جهان اقتصاد نوشت: مركز پژوهشهاي مجلس در گزارشي با اشاره به كمبود تزريق گاز به ميادين نفتي، هشدار داده است كه زيان اين امر ميتواند بالغ بر ۱۳۵ ميليارد دلار شود.
ذخاير نفت ايران كمي بيش از ۷۰۰ ميليارد بشكه است كه حتي با تزريق آب و گاز نيز ضريب بازيافت نفت ايران به زحمت به حدود ۲۵ درصد ميرسد. به عبارتي تنها ۲۵ درصد از ذخاير نفت ايران با روشهاي سنتي قابل استخراج است. كشورمان براي افزايش ميزان نفت قابل استخراج (ضريب بازيافت نفت) بايد به ميدانهاي نفتي خود گاز تزريق كند. بر اساس آمارهاي رسمي وزارت نفت، ايران از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ بايستي حداقل ۸۲۹ ميليارد متر مكعب گاز به اين ميدانها تزريق ميكرد، اما در عمل تنها ۲۹۰ ميليارد متر مكعب تزريق گاز انجام داده است.
در چكيدهي گزارش مركز پژوهشهاي مجلس با عنوان «تزريق گاز به ميادين نفتي لازمه تحقق توليد صيانتي» كه در تاريخ ۱۲ بهمن منتشر شد، آمده است: يكي از روشهاي رايج براي افزايش ضريب بازيافت در مخازن نفتي و تحقق توليد صيانتي در آنها، تزريق گاز طبيعي است. در ايران نيز در تعدادي از مخازن نفتي، تزريق گاز طبيعي صورت ميگيرد كه تقريباً تمامي اين ميادين در محدوده عملياتي شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب قرار دارند.
لازم به ذكر است كه تقريباً كل گاز تزريقي به مخازن در زمان مورد نياز قابل استحصال بوده و برخلاف ديگر روشهاي سيال تزريقي، يك هزينه كرد به شمار نميرود، بلكه مخازن نفتي همانند مخازن ذخيره گاز نيز عمل ميكنند. لذا به لحاظ اقتصادي تزريق گازهاي هيدروكربوري براي كشور و نسلهاي آتي بسيار مهم است.
مطالعات صورت گرفته در شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب ثابت ميكند كه تزريق گاز به موقع و طبق برنامه، موجب افزايش ضريب بازيافت نفت در اين مخازن به ميزان ۱۵/۹ درصد خواهد شد كه معادل افزايش ۳/۱۶ ميليارد بشكه نفت به ذخاير قابل برداشت است. بر اين اساس بايد ضمن احداث تأسيسات مورد نياز، گاز كافي طبق برنامه براي تزريق تأمين شود.
بررسي مستندات برنامه ششم توسعه نشان ميدهد كه ميزان گاز طبيعي در نظر گرفته شده براي تزريق، كمتر از نياز واقعي بوده و ارقام در نظر گرفته شده پاسخگوي نياز واقعي تزريق نيست. در صورت عدم تأمين گاز مورد نياز براي تزريق و ادامه روند كنوني برآورد ميشود، ۳/۲ الي ۷/۲ ميليارد بشكه نفت خام در مخزن به دام افتاده و اين ميزان نفت ديگر قابل استحصال نخواهد بود كه با احتساب هر بشكه به ارزش ۵۰ دلار، ۱۱۵ الي ۱۳۵ ميليارد دلار ثروت از دسترس خارج ميشود. بر اين اساس بايد تأمين گاز براي تزريق در مخازن نفتي، در صدر اولويتهاي تخصيص گاز قرار گرفته و نياز واقعي تزريق گاز، در برنامه ششم توسعه در نظر گرفته شود.
در آغاز توليد نفت، فشار بالاي مخزن باعث ميشود كه نفت بدون اعمال نيروي خارجي به سر چاه جريان يابد و مورد بهره برداري قرار بگيرد اما با گذشت زمان و تداوم توليد و در نتيجه كاهش فشار مخزن، توليد نفت به طور طبيعي ميسر نخواهد بود و براي برداشت بايد روشهاي مخصوصي با هدف ترميم يا تثبيت فشار به كار گرفت. بنابراين روشهاي ثانويه برداشت به روشهاي اطلاق ميشود كه در آنها با تزريق گاز يا آب به عنوان مادهي سيال، فشار مخزن تثبيت شده يا افزايش مييابد به طوري كه بتوان توليد دوباره از چاهها را برقرار كرد.
با اين حال آنطور كه در اين گزارش اشاره شده تزريق گاز به ميادين نفتي در سال ۹۳ نسبت به سال پيش از آن كاهش يافته است. افزايش مصرف گاز خانگي در فصل زمستان مهمترين عامل توقف تزريق گاز است. عدم اختصاص ميزان مناسب گاز براي تزريق نيز، با افزايش مدت زمان تزريق موجب مستهلك شدن تاسيسات و خسارتهاي ناشي از آن ميشود. با در نظر گرفتن گسترهي پيامدهاي منفي ناشي از مصرف عنان گسيختهي گاز خانگي (شامل زيانهاي ناشي از قطع گاز پتروشيميها)، به نظر ميرسد شركت ملي گاز بايد به دنبال راه چاره اي براي حل اين مسئله از طريق فرهنگ سازي و يا حتي افزايش بهاي گاز به نسبت مناطق باشد.
تزريق گاز در ميادين نفتي مناطق نفتخيز جنوب شامل ميادين نفتي آغاجاري، مارون، گچساران، كرنج، پارسي، رامشير (تزريق امتزاجي)، بي بي حكيمه، هفتگل، لب سفيد، كوپال، نرگسي و همچنين ميدان دارخوين از شركت نفت و گاز اروندان صورت ميپذيرد. تزريق آب نيز در ميادين شركت نفت فلات قاره شامل ميادين نفتي سلمان (تزريق همزمان آب و فرازآوري با گاز)، سيري C (سيوند)، سيري D (دنا)، سيري E (اسفند) و بلال انجام ميشود. بر اساس دادههاي گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، تقريبا تمام تزريق گاز طبيعي مربوط به ميدانهاي شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب است.
تحقيقات پيش از انقلاب شركت McCord در مورد طراحي و اجراي برخي از پروژههاي تزريق گاز در مناطق نفتخيز جنوب نشان ميدهد اين روش مطمئن ترين، اقتصادي ترين و پربازده ترين روش ازدياد برداشت به شمار ميرود. البته نكتهي حائز اهميت آن است كه عدم اختصاص ميزان مناسب گاز با طولاني شدن مدت زمان تزريق، موجب مستهلك شدن تاسيسات ميشود.
بر اساس گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، ميزان گاز طبيعي مورد نياز در سال ۱۳۹۵ براي شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب معادل ۱۷۲ ميليون متر مكعب در روز است كه در سال ۱۳۹۹ به اوج خود يعني ۱۹۹ ميليون متر مكعب در روز ميرسد و سپس با طي روند نزولي، در سال ۱۴۱۴ تا ۱۴۰ ميليون متر مكعب كاهش مييابد. اما بررسي برنامه ششم نشان ميدهد كه اين امر مورد توجه قرار نگرفته و اعداد پيش بيني شده كمتر از ميزان لازم است. از سوي ديگر با توجه به اينكه دولت براي صادرات مازاد گاز غني توليدي در طي برنامه ششم تقدم قائل شده و حتي در صورت تحقق برنامه، نياز واقعي مخازن تامين نخواهد شد، اولويت بخشي به تامين گاز كافي براي تزريق در ميادين ضرورت دارد.