سایت خبری تحلیلی اندیشه ها:
ابتدا باید این پیش فرض ها را کاملا حلاجی و تحلیل نمائیم:
1- تصمیم گیری کلان در حوزه کل اقتصاد کشور با رئیس جمهور نیست و برخی مراکر مهم اقتصادی خارج از حیطه تصمیم گیری رئیس جمهور است
2- مجلس هنوز به آرزوی امام که مجلس عصاره فضائل ملت باشد تبدیل نشده، برخی افراد که دل بسته نظام و انقلاب و عاشق توسعه ایران هستند توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می شوند یا اینکه مردم برخی مناطق کشور با نگاه های قومی و قبیله ای و توقعات غیر منطقی از نماینده مجلس به آنها رای نمی دهند. لذا یکی از پایه های مهم و قدرتمند کشور با حد مطلوب فاصله زیادی دارد که هزینه ناشی از این فاصله با حد مطلوب بسیار سنگین و غیر قابل محاسبه است.
بخش عظیمی از ملت ایران قبول دارند که مقام معظم رهبری از هوش، توان مدیریت و زمان شناسی و جهان بینی کم نظیری برخوردار می باشند و با همین نگرش و منطق قبول داریم که نخبگان کم نظیرند و می توانند در هر جایگاهی که باشند نقش ویژه ای ایفا کنند محدود کردن نخبگان جهت ورود به مناسب مهم و حساس منجز به از دست دادن فرصت های غیر قابل بازگشت خواهد شد. بعضا محدود کردن یک شخص لایق جهت ورود به مجلس خبرگان یا مجلس شورای اسلامی یا سایر مراکز مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری ممکن است منچر به از دست دادن میلیاردها دلار فرصت شود یا با تصمیم نا پخته چنین هزینه سنگینی ایجاد شود.
مشکلات ورود برخی نظامیان به حوزه های سیاسی و هزینه های سنگین ناشی از آن در سیاست خارجه یا اصلاح امور در داخل را نیز باید در نظر داشت. طبق قانون وظیفه سپاه نگهبانی و وظیفه ارتش پاسداری از نظام جمهوری اسلامی ایران است و این وظیفه به مفهوم ورود آنها به حوزه های سیاسی نمی باشد. ورود نظامیان به حوزه سیاسی منجر به چند دسته شدن آنها و همچنین کاهش اعتماد مردم به نظام می شود و هر حرکتی که منجر به کاهش اعتماد مردم به نظام و حاکمیت شود نه تنها در حهت حفظ و حراست از دستاورد های انقلاب اسلامی نیست بلکه در تضاد و مواجهه با آن می باشد. هر چه اعتماد و اطمینان مردم به نهادهای انقلابی و ارکان نظام بیشتر باشد به نحو بهتر، عمیق تر و ماندکارتری می توان از دست آوردهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی حفاظت و پاسداری کرد.
حال به درآمدها و هزینه های دولت و پیشنهاد های اصلاحی می رسیم:
کل درآمد دولت طی سال 1397در بهترین شرایط به 350 هزار میلیارد تومان خواهد رسید که حدود 120 هزار میلیارد تومان آن صرف حقوق و مزایا و سایر هزینه های کارکنان دولت خواهد شد. حدود 75 هزار میلیارد تومان صرف کسری حقوق و مزایای صندوق های بازنشستگی، 50 هزار میلیارد تومان هزینه های دفاعی، 33 هزار میلیارد تومان هزینه یارانه های نقدی، هزینه های عمرانی و تملک دارایی در بهترین حالت حدود 50 هزار میلیارد تومان، هزینه پرداخت بدهی های دولت به پیمانکاران نیز حدود 15 هزار میلیارد تومان و هزینه های صدا و سیما و حوزه تبلیغات و فرهنگی و غیره نیر باید لحاظ گردد
از بین هزینه های فوق کاهش تعداد کارکنان و هزینه های انها به سادگی قابل انجام نیست(با توجه به بیکاری و فشارهای تورم و ...) تنها گزینه ای که واقعا وظیفه دولت نیست پرداخت کسری حقوق و مزایای صندوق های بازنشستگی و همچنین حذف هر جه سریعتر یارانه افرادی است که به یارانه ها وابسته و محتاج نیستند اما یارانه دریافت می کنند.
دولتهای ایران باید مکلف باشند طی4 سال 10 درصد و طی 20 سال 50 کوچکتر شوند این باید به عنوان یک سند و برنامه بلند مدت تکیلف قطعی همه دولتها تا زمان تحقق طی 20 سال باشد.
دولت باید با اصلاح قوانین بازنشستگی و افزایش سن بازنشستگی شرایط را برای استقلال صندوق های بازنشستگی فراهم کند. طی 5 سال گذشته وابستگی صندوق های بازنشستگی به شدت رشد کرده و حدود 30درصد به بودجه عمومی وابسته شدند و با این روند طی 5 سال آینده نیمی از بودجه عمومی کشور را خواهند بلعید لذا باید با بهره گیری از تجربه همه کشورهای جهان از جمله کشورهای اروپایی، آمریکا، ژاپن و کره و اصلاح قوانین، صندوق های بازنشستگی از ورشکستگی کامل و وابستگی بیشتر به درآمدهای عمومی دولت فاصله بگیرند
همچنین دولت با کمک حاکمیت بابد بستر و شرایطی را ایجاد نمایند که سالانه حداقل یک درصد ازسرمایه های ایرانیان مقیم خارج جذب طرح های توسعه ای کشور شود و با کمک سرمایه گذاری خارجی پروژه های بزرگ صنعت پتروشیمی، نیروگاه های خورشیدی، توسعه شبکه ریلی و مترو ، توسعه حمل و نقل هوایی و سایر حوزه های مهم شکوفا شوند. آری اگر من رئیس جمهور بودم تمامی تلاش خود را جهت تحقق اهداف یاد شده معطوف می نمودم و حداکثر ده اولویت را برای 4 سال دوره ریاست جمهوری خود تعیین و صرفا برای تحقق این ده اولویت تمرکز می کردم چرا که داشتن اولویت های زیاد و متعدد نشانه عدم داشتن اولویت است.
قبل از انقلاب حدود 70 درصد از جمعیت در روستاها و 30 درصد در شهرها زندگی می کردند و اکنون این نسبت بلعکس شده معنا و مفهوم بلعکس شدن این معادله چیست معنایش این است که قبل از انقلاب 70 درصد جمعیت کشور شغل مشخصی داشتند که عبارت بود از کشاورزی،دامداری، باغداری، صیادی و غیره و دولت دغدغه و تکلیفی برای اشتغال آن جمعیت انبوه نداشت همچنین مردم روستا غالبا تا سواد خواندن و نوشتن درس می خواندند لذا هزینه سنگین تحصیل اکثریت جمعیت 80 میلیون نفری تا دیپلم یا دکترا بر دوش دولت نبود اما اکنون 70 درصد جمعیت در شهر زندگی می کنند که از دولت شغل می خواهند و لازمه تامین شغل این جمعیت انبوه نیز توسعه صنعتی و اقتصادی است که متاسفانه محقق نکردید از طرف دیگر طی 40 سال بیش از 2000 هزار میلیارد تومان معادل 500 میلیارد دلار برای تحصیل جوانان تا دیپلم و بالاتر هزینه گردید از این مبلغ حداقل 400 میلیارد دلار آن بلا استفاده بوده و هیچ نفعی برای ملت و کشور نداشته است. چرا این اتفاق افتاده ؟ چون برنامه ریزی دقیق عالمانه و منطقی نداشته ایم
شاید طی 40 سال گذشته جمعا در ایران 20 میلیارد دلار میل شده باشد(یعنی اختلاس و دزدی شده باشد) اما میزان حیف در اقتصاد ملی از 1000 میلیارد دلار فراتر رفته یعنی هزینه های نابجایی که انجام دادیم یا فرصت های بزرگی که از دست داده ایم
نخبگان فرهیخته با دانش دور اندیش باید به این مسائل اساسی فکر کنند تفکر کنند و راهکار های اصولی و اساسی ارائه نمایند.
|