پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : سرمايه مثل آهوي گرسنه است جايي ميرود كه علف و امنيت باشد
دوشنبه، 24 مرداد 1401 - 01:35 کد خبر:49495
پيام نفت:
باهنر: ردصلاحيت لاريجاني مخصوصاً با آن دلايل شوراي نگهبان، چيز عجيبي بود / رهبري به دولت دستور دادند مسئله قانون انتخابات حل شود / دولت فكر نكند فقط با سر زدن به مردم مشكلات حل ميشود
دبيركل جامعه اسلامي مهندسين گفت: ردصلاحيت آقاي لاريجاني مخصوصاً با آن دلايلي كه شوراي نگهبان آورد چيز عجيبي است. اينكه شوراي نگهبان در پاسخ بگويد راي ما مخفي است و آقاياني كه راي دادند دلايل رايشان را نميگويند و اعلام نميكنند درست نيست. اين طور كه نميشود. آقايان بايد حداقل دلايل راي خود را بگويند كه به اين دليل و به اين دليل فلاني صلاحيت ندارد يا دارد.
پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :
ايلنا: يك سال و نيم ديگر تا پايان دوره مجلس يازدهم باقي مانده و اين روزها انتقادات زيادي نسبت به عملكرد ساكنان فعلي بهارستان مطرح است، محمدرضا باهنر دبيركل جامعه اسلامي مهندسين در گفتوگو با ايلنا با بيان اينكه مجلس جاي سرداران حكمراني خوب است، ميگويد: كساني كه در مجلس هستند افراد متخصص و عالمي هستند اما در جايي حكمراني نخواندهاند. او در بخش ديگري از صحبتهايش درباره ايجاد قانون جامع انتخابات صحبت ميكند و ميگويد اگر در انتخابات رياست جمهوري ۵ نفر هم تاييد صلاحيت ميشوند بايد ۵ تفكر موجود كشور را نمايندگي كنند. باهنر كه سابقه نمايندگي هفت دوره خانه ملت را در كارنامه سياسي خود دارد، در بخشي از صحبتهايش به عملكرد مصوبات مجلس اشاره ميكند و ميگويد ما در مجلس از اول تا آخر هر چه دلتان بخواهد مطالبات غيرممكن داريم. وي در اين گفتوگو اشارهاي هم به رد صلاحيت لاريحاني ميكند و درباره عملكرد شوراي نگهبان هم تاكيد دارد كه ردصلاحيت لاريجاني مخصوصاً با آن دلايلي كه شوراي نگهبان آورد چيز عجيبي بود.
گفتوگو با محمدرضا باهنر را ميخوانيد:
اعتقادي ندارم كه دولتها را سياه و سفيد ببينيم
يك عده فكر ميكنند بر دامن كبريايي دولت نبايد گردي بنشيند
در سالگرد آغاز به كار دولت سيزدهم قرار داريم، عملكرد آقاي رئيسي و ميزان تحقق وعدههاي ايشان را چطور ارزيابي ميكنيد. آيا نظر برخي كارشناسان كه ميگويند اشكال اصلي دولت بيبرنامگي و انتصابهاي سفارشي است را قبول ميكنيد يا خير؟
من اعتقادي ندارم كه دولتها را سياه يا سفيد ببينيم، با وجود آنكه من يك فعال سياسي مشهور هستم و داراي مواضعي هستيم كه آن رفتار در اصولگرايي تعريف ميشود اما قبول ندارم كه ما به يك دولت فقط بهبه بگوييم و دولت ديگر را كاملا نقد كنيم. متاسفانه در كشور اين افراط و تفريطها وجود دارد. دولتي كه روي كار ميآيد مخالفان و رقباي آن تلاش ميكنند به هر شكلي دولت را ناكارآمد جلوه دهند و اگر بتوانند كارشكني كرده و نگذارند طرف موفق شود. يك عده هم طرفدار دولت هستند و فكر ميكنند بر دامن كبريايي دولت نبايد گردي بنشيند، بنابراين من اين تحليل را قبول ندارم.
استدلال من اين است كه ۴۴ سال از پيروزي انقلاب و استقرار نظام جمهوري اسلامي ميگذرد، اگر بخواهيم خدمات نظام جمهوري اسلامي را بشماريم يك طومار بلندبالايي است و براي اشاره به چند مورد ميتوان به دفاع مقدس اشاره كرد كه داستانهاي خود را دارد. به تعبير شوراي امنيت سازمان ملل كه قطعنامه ۵۹۸ را پيشنهاد داد و ما پذيرفتيم، در جنگ ۸ ساله به زيربناهاي ما هزار ميليارد دلار خسارت وارد شد. پالايشگاهها، نيروگاهها، بنادر و جادهها در ۷يا۸ استان ما با موشك شخم زده شدند. اين تخريب و خرابيها در مدت ۸ سال بازسازي شد. فكر ميكنم اين بازسازي در دنيا سابقه نداشته باشد. به طور مثال هنوز در ويتنام كه ۷۰ سال قبل جنگ داشته، برخي مكانهاي جنگ زده را نتوانستند بازسازي كنند.
بنده در زماني كه از مجلس دوم يعني سال ۶۳ در بهارستان بودم و آن موقع تقسيمات كشوري خيلي محدودتر از حالا بود، اتفاقاتي در توسعه و عمران رخ داد. مثلا وقتي به روستاهاي۲۰ هزار نفري ميرفتيم، به ما ميگفتند شما كه نماينده ما هستيد براي روستاي ما خانه بهداشت، مدرسه و غيره بدهيد. يعني يك روستاي۲۰ هزار نفره هيچ كدام از اين امكانات را نداشت. انقلاب هم زماني كه پيروز شد ۷۰ درصد مردم ما روستانشين بودند و عملا اين۷۰ درصد جزء شهروندان كشور به حساب نميآمدند و هيچ چيز نداشتند. امروز روستاي بالاي۱۰ هزار نفر نداريم كه برق، آب، خانه بهداشت و مدرسه و غيره نداشته باشد.
من سال ۵۰ در كنكور از شهر كرمان شركت كردم. آن سال كرمان ۱۵ دبيرستان داشت كه براي سال آخر يعني سال ششم دبيرستان به طور متوسط هر كدام ۳۰ دانش آموز داشتند كه ۴۵۰ نفر ميشد. ما كه كنكور داديم از ۴۵۰ نفر ، ۳۰ نفر قبول شدند يعني براي هر ۱۵ نفر فقط يك كرسي دانشگاه وجود داشت، امروز كرسيهاي دانشگاهها بيش از ديپلمههاي ما است. يعني به ازاي هر نفري كه ديپلم ميگيرد، ما ۱.۲ صندلي دانشگاه داريم. در حاليكه قبل انقلاب ۴ دانشگاه مطرح در كشور داشتيم و ما تلاش ميكرديم در اين دانشگاهها قبول شويم.
اين كارها را چه كسي كرده است؟ دوازده دولت قبلي اين كارها را كردند ديگر! از دولت زمان جنگ يعني دولت مهندس موسوي تا دولت مرحوم آيتالله هاشمي، آقايان خاتمي، احمدينژاد، روحاني و دولت آقاي رئيسي هم انشاالله ادامه ميدهد. مجموعه دولتها اين كارها را كردهاند. از طرف ديگر هم اشكالاتي در دولت وجود دارد كه اين اشكالات هم تلنبار كار همه اين دولتهاست. هر دولتي هم كه ما آن را روي صندلي و كرسي نقد بنشانيم، نقاط منفي و مثبتي دارد. بنابراين ميخواهم بگويم دولتها را سياه و سفيد نبينيم.
دولت نبايد فكر كند فقط سر زدن به مردم مشكلات را حل ميكند
وزرا در سفرهاي استاني براي حل مشكلات مردم وعده و وعيد ندهند
زماني كه آقاي رئيسي دولت را به دست گرفت، تورم چند درصدي داشتيم؟ رشد توليد ناخالص داخلي و غيره....، من چند كار دولت آقاي رئيسي را خيلي موفق ميدانم؛ يكي مساله كرونا است. البته كرونا در جهان يك نقطه شروع، اوج و حضيض داشت و اين را قبول داريم. ولي بالاخره زماني كه آقاي رئيسي آمد كشتارهاي كرونا در شبانهروز گاهي به ۵۰۰ يا ۶۰۰ نفر ميرسيد و اخيرا به صفر هم رسيد. اما در مقايسه با جهان كه نگاه ميكنيم، كشور ايران در برابر كشورهاي پيشرفته و اروپايي، جزء پيشتازان مبارزه با كروناست. اگرچه ريشه برخي كارها در دولت قبلي انجام شد، اما در اين دولت همت اساسي انجام شد.
نكته دومي كه دولت آقاي رئيسي را موفق ميدانم سرمايه اجتماعي اين دولت است. يعني دولت بين مردم است. علاوه بر خدمات دولت قبلي، متاسفانه يكي از نقاط ضعف دولت قبل اين بود كه در مساله ارتباط با مردم خيلي كند بود حالا سن وزرا بالا بود و حوصله نداشتند يا غيره، اما آقاي رئيسي و وزراي او در بين مردم حضور بيشتري دارند. البته صرف بين مردم بودن مشكلات را حل نميكند اما اينكه مردم را ببينند و رئيسجمهور به آنها سر ميزند و در جريان مشكلات آنها قرار ميگيرد، خوب است.
البته دولت نبايد فكر كند فقط سر زدن به مردم مشكلات را حل ميكند، يكي از كارهاي اشتباه وزرا اين است كه در هر سفر كلي وعده و وعيد ميدهند. در صورتي كه امكانات وجود ندارد كه وعده ميدهند، مشكلات با شيوه دستوري حل نميشود. يك سري لوازم و مقدمات ميخواهد. دولتمردان بروند سربزنند و همدردي كنند، برنامه تعريف كنند براي حل مشكلات اما وعده و وعيد ندهند.
دولت در ماجراي حذف ارز ۴۲۰۰ توماني بايد دقت كند چون كار سنگين است و عدهاي تحت فشارند
ما الان بيش از ۸۰۰ هزار ميليارد تومان پروژه نيمهتمام دولتي داريم. بعضي از اين پروژهها از زمان جنگ باقي مانده است. موقعي كه ما اين همه پروژه نيمهتمام داريم، به طور مثال ساليانه دولت و مجلس خيلي تلاش كنند، ۶۰ هزار ميليارد تومان بودجه عمراني تصويب ميكنند. رياضيدانان ميگويند ۸۰۰ هزار ميليارد را تقسيم بر ۶۰ هزار ميليارد ميكنند و ميگويند ۱۲ ساله همه پروژهها تمام ميشود اما ما مهندسان ميگوييم هيچ زماني تمام نميشود. چون اين ۶۰ هزار ميليارد تومان فقط هزينه نگهداري كارگاه و استهلاك پروژه است. پروژه موقعي كه نيمه كاره باشد، باد، باران، گرما و زلزله باعث استهلاك پروژه ميشود، اين ۶۰ هزار ميليارد تومان فقط هزينه حفظ وضع موجود است. حالا در اين اوضاع اگر بنا است رئيسجمهور و وزرا بروند كلنگ بيمارستان و كارگاه را بزنند، بايد دقت داشته باشند.
بحث پر سرو صداي ديگر مساله حذف ارز ۴۲۰۰ توماني است. اين كاري بود كه بايد حتما انجام ميشد. يعني۳۰ سال روزگار همه دولتها ميدانستند كه اين كار بايد انجام شود اما جرأت رفتن به سمت آن را نداشتند. خيلي از مخالفان هم ميگويند اين كار لازم بوده ولي الان زمان اين كار نبود. ما سوال ميكنيم پس چه زماني بايد انجام شود؟ اين همت بزرگي بود و خيليها تحت فشار قرار گرفتهاند و برخي ميگويند يارانه به ما نرسيده است. اين كارهاي سنگين يك سري اقدامات در حين اجرا و پس از آن ميخواهد اما اين مسير اجتنابناپذير بوده و بايد پيش ميرفت. اينكه دولت اين شهامت را كرده دست مريزاد دارد. اما بايد دقت كنند چون كار سنگين است و عدهاي تحت فشارند.
ما امروز به ازاي قيمت هر بشكه نفت ۱۰۰ يورو، سالي ۳۰۰ ميليارد يورو انرژي در كشورمان مصرف ميكنيم. اين انرژي كه در دنيا مصرف ميشود بايد دو خاصيت داشته باشد يا بايد رفاه مردم را بالا ببرد يا توليد را. ما ۳۰۰ ميليارد يورو انرژي مصرف ميكنيم اما رفاه مردم را بالا نميبرد و توليدي هم اتفاق نميافتد يعني داريم اسراف مي كنيم. من مطمئنم اگر در يك برنامه حسابي البته نه شتابزده، يك پروسه ۶ ساله در سه فاز دو ساله يا پروژه سه فازه ۹ ساله را تعريف كنيم، ميتوانيم۳۰ درصد انرژي را صرفه جويي كنيم بدون آنكه به رفاه مردم و توليد آسيبي وارد شود. اين۳۰ درصد صرفهجويي يعني سالي۱۰۰ ميليارد يورو وارد اقتصاد كشور ميشود و ميتوان با آن كلي كار انجام داد.
هدفمندي يارانهها بحث هزار تومان و ۱۰۰ هزار تومان نيست. هر ۱۰۰۰ ميليارد تومان را يك همت ميگويند، بحث ۱۰۰ و ۲۰ و ۵۰ تا همت نيست خيلي بالاتر از اين حرفهاست و بايد سامان پيدا كند.
برخي وزرا در جايگاه واقعي خود قرار نگرفتهاند
مجلس جاي سرداران حكمراني خوب است
يك سري اشكالات هم است و فكر ميكنيم برخي وزرا در جايگاه واقعي خود قرار نگرفتهاند. ما در نيروهاي مسلح قبول كرديم كه يك نفر اگر بخواهد سرلشكر شود، بايد درجات نظامي را طي كند. اول بايد ستوان، سروان، سرگرد و سرهنگ شود و اگر كار مهم نخبگي انجام داد ميتواند سرتيپ و سرلشكر شود. امروز ديگر از زبان احدي نميشنويد كه يك نفر به خاطر خوب بودن و فضائل اخلاقي از همان اول درجه سرواني بگيرد. طي كردن اين سلسله مراتب مهم است. حالا يك نفر باهوشتر و فعالتر است اين سلسله مراتب را سريعتر طي ميكند. اما ما هنوز در جريان مسائل اقتصادي و سياسي اين باور را نداريم.
من چون ۲۸ سال در مجلس بودم، ميتوانم آن را نقد كنم. معتقدم مجلس جاي سرداران حكمراني خوب است. كساني كه در مجلس هستند افراد متخصص و عالمي هستند اما در جايي حكمراني نخواندهاند. افراد خوبي هستند اما مانند درجات نظامي يا سروانند، سرگروهبان يا ستوان هستند. اينكه سردار جبهه حكمراني خوب باشند، نيستند. من ميگويم انتخاب در كشور ما بايد حزبي شود. در حزب است كه فرد ميتواند سلسه مراتب را طي كرده و بالا بيايد. دانشگاههاي ما عالم تربيت ميكنند اما حكمران تربيت نميكنند. تربيت حكمران در دنيا يك رويه و پروسه مشخص است و ما بايد اين رويه را قبول كنيم.
نميتوانيم يك مجلسي باشيم و حتما دو مجلس ميخواهيم
من به جد معتقدم ما نميتوانيم يك مجلسي باشيم و حتما دو مجلس ميخواهيم. يعني يك مجلس ميخواهيم كه فقط دغدغه منافع ملي داشته باشد يعني اگر منافع شخصي، صنفي و منطقهاي و غيره پيش آمد، منافع ملي بايد بر همه اينها رجحان پيدا كند در حاليكه امروز اينطور نيست. نمايندگان مجلس قبل از هر چيز نماينده منطقه و صنف خود هستند. به طور مثال ما ۲۰ پزشك در مجلس داريم همه اين افراد فوقتخصص دارند و در كميسيون بهداشت ميخواهند اقتصاد سلامت را در كشور مديريت كنند. اين افراد ۴۰۰ واحد درس گذراندهاند اما دو واحد اقتصاد يا مديريت نگذراندهاند. تخصص بسيار بالايي دارند اما فقط اين تخصص به درد مجلس نميخورد. ما در مجلس فردي ميخواهيم كه اقتصاد سلامت را مديريت كند. يا در حوزه هاي عمران و صنعت نيز اينگونه است. ما كساني را ميخواهيم كه اقتصاد مسكن و سياستهاي صنعتي را بتوانند ريلگذاري كنند.
مثلا بگوييم ما ۵ تومان داريم و ميخواهيم خرج سلامت كنيم حالا چطور آن را خرج كنيم كه بهرهوري بيشتري داشته باشد، نميتوانيم. اگر قرار باشد پزشكان به مجلس بروند و به دنبال منافع پزشكان باشند، مهندسان به مجلس بروند و دنبال منافع مهندسان بروند و غيره، پس منافع مردم چه ميشود؟ به نظر من بعضي از وزراي دولت در جايگاه خودشان قرار نگرفته و يك مقدار زود به مراتب بالا رسيدهاند. الان هماهنگي سه قوه هماهنگي بالايي است ما در طول ۴۰ سال گذشته هيچ زماني به اندازه امروز هماهنگي ميان سه قوه نداشتيم و انشاالله اميدواريم همه دست به دست هم دهند و بر مشكلات فائق آيند.
وزرا بايد وضعيتي داشته باشند كه بتوانند ۱۷ يا ۱۸ ساعت كار كنند
يعني شما معتقديد كه مشكل ضعف دولت، مربوط به انتصاب است؟ يعني وزرا در درجه كارآمدي قرار ندارند. درست است؟
بله اين ميتواند يكي از مشكلات باشد. البته بحث من اين نيست كه دوباره يك فرد مثل من را كه سني از من گذشته و حوصله فعاليت را ندارد دوباره بر مسند كار بگذارند. امروز وزرا بايد وضعيتي داشته باشند كه بتوانند ۱۷ يا ۱۸ ساعت كار كنند و زحمت بكشند. هر چند اكثر آنها واقعا زحمت ميكشند و كارهاي پر حجم انجام ميدهند ولي بايد از مشاوران قدرتمند استفاده كنند.
جناب عبدالملكي كه استعفا كرد و رفت دانشگاه، يك تصميم گرفتند كه ۵۷ درصد به حقوق كارگران اضافه شود و عدهاي خوشحال شدند كه يك ولوله در اقتصاد كشور ايجاد شده است. بسياري از بنگاههاي اقتصادي ميگويند اصلا توان استخدام كارگر نداريم، كارگران وضعشان خوب شده ولي دارند به سرعت تعديل نيرو ميكنند و بنگاه اقتصادي ميگويد من اصلا با اين حقوق، بنگاهم سود اقتصادي ندارد و تعديل ميكنند، جاهايي كه نميخواهند به اين دستور عمل كنند، كارگران اعتصاب ميكنند و جاهايي كه ميخواهند عمل كنند ميگويند چطور عمل كنيم و از چه بودجهاي استفاده كنيم. پس اگر يك سري تصميمات نابخردانه گرفته شود اين اشكالات به وجود ميآيد.
يكي از بزرگترين مشكلات اقتصادي كشور عدم تعادل در بودجه عمومي دولت است
آقاي باهنر با همان ۵۷ درصد افزايش حقوق، باز با حقوق ۶ ميليوني به كارگر فشار ميآيد. آقاي پورابراهيمي رئيس كميسيون اقتصادي مجلس هم در مجلس هم مطرح كردند كه ۵۷ درصدي كه به حقوق كارگران اضافه شد تصميم اشتباهي بود و نبايد اين افزايش حقوق باشد و نسبت به مساله فضاي بدي ايجاد شد چون اگر به كارفرما فشار ميآيد به كارگر هم فشار وارد ميشود و با سياست كلان بايد به اين موضوع نگاه كرد.
بله درست است. مثلا شركت سوني چندين هزار كارگر و مديران بالايي و مياني دارد. پايينترين كارمند در آن شركت كاملا به اين باور رسيده كه بنگاه سوني بايد سرپا بماند تا من كار داشته باشم يعني اول منافع بنگاه و بعد منفعت من! چون ميداند بنگاه اگر منفعت نداشته باشد اصلا نميتواند به من منفعت برسد، اما در كشور ما اين نگاه برعكس است.
ما كشوري بوديم كه سالي۱۰۰ ميليارد دلار نفت ميفروختيم الان با دور زدن و زير ميزي فروختن، اين ميزان به ۱۵ ميليارد دلار رسيده است. شما در نظر بگيريد يك خانواده ۴ نفره، سرپرست خانوار ماهي ده ميليون تومان حقوق داشته و يك دفعه از برج ديگر به او گفته شده به جاي ده ميليون به او دو ميليون ميدهيم تمام زندگي اين خانواده ۴ نفره از آموزش، پوشاك، غذا و تفريح و غيره به هم ميريزد. حالا يك كشور ۸۰ ميليون نفره، درآمد ۱۰۰ ميلياردي آن ۱۵ ميليارد شده است.
حالا ممكن است شما بگوييد چرا اينطور شده و به وين و قطعنامه و اين موارد برويد، اين بحث ديگري است اما من ميخواهم بگويم ما اگر ۲۰ كارگر داشته باشيم و ماهي ۵ ميليون تومان بگيرند شما ميتوانيد در يك لحظه تصميم بگيريد كه آيا اينها بمانند يا از اين ۲۰ كارگر ۱۰ تاي آنها را اخراج كنيم و به بقيه ماهي ده تومان بدهيم. آيا شما اين تصميم را عاقلانه و حكيمانه ميدانيد يا نه؟ خيلي تصميم سختي است و اين تصميم خيلي از كارگران ۵ ميليوني را بيكار كرده است. يا بايد سر چهار راه شيشه ماشين پاك كنند و يا دست به كارهاي خلاف و نامربوط بزنند.
يكي از بزرگترين مشكلات اقتصادي كشور، عدم تعادل بودجه عمومي دولت است. يعني دولت ۱۰۰ تومان درآمد دارد و ۱۵۰ تومان خرج دارد. اگر بگوييم تورم، كمبود كالا، معيشت مردم و غيره همه اينها به اين نقطهاي برميگردد كه دولت ۱۰۰ تومان درآمد دارد و ۱۵۰ تومان خرج دارد و ما تا زماني كه توليدمان بر مصرفمان پيشي نگيرد، پيشرفت نميكنيم. كشورهاي توسعهيافته توليدشان دو برابر مصرفشان است، اما در كشور ما مصرف دو برابر توليد است. ما يك كشور ۱۰۰ ميليارديورويي هستيم اما همه ميخواهيم مثل كشور ۵۰۰ ميليارديورويي زندگي كنيم.
امروز حدود ۳ ميليون فارغ التحصيل بيكار داريم
اقتصاد چين ظرف سي سال گذشته خيلي پيشرفت كرده و برخي ميگويند قبل از ۲۰۳۰ اقتصاد چين اقتصاد آمريكا را ميگيرد. من هم چنين باوري دارم اما چين يك ميليارد و ۳۰۰ ميليون نفر جمعيت دارد و با اين اقتصاد عالي، ۱۵۰ ميليون نفر از مردم چين وضعشان خوب شده اما يك ميليارد نفر هنوز مثل چين كمونيست زندگي ميكنند. پكن در چين پر از ساختمانهاي لوكس است اما ده كيلومتر از پكن بيرون برويد، شهرهايي ميبينيد كه خانواده سه نفره در فضاي ۲۵ متري زندگي ميكند و جالب است هر ده تاي اين واحدها يك چشمه توالت دارند. يعني صبح بايد بروند سر چهار راه بايستند تا نوبتشان بشود بروند توالت. چين بزرگترين انبار دلار دنيا و ۷ هزار ميليارد دلار پول نقد دارد و در همه جا سرمايهگذاري ميكند.
شهروند ما بايد باور داشته باشد كه من تا زماني ميتوانم كار كنم كه اين بنگاه سرپا باشد اما اگر اعتصاب كني و كارفرما را بيرون كني بگويي بايد حق خود را از كارفرما بگيريم، كارفرما جمع ميكند، ميرود و كارگر بيكار ميماند. ما امروز حدود ۳ ميليون فارغ التحصيل بيكار داريم. اينكه ميگوييد كلان را بايد ببينيم اين نگاه كلان است يعني از موضع بالا كه نگاه ميكنيم بايد ببينيم وضعيت كشور چگونه است.
ما از ابتدا تا امروز در مجلس تا دلتان بخواهد مطالبات غيرممكن داريم
شما به بحث وعدههاي وزرا در سفرهاي استاني اشاره كرديد، اگر خاطرتان باشد آقاي قاليباف بعد از آنكه رئيس مجلس شدند، يك سري سفر با عنوان نظارت ميداني داشتند كه بعد از روي كار آمدن آقاي رئيسي، اين بحث نظارت كمرنگ شد. در اين سفرها شاهد بوديم كه رئيس مجلس وعده ميداد و همزمان با او رئيس قوه قضائيه نيز سفرهاي زيادي داشتند كه در اين سفرها وعدههايي ميدادند و در حمايت از كارگران و توليد حرف ميزدند. الان هم مردم ميبينند، يعني مجلسي كه براي آقاي رئيسي دعوتنامه حضور در انتخابات را فرستاد، خيلي زود به آستانه يك سالگي دولت نرسيده، نمايندههايش صدايشان بلند شده و اين ميزان انتقاد را داريم. ميخواهم بپرسم به نظر شما رويكرد آقاي رئيسي-قوه قضائيه كه تصميم براي حضور براي انتخابات در رياست جمهوري را داشت عوض شده است؟
ما با رئيس مجلس يكي از دولتهاي توسعهيافته آسيايي مذاكره ميكرديم، بعد از صحبتهاي ديپلماتيك، از او پرسيديم وقتي مجلس شما تاسيس ميشود مطالبات نمايندگان را چطور به دولت منتقل ميكنيد؟ ايشان گفت ما روز اول تشكيل مجلس، دو تا سه تا فراكسيون داريم، فراكسيون اقليت، اكثريت و فراكسيون سوم. به اعضاي فراكسيونها ميگوييم شما مطالباتتان را از دولت ليست كنيد و هر كدام مقداري مطالبه مينويسند آنها را جمع ميكنيم، مثلا ۵۰ تا مطالبه ميشود. بعد از آن جلسه پر كار و پرحجم با مسئولين كشور ميگذاريم. بعد اين مطالبات را ظرف دو ماه اينقدر چالش ميكنيم كه اين مطالبات را در سه گروه جمعبندي ميكنيم. يك سري مطالبات فوري، گروه دوم مطالبات ممكن اما درازمدت و گروه سوم مطالبات غيرممكن. اين بخش سوم براي ما جالب بود و گفت مطالبات غيرممكن همان ليست سياه ميشود و هيچ مسئول، نماينده و رسانهاي حق ندارد مطالبات غيرممكن را تبليغ كند و اگر كسي مطالبات غيرممكن را تبليغ كند، با او برخورد امنيتي ميشود. نه اينكه بگويند تو نمايندهاي و دوره آينده كانديدا نميشوي بلكه برخورد امنيتي با او ميشود و ميگويند تو مطالبات غيرممكن را تبليغ ميكني.
ما در مجلس از اول تا آخر هر چه دلتان بخواهد مطالبه غيرممكن داريم. مثلا ۸۰۰ هزار ميليارد پروژه نيمهتمام دولتي داريم و نمايندهها به دولت ميگويند اين پروژهها ظرف دو سالي كه ما هستيم بايد تمام شود. دولت ميگويد پول آن را تصويب كرديد؟ چطوري من آن را تمام كنم؟ شما تريبون مجلس را گوش دهيد مرتبا دنبال مطالبات غيرممكن هستند.
دولت هرچه از ماليات و نفت در ميآورد فقط بايد حقوق بدهد پول ندارد آجر روي آجر بگذارد
وظيفه دولت توليد اشتغال است نه محل اشتغال
ژاپن۱۶۰ ميليون جمعيت با حدود ۶۰۰ هزار كارمند دارد. ما ۸۰ ميليون جمعيت با ۴ ميليون كارمند داريم. اين كارمند تقصير ندارد. ساختار مشكل دارد و اين كارمند وقتي سر كار ميرود، هر ۲۴ ساعت، ۲۰ دقيقه كار مفيد انجام ميدهد اما در ژاپن در هر ۲۴ ساعت يك فرد ۶ ساعت و ۲۰ دقيقه كار مفيد انجام ميدهد. در بودجه عمومي، دولت هر چه از ماليات و نفت و غيره در ميآورد فقط بايد حقوق بدهد و پول ندارد آجر روي آجر بگذارد و كاري را جلو ببرد. چون در كشور ما بيكاري زياد است همين الان فشار سنگيني است كه يك عده ديگر را استخدام كنيد. مثلا در مجلس طرح ميآوردند كه حقالتدريسي را استخدام كنيد. اخيرا ميگفتند مهندسين كشاورزي را در بانك كشاورزي استخدام كنند و كميسيون اجتماعي كار وحشتناكي انجام ميدهد كه ميگويد همه پرسنل قرارداد معين را پيماني كنيد و ۷۰۰يا۸۰۰ هزار نفر به نان خورهاي دولت اضافه كردند. بله به نماينده كه ميگويي او ميگويد هر كدام از اين افراد زن و بچه دارند و امنيت شغلي ميخواهند. اما هنوز اين باور را نداريم كه وظيفه دولت توليد اشتغال است نه محل اشتغال.
سرمايه مثل آهوي گرسنه است جايي ميرود كه علف و امنيت باشد
اگر كسي بيكار است برود كارمند دولت شود. بعد چه ميشود اگر تعداد كارمندان را هم به حقوق بگيران دولت اضافه كنيم آن وقت حقوق ۴ ميليون توماني همه بايد دو ميليون تومان بشود. دولت محل اشتغال نيست وظيفه دولت اين است كه زمينه اشتغال را فراهم كند. زمينه اشتغال سرمايه، تجهيزات و فناوري ميخواهد از آن طرف هم يك نفر ميآيد و ميخواهد سرمايهگذاري كند يك عدد نگاه ميكنند و ميگويند فلاني آنقدر پول را از كجا آورده است؟ برويم او را بگيريم.
لازم است در اينجا خاطرهاي بگويم. يادم است من نايب رئيس مجلس بودم يك بنده خدايي زنگ زد گفت كارت دارم ما هم وقت داديم و پيش ما آمد گفت من در فلان منطقه (حوزه انتخابيهاش را نميگويم) يك سنگبري دارم و كارآفرينم. بيست سال هم است كه در آنجا مشغول به كارم. سنگ از معدن كوه ميكنم و ميفروشم. حدود ۱۰۰ كارگر دارم. نماينده آن منطقه (كه اسمش را هم برد و الان هم ايشان مرحوم شدهاند و براي۵،۶ دوره قبل بود) به من فشار آورده و ۲۰ كارگر ديگر به من تحميل كرده است آمدهام به شما بگويم كه شما هم به ايشان بگوييد اگر باز هم به من فشار بياورد كه كارگر جديد بگيرم كل اين سنگبري را تعطيل ميكنم و ميروم چون سود من از بين ميرود و صفر ميشوم. من آن نماينده را صدا كردم البته آن كارآفرين گفت من را با آن نماينده روبرو نكن اگر او با من روبرو شود شروع به بد و بيراه گفتن ميكند. من براي نماينده بعد از اينكه او را دعوت كردم مسائل را توضيح دادم وي گفت اين پدرسوختهها خون مكنده هستند، خوردهاند بردهاند. بيخود كرده بايد ۵۰ كارگر ديگر را هم جذب كند دو ماه بعد از آن، همان آقاي كارفرما زنگ زد گفت باهنر خدا نگهدار. كارگاه را تعطيل كردم. اگر من اين پول را در بانك هم بگذارم سودش را ميبرم به آن ۱۲۰ كارگر هم گفتم خوش آمديد. داستان اين است يعني سرمايه جايي ميرود كه بايد.
سرمايه مثل آهوي گرسنه است جايي ميرود كه اولاً علفي باشد كه بچرد. ثانيا امنيت باشد كه بيارزد وگرنه يك اتفاق كوچكي كه بيفتد فرار ميكند. اينكه برخي ميگويند سالي چند ميليارد دلار پول از كشور ما خارج ميشود اين افراد ميروند خارج از كشور چه كار ميكنند؟ سرمايهگذاري ميكنند. اين طور نيست كه همه را خرج كند و كيفش را ببرد. پول را سرمايهگذاري ميكنند. برايشان سود و امنيت دارد. اگر در كشور ما بخواهد سرمايه بماند بايد هم سود باشد و هم امنيت. نه اينكه فردا نماينده برود كارگران را تحريك كند كه شما اعتصاب كنيد و كارفرما را به كارگاه راه ندهيد. در برخي موارد اين اقدامات را داريم ميگويند ما كارفرما را به كارگاه راه نميدهيم چون خيلي خون مكنده، زالو و ظالم است.
براي دوره دوم مجلس از رؤساي دفتر برخي نمايندگان خواهش ميكرديم در انتخابات ثبتنام كنند
در مقابل تعريف شما از يك دستي قوا بايد بپذيريم كه اين مسئله يك سري مضراتي هم داشته كه در ماجراي رد صلاحيت آقاي لاريجاني شاهد بوديم طيف منتقدان شوراي نگهبان گستردهتر شده است در همين ماجرا برخي رد صلاحيتها را زير سوال بردند و رفتار ثانويه شوراي نگهبان بعد از بيانات رهبري كه فرمودند در حق برخي داوطلبان جفا شده و دوئل بين آقاي لاريجاني و اعضاي شورا در خصوص اعلام دلايل رد صلاحيت ايشان اين فرضيه را تقويت كرد كه اين اقدامات پيش زمينه براي يكدستي قوا بوده است. در اين رابطه بفرماييد كه يك دستي قوا دقيقا چه سود و زياني براي كشور داشته است؟
ما چندين سال قبل، در مجمع تشخيص مصلحت نظام، سياستهاي كلي انتخابات را تصويب كرديم. پيشنهادهايي محضر حضرت آقا تقديم كرديم و ايشان هم سياستهاي كلي انتخابات را ابلاغ فرمودند و قرار شد قانون جامع انتخابات را دولت و مجلس بنويسند. دولت هم لايحه خود را با تاخير داد. اخيرا هم شنيدم حضرت آقا به دولت دستور دادند كه اين مسئله را حل كند. قانون انتخابات ما يك قانون جامع نيست اينكه ما ۲۹۰ كرسي مجلس داريم و پانزده هزار نفر براي اين كرسيها ثبتنام ميكنند، خيلي كار غيرعادي است.
شماها يادتان نميآيد اوايل انقلاب چون چهرههاي مجلسي خيلي كاريزماتيك بودند خود حضرت آيت الله خامنهاي در مجلس بودند، حتي در نهضت آزاديها هم چهرههاي كاريزماتيكي مثل مرحوم و بازرگان و دكتر سحابي بودند. شايد باورتان نشود ما دوره اول مجلس كه رو به اتمام بود، رسيديم به ثبت نام براي دوره دوم. در برخي حوزههاي انتخابيه غير از نماينده موجود هيچ كسي را نداشتيم كه حاضر باشد ثبتنام كند. ما ميرفتيم خواهش و التماس ميكرديم كه بيايد ثبت نام كنيد تا انتخاباتي برگزار شود. ميگفتند ما كجا و عظمت مجلس كجا؟ خودشان را براي اين كار صالح نميدانستند. تا اينكه آخر در برخي حوزههاي انتخابيه نمايندگاني كه رئيس دفتر داشتند از رؤساي دفترشان خواهش ميكرديم شما برويد ثبت نام كنيد كه حداقل بين دو نفر انتخابات برگزار شود. يك زماني اينطوري بود.
الان براي۳۰۰ كرسي ۱۵ هزار نفر ميآيند ثبت نام ميكنند. براي انتخابات رياست جمهوري اگر ولشان كنيم ديديم كه برخي وقتها ۱۵۰ نفر ميآيند ثبت نام ميكنند. اين مسئله بايد روشن شود. در كشورهاي پيشرفته هم بالاخره قوانين داريم. مثلاً در انگليس ممكن است دو سال مانده به انتخابات ۱۰ نفر از حزب كارگر ۱۰ نفر از حزب محافظه كار و ۱۰ نفر از حزب سبزها بيايند. اما روز آخر در انتخابات سه نفر ميمانند. نه اين كه ۳۰۰ نفر بمانند و سر يك كرسي با يكديگر رقابت كنند. معتقدم قانون انتخابات بايد درست شود. چون در سياستهاي كلي انتخابات هم توجهات خوبي به اين مسئله شده است. دولت و مجلس بايد همت كنند قانون جامع انتخابات داشته باشيم كه اولاً وروديها اينطوري باز نباشد كه هر كسي از راه برسد در انتخابات ثبتنام كند. از برخي ميپرسند چرا در انتخابات ثبتنام كردهاي؟ ميگويد براي اينكه شغلي گيرم نيامد آمدم نماينده مجلس شوم.(باخنده)
نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري ۵ نفر باشند اما ۵ تفكر موجود كشور را نمايندگي كنند
۳۰ درصد مردم حالش را ندارند كه در انتخابات شركت كنند
از آن طرف هم انتخابات بايد به گونهاي باشد كه در آن فضاي سياسي باز باشد. يعني اگر در انتخابات رياست جمهوري ۵ نفر هم تاييد ميشوند _ من هم معتقدم نبايد بيش از اين تعداد تاييد شوند_ اما بايد همين تعداد، ۵ تفكر موجود كشور را نمايندگي كنند. بحث ما امروز، هنجارشكنان و فتنهگرها نيست. اگر كسي خواست عليه نظام كار كند تحويل قوه قضائيه يا سازمانهاي اطلاعاتي ميشود. اما كسي كه ميخواهد در چارچوب نظام كار كند نه. من مدعي هستم بايد در انتخابات رياستجمهوري وقتي تمام شهروندان ايران پاي صندوق ميروند كانديداي مطلوبي بين نامزدها ببينند تا در انتخابات شركت كنند وگرنه ۵۰ درصد مردم در انتخابات شركت نميكنند. البته من نميگويم ۵۰ درصدي كه در انتخابات اخير شركت نكردند همه آنها كانديداي گمشده داشتند، معمولاً اين طور است كه ۳۰ درصد مردم حالش را ندارند كه در انتخابات شركت كنند يا اينكه ميگويند فرقي نميكند در انتخابات شركت كنيم يا نكنيم. اما ۴۹ درصد ركورد كمينه بدي بود و بايد در همه بخشها باز شود.
رد صلاحيت آقاي لاريجاني با آن دلايلي كه شوراي نگهبان آورد عجيب بود
من معتقدم در سياست فضا بايد باز شود، در اقتصاد فضا بايد باز شود، صاحبان سرمايه بتوانند با اميد، فناوريهاي جديد، كارآفرينيهاي جديد و شركتهاي دانش بنيان به ميدان بيايند و كار راه بياندازند و حتي در فضاي فرهنگي بايد رقابتهايي در چارچوب سياستهاي نظام وجود داشته باشد. سرمايه اجتماعي كه بزرگترين سرمايه نظام جمهوري اسلامي است، خدايي ناكرده نبايد كاهش پيدا كند و آن را از دست بدهيم اگر اينطور شود، به مشكل برخواهيم خورد.
در مورد آقاي لاريجاني هم همين بحثها مطرح شد. چيزي كه به ذهن ميرسد اين است كه ردصلاحيت آقاي لاريجاني مخصوصاً با آن دلايلي كه شوراي نگهبان آورد، چيز عجيبي است. اينكه شوراي نگهبان در پاسخ بگويد راي ما مخفي است و آقاياني كه راي دادند دلايل رايشان را نميگويند و اعلام نميكنند، درست نيست. اين طور كه نميشود. آقايان بايد حداقل دلايل راي خود را بگويند كه به اين دليل و به اين دليل فلاني صلاحيت ندارد يا دارد. اگر اينطور باشد آن گاه متهم ميشوند به اعمال سليقه كه انصافا فقها و حقوقدانان شوراي نگهبان دنبال اعمال سليقه نيستند.
امروز از ۲۱ نفر اعضاي شوراي مركزي حزبمان، ۸ نفر نماينده مجلس هستند
آقاي باهنر، شما اخيرا كنگره جامعه اسلامي مهندسين را برگزار كرديد. در خصوص آخرين وضعيت و فعاليت جامعه اسلامي مهندسين بفرماييد چه برنامهريزيهايي براي فضاي سياسي كشور انجام داديد؟
بايد درباره تاريخچه جامعه اسلامي مهندسين بگويم كه بعد از آنكه حزب جمهوري اسلامي در سال ۶۶ و ۶۷ تعطيل و قرار شد فعاليتهاي آن متوقف شود، شاخههاي متنوعي داشت، شاخه مهندسين، پزشكي، اصناف، كارگري و معلمين و حدودا ده يا يازده شاخه داشت. دوستاني كه در حزب فعال بودند، براي ادامه فعاليتهاي سياسي، تقريبا از همان شاخههاي متنوع حزب جمهوري اسلامي بعضي احزاب صنفي متفاوتي در كشور تاسيس كردند و تقريبا از همان موقع ما يك سري جلسات هم انديشي و هماهنگي را با هم برگزار كرديم و هنوز هم آن جلسات با مقداري تغييرات و تحولات برگزار ميشود.
در همان سالهاي۶۷ الي ۶۸، جامعه اسلامي مهندسين مجوز فعاليت خود را از وزارت كشور گرفت به عنوان يك حزب سياسي- صنفي فعاليت خود را شروع كرد. همان طور كه گفته شد، ما امسال پانزدهمين كنگره جامعه اسلامي مهندسين را برگزار كرديم كه اين كنگره هر دو سال يك بار تشكيل ميشود. اين كنگره چند وظيفه دارد؛ يك گزارش عملكرد دو سال گذشته را استماع ميكند، برنامه دو سال آينده را بررسي و تصويب ميكند، اعضاي شوراي مركزي را از بين۲۱ نفر نامزدي كه وجود دارند، انتخاب كرده و سه نفر هم بازرس قانوني را تعيين كرده و نهايتا هم با يك بيانيه سياسي كه متضمن مسائل روز اعم از سياست داخلي، سياست خارجي، اقتصاد، وضعيت دولت و مجلس و غيره در اين بيانيه گنجانده شده و به سمع و نظر رسانهها و مخاطبين ميرسد.
كنگره قبلي را به دليل آنكه در اوج كرونا قرار داشتيم به صورت مجازي برگزار كرديم اما كنگره امسال مخلوطي از حضوري و مجازي برگزار شد. حدود ۳۰۰ نفر از اعضا حضور فيزيكي و ۷۰۰ نفر مجازي حاضر بودند و در انتخابات اعضاي شوراي مركزي، محدوده رايها در بين هزار نفر بود.
جامعه اسلامي مهندسين يك تشكيلات صنفي و سياسي است و بيشتر تلاش ميكند مجموعه نخبگان را جمع كند. ما به عنوان نمونه امروز از ۲۱ نفر اعضاي شوراي مركزي حزبمان، ۸ نفر نماينده مجلس هستند. ما يك تشكيلات نخبه هستيم. زيرا امروز در كشورمان ۳يا۴ ميليون مهندس داريم، هم توان مديريت تعداد انبوه و زياد را نداريم چون هم امكانات مالي و هم وقت ميخواهد و افرادي كه تمام وقت باشند، اما خوشبختانه ما در ۳۱ استان كشور رسما دفتر داريم. چون در هر استان يك اعضاي شوراي مركزي و آنها نيز به صورت انتخابي هستند يعني در هر استان، هر دوسال يكبار مجمع عمومي برگزار ميشود و اعضاي خود را انتخاب ميكنند، دبير استانها را سه نفر انتخاب كرده و اسامي را به تهران ارسال و در تهران يكي از آن سه نفر حكم را داده و منصوب ميكند. شايد ما هيچ حزبي در كشور نداشته باشيم كه اركان دفاترش دموكراتيك انتخاب شوند. عموما احزاب در تهران، مسئول براي استانهاي مختلف انتخاب ميكنند .
در مجموع ما امروز حدود ۸ هزار عضو رسمي در ۳۱ استان داريم و دو شهر ويژه به نام سيرجان و كاشان هم هستند كه فرمانداري ويژه دارند. علاوه بر مراكز استاني درآنجا هم دفتر داريم. يكي از برنامههايي كه در كنگره اخير تصويب شده و ما را موظف كرده اين است كه در مدت دو سال آينده، در هر استان به ازاي هر ۱۰۰ هزار نفر جمعيت ما حتما يك عضو را داشته باشيم. مثلا اگر ۸۰ ميليون جمعيت در كشور داشته باشيم تا پايان كنگره اين اعضا بايد از ۸ هزار نفر به ۱۰ هزار نفر برسد.