پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : عباس عبدي: آنها كه در خيابانند، در همين نظام آموزش ديدهاند دوشنبه، 11 مهر 1401 - 07:27 کد خبر:49767 پيام نفت:
عباس عبدي گفت: بايد صريح گفت؛ آنان كه امروز در خيابان معترضند و با تعبير رسمي اغتشاشگر معرفي ميشوند، برخلاف نسل قبل، نه تنها خودشان، بلكه پدر و مادرشان نيز در همين نظام آموزش ديدهاند.
عباس عبدي در روزنامه اعتماد با اشاره به سخنان رئيس جمهور در نقد سند ۲۰۳۰ نوشت: بيان اين سخنان نيازمند پشتوانه تحقيقي است. اگر ممكن است براي ما كه در ايران هستيم و آموزش عمومي كشور را يكي از پرمسالهترين موضوعات جامعه ميدانيم، يك نقد مكتوب و دقيق از سند ۲۰۳۰ به علاوه مستندات ادعاي فوق را منتشر كنيد.
البته نقدي علمي و چارچوبدار كه همراه با كليگويي نباشد. همچنين گزارشي دقيق از دستاوردهاي آموزشي ادعايي مبتني بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش ايران ارايه كنيد.
بايد صريح گفت؛ آنان كه امروز در خيابان معترضند و با تعبير رسمي اغتشاشگر معرفي ميشوند، برخلاف نسل قبل، نه تنها خودشان، بلكه پدر و مادرشان نيز در همين نظام آموزش ديدهاند. شما كه اين همه روي خانواده انگشت ميگذاريد، توجه بايد كنيد كه اتفاقا نظام آموزشي ايران خانواده را تخريب كرده است. نوشتن برنامه راهبردي و رديف كردن كلمات و جملات زيبا، هيچ مشكلي از آموزش را حل نميكند.
اگر حل ميكرد، الان بايد بهترين جامعه را ميداشتيم، چون به اندازه كافي سندهاي زيبا و با جملات زيباتر داريم، خروجي اين نظام آموزشي، همين است كه ميبينيم. شايد بتوان گفت جوهره نظام آموزشي كشور، ديندار كردن جوانان است.
در مقابل، قطعا ميتوان گفت، كمترين موفقيت نظام آموزشي در همين حوزه است، بالاتر از اين ادعا هم وجود دارد، نه فقط موفقيت نداشته كه شكست فاحشي در ديندار كردن جوانان داشته است. چرا؟ يك بخش آن به حوزه عمومي جامعه و سياست برميگردد كه محل بحث كنوني نيست، ولي يكي از علل اصلي دور شدن جوانان از دينداري، نظام و سياستهاي آموزشي است.
رويكرد ديندار كردن مردم بر اساس آموزش سادهلوحانه است. رياضيات و فيزيك و فلسفه و علوم اجتماعي را بايد آموزش داد، ولي آموزش، راه اصلي دينداري نيست. اين به معناي نفي آموزش دين نيست، بلكه فرعي بودن آن است.اي كاش آقاي رييسي دستور ميداد كه نتايج گزارش رسمي فرهنگستان علوم را در اختيارشان ميگذاشتند تا نتايج تاسفبار آزمونهاي بينالمللي دانشآموزان ايراني را بدانند. ۳۲ درصدشان زير شاخص فقر آموزشي است، اين رقم در سطح بينالمللي فقط ۸ درصد است.
در اين باره ۵۰ كشور از ۵۸ كشور وضعشان بهتر از ماست. رتبه ايران در شاخص جهاني دانش، پايين است و در حال پايين رفتن نيز هست. سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص داخلي و نيز بودجه دولت بسيار كمتر از ميانگين جهاني است.
اينها موارد قابل سنجش است؟ اگر به امور كيفي و مشكلات آموزگاران و رفتارهاي دانشآموزان پرداخته شود، وضعيت نااميدكنندهتر هم خواهد شد. اميدواريم سخنرانيهاي مسوولان مستند به شواهد و آمار و منطقي و مستدل باشد.