پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : سياست اقتصادي، شاقول ميخواهد
دوشنبه، 15 آذر 1400 - 03:16 کد خبر:48144
پيام نفت:
در دهه 60، مرحوم سيدمصطفي عالينسب كه شخصي اهل علم، باتجربه، دلسوز و خيرانديش بودند، مشاور اقتصادي رئيس دولت وقت بودند. او براي اظهارنظر درباره سياستهاي اقتصادي كه اعضاي كابينه يا مسئولان و كارشناسان خارج از كابينه به دولت ارائه ميكردند، ميفرمودند: اول ببينيد اين سياست وضعيت مردم ضعيف را بهتر ميكند يا حداقل بدتر نميكند (چيزي شبيه به توزيع براساس بهينه پرتو در علم اقتصاد)، يعني سفره مردم بيپناه را كوچك نكند و فقر را بيشتر نكند. دوم بررسي كنيد اين سياست بر سر جريان توليد در كشور چه ميآورد. ميدانيم بخش توليد، واحد نيست، يعني كل فرايند توليد در يك واحد اقتصادي انجام نميشود، بلكه ميان توليدكنندگان بده و بستان محصول وجود دارد؛ تا محصول نهايينشده، محصول واسطهاي قلمداد ميشود. به كالايي كه با آن توليد انجام ميشود، كالاي سرمايهاي ميگويند. محصول نهايي پس از عبور از خطوط توليدي و خدماتي (مثل حملونقل) مختلف، نهايتا ميتواند به مصرف برسد. او ميگفت اين فرايند را نيز رصد كنيد كه سياستگذاري ما سبب آسيب به فرايند توليد نشود. از مجموع گفتار و رفتار ايشان دو نكته ديگر در معيار ارزيابي سياستهاي اقتصادي دولت قابل برداشت است. يكي تأثير بر تراز پرداختها و كيفيت آن، يعني چه محتوايي با چه حجمي و به چه قيمتي توسط چه گروههايي با چه شرايط و روشي از كشور خارج شده و متقابلا چه محتوايي با چه حجمي و به چه قيمتي و توسط چه گروههايي به چه طريق و روشي و شرايطي به كشور وارد شده است؛ فرضا آيا اين سياست مورد نظر، ايجاد رانت براي چه گروهي ميكند؟ و چه اقشاري را تضعيف و تقويت ميكند؟ يعني به سلامت بازرگاني خارجي و اسباب و مؤلفهاي آن در تأمين كالاهاي مورد نياز جامعه توجه داشت و در كنار عنايت به فقرزدايي، به تأمين عدالت توجه ميكرد. هم كارگر را ميديد و هم كارفرماي خدمتگزار را؛ شاقول او، نسبت به كاهش ارزش پول ملي نيز حساس بود و در مباحثي كه مطرح ميشد، اجازه نميداد بهاي پول ملي بهراحتي در برابر پول خارجي تنزل يابد، بهويژه وقتي استدلال بشود كه براي رشد صادرات به اين كاهش نيازمنديم، چون او بهعنوان يك توليدگر خستگيناپذير و كاربلد ميدانست رشد صادرات فقط به اين متغير وابسته نيست و جنگ قيمتي خود ماجرايي ثانوي است و اصل، اولا بر وجود ظرفيت صادراتي است (نه آنكه از سفره مردم برداريم و بفرستيم خارج و در داخل كميابي و گراني را سبب شويم) و ثانيا صادرات كيفيت ميخواهد؛ بنابراين به كارايي خط توليد توجه داشت، پس كالاي صادراتي اولا بايد از موجودي انبار و مازاد بر تقاضاي كشور باشد، در ثاني بايد كيفيت داشته باشد تا در بازار جهاني بتواند رقابت كند و به اين منظور، قيمت نيز بايد مناسب و قابل رقابت باشد. طرفداران كاهش ارزش پول ملي فقط مورد آخر (قيمت) را ديده بودند و به مازادبودن و كيفيتداشتن توجهي نكردند. فكر ميكردند قيمتها را آزاد كنند و به قول خودشان امور را ظاهرا بسپارند به بخش خصوصي، رشد و توسعه و تأمين كمبودها ميآيد، درحاليكه بايد به نكات ساختاري نيز توجه ميشد. پرواضح است او با هر سياستي كه موجب ايجاد رانت (يعني فرصت خاص براي گروههاي خاص، جهت كسب منافع استثنائي) شود، بهشدت مخالف و معتقد بود؛ هدف خوبي كه قرار است از اين طريق احتمالا محقق شود، به روش ديگر و سالمي (عادلانهاي) نيز ميتواند تحقق يابد و تبعيض لازم نيست.
در واقع ضمن آنكه به آثار و تبعات ديگر كاهش ارزش پول ملي توجه داشت و موضوع را نظاممند (سيستماتيك) ميديد، فقط تأثير بر يك نقطه را نميديد. مثلا علاوه بر اينكه اثر بر قدرت خريد مردم را ميديد، تغيير شرايط توليدكنندگان در تأمين مواد اوليه را نيز ميديد، كشوري كه 80 درصد خط توليدش به خارج وابسته بود، از كاهش ارزش پول ملي بهشدت آسيب ميديد. بر مبناي ادبيات علمي، حساسيت فرايند توليد صنعتي در ايران، بهشدت به تغييرات بهاي ارز حساس است. فرضا صنايع خانگي از نوع مونتاژ است نه خلاقيت داخلي! در واقع به روششناسي اتخاذ سياست و اجراي آن در كنار تحليل محتوايي (معرفتشناسي) توجه خاص داشت و با اين دست معيارهاي ارزشي در اقتصاد (شاقول)، سياستهاي پيشنهادي را نقد و بررسي ميكرد؛ با اين رويكرد، در شوراي عالي اقتصاد، سياستها را با منطق عقلي پالايش ميكرد و به سهم خود اجازه نميداد سياستگذاريها حتيالمقدور به خطا روند. رئيس دولت وقت نيز كه با او ارزشهاي فكري قابل انطباق داشت، از اين سبك و سياق فكري دفاع ميكرد. با وجود شرايط سخت جنگي كه گاه در يك سال، كل درآمد دولت يا حاصل از صادرات نفت بود كه حدود هفت ميليارد دلار ميشد، سه ميليارد آن به دفاع مقدس اختصاص مييافت و فقط چهار ميليارد دلار جهت امور داخلي جامعه باقي ميماند؛ عملكرد دهه 60، شاخصهاي مقايسهاي قابل قبولي را در اوضاع اقتصادي- با توجه به شرايط- از خود نشان ميدهد. در آن دوره، فاصله طبقاتي كمتر شد، اقشار ضعيف محافظت شدند، توليد را سر پا نگه داشتند، تورم آن دوره نسبت به دورههاي پس از جنگ بهمراتب بهتر ارزيابي شده است، بهطور متوسط حدود 16 درصد سهم سرمايهگذاري در كشور از درآمد ملي در هر سال بوده است، صادرات غيرنفتي خوب تشويق و ترغيب شده است؛ بدهكاري دولت قبل از انقلاب را پرداخت و بدين سان بدهكاري دولت نسبت به آغاز كار خود را بهشدت كاهش داد
و ساير خدمات ديگر.
اين تجربه بومي خيلي مهم است؛ در سلسله شاخههاي علوم اقتصادي كه در دانشگاهها تدريس ميشود، بهويژه در شاخه برنامهريزي؛ مطالعه تاريخ اقتصادي كشورها و استفاده از تجارب آنها با توجه به شرايط مبدأ و مقصد، از جمله موارد بسيار مهم، سازنده و تأثيرگذار است كه نبايد از آن غفلت شود. در اين ميان استفاده از تاريخ اقتصاد بومي، حائز اهميت بيشتري است؛ بنابراين انتظار ميرود دولتي كه رقباي انتخاباتي خود را به كار ميگيرد، در طول مديريت خود، بهطور متناوب و مبتني بر نياز، به ديدار سران و افراد مؤثر دولتهاي پيشين نيز برود و براي شرايط موجود، پيشنهادهاي سازنده دريافت كند و در دولت خود مطرح كند. ضمن آنكه به مباني و معيارهاي فكري كه خبرگاني مانند مرحوم استاد عالينسب داشتهاند، توجه خاص و عملي صورت گيرد. از همين تجربه دوره كوتاه ۹۷ تاكنون درمييابيم كه نرخ رشد ارز، افزايش قيمتها و كاهش شديد ارزش پول ملي، چه بلايي بر رشد بدهيهاي دولت (اگرچه پرداخت بدهي ريالي را بهطور ظاهري تأمين ميكند)، چه فشار اقتصادي بر مردم آورده و فقر را چگونه مضاعف كرده است، به زنجيره توليد بهشدت آسيب وارد شده است، بهطوريكه حجم قابل توجهي از صنايع از فعاليت بازماندهاند. اگرچه بعضي با اين بازي اصطلاحا قيمتي نيز سود جستهاند و رانتخواران كه شايد دستي در تصميمسازي داشته باشند، متنبه نشدهاند! از علم و دين درمييابيم، هرجا و هر دولتي يا قانونگذاري ادعا كند كه در سياستگذاريها، بودجهريزيها، قانونگذاريها و... به فلان شاخصها كه فلان ارزشها را اندازه ميگيرد توجه و اهتمام كامل دارد و داشته است؛ اما آمارها خلاف آن را نشان دهند، يعني با جامعه صادق نبودهاند، به مسائل و مصالح آن متعهد نبودهاند و از بعضي خصايص اخلاقي كه حسن ذاتي دارند نيز به دور بودهاند. پيشنهاد ميشود چون علوم اجتماعي، از جمله اقتصاد، مانند علوم فيزيك، شيمي، ژنتيك و مانند اينها آزمايشگاه ندارد، در جامعه -بهويژه جامعه ديني- بايد سعي شود از الگوهاي علمي مناسب و آزمايششده، از منطق عقلي و از ابزارهايي مانند رايانه استفاده شود و با شبيهسازي، قبل از اجراي سياستها، ضمن اجراي آنها و حتي پس از آن، همواره واحد اندازهگيري وجود داشته باشد، در ابتدا به كمك آنها دست به انتخاب سياستها بزنند، ضمن و بعد از اجراي آنها نيز آثار و تبعات سياستها را ارزيابي كنند، معايب را مهار و به محاسن بيفزايند و عملكرد قابل تحليل باشد؛ بههميندليل است كه ميگويند: اهداف اقتصادي بايد قابل اندازهگيري باشند، نه آنكه متشكل از مجموع شعائر دلنشين و زيبا باشند.