در حال حاضر حدود 90 ميليون بشكه نفت درجهان توليد مي شود كه حدود 45 ميليون بشكه آن صادر مي گردد. عمده ترين كشورهاي داراي ظرفيت صادرات نفت عبارتند از: عربستان سعودي، روسيه، ايران، عراق، كانادا، نيجريه، كويت و قطر و چند كشور ديگر
اكنون همه كشورهاي صادر كننده نفت بر اين واقعيت مهم واقف هستند كه طي 20 سال آينده نياز جهان به نفت شديدا كاهش خواهد يافت چرا كه با برقي شدن سيستم حمل و نقل در جهان و جايگزيني خودروهاي برقي با خودروهاي بنزين سوز و گازوئيل سوز نفت جايگاه صد ساله خود به عنوان تنها عامل حركت خودروها را از دست مي دهد. در حال حاضر حدود 80 درصد نفت توليدي جهان در حوزه حمل و نقل مورد استفاده قرار مي گيرد اما در سال 1420 شمسي درصد اندكي از خودروهاي جهان بنزين يا گازوئيل مصرف خواهند نمود لذا تقاضا براي خريد نفت به شدت كاهش خواهد يافت و قيمت نفت با نگاه خوشبينانه به 25 تا 30 دلار خواهد رسيد.
نسل جديد خودرو هاي برقي از چنان مزيت ها و برتري هايي نسبت به خودروهاي موجود برخوردارند كه كمتر كسي تمايل به خريد خودروهاي بنزين سوز يا گازوئيل سوز خواهد داشت. خودرو هاي برقي سبك و داراي تعداد قطعات كم در حدود يك دهم خودروهاي موجود مي باشند لذا نياز آنها به تعمير كمتر و هزينه تعمير نيز بسيار پائين تر خواهد بود. اين خودرو ها در هر بار شارژ بيش از هزار كيلومتر را پيمايش خواهند نمود و شتاب آنها از صفر تا 100 كيليومتر حدود سه ثانيه مي باشد. قيمت خودرو هاي برقي تا چند سال آينده از خودروهاي معادل بنزين سوز و گازوئيل سوز ارزان تر خواهند شد. مصرف انرژي اين خودروها نيز كمتر از خودروهاي كنوني است و هيچ گونه آلودگي محيط زيست و صوتي درون شهرها ايجاد نمي نمايند. در حال حاضر كاميون برقي توليد شده كه با يك بار شارژ حدود هزار كيلومتر را مي پيمايد و 40 تن بار را به مقصد مي رساند.
برق مورد نياز خودروهاي برقي از نيروگاه هاي خورشيدي و نيروگاه هاي زغال سنگ، بادي، گازي و ساير نيروگاه ها تامين خواهد شد.
حجم ذخاير نفت قابل برداشت ايران حدود 130 ميليارد بشكه مي باشد. چنانچه ما بتوانيم صادرات خود را به 3 ميليون بشكه در روز برسانيم در طول 10 سال حدود 11 ميليارد بشكه و در طول 20 سال حدود 22 ميليارد بشكه نفت صادر خواهيم نمود كه با لحاظ متوسط قيمت 50 دلار براي 20 سال ارزش نفت صادراتي 1100 ميليارد دلار خواهد شد. و مابقي نفت را مي بايست با قيمت بين 25 تا30 دلار به فروش برسانيم اما اگر بهر طريق ممكن مشكل تحريم را حل نكنيم و صادرات نفت ما در حدود 500 هزار بشكه در روز باشد در طول 10 سال 1.8 ميليارد بشكه و در طول 20 سال 3.6 ميليارد بشكه نفت صادر خواهيم نمود كه با لحاظ متوسط 50 دلار براي هر بشكه ارزش نفت صادراتي حدود 182 ميليارد دلار خواهد شد به اين ترتيب حدود 900 ميليارد دلار از ارزش نفت صادراتي كشور كاسته خواهد شد.
چنانچه سرمايه گذاري هاي لازم انجام شود امكان توليد 6.5 ميليون بشكه در روز را خواهيم داشت كه با لحاظ مصرف پالايشگاه ها قادر خواهيم بود 4.2 ميليون بشكه در روزصادر نمائيم. منافع ملي ما در توليد حداكثري و صادرات حداكثري نفت خام است. البته اگر بتوانيم نفت را پالايش و صادر كنيم بهتر است اما ديگر فرصت چنداني براي احداث پالايشگاه باقي نمانده است با لحاظ قيمت نفت 25 تا 30 دلاري براي 20 سال آينده و حدود 40 دلاري براي 10 سال آينده احداث پالايشگاه از جذابيت چنداني براي سرمايه گذاران داخلي و خارجي برخوردار نخواهد بود. حتي اگر وزير نفت جديد تصميم به احداث پالايشگاه جديد بگيرند حداقل 5 سال زمان نياز است كه فاز مطالعاتي بطور كامل اجرا و سرمايه لازم تامين و پروژه اجرايي گردد. اگر بخواهيم براي پالايش 4 ميليون بشكه نفت پالايشگاه احداث نمائيم به حداقل 20 ميليارد دلار سرمايه گذاري جديد نياز داريم از طرف ديگر از سال 1420 براي صادرات محصولات اين پالايشگاه ها با مشكل جدي مواجه خواهيم شد لذا اولويت فعلي تمركز بر توليد حداكثري و صادرات حداكثري نفت مي باشد.
بعضا گفته مي شود با كاهش تقاضا براي بنزين و گازوئيل نفت را به سمت پتروشيمي هدايت نمائيم پاسخ اين افراد چنين است:
1- صنعت پتروشيمي جهان پس از سالها سرمايه گذاري اكنون به توليد 700 ميليون تن محصول پايه رسيده است محصولات پايه مواد اوليه ساير محصولات مي باشند. محصولات پايه عبارتند از آمونياك، متانول، الفين، زايلن ها
از 700 ميليون تن ذكر شده حدود 300 ميليون تن مربوط به آمونياك و متانول است كه توليد آنها با گاز متان از هر منظر اقتصادي تر از نفت خام است حتي اگرنفت خام به 25 دلار هم برسد توليد اين محصولات با گاز متان مقرون به صرفه تر است.
مي توان بخشي از نفت را به سمت توليد الفين ها و زايلن ها هدايت نمود. در حال حاضر سالانه حدود 5 ميليارد تن نفت توليد مي شود حتي اگر 5 درصد آن به سمت پتروشيمي هدايت شود معادل 250 ميليون تن خواهد گرديد با مابقي نفت چه بايد كرد؟
2- هدايت نفت به سمت نيروگاه هاي برق:
- ارزش حرارتي هر تن نفت حدود ۹۵۰۰ كيلوكالري و ارزش حرارتي هر تن زغال سنگ حدود۷۰۰۰ كيلو كالري است در حالي كه قيمت نفت هر تن ۴۵۰دلار و قيمت زغال سنگ هر تن ۷۰ دلار است. ميزان ذخاير قابل برداشت زغال سنگ جهان حدود ۹۰۰ ميليارد تن يعني بيش از دو برابر ذخاير نفت قابل برداشت جهان است لذا از منظر اقتصادي هيچ توجهي براي توليد برق با مشتقات نفت وجود ندارد. نسل جديد نيروگاه هاي زغال سنگ داراي راندمان حدود ۶۰ درصد و ميزان آلايندگي كم هستند.
- قيمت تمام شده برق توليدي از نيروگاه هاي خورشيدي به نيروگاه هاي فسيلي نزديك شده و تا چند سال آينده برق خورشيدي يكي از ارزان ترين منابع توليد برق در جهان خواهد شد. هزينه توليد هر كيلو وات ساعت برق نيروگاه هاي خورشيدي در ايران به كمتر از ۵ سنت رسيده است.
- با استقلال كشور ها از واردات بنزين وگازوئيل، سرمايه گذاري جهت توليد برق از انرژي بادي و آبي افزايش خواهد يافت.
- نسل جديد نيروگاه هاي هسته اي نيز بخشي از برق مورد نياز جهان را تامين خواهند نمود. بجز فرانسه ساير كشورهاي صاحب تكنولوژي هسته اي، بخش عمده برق مورد نياز را از طريق نيروگاه هاي زغال سنگ و ساير نيروگاه ها تامين مي كنند. چين برنامه دارد تا ۲۰ سال آينده بيش از ۴۰ درصد برق مورد نياز را از نيروگاه هاي خورشيدي تامين نمايد.
با توجه به مطالب فوق و موارد متعدد ديگر از جمله نگراني جهان بابت گرم شدن كره زمين ناشي از انتشار دي اكسيد كربن به طور قطع تقاضا براي نفت و مشتقات آن تا ده سال آينده كاهش چشمگيري خواهد يافت و تا 20 سال آينده مصرف مشتقات نفتي در سيستم حمل و نقل جهان شديدا كاهشي خواهد بود لذا قيمت نفت در سراشيبي نزول قرار خواهد گرفت و نفت نقش و جايگاه خود در تامين انرژي جهان را از دست خواهد داد. به دنبال تحقق اين واقعيت خاورميانه به عنوان مهمترين منطقه تامين انرژي جهان جايگاه كنوني خود را از دست مي دهد و توجه قدرتهاي جهاني به اين منطقه به كمترين ميزان خواهدرسيد. اقتصاد كشورهاي خاورميانه و روسيه بر پايه نفت است با كم ارزش شدن نفت كشورهاي خاورميانه ممكن است با مشكلات متعددي مواجه گردند كه بحران كم آبي در ايران و كشورهاي همسايه بر مشكلات خواهد افزود. لذا از هم اكنون مي بايست براي مواجهه با آن شرايط برنامه ريزي هاي دقيق و منطقي بعمل آيد.
نظر به مراتب فوق منافع ملي ايران در صادرات حداكثري نفت مي باشد و مي بايست بهر طريق ممكن موانع صادرات نفت رفع شوند تا ملت ايران بيش از اين دچار خسارتهاي سنگين و جبران ناپذير اقتصادي نشوند.
با توجه به كسري بودجه شديد دولت و مشكلات اقتصادي كم سابقه دولت و ملت، هيچ چاره اي جز صادرات حداكثري نفت وجود ندارد. كل درآمدهاي دولت حاصل از ماليات، فروش نفت به ميزان كم، فروش دارايي ها و ساير درآمدها حدود 420 هزار ميليارد تومان است كه با اين درآمد اداره امور جاري كشور نيز سخت است و دولت مجبور به تداوم استقراض و تجمع كسري بودجه خواهد بود اما اگر بتوانيم موانع صادرات نفت را رفع و روزانه سه ميليون بشكه نفت و ميعانات گازي صادر نمائيم درآمد دولت به 70 ميليارد دلار معادل حدود 1700 هزار ميليارد تومان يعني بيش از چهار برابر كل درآمدهاي كنوني دولت خواهدرسيد البته اين درآمد مي بايست صرف توسعه زير بناهاي كشور شود نه صرف امور جاري چرا كه نفت متعلق به همه نسل هاي آينده است.
با كاهش تقاضا براي خريد نفت رقابت بين كشورهاي صادر كننده نفت بيشتر و بيشتر خواهد شد و ممكن است برخي از انها در صدد حذف و كنار گذاشتن رقيب خود باشند لذا تضاد منافع ملي ملت ايران با عربستان و روسيه و چند كشور ديگر در موضوع مهم و حياتي صادرات نفت در سالهاي آينده افزايش خواهد يافت كه براي اين موضوع نيز مي بايست برنامه ريزي و تدابير حكيمانه و منطقي در چارچوب منافع ملي اتخاذ گردد.
http://nedayahamvatan.blogfa.com/