پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : آن روي مركل
یکشنبه، 4 مهر 1400 - 12:25 کد خبر:47592
پيام نفت:
فارن پاليسي گزارش داد:

هنگامي كه مركل در پاييز ۲۰۰۵ به عنوان اولين زن نخست وزير آلمان انتخاب شد، بيكاري در اين كشور بيش از ۱۱ درصد بود و آلمان به عنوان كشور بيمار اروپا آبرويش در معرض خطر قرار داشت. دانشجويان دكترا در دو طرف اقيانوس اطلس در حال نوشتن پايان نامه‌هايي بودند كه سعي داشتند در آن‌ها ريشه‌هاي بيماري آلمان را كشف كنند و اين سوال را مطرح مي‌كردند كه چرا اعمال اصلاحات در اين كشور دشوار است.
پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :


فارن پاليسي در گزارشي به قلم Matthias Matthijs و R. Daniel Kelemen نوشت: در اين تابستان، همزمان با كاهش شيوع همه گيري و باز شدن درهاي اروپا براي تجارت و تفريح، دوره صدرات مركل پايان مي يابد. آنگلا مركل پس از 16 سال خدمت به عنوان صدراعظم آلمان شايسته تحسين و ستايش در بسياري از موارد است.


 

به گزارش سرويس بين الملل «انتخاب»؛ در ادامه اين مطلب آمده است: هنگامي كه مركل در پاييز 2005 به عنوان اولين زن نخست وزير آلمان انتخاب شد، بيكاري در اين كشور بيش از 11 درصد بود و آلمان به عنوان كشور بيمار اروپا آبرويش در معرض خطر قرار داشت. دانشجويان دكترا در دو طرف اقيانوس اطلس در حال نوشتن پايان نامه هايي بودند كه سعي داشتند در آنها ريشه هاي بيماري آلمان را كشف كنند و اين سوال را مطرح مي كردند كه چرا اعمال اصلاحات در اين كشور دشوار است. حالا بعد از چهار دوره كه مركل رياست كابينه را در اين كشور برعهده داشته است، نرخ بيكاري به 6 درصد رسيده و اگر همه گيري نباشد، حتي كمتر هم خواهد بود. در حال حاضر، كسي در رهبري سياسي، مالي و اقتصادي آلمان در اتحاديه اروپا شك ندارد.

در عصري كه گرفتار افراد قدرتمند اما بي نظم و متزلزلي مانند دونالد ترامپ، بوريس جانسون، نارندرا مودي و جائر بولسونارو هستيم، مركل الگويي از رهبري منطقي و پايدار را ارائه داده است. در واقع، طي سالهاي اوليه رياست جمهوري ترامپ، ناظران سياسي در هر دو طرف اقيانوس اطلس علاقه داشتند او را رهبر جديد جهان آزاد لقب دهند. مركل هميشه از پذيرش اين لقب افتخارآميز امتناع كرده، حتي در شرايطي كه او بدون شك رهبر واقعي اتحاديه اروپا است. اما سوال اينجاست كه او چه نوع رهبري اي را براي پروژه اروپا فراهم كرده است؟

بسياري با توجه به دوران درخشان مركل وي را به عنوان ناجي اروپا ترسيم مي كنند، فرد قابل اعتمادي كه اتحاديه اروپا را در يك سري بحران هاي بي سابقه هدايت كرده است. آنها به ويژه نقش او را طي دهه گذشته در مواردي كه در ادامه مي آيد، بازگو مي كنند. هنگامي كه بحران بدهي منطقه يورو، نهادهاي اتحاديه اروپا را تهديد مي كرد، مركل بر مقاومت داخلي براي مذاكره در مورد نجات اعضاي آسيب ديده منطقه يورو غلبه كرد، حمايت سياسي براي تزريق گسترده نقدينگي بانك مركزي اروپا را فراهم و راه را براي تعداد بيشماري از نهادهاي جديد اتحاديه اروپا از جمله يك اتحاديه بانكي گسترده هموار كرد. وقتي ولاديمير پوتين كريمه را به روسيه ضميمه كرد و در منطقه دونباس شرقي اوكراين مداخله نظامي داشت، او خونسردي خود را حفظ كرد و در مذاكرات درباره توافق نامه هاي مينسك پيشگام شد. در جريان بحران پناهندگان در تابستان 2015، وي با پذيرش بيش از 1 ميليون پناهنده سوري در آلمان با هزينه هاي قابل توجه سياسي، انسانيت خود را نشان داد.

مركل همچنين به كشورهاي عضو اتحاديه اروپا در حفظ اتحاد خود در جريان مذاكرات برگزيت كمك كرد. وي بر قداست چهار آزادي شامل جابجايي كالاها، خدمات، سرمايه و مردم كه مشخصه ي بازار واحد اتحاديه اروپا است، پافشاري كرد. او همچنين در بهار سال 2020، به راه اندازي صندوق بهبود همه گيري به ارزش 750 ميليارد يورو (913 ميليارد دلار) براي تأمين مالي از طريق اوراق قرضه مشترك منتشر شده توسط كميسيون اروپا مبادرت كرد و بيش از پيش وزن سياسي خود را آشكار ساخت. در واقع اين اقدام وي گامي مهم به سمت اتحاد مالي اتحاديه اروپا بود.

اين روايتي مثبت درباره مركل واقعيت دارد اما فقط يك قسمت از داستان را روايت مي كند. همچنين جنبه تاريكتري براي رهبري مركل در اروپا وجود داشته است كه شامل تاكتيك هاي تصميم گيري خاصي است كه وي به آنها تكيه كرده است و هم در اصول كلي كه سياست هاي وي را هدايت مي كند، نهفته است.

عملكرد آنگلا مركل در رويارويي با بحران ها

رويكرد مركل در بحرانهاي سياسي اروپا، به تعويق انداختن بحران و انفعال بوده است. مركل آنقدر به دليل اين رويكرد مشهور شده است كه نوجوانان آلماني از واژه ي مركلن براي اشاره به او استفاده مي كنند كه به صورت عاميانه به معناي بلاتكليفي مزمن و انجام ندادن هيچ كاري است.  تقريباً در هر بحران، مركل در تصميم گيري هاي بزرگ تا آخرين لحظه ممكن با ترديد عمل مي كند و در نهايت نيز اغلب با انجام حداقل موارد لازم براي جلوگيري از خراب شدن امور موافقت مي كند. در بسياري از موارد از بحران يورو گرفته تا بحران حاكميت قانون در مجارستان و لهستان، انفعال استراتژيك وي منجر به مشكلات جدي شد و حتي به ريشه دارتر شدن بحران انجاميد.

مركانتيليسم را مي توان به عنوان اولويت بندي سيستماتيك منافع تجاري و ژئواكونوميكي آلمان بر ارزشهاي دموكراتيك و حقوق بشر يا همبستگي درون اتحاديه اروپا تعريف كرد.

در دوران صدرات مركل، فقط روشهاي مركلينگ مشكل ساز نبود بلكه مسائل ديگري هم وجود داشت. نگران كننده تر از آن، بسياري از سياست هاي وي بود كه ما به سادگي مي توانيم آن را "مركانتيليسم" بناميم كه به عنوان اولويت بندي سيستماتيك منافع تجاري و ژئواكونوميكي آلمان بر ارزشهاي دموكراتيك و حقوق بشر يا همبستگي درون اتحاديه اروپا تعريف مي شود. مركل تمايل دارد سود و مصلحت آلمان را بالاتر از اصول و ارزشهاي اروپايي قرار دهد. در همين ارتباط از وي به خاطر عملكردش در مقابل ويكتور اوربان، حاكم قدرتمند مجارستاني در هنگام ساخت اولين خودكامگي اتحاديه اروپا و روابط نزديك با رقباي ژئواستراتژيك اروپا يعني روسيه و چين انتقاد مي شود. اين وضعيت در بحران منطقه يورو نيز ديده شد، زماني كه نجات اتحاديه اروپا به شكلي بدبينانه ترتيب داده شده بود، به طوري كه سود بانكداران آلماني به قيمت ضرر كارگران يوناني و پرتغالي تأمين شد. او حتي در شرايطي كه جسورانه ترين اقدامات را در زمينه ي بحران مهاجرت طي سال هاي 2015 و 2016 به اجرا گذاشت و رهبري اخلاقي خود را به نمايش گذاشت، نتوانست رهبران اتحاديه اروپا را متقاعد كند كه يك سياست مشترك انساني را تنظيم كنند. وي در عوض به معامله ناخوشايند پول براي پناهندگان با تركيه متوسل شد.

سرانجام، وي در مورد صدور اوراق قرضه يوروي خود در سال 2020 كه در پاسخ به شيوع ويروس كرونا منتشر شد، كاملاً روشن ساخت كه اين عمل را به عنوان يك اقدام منحصر به فرد در زمينه ي همبستگي در پاسخ به شرايط خارق العاده به جاي تغيير اساسي كه ما را به ادغام مالي اتحاديه اروپا نزديك تر مي كند، مي بيند.

در اواخر دهه 1990 و اوايل 2000، قبل از ورود مركل به سمت صدر اعظمي آلمان، اتحاديه اروپا تصميم گرفت خود را به عنوان يك قدرت هنجاري نشان دهد. رهبران اتحاديه اروپا مشتاقانه اين ايده را تبليغ كردند كه اگرچه اتحاديه فاقد ويژگي هاي يك ابرقدرت نظامي سنتي است اما مي تواند با ارتقاي هنجارهايي مانند دموكراسي، حاكميت قانون، حقوق بشر و همبستگي اجتماعي، رهبري جهاني را برعهده بگيرد. مركل طي شانزده سال صدرات بر آلمان،اينگونه آرمانهاي بلند را به سخره گرفت. وي اتحاديه اروپا را به سمت جلب رضايت خودكامه ها و نه حمايت از دموكراسي و حقوق بشر و تحميل رياضت اقتصادي و اصلاحات دردناك به منظور ايجاد همبستگي و ارتقاي سرمايه گذاري هاي عمومي سوق داده است.