“آب ژرف” در مصارف شرب, كشاورزي و صنعت قابل استفاده است اما عدم مطالعه كافي و مافياي آب باعث شده است از اين ظرفيت استفاده نشود! ادعا ميكنند منابع آب ژرف شور هستند يا مواد راديواكتيو دارند، اين افراد اطلاعات زمينشناسي كافي ندارند يا مغرضاند.
به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري تسنيم؛ كمبود منابع آب و بحران آبي كه بيشتر مناطق جهان را تهديد ميكند, كشورهاي مختلف را به سمت راهكارهاي جديد تأمين نياز آبي از جمله استفاده از آب شيرينكنها, پروژههاي انتقال آب, استفاده از رطوبت هوا, استحصال آب ژرف و … كشانده است.
يكي از اين راهكارها، استحصال “آب ژرف” است كه با وجود گذشت دههها از شروع استحصال آن در برخي كشورهاي جهان متاسفانه همچنان در كشورمان بر سر استحصال آن بحث وجود دارد!
تجربه استفاده از آب ژرف در بسياري از كشورها مثبت بوده و كشورهايي از جمله چين, آمريكا, ليبي و استراليا هنوز هم از اين منابع آب براي تأمين آب شرب، صنعت، كشاورزي و … خود بهره ميبرند؛ در كشور ما نيز استحصال آب ژرف به شكلي محدود از اواسط دهه 90 شمسي شروع شده و مطالعات و همچنين استحصال آن در حال انجام است؛ تا به امروز استحصال آب ژرف در ايران با واكنشهاي مختلفي روبهرو شده و كارشناسان مخالف و موافق اين طرح، اختلاف ژرفي در استحصال آب ژرف دارند!
براي بررسي ابعاد مختلف استحصال آب ژرف و بررسي منفعت يا تبعات احتمالي آن كه به بحث روز متخصصان حوزه مديريت منابع آبي, زمينشناسي, محيط زيست و توسعه پايدار و …, تبديل شده است, ميزبان”دكتر محمد آريامنش” متخصص ژئوفيزيك و عضو هيئت علمي دانشگاه بوديم؛ در ادامه مشروح بخش نخست اين گفتوگوها تقديم مخاطبان ارجمند تسنيم شده است:
تسنيم: از زماني كه موضوع استحصال آب ژرف در كشور مطرح شد, تعاريف متعددي براي آن مطرح شده است؛ در منابع مختلف، اختلاف زيادي درباره نوع آب ژرف موجود در كشور, تجديدپذير بودن و نبودن آن و همچنين سابقه استخراج آن در جهان مطرح شده است, با وجود اين اختلافات در تعاريف, آيا تعريف دقيقي از آب ژرف و ظرفيت استفاده از آن وجود دارد؟
دكتر آريامنش:منابع آب ژرف يكي از منابع ارزشمند آب در كشورمان هستند اما متأسفانه تا امروز فعاليت ما در زمينه استفاده از اين آبها نسبت به منابع آب ژرفي كه در اختيار داريم، بسيار ناچيز و كمتر از 1 درصد بوده است!
واژه ژرف بهمعناي عميق است و آب ژرف نيز بهمعناي آب زيرزميني است كه در اعماق غيرمتعارف وجود دارد؛ براي درك مفهوم ژرف، ابتدا بايد بدانيم كه چه عمقي را عميق ميدانيم كه در هيچ منبع علمي براي آب ژرف، اندازه خاصي در نظر گرفته نشده و در جايي نيامده است كه مثلاً بيشتر از يكهزار متر يا 2هزار متر عمق، آب ژرف است!
دليل اين موضوع اين است كه شرايط جغرافيايي و زمينشناسي كشورهاي مختلف متفاوت است؛ به عنوان مثال در كشوري كه در عمق 10 متري زمين، به آساني به منابع آب زيرزميني در دسترس است، آبخواني كه در 100 يا 200 متري يافت ميشود براي آنها، آب ژرف محسوب ميشود اما در منطقهاي كه براي دسترسي به آب، در شرايط معمولي بايد 400 متر را حفر كرد، آب ژرف مفهوم ديگري پيدا ميكند.
در گذشته، چاههاي آب زيرزميني از نظر عمق به چند دسته از جمله، چاههاي دستي, چاههاي نيمهعميق و چاههاي عميق تقسيمبندي شده بودند كه با توجه به وضعيت منابع آب زيرزميني كشور، چاههايي كه تا 100 متر عمق داشتند را چاه عميق ميناميدند، در حالي كه امروزه عمق 100 متر از جمله منابع آب سطحي محسوب ميشود بنابراين اين دستهبندي نيازمند تعريف دوباره است.
بنده در كتاب هيدروژئوديناميك كه با همكاري يكي از پژوهشگران تأليف كردهايم، منابع آب زيرزميني در ايران را از نظر عمق و ژرفا، بر پايه ويژگيهاي زمينشناسي، فناوريهاي پيجويي و اكتشاف، فناوريهاي مربوط به حفاري، استحصال و همچنين بر اساس ويژگيهاي هيدروژئوديناميكي، به پنج دسته بهشرح زير تقسيمبندي كرديم كه اين جديدترين تقسيمبندي منابع آب زيرزميني از نظر عمق در كشور است.
پايش و نظارت در محيط زيست , احياي منابع زيرزميني آب ,
?در كشور ما، آنچه در اذهان عمومي بهعنوان آب ژرف مطرح شده است, آب فسيلي است؛ در حالي كه اين منابع، كاملاً با منابع آب ژرف موردنظر ما متفاوت هستند! آب فسيلي ممكن است در عمق 30 متري هم وجود داشته باشد و بيگمان هر منبع آب فسيلي، حتماً نبايد در اعماق زياد باشد؛ اين اشتباه در تعريف آب ژرف و آب فسيلي باعث شده است ديدگاههاي منفي درباره استحصال آب ژرف در كشور وجود داشته باشد.
منابع آب فسيلي بهطور كلي مفهوم متفاوتي دارند؛ آبهاي فسيلي، آبهاي زيرزميني قديمي يا خيلي قديمي هستند كه سني بيش از چندين هزار سال را دارند و در چرخه هيدرولوژي شركت ندارند (مثل آبهاي محبوس و ساكن)؛ آبهاي فسيلي يك منبع زيرزميني آبي بسيار مهم و تجديدناپذير تلقي ميشوند؛ در واقع آبخوانهاي فسيلي، آبخوانهاي يكبار مصرف هستند اما با اين وجود در شرايط اضطراري اين منابع هم قابل برداشت هستند؛ آبهاي فسيلي با توجه به گذشت زمان و ميزان مدت ماندگاري در طبيعت، تعريف ميشوند و محدود به عمق مشخصي نبوده و ميتواند در هر عمقي يافت شوند.
? بنابراين، آبهاي ژرف ميتوانند تجديدپذير يا تجديدناپذير باشند اما آنچه ما به عنوان آبهاي ژرف براي استحصال مطرح ميكنيم، آبهاي ژرف تجديدپذير هستند كه در مسير گسلها جريان دارند يا در آبخوانهاي تجديدپذير جاي گرفتهاند و اغلب منشأ برونمرزي دارند البته در مواردي ممكن است كه بارندگيهاي داخل كشور نيز اين منابع را تغذيه كند.
منابع آب ژرف تجديدپذير، بستگي به كيفيت آنها قابل استفاده در كشاورزي، صنعت و شرب هستند و استحصال اين منابع خدادادي نبايد در كشور مغفول بماند.
به نظر مي رسد نياكان ما در عرصه برداشت آبهاي ژرف در جهان پيشگام بودهاند؛ در واقع بايد عرض كنم كه برداشت منابع آب ژرف در كشور از حدود 2700 سال پيش در منطقه گناباد آغاز شده بود! در زماني كه ميانگين عمق “مادرچاههاي” قنوات در كوير ايران 30 تا 40 متر بود، در “قصبه گناباد” قناتي حفر شد كه عمق مادرچاه آن حدود 400 متر برآورد شده است! البته اين عدد هم دقيق نيست شايد هم عمق مادرچاه قنات قصبه گناباد بيش از اين باشد زيرا كه در منابع مختلف، عمق مادرچاه اين قنات را متفاوت ذكر كردهاند.
براي مثال ناصرخسرو عمق مادرچاه قصبه گناباد را بهنقل از اهالي منطقه در زمان سفرش به گناباد (700گز)، هانري گوبلو (300متر)، سعدالله ولايتي (274 متر)، مديريت كشاورزي شهرستان گناباد (340متر) و فرهنگ جغرافيايي ايران (500ـ450 متر) برآورد كردهاند!
?در دهههاي اخير با عنايت به نقشهبرداريهايانجام شده، عمق آخرين ميله چاهي كه قابل شناسايي بوده 255 متر مشخص شده اما از آنجايي كه مادرچاه واقعي بهدليل پنهان شدن زير سيلابهاي منطقه در دسترس نيست, بهنظر ميرسد عدد اعلامشده از سوي فرهنگ جغرافيايي ايران به واقعيت نزديكتر باشد؛ اين قنات در گذشته بر اساس مطالعات انجامشده تا 600 ليتر در ثانيه هم آبدهي داشته است البته در زمان حاضر حدود 150 ليتر آبدهي دارد كه اگر بهدرستي لايروبي شود اين ميزان قطعاً افزايش خواهد يافت.
شما ببينيد اين ژرفا در زمان خودش در جهان بسيار نامتعارف و منحصر به فرد بوده است و در واقع در زمان خود با توجه به ميانگين عمق متعارف چاههاي آب، بهيقين از جمله منابع آب ژرف محسوب ميشده است!
?در دهههاي اخير، توجه به منابع آب ژرف در كشور به دهه 50 برميگردد، دقيقاً زماني كه روسها در منطقه طبس به دنبال اكتشاف معادن زغال سنگ بودند؛ آنها براي تأمين منابع آب مورد نياز كارخانه زغالشويي به دنبال آبهاي زيرزميني بودند و در همان زمان از دستگاههاي ژئوفيزيك بسيار عميق استفاده ميكردند حتي در اواخر دهه 60 هم، زماني كه خودم دانشجوي زمينشناسي بودم و كارآموزي خود را در بخش ژئوفيزيك شركت زغال سنگ طبس ميگذراندم, هنوز اين اكتشافات ادامه داشت.
براي مثال در منطقه اصفهك در جنوب شرق طبس، به منابعي برخورد كردند كه عمقي بيش از 500 متر داشتند اما بهدلايل نامعلوم، از وجود اين منابع سخني در رسانهها منتشر نشد حتي زماني كه من براي رساله دكتراي خودم پيگير بودم كه اين اطلاعات در اختيارم قرار گيرد، مسئولان وقت از دادن هرگونه اطلاعاتي خودداري كردند! اين موضوع، ذهن مرا مشغول كرده بود و هنوز هم علاقهمندم نتايج واقعي مطالعات روسها را شخصاً در اختيار داشته باشم كه متأسفانه تاكنون عليرغم پيگيريهاي بسيار، ناممكن بوده است.
در همان شهرستان طبس رودخانهاي بهنام رود “سردر” داريم كه چشمه مرتضيعلي هم در همان منطقه قرار گرفته است كه اين رود از سرريز منابع آبهاي ژرف جريان يافته است؛ وجود چنين رودخانهاي در شهري مثل طبس كه بارش آن بسيار كم و سالانه 70 تا 80 ميليمتر گزارش شده است، نميتواند منشأ درونحوضهاي داشته باشد و مطالعات ايزوتوپي انجامشده نشان ميدهد كه منشأ برونمرزي دارد! در استان كرمان هم همين وضعيت قابل پايش است و رودخانه “كشيت” در محدوده گلبافت، تقريباً همين شرايط را دارد و بهنظر ميرسد كه سرريز منابع آب ژرف است.
?تسنيم: از ابتداي مطرح شدن موضوع استحصال منابع آب ژرف در كشورمان، مخالفتها با اين موضوع نيز شروع شد و مخالفان دلايلي از جمله شوري زياد, راديواكتيو بودن, تشديد فرونشست به دنبال استخراج اين آبها و …, را مطرح كردند؛ ادعاي مخالفان استحصال آب ژرف در رابطه با اين مواد تا چه اندازه صحيح است و آيا ميتوان ايرادات وارده به آب ژرف را به تمام آبهاي ژرف موجود در كشور نسبت داد؟
دكتر آريامنش:دليل مخالفت اين افراد اين است كه به اندازه كافي در رابطه با آبهاي ژرف اطلاعات ندارند و علاقهاي هم به تحقيق كردن در اين زمينه ندارند كه دليل انجام نشدن اين تحقيقات، وجود دلالها و مافياي آب كشور است.
اين افراد به دنبال اين هستند كه پروژههاي خود را توجيه كنند و براي آنها بودجه بگيرند؛ به عنوان مثال پروژههاي هزينهبر انتقال آب و واردات آب از ساير كشورها از جمله اين پروژهها هستند.
?يكي از دانشمندان برجسته آب در كشور در يكي از سخنرانيهاي خود بهدرستي اشاره كرد كه چون پول كلاني در پروژههاي آبهاي زيرزميني وجود ندارد, شركتها و مافيا، بهسمت آن نميروند! در لولهكشي پروژههاي انتقال آب 700 تا 800 متر اختلاف ارتفاع وجود دارد و 1000 كيلومتر نيز بايد از جنوب به شمال به سمت كوير مركزي لولههاي بزرگ كشيده شود، در صورتي كه در پروژههاي آب ژرف صرفاً يك كيلومتر يعني فقط هزار متر حفاري در عمق ميتواند ما را به منابع آب برساند! با اين وجود ترجيح مافياي آب, اجرا كردن پروژههاي انتقال آب است چرا كه در پروژههاي انتقال آب، كلي شركت مشغول ميشوند!
شخصاً با آب شيرينكن مخالف نيستم، اشتباه برداشت نشود اما انتقال آب تأمين شده با استفاده از آبشيرينكنها در حد همان شهرهاي ساحلي بايد باشد، نه اينكه بيش از هزار كيلومتر لولهكشي شود كه اين لولهها هم لولههاي معمولي نيستند، كلي زيرسازي نياز دارد و البته كه با وضعيت تكتونيكي ايران و وجود گسلهاي فعال بسيار زياد در جايجاي مسير عبور اين لولهها، كار نگهداري از اين شبكهها را دشوار خواهد كرد؛ از طرف ديگر امنيت اين شبكه در طول يك هزار كيلومتر كار آساني نيست، نه اينكه نشدني است اما با چه قيمتي انجام خواهد شد؟! اينگونه پروژهها هزينههاي سرسامآوري را روي دست ملت و دولت خواهد گذاشت.
?موضوع ديگر اين است كه آب در كشور ما، متولي مستقلي ندارد و هميشه موضوع آب تحت تأثير مديريت برق بوده است؛ يك زماني ايجاب ميكرد كه سدسازي بشود تا از آب پشت سدها براي چرخاندن توربينهاي مولد برق استفاده شود، خب در آن زمان، وزارت آب و برق شكل گرفت و بعدها به وزارت نيرو تغيير نام داد بدون اينكه دگرگوني خاصي در ساختار آن روي دهد؛ ما نيازمند متولي مستقلي در امور آب هستيم كه به طور ويژه به امور آب بپردازد؛ از آبخيزداري گرفته، تا شبكههاي آبياري، تا آبهاي سطحي، آبهاي زيرزميني، قناتها، آبهاي نامتعارف و بازچرخاني شده، همه و همه در يك جا تجميع شود.
اگر باور داريم كه در آينده و حتي امروز جنگ آب مطرح است بايد براي رسيدگي به امور اين جنگ، يك وزارتخانه مستقل داشته باشيم؛ موضوع برق هم از جمله اموري است كه بايد در وزارتخانه انرژي مديريت شود. در قوه مقننه، اين امور بهتر تقسيمبندي شدهاند، امور مربوط به آب، محيط زيست و كشاورزي در يك كميسيون بررسي ميشوند و امور مربوط به برق در كميسيون انرژي بررسي ميشود؛ در واقع امور يك وزارتخانه در دو كميسيون بررسي ميشود! اگر آب در كشور متولي مستقلي داشت تمام اين مسائل بررسي ميشد و مشكلات مربوط به آب در كشور به وجود نميآمد.
?دليل ديگر مخالفتها، بحثهاي سياسي است؛ در سالهاي اخير براي ضربه زدن به كشور، افرادي مغرض دائماً سعي در نااميد كردن مردم دارند؛ وقتي ميشنويم كه فلان مسئول در مصاحبه عمومي خود عنوان ميكند كه ايران تا 50 سال آينده به خاطر بيآبي ويران ميشود، بايد به اصالت اين مسئول ترديد كرد! آقاي مسئول! شما را گذاشتهاند كه بررسي كنيد، برنامهريزي كنيد، تيم تحقيقاتي تشكيل دهيد كه اين اتفاق نيفتد.
گفتن اين سخنان در رسانههاي عمومي چه دردي را دوا ميكند و چه مشكلي را حل ميكند؟ جز اينكه روز به روز كشاورزان زمينهاي خود را از ترس بفروشند و به شهرها كوچ كنند يا روانه خارج از كشور شوند، آيا نتيجه ديگري هم در برداشته است؟!
از طرفي واقعاً اين سخنان سنجيده نيست؛ همان سالي كه برخي از اين متوليان فرياد كمبود آب را سر ميدادند, ما در دو سه سال پيدرپي در شمال و جنوب كشور و حتي در مناطق مركزي، گواه سيلابهايي بوديم كه خسارتهاي جدي به كشور وارد كرد!
?اگر موضوع آب بهطور جامع مديريت ميشد، اگر آبخيزداري به جا اجرا شود، اگر سدها به موقع لايروبي شوند و دهها اما و اگر ديگر، نبايد شاهد چنين رويدادهاي تلخي ميبوديم؛ در صورت استقلال مديريت امور آب در كشور، منابع آب ژرف هم بهدرستي و بدون حساسيت مطالعه خواهند شد و قطعاً براي آبشيرينكنها هم بهتر از اين عمل خواهد شد.
اينكه منابع آب ژرف از جمله ذخاير استراتژيك كشور هستند، شكي نيست كه اين منابع در جايجاي پيدايش و شكلگيري خود بسته به جنس آبخواني كه در آن جاي گرفتهاند و در مسيري كه جريان دارند، كيفيت متفاوتي دارند؛ يك جا ممكن است شورتر و يكجا شيرينتر باشد همچنان كه در همين چاههاي دستي هم كيفيت آب در مناطق مختلف يكسان نيست؛ مگر همه چاههاي دستي آب شيرين دارند؟ بسته به جنس رسوبات آبخوان، كيفيت آب متفاوت است؛ مگر در چاههاي دستي و نيمهعميق با وجود موارد راديواكتيو مواجه نبودهايم؟
?افرادي ادعا ميكنند منابع آب ژرف شور هستند يا مواد راديواكتيو دارند، با جسارت عرض ميكنم اين افراد اطلاعات زمينشناسي كافي ندارند يا مغرضانه قضاوت ميكنند.
شما تشريف ببريد در كوير مرنجاب كاشان و ببينيد در يككيلومتري درياچه نمك، آب شيرين وجود دارد، در بسياري از قناتهاي واقع در كوير با اختلاف مسافت نهچندان دور، كيفيت آب يك قنات با ديگري تفاوت دارد؛ در منابع آب ژرف هم همينگونه است؛ يك جا ممكن است آب كيفيت عالي داشته باشد و يك جا كيفيت مطلوبي نداشته باشد كه اين مورد، بستگي به جنس ظرفي كه آب در آن قرار گرفته متفاوت است بنابراين نميتوان يك نسخه را براي تمام اين منابع صادر كرد. همانطور كه عرض كردم، در منابع آب آبرفتي هم كيفيت آب در نقاط مختلف يكسان نيست و اين موضوع در مورد آبهاي ژرف هم صدق ميكند.
?در زمينشناسي وضعيت لايهها و نهشتههاي زمين حتي در فاصله كمتر از 50 متر يا در اعماق مختلف ميتوانند با هم متفاوت باشند؛ ويژگيهاي آبخوانها اصلاً با همديگر يكسان نيستند و به هيچ عنوان نميتوان يك ويژگي را به همه مناطق نسبت داد. اگر در جايي حفاري صورت گرفته كه به آب شور در اعماق برخورد كردهاند، دليلي نميشود همه جا، آب در اعماق زمين، همان كيفيت را داشته باشد؛ اگر جايابي درستصورت بگيرد و اگر مطالعات دقيق انجام شود نبايد با چنين موضوعي روبهرو شويم كه مثلاً پس از انجام حفاري اصلي براي رسيدن به آب ژرف، آب شور استحصال كنيم!
در مطالعات بايد از وسايل دقيق استفاده شود، امروزه كه روشهاي ژئوفيزيكي قادر هستند مرز آب شور و شيرين را در اعماق تشخيص دهند، چطور ممكن است، مفسر متوجه شوري آب نشود و دستور حفاري صادر كنند؟! پس گمانههاي اكتشافي براي چه هستند؟ همه اينها براي اين است كه نقطه حفاري اصلي، درست انتخاب شود؛ اگر يكجا، اشتباهي رخ داده نبايد آن را به همه كشور نسبت داد چرا كه ايران زمينشناسي بسيار متنوعي دارد.
?زماني كه بحث آب ژرف در كشور مطرح شد، عدهاي از دوستان معتقد بودند كه اصلاً آب ژرف در ايران وجود ندارد و اين موضوع بيشتر شبيه تخيل است! اما بعدها كه تحقيقات نشان داد در ايران آب ژرف داريم, اين افراد حرف خود را عوض كردند و گفتند كه آب ژرف در كشور وجود دارد اما بايد اين منابع را بگذاريم براي آينده!
من در آن زمان گفتم كه درست است كه بايد در مصرف منابع آيندگان دقت كنيم اما آينده را فناوري مديريت خواهد كرد و در مباحثههايم هم تأكيد كردم كه ما قادريم در آينده از رطوبت هوا، آب توليد كنيم و اين مهم امروزه انجام شده است و امروزه با آب توليد شده از رطوبت هوا، كشاورزي ميكنند؛ اينكه امروزه از منابع آب ژرف بهرهبرداري نشود بهبهانه آينده، كار اشتباهي است و آينده را فناوري مديريت خواهد كرد.
?همين منتقدين، بار ديگر مطرح كردند كه عربستان از چاههاي آب ژرف خود براي كاشت گندم استفاده كرده و شكست خورده است اما اين دليلي براي عدم استفاده از آب ژرف در ايران نيست چرا كه زمينشناسي عربستان با كشور ما متفاوت است ضمن اينكه عربستان از آبهاي فسيلي استفاده كرده بود و نه از آبهاي ژرف تجديدپذير! با وجود اين، باز هم نميتوان گفت عربستان ضرر كرده است، بايد از خودشان پرسيد؛ چه اهدافي داشتهاند و آيا به اهداف خود رسيدهاند يا خير؟ آنها منابعي را كه قرار بود سالها بعد از آن استفاده و كسب درآمد كنند در اين زمان استفاده كرده و از آن سود بردهاند، زيرساختهاي استفاده از آبشيرينكنها را تقويت كردند و امروزه بهدنبال توليد آب از رطوبت هوا هستند. برخي منتقدين آب ژرف هم ميگويند كه اگر آب از ژرفاي زمين برداشت شود, زمين نشست خواهد كرد؛ شكي نيست كه در مورد برداشت آب از منابع آبرفتي چنين رويدادي قابل انتظار است اما در مورد منابع آب ژرف موضوع كاملاً متفاوت است.
?بيش از يك قرن است كه در كشور نفت استخراج ميشود و نخستين چاه نفت خاورميانه در شهر مسجدسليمان در استان خوزستان حفر شد؛ اين چاه در منطقهاي بهنام درهي خرسون در سال 1286 توسط كنسرسيوم دارسي آغاز شد و در تاريخ 5 خرداد 1287 در عمق 360متري به مخزن نفتي رسيد كه از آن روزانه 36 هزار ليتر (معادل 228 بشكه در روز) نفت خام سبك توليد ميشد.
امروزه اين حفاريها به بيش از 5 هزار متر در اعماق زمين در همين استان خوزستان رسيده است؛ ميليونها ليتر نفت خام و ميليون فوتمكعب گاز در حال بهرهبرداري است، با وجود اين، آمار نشست زمين در اين خصوص چقدر است؟ لايههاي زيرين زمين با آبرفتها تفاوت دارند؛ درك اين مسائل را بايد در ژئوديناميك زمين جستوجو كرد و قوانين ديناميكي حاكم در اعماق زمين با قوانين حاكم در آبرفتها كاملاً متفاوت است.
?برخي از منتقدين برداشت منابع آب ژرف عنوان كردند كه هزينه برداشت اين منابع بسيار است در حالي كه سادهترين محاسبات عددي نشان ميدهد كه هزينه برداشت از منابع آب ژرف بهمراتب كمتر از هزينه انتقال آب است؛ برخي از منتقدين در جلسهاي عنوان كردند كه “اگر برداشت آب ژرف آغاز شود، در هر منطقه شاهد حفاري چاه ژرف خواهيم بود” كه اين هم بهنظر بسيار سادهانگاري است كه حفاري چاه ژرف براي هر فرد معمولي ميسر باشد! مگر با بيل و كلنگ ميشود چاه ژرف حفاري كرد كه از فردا شاهد افزايش چاههاي ژرف در كشور باشيم!
منابع آب ژرف از كشور خارج ميشود و برخي آبخوانها هم مشترك است بنابراين اگر ما بهرهبرداري نكنيم كشورهاي همسايه از اين منابع بهرهبرداري خواهند كرد لذا نبايد فرصت را از دست بدهيم.
?منتقدين محيط زيست كشور هم چند اثر محيط زيستي را نام ببرند كه منابع آب كشور به آن آسيب خواهد زد؟ چرا كليگويي ميكنند؟ روزي در كشور بايد برداشت از معادن زغال سنگ با جديت دنبال ميشد اما متأسفانه انجام نشد و پس از آن سوختهاي ديگر جاي زغال را گرفت و امروزه سوختهاي نو حتي جاي نفت را هم ميگيرند و عملاً سودي كه بايد بر اثر استخراج آنها به دست ميآمد تا زيرساختهاي ديگر اصلاح شود، هدر رفت و امروز هم يا استخراج آنها مقرون به صرفه نيست يا با ممانعتهاي مختلف بينالمللي روبهرو ميشويم.
معتقدم كه همچنان كه براي احياي درياچه اروميه ستادي ويژه تشكيل شد، براي مطالعه و بهرهبرداري از منابع آب ژرف نيز بايد ستاد ويژهاي تشكيل شود و اين ذخاير استراتژيك در چرخه حكمراني منابع آب كشور بهدرستي ديده شوند.
پايان بخش اول… .
[box type=”note”] منبع:برگرفته از سايت جامعه اسلامي حاميان كشاورزي ايران[/box]