به گزارش مسير اقتصاد يكي از مسائل مهم حوزه انرژي در تمام كشورهاي جهان از جمله ايران، نظام قيمت گذاري انرژي است. اينكه نحوه ي تعيين قيمت انرژي به چه صورت و بر اساس چه ساختاري انجام مي شود، از هميت بالايي در ميزان مصرف و هزينه هاي دولت در اين زمينه دارد.
امروزه انرژي نقش حياتي در زندگي روزمره آحاد مردم بازي مي كند و لذا اگر اين نظام ناعادلانه باشد، به سرعت تبعات اقتصادي، اجتماعي و سياسي آن گريبان گير دولت ها مي شود.
مصرف بي رويه انرژي در ايران به دليل قيمت گذاري نادرست
در كشور ما نظام نادرست قيمتگذاري انرژي باعث شده است كه مصرف انرژي بيش از حد لازم باشد؛ اين مسئله با توجه به يارانه اي بودن انرژي در ايران، هزينه هاي سرسام آوري را به كشور تحميل مي كند.
به عنوان مثال طبق محاسبات، اعطاي يارانه با فروش بنزين و گازوئيل پايين تر از قيمت واقعي، سالانه بيش از ۸۰ هزار ميليارد تومان براي دولت هزينه ايجاد مي كند.
بنابراين اصلاح نظام تعرفه گذاري انرژي در ايران امروز يك ضرورت اجتناب ناپذير است و لذا استفاده از مدلي كارآمد براي اين كار، اهميت فزاينده يافته است.
در كشورهاي پيشرفته روش هاي مختلفي براي تعرفه گذاري انرژي استفاده مي شود كه بررسي آن مي تواند در الگوبرداري كمك نمايد.
قيمتگذاري گاز در آمريكا
آمريكا ششمين كشور جهان از حيث منابع گاز طبيعي است. مردم آمريكا قيمت گاز مصرفي خود را بر اساس عرضه و تقاضا در بازار پرداخت ميكنند اما در عين حال در فصلهاي سرد، هزينه كمتري براي گاز بهاي خود مي پردازند.
در آمريكا، بيشترين قيمتي كه براي گاز پرداخت ميشود در بخش خانگي است و پس از آن در بخش تجاري و صنعتي و در نهايت بخش توليد برق.
قيمت در بخش خانگي در ماههاي سرد سال كاهش چشمگيري مييابد و در ماههاي گرم افزايش مي يابد؛ اين درحاليست كه براي بخشهاي تجاري و صنعتي و توليد برق، قيمت گاز در سراسر سال ثابت است.
استفاده از مدل IBT براي قيمتگذاري گاز در آمريكا
در نظام تعرفهگذاري پلكاني افزايشي يا همان مدل (IBT: Increasing Block Tariff) با توجه به ميانگين مصرف عموم مردم، ميزان مشخصي از هر حامل انرژي به عنوان «الگوي مصرف مجاز» تعريف ميشود.
هزينه مصرف كمتر از الگو ارزانتر تعيين ميشود و با عبور مصرف از مقدار الگو، قيمت به صورت ناگهاني افزايش مييابد تا مشتركين پرمصرف با پرداخت هزينۀ واقعي انرژي، رفتار خود را اصلاح كنند و فشار افزايش قيمت نيز از عموم مردم برداشته شود.
شـركت توزيـع گاز و بـرق سـنديگو (SDG&E) درايالـت كاليفرنيـاي آمريـكا در مجمـوع ۳,۳ ميليون مشـترك بـرق و گاز خانگـي دارد. ايـن شـركت در سـالهاي اخيـر بـا اسـتفاده از مدل پلكاني افزايشي هزينههـاي مصـرف انـرژي مشـتركين خـود را محاسـبه ميكنـد.
با عبور از پلكان ۱ و ۲ (كه الگوي مصرف اغلب افراد جامعه را شامل ميشود) به صورت ناگهاني و شديد تعرفه برق افزايش مييابد تا مشتركين پرمصرف (كه تعداد آنها نسبت به كل جامعه كم است) رفتار خود را اصلاح نمايند و يا اگر ميخواهند رفاه بيشتري داشته باشند، هزينه آن را كل مردم نپردازند.