پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : ۱۰ پاسخ به پرسش «چرا بايد راي دهيم؟»
پنجشنبه، 27 خرداد 1400 - 07:24 کد خبر:47120
پيام نفت:
تهران-ايرنا- اينكه چه عوامل و شرايطي سبب شده است تا در آستانه سيزدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، پرسش شماري در جامعه درباره چرايي حضور در پاي صندوق راي باشد، موضوع مهمي است. اما به نظر ميرسد مهمتر از آن بررسي دلايلي است كه اين حضور را الزامي ميكند.
به گزارش خبرنگار سياسي ايرنا، شركت در انتخابات و حضور در پاي صندوقهاي راي از مهمترين چالشهاي مسوولان، نهادها و جريانهاي سياسي به فاصله دو ماه تا انتخابات رياست جمهوري سيزدهم و شوراي شهر ششم است. چالشي كه بايد به يك پرسش اساسي جامعه ايران در برهه كنوني پاسخ دهد و آن پرسش اين است كه اساسا چرا بايد راي دهند و پاي صندوقهاي راي حضور يابند؟ اينكه چرا افكار عمومي به چنين پرسشي رسيده اند، عوامل بسياري دخيل بوده و نقش داشتهاند؛ تحريمهايي كه در سال كرونا به دولت اجازه بهبود شرايط معيشتي مردم را نداد، فشارهاي داخلي و خارجي به قوه مجريه در مسير اجراي برنامههايش و در نهايت كاستيهاي موجود در هر سيستم تصميم گيرنده و مجري. به اين عوامل ميتوان سياهنمايي بيوقفه رسانههاي خارج از ايران، عليه جمهوري اسلامي تا انتقادات هميشه تند تريبونهاي داخلي عليه دولت را هم اضافه كرد.
با اين همه اما موضوع مشاركت در انتخابات به دليل اهميت آن، موضوعي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت. گرچه هيچ ناظر بيروني منصفي نميتواند كاهش اميد به آينده و اعتماد به مسوولان را ميان مردم انكار كند اما در عين حال ميتوان در پاسخ به پرسش «چرا بايد راي داد؟» دلايل مهمي ارائه كرد. دلايلي كه طيف آن از اهميت حق انتخاب تا اولويت اقتدار ايران به عنوان جغرافياي سياسي مستقل در جهان، گسترده است.
۱- ارزشهايي كه با حضور در پاي صندوق حفظ ميشوند
مبارزه براي احقاق حق راي و انتخاب نسبي آينده يك سرزمين از سوي مردمان آن سرزمين، دستكم طي دو قرن گذشته در جهان، چالشي سخت و گاهي خونين بوده است. اين حق و اهميت آن در تاريخ زيست سياسي انسان آن اندازه است كه بتوان نخستين پاسخ به پرسش چرا بايد راي دهيم را استفاده از يك حق مهم و شايد مقدس اعلام كرد. حقي كه همچنان از سوي برخي حاكمان سرزمينهاي مختلف (حتي در همسايگي ايران) از مردم دريغ ميشود و براي رسيدن به آن مبارزات بيشماري در جريان است. جمهوري اسلامي از همان بدو تاسيس با انتخاب شيوه جمهوري براي نظام سياسي، حق انتخاب مسئولان در ردههاي مختلف اجرايي و تصميمگير را به مردم سپرد.
حتي اگر اين روزها پروپاگانداي رسانهاي، اين حق را كمرنگ نشان دهد و احقاق آن را بيتاثير در آينده شهروندان ايراني، باز هم تجربه چهل سال گذشته نشان داده است، تنها شيوه مسالمت به منظور تثبيت بنيانهاي مردم سالاري در كشور بهرهگيري از حق راي بوده است. هرگونه تحولخواهي در بستر استفاده از اين حق، هرچند كوچك و كم اثر اما روي داده است. حق انتخاب و اختيار در اين انتخاب شايد در سيستم سياسي ايران، ايدهآل مطلق نباشد اما در قياس با بسياري از همسايگان و كشورهاي منطقه ميتواند زمينه ساز پيشرفت باشد.
در مجموع نخستين پاسخ به پرسش چرا بايد راي داد؟ : تا از مهمترين وجه مميز انسان يعني اختيار در انتخاب تا هر اندازه كه مقدور و ممكن است، بهره برد و از اين طريق، از مفهوم ارزشهايي چون دموكراسيخواهي و مردمسالاري محافظت كرد. ارزشهايي كه در جامعه ايران بسيار نوپا هستند و نيازمند فداكاري براي رشد.
۲- اقتصادي كه متاثر از راي است
با عبور از ريشههاي نسبتا انتزاعي ضرورت مشاركت در انتخابات، ميتوان پاسخ به پرسش چرا بايد راي دهيم را در بطن و متن زندگي مردم جستجو كرد؛ در شرايط اقتصادي و دشواريهاي معيشتي آنها. تاثير تصميمهاي سياسي و نگرش تصميم گيران سياسي بر تمام جنبههاي زندگي افراد به ويژه اقتصاد غيرقابلانكار است. اگر نامزدي انتخابات رياست جمهوري، وعدههايي خارج از توان و حتي منطق اقتصاد اعلام كند؛ تنها با حضور در پاي صندوق راي ميتوان به اين وعدههاي خارج از قاعده نه گفت.
اگر نامزد رياست جمهوري آينده از افزايش ۲۰ برابري يارانهها سخن بگويد يا از كاهش ۱۰۰ درصدي تعرفههاي واردات و صادرات حرف بزند، اگر وعده آزادسازي قيمتها يا حذف يارانه ها را دهد، اگر در مسير كنترل تورم به سمت استقراض خارجي رود، اگر تعريف علمي از بيكاري و شغل را تغيير دهد، اگر در پي شعارهايي پوپوليستي علم اقتصاد را زير سوال برد، تمام اگرهاي اشاره شده در صورت پيروزي نامزدي كه مدعي آنهاست به صورت مستقيم و محسوس بر زندگي مردم عادي تاثيرات عميق خواهد گذاشت و اين تاثيرات هم حاضران در انتخابات و هم ناظران آن را درگير خواهد كرد.
ميتوان از تاثير عدم حضور در پاي صندوق هاي راي و انتخاب حداقلي فردي ناآشنا به اصول كشورداري مثالهايي در داخل و خارج از ايران آورد و بر همين اساس ميتوان انضماميترين پاسخ به پرسش چرا بايد راي دهيم را اينگونه نوشت كه در صورت عدم حضور در پاي صندوقهاي راي، سياست روي كار آمده ميتواند اقتصاد و معيشت را بسيار بيشتر از آن چيزي كه امروز تجربه ميكنيم؛ تغيير داده و حتي نابود كند، به همان ميزان هم حضور در پاي صندوق راي و گزينش كانديدايي كه حداقلي از اصول علمي و منطقي را در سياستهاي خود اجرايي مي كند؛ مي تواند نويدبخش بهبود در شرايط باشد.
۳-راي و اقتدار بينالمللي ايران
بنيانهاي روابط بينالملل در جهان كنوني بيش از گذشته به اقتدار سرزميني هر كشور مبتني است، اقتدار هر جغرافياي سياسي هم بر مجموعهاي از متغيرها استوار است كه مهمترين آن، حمايت مردم از سيستم سياسي تحليل ميشود، اين حمايت هم در قالب حضور افراد جامعه در برهههايي چون انتخابات است كه ضمن انتخاب رييس جمهوري براي اداره كشور، تاييدي بر مشروعيت سياسي نظام هم قلمداد ميشود. اين سلسله مفاهيم يعني حضور مردم در پاي صندوقهاي راي و اقتدار در روابط بينالمللي با يكديگر رابطه اي مستقيم دارند كه افزايش هر كدام موجب افزايش آن ديگري خواهد شد.
از همين روست هر گروه و جرياني كه به نوعي علاقمند به قدرت و مشروعيت ايران در عرصه بين المللي است؛ براي اين منظور راه حلي عمليتر از راي نخواهد يافت. آن زمان كه مشروعيت سياسي ايران، فارغ از جريانها و مسئولان مطرح باشد، حضور در پاي صندوقهاي راي ميتواند توجيه منطقي داشته باشد. بر همين اساس بُعد ديگري كه ميتوان در پاسخ به پرسش چرا بايد راي داد، اشاره به حس وطندوستي خواهد بود به ويژه آنكه بسياري در جهان امروز از آمريكا تا كشورهاي منطقه، از اقتدار توام با صلح طلبي جمهوري اسلامي، چندان راضي به نظر نميرسند و با هر بهانه اي درصدد خدشهدار كردن آن هستند. تبليغات گسترده به منظور القاي اين موضوع كه ايرانيان نسبت به سيستم سياسي خود نااميد و بدبين هستند، مهمترين هدف رسانههاي خارج از ايران به ويژه فارسي زبانان است.
۵- راي و فرهنگي كه در سايه سياست است
عرصه فرهنگ هم مانند ديگر حوزههاي زندگي اجتماعي انسان، متاثر از سياست و تصميمگيران آن حوزه است. هنر، موسيقي، تئاتر و سينما در دنياي جديد بخش غيرقابل تفكيك زندگي انسانهاست و تصميمگيري در اين زمينه بستگي كامل به ديدگاه تصميمگير دارد. در پاسخ به پرسش اصلي گزارش ميتوان گفت كه حيات فرهنگي مردم، هنجارها و ارزش هاي جامعه ميتواند در اثر تصميمگيري درست يا غلط يك تصميم گيرنده به سوي كمال يا زوال حركت كند. اينكه برخي درصدد القاي اين موضوع هستند كه انتخاب گزينهاي درست موجب تغييري در زندگي ايرانيان نخواهد شد؛ از پاسخ به اين ابهام كه چگونه اقدام و تصميم يك سلبيريتي يا هنرپيشه درجه چندم سينما در عرصه فرهنگ و هنر و حتي ميان مردم عادي موج آفرين و تاثيرگذار است اما تصميم و اقدام رييس جمهوري در اين حوزهها تاثيري نخواهد داشت!؟ براي بررسي تاثير تصميمات هر سياستمداري در عرصه فرهنگ و هنر ميتوان شرايط دوران مختلف را قياس و به نشانه هاي روشني از اين تاثير دست يافت. سايه سياست بر سر فرهنگ سنگيني خواهد كرد اگر مردم عرصه انتخاب و حق راي خود را فروگذارند تصميمات غيرمنطقي، سرمايههاي اين حوزه را به زوال خواهند كشاند و ميتوان حراست از سرمايههاي فكري، هويت و فرهنگ ايران را از مهم ترين پاسخ ها به پرسش "چرا بايد راي دهيم" دانست.
۶- مشروعيت دولت حداكثري
دولت و رييس جمهوري كه با راي اكثريت مردم و در نتيجه يك انتخابات پرشور به رياست جمهوري انتخاب شود در عرصه داخلي هم با مشروعيت حداكثري ميتواند تصميمات خود را اجرايي كند. عدم حضور اكثريت در پاي صندوقهاي راي، رييس جمهور اقليت را به پيروزي ميرساند و چنين رييس جمهوري براي همه مردم كشور تصميم خواهد گرفت. هر اندازه پشتوانه مردمي رييس قوهاي بيشتر باشد به همان اندازه در اجراي برنامهها و دفاع از اقدامات خود اقتدار بيشتري خواهد داشت، اقتداري كه ميتواند در سامان بخشي امور كشور به كمك دولت آيد.
۷- صدايي كه با راي به گوش ميرسد
معتبرترين، سهلترين و كم هزينهترين راه اعلام صدا و ديدگاه ملتي به نظام سياسي خود؛ صندوق راي بوده و اين گزاره دستكم طي يك قرن گذشته در بسياري از كشورهاي جهان اثبات شده است. حال اگر به هر دليلي تصميم گرفته شود كه راه رفته و آزموده شده دوباره آزمايش شود؛ خطاي آن دامنگير نسلهاي پس از امروز هم خواهد شد. هرگونه تغيير در تصميم گيران و تصميمات نظام سياسي اگر از رهگذر راي و صندوق صورت نگيرد؛ فجايعي به بار ميآورد كه نمونههاي آن در خاورميانه كم نيستند. انتقاد و اعتراض به شرايط موجود اگر با كنارهگيري از انتخابات ميسر بود، سالها در مسير احقاق حق راي و استفاده از آن تلاشي صورت نميگرفت. با اين وجود و از ديدگاه ديگري ميتوان در پاسخ به اين پرسش كه چرا بايد راي داد؛ گفت تا از طريق راي صداي جامعه به گوش حكومت برسد كه اين ارسال بهترين و كم هزينهترين مسير ممكن است.
۸-دستاوردهايي كه با راي حفظ خواهند شد
براي هريك از دستاوردهاي ايران از انقلاب مشروطه تاكنون هزاران خون ريخته شده و فداكاريهاي بسياري انجام شده است؛ حراست از اين دستاوردها كه يكي از آنها حق راي است، در گرو بهره گيري از اين حق در هر انتخابات است. استقلال و امنيت، مردم سالاري، تفكيك قوا، روزنامهها و مطبوعات و حتي انتقادات و هجمههاي تندي كه اين روزها عليه دولت به ويژه، انجام ميگيرد از دستاوردهاي غيرقابل انكار كشور است كه با انتخاب مردم حتي اگر ايده آل نباشند به دست آمده و نيازمند حراست هستند.
۹-راي ندادن كنش سياسي نيست
برخلاف تبليغات ناكامان سياسي گذشته و حال سياست ايران، آنچه در جهان امروز به عنوان كنش سياسي موثر مورد پذيرش است؛ بهرهگيري از حق انتخاب است نه پرهيز از آن. كناره نشستن و نظاره كردن به اميد تنبيه مسوول ناكارآمد و نظام سياسي، گزاره امتحان شدهاي است كه از آزمونهاي مختلف در نقاط متنوع جهان سربلند بيرون نيامده است اما حضور هدفمند و انتخابي درست در بسياري از مواقع راه اصلي در بيراهههاي پيشنهادي اين روزها خواهد بود.
۱۰- راه دومي وجود ندارد
بسياري از گروه ها و افرادي كه مردم را تشويق به عدم حضور در پاي صندوقهاي راي ميكنند، راه ديگري براي رهايي از شرايط دشوار ارائه نميدهند؛ اينكه در مسير اصلاح، شرايط آلترناتيو راي چيست؟ پاسخي از سوي آنها ندارد. از منظر آنها صرف راي ندادن براي اصلاح شرايط كافي است اما تجربه واقعيت ديگري را نشان ميدهد و آن كاهش اهميت راي مردم در صورت عدم مشاركت است.