پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :
محمدجواد ظريف مي گويد نه تنها ما مردم بلكه نخبگان ما كداميك را بيشتر نكوهش ميكنند: آنها كه با آرزوي بازپسگرفتن سرزمين از دست رفته در قرارداد گلستان، بخشهاي بيشتري از سرزمين و حتي استقلال ايران را به باد دادند، يا آنها كه با قرارداد تركمانچاي دستكم قسمتي از سرزمين تازه از دست رفته را بازپس گرفتند؟ براي پيشگيري از تركمانچايها بايد «انتخاب كنيم» كه آرزوهايمان را در چارچوب امكانات دنبال كنيم.
به گزارش «انتخاب»، محمدجواد ظريف وزير امور خارجه پيشين در صفحه اينستاگرام خود نوشت:
سلام
چند سال پيش در برابر پرسشي سخت، پاسخ دادم: «خودمان انتخاب كرديم». بسياري از آن سخن رنجيدند. با پوزش از اينكه شايد پاسخگويي با بيان روشنتر به رنجش افزونتر بيانجامد: مرحوم پروفسور روح الله رمضاني، متخصص برجسته سياست خارجي ايران در آمريكا، سياست خارجي پانصد سال گذشته ايران را چنين آسيبشناسي ميكند: «ايران در پي به دست آوردن دوباره قلمرويي بود كه زماني در تصرف داشت و اغلب نميتوانست فاصلهي ميان اين اهداف و امكانات در دسترس براي تحقق آنها را درك كند».
ما در طول تاريخ اهدافمان را بر اساس آرزوهايمان چيدهايم و به تواناييهايمان توجهي نكردهايم.
گرايش تاريخي ما براي رسيدن به آرزوها بدون در نظرگرفتن امكانات، نه تنها در سياست خارجي نمايان است، بلكه در شكل گيري خطوط متراكم خودرو پشت هر تونل كم عرض نيز ديدني است.
در ۷۵ سال برنامهريزي توسعه ما، منابع ملي نابود شده و توسعه نيز حاصل نشده، چون بيشتر برنامهها به جاي ترسيم مسير جبران عقبماندگيها متناسب با امكانات و فرصتها، حديث آرزومندي رهبران كشور بودهاند.
آگاهانه يا ناخودآگاه ما مردم انتخاب كردهايم آنان را كه به دنبال آرزوهايمان بودهاند بستاييم، هر چند براي خود و كشور خسارات فراوان به بار آورده باشند؛ و آنان را كه در حد امكانات كوشيدهاند تا از گستره خسارات ناشي از حركات آرزومندانه بكاهند، «سازشكار» و حتي «خائن» بناميم.
راستي نه تنها ما مردم بلكه نخبگان ما كداميك را بيشتر نكوهش ميكنند: آنها كه با آرزوي بازپسگرفتن سرزمين از دست رفته در قرارداد گلستان، بخشهاي بيشتري از سرزمين و حتي استقلال ايران را به باد دادند، يا آنها كه با قرارداد تركمانچاي دستكم قسمتي از سرزمين تازه از دست رفته را بازپس گرفتند؟
براي پيشگيري از تركمانچايها بايد «انتخاب كنيم» كه آرزوهايمان را در چارچوب امكانات دنبال كنيم.
ولي حتي در واژههايمان هم توجه به امكانات را ناشايست ميدانيم.
چرا «سازشكار» منفي، و «سازشناپذير» مثبت است؟
مگر سازش جز به معني دستيابي به نقطهي اشتراك و توازن براي حركت به سوي آرمانهاست؟
مگر ميتوان از روش ديگري به آرمانها رسيد؟
داشتن آرزو به زندگي جهت ميدهد، اما توجه به تواناييها حركت به سمت آرمانها را ممكن ميسازد.
نياز امروز ما درك درست و «انتخاب» هوشمندانه است. «كنشگريِ مرزي». چشم به آرمانها و استوار بر تواناييها.