میدهد که اینها میخواستند زمان فوت را مخدوش کنند، از جمله وقتی که رفتیم به سالن تشریح، دکتر توفیقی چند تا برش به ران جنازه زد، برای تشخیص عضلة زیر پوست که تازه مینمود، درحالیکه روی پوست مانند چرم شده بود، یعنی نشان میداد که این اتفاق مربوط به ده دوازده سال پیش نیست، بلکه تازگیها این اتفاق چون زیر پوست تازه بود افتاده. البته با روحیهای که ما از تندگویان میشناختیم، ایشان شدیداً مقاومت میکرده، شدیداً هم کتک میخورده، بهطوریکه ما جسد را که نگاه میکردیم، شکستگیهای متعددی در ناحیة جمجمه، جناق سینه دندانهای شهید نمودار بود. همان اول که عراقیها مهندس تندگویان را به اسارت گرفته بودند، آنقدر مورد شکنجه بوده که طحالش پاره شده بود که این نکته را خودشان هم در تلویزیونشان گفتند. ایشان احتمالاً بعد از آزادی اسرا شهید شده است.
ایشان تازه از زندان آمده بود و دندانهایش مشکل داشت. من جواد را به عنوان مدل برای کارآموزی به دانشکده معرفی کردم تا بتوانم دندانهایش را درست کنم. برای دندانهای بالایش روکش چینی گذاشتم. به من میگفت من از آمپول میترسم، هر بار که به او آمپول زدم، بیهوش شدم. ما هم به شوخی آمپول به او بیشتر میزدیم و دیگر بیهوش نمیشد! دندانهای جواد، یک عامل مهم در تشخیص جسد او بود که در آن سفر به عراق، ما از طریق شکل دندانهایش اطلاعات خوبی به صلیب سرخ داده بودیم که جنازه بهخوبی برایشان قابل تشخیص بود. البته برای ما فقط دیدنش کافی و کاملاً معلوم و کارساز در تشخیص جسد او بود.