تین نیوز | متاسفانه عزل و نصب های فاقد و جاهت کارشناسی و معقول در انتصاب مدیران ارشد، ضررهای جبران ناپذیری به پیکره سازمان ها و ادارات وارد می نماید که از اهم آن می توان به نا کار آمدی در حوزه مدیریتی فرد منتخب، افزایش هزینه تمام شده کارها، افت چشمگیر بهره وری بهره وری و از بین رفتن فرصت ها و سرمایه ها اشاره نمود.
مهمترین ضایعه این چنین مدیریتی که فاقد تخصص و تجربه لازم در پستی که به ایشان محول شده است، نداشتن درک صحیحی از اولویت بندی مسائل سازمان تحت امر خود است و مدیری که اولویت بندی صحیحی از مسائل سازمان خود نداشته باشد، با اتلاف وقت و سرمایه های سازمان باعث از بین رفتن فرصت های کسب و کار آن مجموعه می گردد و تدریجاً این مسئله گریبانگیر تمام اجزاء سازمان شده و مانند یک غده سرطانی در تمامی اجزاء سازمان ریشه کرده و نهایتاً به مرگ آن سازمان منجر می شود.
در کشوری که برای نقد فوتبالش یک برنامه هفتگی نقادانه به نام 90 وجود دارد و یا در جای دیگر برای ارزیابی عملکرد یک تهیه کننده یا کارگردان سازنده یک فیلم سینمایی میزگرد نقد در صدا و سیما تشکیل می شود و یا در مطبوعات بسیاری از متخصصان ذیربط دست به قلم می شوند و نقد می کنند که شاید تاثیر اقتصادی آن بر زندگی قشر ناچیزی از مردم و اقتصاد کشور تاثیر گذار باشد، حال چرا در سطح گسترده عزل و نصب های دولتی در وزارتخانه ها و سازمان های تخصصی و ادارات تابعه آنها در کشور که هزاران میلیارد تومان پول بیت المال به دست این مدیران هزینه و صرف می شود چنین حساسیتی وجود ندارد و حتی محملی برای نقد اینگونه انتصاب های گسترده که بعضاً از روی تمایلات فردی، حزبی یا قومیتی انجام می شود وجود ندارد؟!!!
انتصاب هایی که نه از سر صرفه و صلاح و ارتقاء همه جانبه یک سازمان یا اداره یا وزارتخانه صورت می گیرد، بلکه غالباً باعث از بین رفتن ثروت ملی، فرصت ها و زمینه های سرمایه گذاری داخلی و خارجی شده و روحیه شایسته سالاری و امید به ارتقای سلسله مراتبی را در بین قشر جوان تحصیلکرده یک جامعه در بازار کار از بین می برد.
معمولاً در انتصاب پست های مدیریتی کلان یک سازمان یا اداره دولتی مشاهده شده که فردی خارج از آن سازمان به واسطه ارتباطاتی که با مدیران بالادستی آن سازمان در یک وزارتخانه و یا... داشته اند به عنوان مدیرعامل یا مدیر کل و عناوینی مشابه آن منصوب می شوند و ظاهراً هیچ فرد مجرب و متخصص و ذیصلاحی در پیکره آن سازمان وجود نداشته که بتواند پست مدیریت ارشد آن سازمان دولتی را احراز نماید!
بعد از گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی ایران و وجود قشر عظیمی از نیروهای متخصص در عرصه های مختلف کشور، خیلی دور از انصاف است که هنوز به انتصاب مدیرانی همت گمارده شود که فاقد تخصص، تجربه و تحصیلات مرتبط با پستی را که اشغال می کنند، باشند.
این گونه عمل کردن یعنی ضربه زدن به ریشه آن سازمان و سرخورده شدن متخصصانی که در بدنه آن سازمان تخصصی وجود دارند و باید سرپرستی و مدیریت فردی را بالای سر خود بپذیرند که از آنها کمتر می داند یا هیچ نمی داند و اسف بارتر از آن اینکه مدیر نصب شده با الفبای مهارت های عمومی مدیریت هم آشنا نباشد که دیگر وامصیبتا.
تا زمانی که آب از سرچشمه تصفیه نشود شاهد انواع و اقسام امراض و آلودگی و عدم شفافیت در پایین دست یک سازمان هستیم. اگر بهترین طرح های سرمایه گذاری و اقتصادی برای یک سازمان تهیه شود چون مدیران و تصمیم گیران آن سازمان فاقد صلاحیت و عدم تخصص لازم هستند فرصت ها به تهدیدها تبدیل می شوند و به عبارتی چون ظرف، آلوده است مظروف هرچقدر پاک و شفاف و شفا بخش باشد در تماس با ظرف آلوده ناپاک و زهرآلود خواهد شد و دیر یا زود باید منتظر مرگ سازمانی باشیم که چنین مدیران ناکارآمد و نالایقی به مسند مدیریتی آن تکیه زده اند.
چرا وقتی که برای استخدام یک نفر کارشناس در یک سازمان دولتی آزمون، مصاحبه و مطالعه بر روی سوابق کاری مرتبط با شغلی که قرار است احراز کند انجام می شود اما برای انتخاب پست مهم و حساس مدیریت در همین سازمان هیچگونه شرایط مشخصی برای احراز پست مدیریت ارشد وجود ندارد و به اطلاع پرسنل در آن سازمان رسانده نمی شود که چرا چنین فردی را به عنوان مدیر ارشد انتخاب کرده اند؟ حداقل در مراسم معارفه و تودیع ویژگی ها و وجه تمایز تخصصی، تجربی مدیر مربوطه را به اطلاع کارکنان برسانند.
اگرچه یک کارشناس بعد از گذشتن از چندین فیلتر کارگزینی و آزمون تخصصی استخدام شود و در انتخاب آن اشتباهی رخ داده باشد به مراتب زیانی که به مجموعه متبوعش وارد می کند کمتر از یک صدم یا بعضاً یک هزارم مدیری باشد که فاقد وجاهت و صلاحیت تخصصی و تجربی لازم باشد.
به واقع در کشور ما مسیر گزینش و روش انتخاب یک فرد برای احراز پست مدیریتی در یک وزارتخانه یا یک سازمان یا اداره تخصصی دولتی چیست؟ آیا نباید محملی برای نقد یک مدیر، معاون وزیر و مدیر کل بخاطر انتخاب ها و انتصاب های نابجایش وجود داشته باشد که با صرف هزینه ها و تحمیل خسارت های کلان مالی از محل بیت المال و فرصت سوزی ها و بد بینی که در قشر جوان جویای کار بوجود می آورد و جامعه تخصصی را به تباهی می کشد و بعد پست فعلی را به مقصد اشغال پست بالاتر (بدون ادعای هیچ گونه توضیحی بواسطه خرابکاری های گذشته اش) ترک می کند!
به نظر می رسد بهترین محمل برای نقد چنین عزل و نصب هایی انجمن ها و تشکل های صنفی و تخصصی است که در برگیرنده نظرات کثیری از متخصصان حرفه مربوطه در هر حوزه کاری هستند که باید ابتدا از دولت و شخص وزیر محترم راه و شهرسازی پرسید که انتصاب چگونه انجام می شود؟ و چه معیارهایی دارد؟
همچنین باید پرسید که جابجایی و انتصاب معاونان و مدیران کل در سازمان های تخصصی چگونه انجام می شود؟ مدت هاست برخی سازمان های زیرنظر وزارت راه با مشکل اساسی رو به رو شده و شاهد به گِل نشستن این کشتی شده ایم که چشم امید هزاران متخصص به آن است و آبروی نظام جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور است.