در مقدمه این پژوهش آمده است:
فرضیه نفرین منابع از پیچیدهترین تئوریهایی است که مبتنی بر اندیشه روششناسی علم ابطالگرایی پوپر در علم اقتصاد مطرح شده است و اقتصاددانان مدلهای مختلی به منظور آزمون این فرضیه طراحی کردند، اما تجربیات متناقض در کشورهای مختلف مانع از تبدیل این فرضیه به قانون و حتی تئوری شد (جلیلی کامجو و صفاریان،1398). یکی از منابع مهم کشورها، نفت است. هر چند پس از کشف نفت و استخراج آن، درآمدهای نفتی نقش مهمی در اداره امور جامعه یافت و نحوه استفاده از درآمدهای نفتی شکل خاصی به اقتصاد کشور بخشید، اما به اعتقاد کارشناسان، ریشه بسیاری از مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی را میتوان به نوع رابطه دولت و درآمدهای نفتی بازگردانید (شادی وند،1394). نتایج پژوهشهای متأخر کشورمان نیز تائید کننده این موضوع است، بهنحویکه به دلیل وابستگی شدید بودجه دولت در ایران به درآمدهای نفتی، نوسانات بازارهای مالی موجب نوسان در بسیاری از شاخصهای اقتصادی کشور و تأثیر منفی بر امنیت ملی میشود (جعفری و دیگران،1397)، اما میتوان با نگاهی به تجارب جهانی و پژوهشهای آسیبشناسانه بومی پیرامون این موضوع، الگوی مطلوبی برای توسعه صنایع وابسته به نفت در کشور ارائه داد.
در این میان، صنایع مختلف، محیطهای متناظر خود را دارند، محیط برخی صنایع پیچیدگی بیشتری داشته و برخی نیز کمتر. یکی از صنایعی که بهشدت تحت تأثیر تغییرات محیطی قرار داشته و عوامل سیاسی و اقتصادی بینالمللی شدیداً روی آن تأثیر میگذارد، صنعت نفت است (رعنایی کردشولی و دیگران،1398). تلاطم بازار قیمت نفت خام و شرایط خاص حاکم بر بازار، ایجاب میکند تا صنعت نفت انعطاف بیشتری داشته باشد و در حوزههای مهم دیگر که درآمدزایی قابل توجهای نیز دارد، وارد شود (اسفندیاری و اسفیدانی،1396).
از طرفی، نیاز رو به رشد به سوخت بهویژه سوختهای فسیلی، تحولات قیمتی محصولات نفتی، روند صعودی شکلگیری و توسعه تکنولوژی مرتبط با نفت و موضوع کاهش ذخایر موجود این نوع سوختها باعث شده تا اندیشمندان و مسئولان اجرایی کشورهای مختلف به موضوع سوخت بیشتر توجه کنند (ابراهیمی و رحمانی،1391). بانکرینگ، عملیات سوخترسانی به کشتیها در دریا است که در شرایط امروز، یکی از این گزینههای مناسب برای انعطافپذیری صنایع وابسته به نفت است (انجمن صنعت بانکرینگ ایران،1397). تأمین امنیت عرضه سوخت برای کشتیها، مسأله مهمی است که با توجه به شرایط تحریم، برای کشور ما بسیار حائز اهمیت است (ساکت و کریمی،1397).
یکی از مهمترین عوامل دسترسی به تأمین امنیت، حفظ منافع ملی و بهرهگیری از فرصتها، برای افزایش سطح رفاه و برخورداری از امتیازات، سیاستگذاری و بهکارگیری قدرت دریایی و توجه به موضوعات مرتبط با دریاست (کریمی پور و دیگران،1397). امروزه بیش از 85 درصد تجارت جهانی کالا از راه دریا انجام میشود. همچنین حجم تجارت دریایی در سال ۲۰۱۵ بیش از ۱۰ میلیارد تن بوده که حدود نیمی از آن مربوط به منطقه آسیاست (رنجبر و حاجی حسینی زنجانی،1395). در این میان، یکی از ملزومات اصلی این مهم، مسأله سوخت کشتیها است. صنعت سوخت دریایی، شبکه گستردهای از سازمان و مراودات تجاری را در برمیگیرد. زنجیره تأمین این صنعت از پالایشگاه و انبارهای نفت آغاز شده و مرحله نهایی زنجیره سوخت دریایی، عملیات سوخترسانی است که یا از اسکلههای مخصوص یا بهطور مستقیم و یا در لنگرگاه و دریا از طریق برجهای سوخترسان به کشتی عرضه میشود (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی،1397).
وجود مزیتهای فراوان بانکرینگ، کشورهای مختلف را به توسعه این صنعت ترغیب کرده است. از جمله این مزیتها عبارتند از (علی عبدالهی و بهرامشاهی،1395): ارزآوری بالا، اشتغالزایی و توسعه اقتصادی، ارتقای سطح اعتبار اقتصادی و سیاسی کشور بانکرینگ کننده، کاهش قاچاق سوخت و فرآوردههای نفتی و ارتقای رتبه بنادر ساحلی به علت عملیات سوخترسانی به کشتیها و ارائه خدمات جانبی. آمارهای جهانی در سال 2010 حاکی از تجارت بزرگ بانکرینگ در دنیا است و طبق برآورد صورتگرفته هماکنون روزانه 600 میلیون لیتر نفت کوره و گازوئیل به ارزش تقریبی 210 میلیون دلار در صنعت بانکرینگ مبادله میشود. بهعبارتدیگر، ارزش سالانه بازار بانکرینگ دنیا، حدود 80 میلیارد دلار است. این بازار در سال 2016، حدود 98 میلیارد دلار بوده و برآورد میشود تا سال 2023 به حدود تقریبی 150 میلیارد دلار برسد (طیبی ابوالحسنی،1397). در این میان، سهم بانکرینگ منطقه خلیجفارس حدود 30 درصد کل دنیاست. گفته میشود بهطور تقریبی سالانه بالغ بر 40 هزار فروند کشتی در خلیجفارس تردد میکنند و این منطقه پتانسیل سوخترسانی به کشتیها را با ظرفیت 50 میلیون تن در سال دارد (احمدیفرد،1396). در حال حاضر بهطور خوشبینانه ارزش بازار فعال بانکرینگ در منطقه خلیجفارس با توجه به این ظرفیت، بیش از 25 میلیارد دلار برآورد شده که اگر بازار خدمات جانبی نیز مورد توجه قرار گیرد، گردش بازار این حوزه بسیار بالاتر خواهد رفت و شاید به 40 میلیارد دلار نیز برسد. اما در این میان، حدود 85 درصد سهم بازار مرتبط با فجیره است و سهم ایران تقریباً زیر 10 درصد است.
بهرغم توسعه سریع صنعت بانکرینگ در کشورهای مختلف دنیا، بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس که مهمترین رقبای ایران در انجام فعالیتهای بانکرینگ منطقه به شمار میآیند، ایران تاکنون عملکرد مطلوبی در این زمینه نداشته است؛ حال آنکه کشورهایی نظیر امارات، قطر و عمان بهسرعت صنعت بانکرینگ را در بنادر خود توسعه دادهاند و درآمدهای بالایی را نصیب خود کردهاند. جالب آنکه بخشی از سوختهایی که در بنادری مانند فجیره امارات به کشتیها فروخته میشود، از سوی ایران تأمین میشود و شرکتهای اماراتی پس از خرید نفت کوره ایران و فروش آن با قیمتهای بالاتر به کشتیهایی که در بندر فجیره هستند، درآمد سرشاری کسب کردهاند (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی،1397).
این در حالی است که ایران مزیتهای زیادی برای توسعه صنعت بانکرینگ دارد و در صورت استفاده صحیح از این مزیتها، میتوان انتظار داشت که ایران سهم ناچیز خود را از این بازار رو به گسترش در منطقه و دنیا افزایش دهد. ضمن اینکه اسناد بالادستی کشور از جمله بند «ب» ماده (۴۸) برنامه ششم توسعه کشور هم بر حمایت از فعالیت بخش غیردولتی در صنعت بانکرینگ و ایجاد زیرساختهای کافی تأکید دارد، اما عملکرد صنعت بانکرینگ ایران مطلوب نبوده است.
با توجه به اینکه صنعت بانکرینگ میتواند نقش بسزایی در ارتقای ارزش صنعت نفت، ارزآوری و اشتغالزایی کشور داشته باشد، پژوهش حاضر درصدد است الگویی برای توسعه این صنعت ارائه کند. لذا پژوهش پیشرو با به کارگیری پارادایم تفسیرگرایی، به دنبال آن است که الگویی برای توسعه صنعت بانکرینگ کشور با تأکید بر کنشگران آن فراهم آورد. با توجه به این هدف، در ادامه مقاله ابتدا در بخش ادبیات نظری، ادبیات صنعت بانکرینگ و تحولات آن معرفی شده، سپس پیشینه پژوهش، روش تحقیق و نتایج مطرح میشود.
برای مطالعه و دریافت متن کامل این پژوهش، روی لینک زیر کلیک کنید.