پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : بازخواني پرونده پزشكي امام راحل در گفتگو با دكتر سيدحسن عارفي پزشك مخصوص امام (ره)
یکشنبه، 10 مهر 1401 - 04:47 کد خبر:49757
پيام نفت:
‌آقاي دكتر عارفي، شما سرپرست تيم پزشكي امام بوديد. آيا به ياد داريد كه اولين علايم كلينيكي دال بر تنگي عروق قلب و بيماري امام از چه زماني آغاز شد؟ بله، من در سال ورود ايشان، در لحظاتي كه در خدمت‌شان در آمبولانس عازم بهشت‌زهرا بوديم، بيماري‌هاي قلبي ايشان را پيگيري كردم و از سلامت قلب و عروق ايشان آگاه شدم. در تمام روزهاي پرهيجان انقلاب و حتي 22 بهمن 57 هم در كنار ايشان به كنترل و نظارت مشغول بودم و مشكلي نبود. در تاريخ 26/8/58 يعني زماني كه امام در قم ساكن بودند، دكتر زرگر، وزير بهداري وقت به من اطلاع دادند امام احساس ناراحتي مي‌كند و من سريع رفتم و با توصيه‌هايي مبني بر راه‌پيمايي و كنترل رژيم غذايي، مشكل حل شد. اما علامت كلينيكي كه شما مي‌فرماييد، در تاريخ 28/10/58 حادث شد كه امام درد قفسه صدري در هنگام بالا رفتن از پله‌ها به پشت‌بام و پاسخ‌گويي به احساسات مردمي كه به ديدارشان آمده بودند، حس كردند و ما بلافاصله با تماس اطرافيان، به قم رفتيم. من ايشان را معاينه كردم. ايشان را به بخش مراقبت‌هاي ويژه سي‌سي‌يو انتقال داديد؟ خير. مسايل سياسي روز و درگيري‌هاي به اوج رسيده كردستان اجازه اعلام بيماري قلبي امام را نمي‌داد و انتقال ايشان به بيمارستان قابل طرح نبود. بنابراين در منزل مرحوم اشراقي (داماد امام) در قم تجهيزات سي.‌سي.‌يو آماده كردم و با مانيتورينگ نوار قلب و استراحت مطلق و وصل سرم، علايم حياتي ايشان را كنترل كرديم و اوضاع بهتر شد. اما در تاريخ 3/11/58 امام دچار يك درد قفسه صدري شدند و ما قضيه را با حاج احمد آقا در ميان گذاشتيم و از امام اجازه خواستيم كه براي تجهيزات و امكانات مناسب اجازه دهند كه ايشان را به تهران منتقل كنيم و ايشان قبول كردند و ما ايشان را به بيمارستان قلب برديم و حدود 40 روز ايشان آنجا تشريف داشتند. كسالت ايشان در ارديبهشت سال 68 چه بود؟ خون‌ريزي گوارشي و در آندوسكوپي به عمل آمده زخم وسيعي در معده تشخيص داده شد كه بدخيم هم بود و احتمال خون‌ريزي داشت و تيم تصميم گرفتند امام سريع بستري و جراحي شوند. بنابراين آقايان دكتر فاضل و كلانتر معتمدي و دوايي انتخاب شدند و دكتر شادچهر و كلانتر معتمدي اقدام به تكه‌برداري از نقاط گوناگون زخم بدخيم كردند و شرايط اتاق عمل آماده شد و دكتر الياسي براي بيهوشي ايشان و در ساعت 45/6 دقيقه 2/3/68 امام را براي گذاشتن پيس‌ميكر قلب به بخش كاتتراسيون برديم و پيس‌ميكر موقت از سوي دكتر پورمقدس و دكتر محبي گذاشته شد و ساعت 8 صبح تحويل اتاق عمل يعني آقاي دكتر فاضل داده شدند تا قسمت‌هايي از معده ايشان برداشته شود و بيوپسي كبد هم به عمل آيد كه با وجود همه نگراني‌ها، عمل موفقيت‌آميز خاتمه يافت. روز 3/3/68 لوله تراشه را كه براي اطمينان بود، برداشتيم و همه چيز طبيعي بود. اما متاسفانه گلبول‌هاي سفيد در ظرف چند روز آن‌چنان سريع تكثير يافتند و همه نسج ريه و خون را گرفتند كه قابل مهار نبودند. شما بيماران متعددي داشتيد، گذشته از تعلق‌خاطر همگان به امام‌خميني كدام خصوصيت ايشان شما را مجذوب مي‌كرد؟ ايشان پر از خصوصيات معنوي بارز بودند اما نكته قابل تامل آن است كه با وجود همه آگاهي‌ها، ايشان مانند يك بيمار به دستورات پزشكي عمل مي‌كردند. درباره عارضه معده كه نياز به جراحي بود حتي يك سوال هم نفرمودند و براي اعضاي تيم پزشكي كه با بيماران متعدد و سوالات گوناگون روبه‌رو هستيم شگفت‌انگيز بود. يك هفته پيش از بستري آخر ايشان، درد قلبي داشتند و من مشغول گرفتن نوار بودم و ايشان فرمودند: «آقاي دكتر، هر چيز پاياني دارد. اينها نشانه‌هاي پايان نيست؟» من فهميدم كه ايشان به تدريج آنچه الهام شده بود را در اذهان ما آماده مي‌كردند و ‌آن عروج ملكوتي‌شان بود. آزمايش‌ها و نتايج عمل جراحي تا چند روز پس از عمل مطلوب بود؟ ما گزارش ساعت به ساعت و لحظه‌لحظه بررسي‌ها را با دل و جان انجام مي‌داديم اما وخامت بيماري اوليه به اوج خود رسيده بود و با سرعت هر چه تمام‌تر پيش مي‌رفت. عصر روز 2/3/68 كمي خون در ادرار ايشان ديده شد و آقاي دكتر سيم‌فروش براي بررسي تشريف آوردند و اقداماتي انجام شد. ساعت 6 بعدازظهر 2/3/68 درد قفسه صدري و تغييراتي در نوار قلبي وخامت علايم تشديد شد و ما با تجويز دارو ايشان را آرام مي‌كرديم. 3/3/68 براي فيزيوتراپي تنفسي و دست‌ها و پاها آمدند. اما راديوگرافي قفسه سينه گوياي انفيلتراسيون بافت ريه به وسيله سلول‌هاي سرطاني بود. در حالت نيمه نشسته هم هنوز تنگي نفس داشتند. 4/3/68 به علت نامنظمي قلبي داروهايي داديم. در نيمه شب 5/3/68 به علت تب بالا 2/38 درجه سانتي‌گراد تصميم جمع بر اين شد كه كليه كاتترها و انژيوكت‌ها خارج شوند و فقط پيس‌ميكر و يك IV (رگ باز) براي تزريق بماند. در ساعت 10:30 بامداد 6/3/68 درجه حرات طبيعي شد و ايشان نماز صبح را نشسته خواندند و حال عمومي خوب بود و به علت قرار دادن كاتتر به وسيله دكتر ماندگار در وريد ژاگولار داخلي در تاريخ 5/3/68 راه تغذيه‌اي خوبي فراهم شد. اما دوباره تب بالا رفت و با همه اقدامات پايين نمي‌آمد و دكتر يلدا براي ويزيت آمدند و 6/3/68 دوباره درد قفسه صدري داشتند و براي بهبود و تنظيم آب و الكتروليت‌هاي بدن ايشان دكتر نجفي استاد نفرولوژي آمدند و كمك‌هاي شاياني كردند. بامداد صبح 7/3/68 فشار خون شروع به كاهش كرد و با هر تغييري ما همه اقدامات دارويي متناسب را مي‌كرديم اما ساعت 2 بامداد همان روز امام به ادم ريه رفتند و ما سريع از طريق ماسك 8 ليتر اكسيژن تجويز كرديم ولي بافت ريه به وسيله سلول‌هاي سرطاني گرفتار شده بود و 10/3/68 تنگي نفس و شنيدن رال‌هاي ريوي چند بار اوج گرفت و فروكش كرد و چون كراتينين خون ايشان بالا رفته بود، از دكتر قدس و دكتر رهبر براي مشاوره كمك خواستيم. داروهاي تجويزي در ‌آزمايش‌هاي گوناگون و با علايم بيمار نشان‌دهنده نداشتن اثر داروها و پيشرفت بيماري بود. 13/3/68 ما وخامت و بحراني بودن حال امام را با خانواده و اطرافيان و مسوولان مملكتي در ميان گذاشتيم. امام در واپسين ساعات عمر خود چگونه بودند؟ مدم حمد و سوره مي‌خواندند و ذكر مي‌گفتند. خيلي به تميزي و نظافت خود مقيد بودند. با اينكه حال‌شان خيلي بد بود گاهي چشمان خود را باز مي‌كردند و مي‌خواستند موقع نماز را به ايشان اعلام كنيم. ايشان حس مي‌كردند تيم پزشكي بسيار نگران ايشان بوده و هست. دست راست مبارك را در ميان دست‌هايم گرفتم. ما مي‌دانستيم سلول‌هاي سرطاني همه جا پخش شده و بيشتر اعضاي حياتي مانند مغز، كبد، ريه، قلب را از كار انداخته است اما با تمام توان نمي‌گذاشتيم قلب او بايستد اما كلام الهي اين است كه انالله و انااليه راجعون و قسمت و حكم الهي بر اين روز و ساعت بود. منبع:www.salamat.com 
 
منبع:بيمارستان فارابي
منبع