پیام نفت: بهرام ولدبیگی
بهرام ولدبیگی، مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران یادداشتی را در پیشواز از نوروز 93 نوشته که در ادامه میخوانید:
در آستانه نوروز و نوگشتن و نوگشتگی بهار، دوستان روزنامهنگار برای آخرین شماره سال مطلبی درخواست کردند که ناظر بر سال رفته و نیز سال آینده باشد. واقعیت این است در این سال و سالهای پیشین و در روزگاری که به گفتهٔ رئیس جمهور حقوقدان «دلسوزان مردم دهانشان بسته و قلمشان شکسته»، انتظار تجزیه و تحلیل از گذشته، حال و آینده مساوی است با هیچ و... در روزگاری که در سرزمین همواره سبز کوردستان، فرهنگ، هنر، رسانه، نشرکتاب، برگزاری مراسمها و یادمانها، انتخابات نمایندگان مجلس، شوراهای شهر و روستا و حتی مناسک دینی و مذهبی تا قوت مردم، و نوروز هم به نوعی سفارشی و دولتی شدهاند و از فضای جامعه مدنی و فرهنگ مردمی به تمام و کمال در محدودیت و تنگنا محصور گشته نمیتوان برای آینده راه حل و تحلیلی ارائه داد.
در سال ۱۳۹۲ در حالی که رئیس دولت سابق، مسئلهٔ هستهای را به کف خیابانها کشانده بود و به دنبال جشنهای هستهای و افزایش تیراژ سانتریفیوژها بود، رئیس دولت جدید پرونده را به اتاقهای پرپیچ و خم وزارت خارجه فرستاد و اکنون سانتریفیوژ این سالها را در ژنو با غربیهای منفعتطلب به مناقصه گذاشتهاند و فعلا نتیجهاش سبد کالا بوده است، سبدکالایی که تاکنون جز تحقیر مردمان محروم دست آوردی نداشته و آنچنان بیمایه بود که در زیر برف و باران این زمستان بیبهار، سرها و دستهای فراوان شکسته و صحنههایی دردناک در جامعهٔ ما آفرید.
سال ۱۳۹۲، سالی بود که مدیران فعلی قوه مجریه در شهر و روستا درِ خانههای مردم مناطق کوردنشین را زدند و برای رأی جمع کردن گدایی کردند، اما در عین ناباوری رسم هموطنی را با مردم منطقه بجا نیاوردند و «گندم نمایاندن و جو به ما فروختن» تا مردم شرافتمند و نجیب ما را وادار کردند که برای حق خود نزد آنها گدایی کنند و برخلاف اصول مصرح قانون اساسی، آن توهین بزرگ تاریخی را به ملت ما روا داشتند و به جای مدیران کار آمد کوردزبان، چند مدیر درجه چندم صادراتی را منصوب کردند تا تفاوت و تعریف سیاسی رأی دادهٔ مردم ما و رأی خواستهٔ آنها چالش تاریخی تهران و کوردستان را همچنان عمق بیشتری ببخشد.
در سال ۱۳۹۲ فرهنگستان زبان فارسی، زبان مادریمان را به همراه ماده ۱۵ قانون اساسی و جناب رئیس جمهور نیز حقوق اقوام و مذاهب را به حاشیههای سیاست راندند تا در انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری همچنان به عنوان خوراک تبلیغاتی در مناطق قومی، تاریخ مصرف داشته باشند. با این اوصاف تدبیر دولت شش ماهه ظاهراً در تعلیق است اما از امیدش قطع امید نکردهایم، حداقل امیدواریم در نه ماهگی آن خبرهای امیدبخش شنیده شود، چرا که چارهای جز امیدواری به آینده همراه با هوشیاری سیاسی وجود ندارد.
در کنار این همه نامهربانیها، جمعی از فعالان سیاسی و فرهنگی کورد زبان ما بیش از مسئولان با مردم هوشمند مناطق کوردنشین در ایران بیوفا بودند و همراه با کمی خودزنی. باید اذعان داشت که آنقدر مطالبات این مردم را تقلیل دادهاند که از آن سوی بام افتادهاند. سعدی شیخ شیراز میفرماید: انسان دوبار باید زندگی کند یکبار برای تجربه کردن و باردیگر برای بکار بردن. به راستی از این همه خوب بودن، خودمان حالمان بهم میخورد،ای کاش کمی ناسازگار بودیم و گاهی هم اندکی کم توقع، بد نبود و برعکس فرموده سعدی این همه زندگی سیاسی نمیکردیم و این همه بیتجربگی را به یکباره تجربه میکردیم و در فقدان سیاستورزان مدرن و فقر سیاست ورزی، چشمانمان را یکبار دیگر میشستیم تا در مناطق کوردنشین این همه عصا را از کور ندزدند و سایهٔ آدمهای کوچک، بزرگ نمیشد و بالاخره روی نردبانهایی با پلههای شکسته بالا نمیرفتیم و حافظهٔ تاریخی را در وزنکشیهای سیاسی بازخوانی میکردیم و آنرا از یاد نمیبردیم تا نتیجهٔ پایانی بازی کردن با رای مردم را به «باخت، باخت» تقلیل نمیدادیم.
با این همه ناکامی و نامهربانی، در مسیر مطالبات شرعی و قانونی مردم ما انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ برای تاریخ سیاسی کوردستان دست آوردی ماندگار داشت و آنهم خلق و بازخوانی چند بارهٔ هوشیاری سیاسی مردم این سرزمین بود. مردمانی که قواعد بازی را رعایت کردند و با مشارکت سیاسی در انتخابات سر صندوقها رفتند تا تعریف شایستهای از شهروندی، مبارزات مدنی و همبستگی ملی را برای مدعیان توجه به حقوق ملیتها و قومیتها را ارائه و آموزش دهند. این سرمایهٔ تاریخی میتواند دردههٔ پیش روی، برای سرزمین کهن دیار کوردستان، نوروزها و جشنهای تاریخی بیشماری را همراه داشته باشد.
در سال ۱۳۹۲ دیاربکرِ ملای جزیری، احمدخانی و سعید نورسی برای اولین بار، بعد از سالها ممنوعیت نوروز، عیدنوروز خود را به صورت رسمی برگزار کرد و آنکارا در برابر اراده آتش نوروز ملت کورد تسلیم این حقیقت تاریخی شد و نوروز با آزادی به کوردستان ترکیه بازگشت تا در کنار نوروز سلیمانیه، ههولیر، سنندج، کرماشان و ایلام به جشن ملی این ملت پیوندی تاریخی بخورد و انشاءالله بزودی شاهد نوروز رنگین قامیشلو باشیم تا بعد از چند سده جغرافیای فرهنگی نوروز به نقشهٔ قبل از چالدران بازگردد.
با کمال تاسف در ایران ما از رادیو و تلویزیون و دیگر رسانهها، روشنفکران، اصولگرا، اصلاحطلب و ملیگرا، چشمانشان را در برابر جشن ملی مشترک کوردها و ایرانیها در اربیل، سلیمانیه و دیاربکر میبندند و با نگاههای کم نورشان عظمت زیبائیهای سرزمین آریائیهای اصیل را نادیده و نوروز را تنها در اندیشه انحصار طلبانه و تاریخ محدود نگرانه خود نگریسته و از جایگاه روز بینالمللی نوروز توسط سازمان ملل متحد و ملتهای منطقه سهیم در عید نوروز، ایران را آنچنان کوچک جلوه میدهند که دیپلماسی فرهنگی این عید تاریخی را زیر سوال برده است.
در سال ۱۳۹۲ در هفته دوم اسفند ماه در کنفرانس سالانه دانشگاه آمریکایی شهر سلیمانیه در کوردستان عراق آقای داود اوغلو وزیر امورخارجه ترکیه در کنار همتای کوردتبارش هوشیارزیباری، وزیر امورخارجه عراق، یکی از سخنرانان این کنفرانس بود و چند کلمهای به زبان کوردی صحبت کرد که در تاریخ یک قرن اخیر حاکمان ترکیه کم سابقه بود، داوداوغلو به زبانی سخن گفت که ایدئولوژی حاکم بر ترکیه آن را به رسمیت نمیشناخت اما سیاست مدار ترکیه با هوشمندی رونوشت این اعتراف تاریخی را به وزرای امور خارجه ایران و سوریه ابلاغ کرد تا تحولات سرزمین سبز آریائیهای اصیل خاورمیانه را نادیده نگیرند و با رویکرد و دیپلماسی تاریخ مصرف گذشته و کلاسیک به مسئله کوردها و آسمان آبی کوردستان ننگرند به ویژه وزیر خارجه ایران بایستی در این زمینه بیشترین نقش مثبت را ایفا نماید، چرا که ایران مادر شهر کوردها بوده است.
در سال ۱۳۹۲ در حوزه فرهنگ و هنر بعد از سالها تلاش و خدمت بزرگانی چون، فلکالدین کاکهیی و شیرکو بیکهس وزراء فرهنگ کوردستان عراق، محیالدین حقشناس و حسین یوسف زمانی از شهر نازنین سنندج که بر گردن جامعهٔ کوردستان و نگارنده حق فراوان دارند و گرامی داشت و یادشان وظیفه بود به همراه همهٔ رفتگان این سرزمین که به رحمت پروردگار رفتهاند، یادشان به خیر و بدرقهٔ راهشان با غزل شاعر کوچ کردهٔ کرماشان یدالله بهزاد:
در دهان غنچه از غم خنده خون آلود شد
گو به چشم ابرها باران شود خونابها
شهسواران در غبار فتنه گم گشتند و رفت
نامشان از یادها، تصویرشان از قابها
اسفندماه و روزهای پایانی هر سال برای ملت کورد ماه شادیها، عزا و ناکامیهاست. مردم ما سالهاست در این ماه با شیون و شادی به استقبال نوروز میروند. حداقل در این نیم سدهٔ اخیر، اسفند، ماه قرارداد ننگین الجزایر، جنگ نوروز سنندج، فوت ژنرال بارزانی، بمباران شیمیایی حلبچه، انفال در کوردستان عراق، ماه عزادار شدن کوردستان ترکیه برای زندانی شدن عبداله اوجلان، ماه انقلاب و قیام مردم کوردستان عراق علیه صدام حسین و همچنین کشتار خونین مردم قامیشلو در کوردستان سوریه بوده است.
اسفندماه با همهٔ رنجهای تاریخیاش که برای ملت ما در تاریخ به ثبت رسیده است، دست آوردهای تاریخی داشته و مردم ما را آنچنان در اندیشه و تفکر این رنجها آبدیده کرده که هر سال در نکوداشت هر یک از این حوادث نقشهِ راه ماندگاری خود را در خاورمیانه بازنگری و به فردای شادمانیها و پیروزیهایش میاندیشد.
با ورق زدن برگهای این تاریخ متوجه میشویم امروز و امسال چقدر مانند دیروز و سالهای گذشته است و کوردستان سرزمین شایسته شناخت و ستایش را در کنار مطالبات تاریخیاش در هالهای از ابهام نگه داشتهاند.
این کدام نوروز است که هیچ اخباری مبنی بر امید و تحولات برای نسل جوان شنیده نمیشود، از حل مشکل بیکاری، سرمایهگذاریهای اقتصادی و فرهنگی در منطقه کوردی خبری نیست، از تحول و توسعه مراکز فرهنگی و دانشگاهها و از حل معضلات سیاسی و فرهنگی جامعهٔ فرهنگی و هنری منطقه همه چیز با سکوت میگذرد و شاخصهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در منطقه آنچنان دردناک و رنج آور است که امنیت ملی و اخلاقی جامعه را به صورت جدی تهدید میکند.
این کدامین نوروز و سال تازه است که فرودستان و محرومان مناطق کوردنشین را مژده گرانی آب و برق و بنزین و درمان میدهند و سفرهٔ هفت سین آنها خالی از هرگونه سین سعادت و سرور و سروری است. به راستی این نورزها کمکم به نوروزهای مصنوعی تبدیل میشوند و گرنه گذشتهٔ تاریخی ملت ما و نوروز متفاوت از این فضا و ادبیات بوده است و اینگونه است که مردم ما بیش از آنکه از شادیهایشان لذت ببرند برای غمهایشان شاد زیستهاند.
با این اوصاف اعتقاد دارم که ابرها نمیتوانند مانع طلوع خورشید شوند بالاخره وعدهٔ پروردگار است و بهار و نوروز میآیند و فصل و سال و روزگار آرمانهای ما نیز بهاری خواهد شد، در همین بهاران در همین نزدیکیها و عبور از این گرانیهای مادی و معنوی، انشاءاله آن بهاران و آن نوروزها در غیاب نامهربانیها در راهند و خواهند آمد اگر چه همه شبهای زمستان یلدا باشند. انشاءاله این چنین بادا.
/هفته نامه دیار کهن- سنندج- ویژه نامه نوروز 1393
|