شفقنا- آقاي علي صالحآبادي، مديرمسئول روزنامه ستاره صبح در مطلبي با عنوان« خسارت 320 ميليارد دلاري تحريمها» اينگونه آورده است:
مشاهدات ميداني در كوچه و خيابان حاكي از آن است كه تأمين «نان»، «آب» و «هوا» مسئله اصلي مردم روزگار ماست. پرسش اين است كه چرا نيازهاي اوليهاي مانند نان، آب، هوا و برخي موضوعات ديگر به مخاطره افتاده است؟ البته پاسخ كامل به اين پرسش در اين نوشتار نميگنجد. نويسنده در اين يادداشت صرفاً به بررسي يك دليل شكلگيري مشكلات كه تحريمهاي مزمن است، ميپردازد. اگرچه معمولاً هدف تحريمها فشار سياسي بر دولت يك كشور است، اما اثر آن بر رفاه خانوار و كاهش استانداردهاي زندگي مردم قابلمشاهده است. مردم ايران چند دهه بهويژه در دو برهه زماني سال 1390 تا 1392 و سال 1397 تا 1401 به دليل شدت يافتن تحريمها در رنج بوده و هستند. مصرف خانوارها در اين برهههاي زماني با آسيب روبهرو شده و نرخ فقر بهخصوص در مناطق روستايي و حاشيه شهرها افزايش يافته است. براي روشن شدن تأثير تحريمها بر اقتصاد و زندگي مردم در ادامه به چند موضوع اشاره ميشود.
1- گزارشگر سازمان ملل در ارديبهشتماه 1401 گفت: «بر اثر تحريمها، بيشتر نهادهاي بينالمللي از بازار ايران خارج شدند و ۱۲۰ ميليارد دلار دارايي ايران بلوكه شده است.» وي افزود: «تحريمها تأثيرات مخربي در حوزههاي اقتصاد، مسكن، آموزش، غذا، تبادلات فرهنگي و صنايعدستي داشته است. آسيبپذيرترين گروه در تحريمهاي يكجانبه، خانوادهها مخصوصاً خانوادههاي كمدرآمد، بيماران خاص، زنان سرپرست خانوار و مهاجران هستند.»
2- به گفته سخنگوي وزارت خارجه چين، ايران از سال 1397 تاكنون به دليل تحريمهاي آمريكا دستكم 200 ميليارد دلار خسارت اقتصادي ديده است.
3- مجموع داراييهاي بلوكه شده و خسارت وارد شده چيزي در حدود 320 ميليارد دلار ميشود. پرسش اين است كه اگر تحريم نبود، آيا نميتوانستيم با اين حجم از درآمد، كشور و حتي مناطق كويري را تحت مديريت هوشمند و با بهرهگيري از تخصص داخلي و خارجي آباد كنيم؟ بدون شك با اين ميزان پول ميتوان كارهاي بزرگي براي رفاه عمومي و توسعه كشور انجام داد كه به دليل تحريمها، در حال حاضر اين امكان از ما سلب شده است.
4- رويدادهاي يك قرن گذشته نشان ميدهد كه هر كشوري كه با آمريكا سرشاخ بوده، امكان رشد و توسعه كافي را ازدستداده است. نمونهاش شوروي سابق، كوبا، ونزوئلا، كره شمالي، سوريه، روسيه، ويتنام و … است. علت اصلي منازعه اقتصادي، سياسي و تا حدي نظامي كه اكنون ميان آمريكا و دو كشور چين و روسيه در جريان است، اين است كه در پي تداوم اين منازعه، سرعت رشد و توسعه در چين كاهش و در روسيه نزديك به صفر شود. تحريم از جنگ نظامي بدتر است، زيرا تحريم مثل موريانه ستونهاي يك خانه چوبي را آهسته و پيوسته ميخورد تا آنجا كه خانه خسارت ميبيند؛ بنابراين تداوم تحريم عليه ايران به ضرر مردم خواهد بود. حال كه امكان برداشتن تحريمها فراهم شده، لازم است خواستههاي معقول و حداقلي مدنظر باشد نه خواستههاي حداكثري؛ زيرا با خواسته حداقلي ميتوان به معيشت فرودستان كمك كرد تا آنها بتوانند نيازهاي حداقلي خود را تأمين كنند.
5- رضا بابايي نويسنده كه گرفتار سرطان شد و در 50 سالگي از دنيا رفت، ميگويد: «اگر عمري باشد، ديگر هيچ عدالت كوچكي را به هواي رسيدن به عدالت بزرگتر قرباني نميكنم.» لازم است دستگاه ديپلماسي به خاطر رفاه مردم، خواست و مطالبه مردم را در مذاكرات مدنظر قرار دهند. انجام توافق موقت بهتر از عدم توافق است. اگر اين واقعيت را قبول داريد، فرصت توافق را از دست ندهيد.
6- خواجه نظام الملك طوسي، حكيم عمر خيام و حسن صباح هر سه با هم رفيق بودند و هر سه در ايران صاحبنام و صاحب شهرت بوده و هستند. عمر خيام در زندگي خود شعر و شاعري را پيشه كرد. حسن صباح مبارز و چريك شد و عليه ملك شاه سلجوقي تمامقد قيام كرد؛ اما خواجه نظام الملك طوسي به اين نتيجه رسيد كه براي اينكه ايرانيها از شر شاه سلجوقي در امان بمانند، شيوه دوستي با ملك شاه سلجوقي را انتخاب كند و با تعامل و راهنمايي شاه مستبد، به ايرانيها كمك كرد. البته روايت رفاقت اين سه نفر را كتب تاريخي محل ترديد ميدانند اما بهانه نقل آن، رفتار خواجه در برخورد با حكومت جائر ملكشاه و تمثيل آن به رفتار سياستمداران امروز با حكومت آمريكاست.
توافق هستهاي ايران، پس از ماهها بنبست و نزديكي با مرگ، فرصت جديدي براي احياي مجدد دارد. اكنون به نفع مردم و كشور است تا با آمريكا بر سر مسئله برجام مصالحه صورت گيرد تا زندگي فرودستان و طبقه متوسط كه لاغر و نحيف شده وضعيت بهتري پيدا كند. نويسنده به مسئولان توصيه ميكند در ارتباط با احياي برجام مثل خواجه نظام الملك طوسي عمل كنند.
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
انتهاي پيام
fa.shafaqna.com