درباره ما   |  پیوندها   |  RSS  
  صفحه اول    نفت    گاز     پتروشیمی     پالایش و پخش    بورس و بازار سرمایه     بین الملل     اقتصاد انرژی   پنجشنبه، 9 فروردین 1403 - 18:07   
 
 
   اخبار رسانه ها  
  روحانی: وزیر کشور، امور خارجه، اطلاعات، آموزش و پرورش، علوم، ارشاد، دفاع و رئیس سازمان انرژی اتمی با هماهنگی رهبری معرفی می‌شوند
  مرعشی: اگر قرار بود رئیسی و قالیباف رئیس دو قوه شوند، خب چرا آنها را جابجا گذاشتید؟!
  وضعیت اقتصادی سال ۱۴۰۳ با سال قبل تفاوتی نخواهد داشت / اگر روند اقتصادی همین طور بماند باید خدا را شکر کنیم / دولت در کنار رکود و بیکاری و تورم، به دنبال این است که درآمد‌های مالیاتی‌اش را به شدت افزایش دهد؛ این موضوع بازار را نگران کرده
  تماشا کنید: طرح ۸۰۰ میلیارد دلاری سعودی‌ها
  اوضاع اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۳ چگونه خواهد بود؟
  سیاست دولت پوتین و جایگاه الیگارشی روسیه
  شخصی امتیاز سوآپ نفت گرفته و زمانی که عراق تحریم بوده نفت آنان را به ۵۰ درصد قیمت خریده و در مرزهای غرب ایران می‌فروخت؛ در مرزهای دیگر همان را به او می‌دادند و صادر می‌کرد / او تریلیارد شده؛ الآن هم یک مقام سیاسی و در مرکز یک الیگارشی است
  تعیین تکلیف برجام را در راس امور بگذارید / اگر در یک و نیم سال آینده، تعیین تکلیف نشود، تا مهر ۱۴۰۴، قطعنامه‌ها علیه تهران احیا خواهند شد / اگر برجام زنده نمی‌شود، دنبال راه حل خلاقانه بگردید / تفاهم نانوشته اخیر که فقط امکان تامین ارزاق عمومی را می‌دهد، به ضرر ایران است / توسعه اقتصادی بدون آرامش در حوزه سیاست خارجی ممکن نیست؛ ویتنام اگر در بند جنگ می‌ماند، نمی‌توانست توسعه پیدا کند
  تصویب قطعنامه آتش‌بس فوری در نوار غزه در شورای امنیت
  روحانی: عوامل داخلی در کنار عوامل خارجی دست به دست هم دادند و ترامپ را تشویق کردند که از برجام خارج شود
  متن سوگندجلاله رئیس جمهور/من به عنوان رئیس‌جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می‌کنم که پاسدار قانون اساسی کشور باشم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته‌است، حمایت کنم
  گل های زیبای درختان پالونیا
  الیگارشی های روسیه چگونه شکل گرفتند؟
  رهبر انقلاب: شهید باهنر متفکر، اسوه و الگوی فراموش‌نشدنی است/فیلم
  الیگارش‌هایی که پوتین را سرنگون نمی‌کنند
  بیست سال پیش در شب سال نو، قدرت به پوتین تفویض شد
  علم‌الهدی: می‌گویند، چون ۵۹ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند، نمایندگان جدید، مورد پذیرش اکثریت نیستند / در اسلام، مراد از اکثریت، اکثریت متدین و متعبد است نه اکثریت عاصی و متمرد / برای اکثریتی که به دستور رهبری برای شرکت در انتخابات عمل نکردند، در مقابلِ رجحان اثباتی اقلیت، جایگاهی ندارد!!
  وزیر دفاع آمریکا: نخواهیم گذاشت اوکراین شکست بخورد
  چگونه صدام دو ماه پیش از آغاز جنگ توان هوایی و زرهی ایران را نابود کرد؟
  شوروی؛ تامین کننده ۸۵ درصد تسلیحات عراق در جنگ با ایران
  تماشا کنید: رابین هودی که زمین به نام صدیقی زد
  روسیه نگذاشت و نمی‌گذارد اروپا آرزوی استفاده از گاز ایران را محقق کند
  ربیعی: در ایران امروز همه سیاست‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی امنیتی شده است
  تهرانی‌ها حدود یک سوم از سال، در هوای ناسالم نفس کشیدند
  سید حسن خمینی:چیزی که اکثریت می‌گویند باید ملاک اطاعت باشد
  تکمیل پروژه ایران ال‌ان‌جی با فناوری روسی، شاید وقتی دیگر
  علاقمندی آلمان برای سرمایه‌گذاری ۱۲ میلیارد دلاری در بخش نفت ایران
  مراسم جذاب چهارشنبه سوری تا نوروز در روستای پالنگان - آپارات
  مذاکره بغداد با تهران برای انتقال گاز ترکمنستان با استفاده از خطوط ایران
  بررسی آمار تولید و مصرف گاز در کشور/ اتلاف منابع از خانه تا نیروگاه!
ادامه اخبار رسانه ها
 

انتخابات ریاست جمهوری

- اندازه متن: + -  کد خبر: 8678صفحه نخست » نفت، گاز، پتروشیمی پنجشنبه، 28 اردیبهشت 1391 - 08:23
گزارشی از شهر نفت، اهواز! حکایت جوانانی که می‌خواهند کلیه خود را بفروشند
گزارشی از شهر نفت، اهواز! حکایت جوانانی که می‌خواهند کلیه خود را بفروشندحتما با خودش فکر کرده که طلاق بگیرد و خودش را از دست این هزینه‌ها راحت کند، ولی مهریه ۱۰۰۰ سکه‌ای کاملا راه جدایی را بسته و فقط باید پول عروسی را جور کند. شاید حامد هیچ وقت فکر نمی‌کرد که زن گرفتن اینقدر دردسر داشته باشد.
  
گروه جامعه:‌ گاهی وقتی می‌شنویم یک نفر کلیه‌اش را گذاشته برای فروش، کلی توی دلمان به او بد و بیراه می گوییم و مدام به این و آن می‌گوییم: "می‌بینی چه دوره و زمانه‌ای شده، مردم به خودشان هم رحم نمی‌کنند؛ خوشی زده زیر دلشان؛ نمی‌دانند چکار کنند، کلیه‌شان را می‌فروشند." بعد هم به خودمان می‌بالیم که عجب آدم‌های خوبی هستیم که فکرمان اصلا به طرف این چیزها نمی‌رود و برای به دست آوردن پول، دست به چنین کارهایی نمی‌زنیم. حتی یکبار به خودمان تلنگر نمی‌زنیم که چرا یک نفر باید از خیر کلیه کوچولوی دوست داشتنی‌اش بگذرد. فکر نمی‌کنیم که وقتی انجام چنین کاری برای ما سخت است، خوب برای او که کلیه‌اش را می‌فروشد هم سخت است؛ این همه سختی کشیدن به خاطر چیست؟ معمولا وقتی افراد می‌خواهند ازدواج کنند، خوشحال هستند؛ سر و سامان می‌گیرند و از بلاتکلیفی راحت می‌شوند؛ آرامش آنها بیشتر می شود؛ ولی انگار بعضی ها نمی‌خواهند این خوشحالی‌ها دوام داشته باشد. می‌خواهم درباره "حامد" بگویم؛ او که یک روز نشست و با خودش فکر کرد که باید زن بگیرد و مثل بقیه جوان‌های هم سن و سال خودش زندگی تشکیل بدهد و در نتیجه ازدواج کرد، ولی حالا به نظر نمی رسد حامد از ازدواجش خوشحال باشد. وقتی شنید باید یخچال "سایدبای ساید" بخرد، یا اجاق گاز گران قیمت و به قول مادر زنش، "چشم درآر"، وقتی شنید باید عروسی اش مجلل باشد و توی بهترین تالار شهر؛ حتما توی ذوقش خورد؛ حتما خانه و ماشین هم ضمیمه این‌ لیست بلندبالا بوده است. خوب عروس است، حق دارد، آرزو دارد؛ ولی به چه قیمتی؟ به قیمت فروش کلیه‌اش؟ به قیمت از دست دادن عضوی از بدن؟

حتما با خودش فکر کرده که طلاق بگیرد و خودش را از دست این هزینه‌ها راحت کند، ولی مهریه ۱۰۰۰ سکه‌ای کاملا راه جدایی را بسته و فقط باید پول عروسی را جور کند. شاید حامد هیچ وقت فکر نمی‌کرد که زن گرفتن اینقدر دردسر داشته باشد. نمی‌دانم وجود یخچال "سایدبای ساید" و تلویزیون LCD و انواع کالای های گران قیمت می‌توانند جای کلیه حامد را بگیرند؟ حامد دلش نمی‌خواهد برای گرفتن پول به کسی رو بزند؛ شاید هم می‌خواهد، ولی می‌داند جواب مثبت نمی‌گیرد، پس کاری نمی‌کند؛ تنها امیدش شده همین یک کلیه. ۱۲ میلیون تومان روی آن قیمت گذاشته؛ دقیقا همان مقداری که برای خرج عروسی و تهیه لوازم زندگی مشترک احتیاج دارد. به کسی هم نگفته که چنین قصدی دارد. نمی‌دانم باید دعا کنم برای کلیه‌اش مشتری پیدا شود یا نه.

نمی‌دانم سارا توی زندگی چقدر سختی کشیده؛ پدر ندارد تا مثل من و خیلی از دانشجوهای دیگر خرج تحصیل را بدهد. دوبار رفته دانشگاه و هربار به خاطر مشکلات مالی انصراف داده، حالا هم به این نتیجه رسیده که تنها راهش فروش کلیه است. فقط ۲۱ سال دارد و برای او خیلی زود است که به این مسایل فکر کند، ولی به هر حال سارا در این سن رسیده که کلیه اش را حراج کند! نمی‌دانم بعدها که ازدواج کرد و خواست مادر شود برایش مشکلی ایجاد می‌شود یا نه. این سوال را از او می پرسم و می‌گوید: "می‌دانم، ولی می‌خواهم تا ته این خط بروم! نمی‌دانم انتهای این خط کجاست و نمی‌خواهم که بدانم." سارا درس خواندن را دوست دارد و تا حالا هم تنها درس خوانده و کار دیگری بلد نیست که بتواند از آن طریق درآمدی داشته باشد.

نمی دانم پدر سارا اگر بشوند که دخترش برای تامین هزینه های دانشگاه قصد دارد کلیه اش را بفروشد چه حسی پیدا می کند. خوشحال می شود که بالاخره هزینه تحصیل دخترش تامین شده، و یا نگران سلامتی او می شود؟ نمی دانم چرا انگار هیچ کس افرادی مثل سارا را نمی بینند؛ شاید هم نمی خواهند ببینند.
دوست ندارم جای تو باشم مسعود! وقتی طلبکارها با یک عالمه چک برگشتی آمدند جلوی خانه‌ات و زن و بچه‌ات را تهدید کردند؛ وقتی همسرت زنگ می‌زند و به تو می‌گوید که چطور آبرویت را توی کوچه و خیابان بردند و به تو تهمت دزدی زدند، چه حالی شدی؟ ریختی به هم؟ به همه رو زدی شاید کسی کمک کند و مشکل حل شود، ولی نشد که نشد. حتما فکرت پیش پسرخاله‌ات بود که با اطمینان پولت را به او سپردی و او رفت؛ رفت که رفت. حالا تو مانده‌ای و طلبکارها. چاره‌ای نماند؛ مجبور ‌شدی آگهی بزنی و کلیه‌ات را بگذاری برای فروش؛ آن هم برای پرداخت قرض و حفظ آبرو.
وقتی داشتی آگهی را می‌نوشتی حتما یاد این هم افتادی که ۱۵ بار رفتی و خون اهدا کردی و گفتی در راه خدا. به این هم فکر کردی که دوست داشتی اگر روزی خواستی کلیه‌ات را بدهی، آن را به بیماری که نیاز دارد اهدا کنی، ولی انگار تقدیر چیز دیگری خواسته و حالا تو اینجایی؛ در جایگاه یک فروشنده کلیه! به خانواده‌ات هم نگفتی که ناراحت نشوند و از این بیشتر نگران گرفتاری های تو نباشند.

خیلی سخت است که مادرت توی بیمارستان باشد و با درد شب را روز کند. خیلی سخت است وقتی می‌روی خانه و سلام می‌کنی، مادر جواب سلام تو را ندهد؛ نباشد که بدهد! روی تخت بیمارستان باشد و با درد شب را روز کند. هر روز به او سر بزنی و ببینی که دارد آب می‌شود و تو هیچ کاری نمی‌توانی بکنی.  هر روز به خودت ناسزا بگویی که چرا آنقدر پول ندارم که مادرم را نجات بدهم. آخرش خودت و خواهرت می‌نشینید و تصمیم می‌گیرید؛ جان مادرتان را می‌خرید، آن هم به ازاء کلیه‌تان. می گویید: "وقتی مادر بفهمد حتما ناراحت می‌شود، ولی اصلا مهم نیست، مهم این است که مادر داخل خانه باشد و روشنی بدهد، امید بدهد؛ باشد و زیر سایه‌اش زندگی کنیم. مهم این است که باشد و مادری کند." به این ترتیب "مریم" می‌آید و آگهی فروش کلیه خودش و خواهرش را توی اینترنت منتشر می کند. مریم فقط ۲۵ سال دارد و خواهرش دو سال از خودش کوچکتر است. حالا این دو خواهر اهوازی منتظر نشسته اند تا تلفن زنگ بزند و مشتری قیمت بدهد؛ برای آنها مهم نیست که کلیه ها را چند بفروشند؛ فقط هزینه عمل مادر باید تامین شود.

"وقتی می‌بینی شوهرت ۴۰۰ ملیون تومان بدهکار است، چه می‌توانی بکنی؟ دست روی دست بگذاری تا شوهرت را ببرند زندان؟" این‌ پاسخ "فاطمه" است وقتی از او می‌پرسم که چرا کلیه‌اش را برای فروش گذاشته. ناراحت است، خیلی ناراحت. نمی‌توانم او را درک کنم. حتما زندگی اش را دوست دارد، شوهرش را دوست دارد. می‌گوید: "به دلایلی شوهرم مجبور شد از افرادی زیادی قرض بگیرد؛ تقصیر خودش نبود، برایش مشکل درست کردند. تا حالا توانسته‌ایم پول را جور کنیم، فقط مانده ۳۰ ملیون تومان که آنهم اگر کلیه هایمان را بفروشیم درست می‌شود و از دست هرچه طلبکار و قرض و قوله است راحت می‌شویم. کلیه‌ام را می دهم، در ازای زندگی مشترکمان." راست می‌گوید؛ راحت می‌شوند، ولی قیمت این راحتی خیلی گران است؛ به این راحتی‌ها به دست نمی‌آید.

یک روز برایت اتفاقی می‌افتد که به کسی نمی‌گویی؛ بین خودت و خدا نگهش می‌داری، ولی با خدا یک عهد می‌بندی؛ یک عهد بزرگ. بعد منتظر می‌نشینی تا زمانش برسد و عهد خود را عملی کنی. استوار پای عهد خود ایستاده‌ای و هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند تو را منصرف کند. وقتی شرایط فراهم شد، می‌روی و آگهی می‌زنی که "من مرتضی، ۲۶ ساله، کاملا سالم، می‌خواهم کلیه‌ام را به کسی که واقعا نیازمند است اهدا کنم. گروه خونی O+ هر جای ایران هم که باشد می‌آیم."

نمی‌دانم زمانی که این آگهی را نوشتی چه حسی داشتی. نمیدانم با خدای خودت چه عهدی بستی که بابت آن عهد چنین کاری می‌کنی. راستش منتظر دیدن هر نوع آگهی بودم، به جز این آگهی. فهم این موضوع برای ذهن من دشوار است. دلم می‌خواهد باور کنم، ولی نمی‌توانم. زمانی که گفتی عازم مشهد هستی و می‌روی تا به پدر و نان آور یک خانواده که حالا به خاطر دیالیز نمی‌تواند کار کند، کلیه ات را اهدا کنی، تازه باورم شد که راست می‌گویی. نمی‌دانم شاید تو خیلی مرفه هستی که بابت دادن کلیه ات حتی یک ریال هم نمی خواهی؛ شاید هم تو در دنیای دیگری سیر می‌کنی که من و امثال من از آن بی‌خبرند؛ دنیایی که مردانگی هنوز توی رگ هایش جریان دارد. توی دنیای مادی ما که چنین چیزی ممکن نیست؛ می‌دانم که به مشکلات بعد از اهدا کلیه هم فکر کرده‌ای.

داغ می‌شوی وقتی پای حرف های این افراد می نشینی؛ جوش می‌آوری. حس می‌کنی اکسیژن هوا ناگهان تخلیه شده و هیچ راهی برای نفس کشیدن نداری. انگار زمین و زمان به هم ریخته. دلت برای کلیه‌ات تنگ می‌شود و دست می‌گذاری گوشه پایین قفسه سینه‌ات. کلیه هایت را لمس می‌کنی و خیالت راحت می‌شود که سر جای شان هستند. ولی حامد و سارا و مسعود و فاطمه را فراموش نکنیم؛ حقیقت همین است که می‌بینی؛ در همین همسایگی ما چند نفر کمک می‌خواهند و خودشان را به آب و آتش می‌زنند که فردی پیدا شود و به آنها کمک کند تا مشکل آنها حل شود. همین نزدیکی ها پدری شرمنده دخترش شده و مادری کنج بیمارستانی خوابیده و محتاج تنها چند هزار تومان پول درمان است؛ ولی انگار همه چیز عادی شده و درد و رنج مردم، مال مردم است، نه مال ما. وقتی از نزدیک می بینی کسی مشکلی دارد و برای حل آن مشکل راضی می شود عضوی از بدن خود را حراج کند، تازه می‌فهمی آگهی فروش کلیه یعنی چه؟ دل بزرگی می‌خواهد نوشتن این آگهی. در همین نزدیکی ها، توی همین شهر شلوغ و رنگارنگ، مردمی هستند که برای مرهم گذاشتن روی دردها، از جان هزینه می کنند. گزارش: طیبه رفیعی
  طرح تبدیل دودکش نیروگاه به خوراک واحد پتروشیمی
  تحلیل مقایسه ای مصرف واقعی انرژی برق در ایران
  نیاز به ۱۶۰ تا ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در حوزه نفت داریم
  در ١٠ سال آینده هیدروژن، جایگزین گاز در صنعت پتروشیمی دنیا می‌شود
  مواد شیمیایی اجاق گاز با خطر بیشتر سرطان خون مرتبط است
   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   بازخوانی خبرها و تحلیل ها  
  چه بر سر سیاست بایدن در قبال ایران آمده؟ / واشنگتن دیگر باید با تهران به عنوان یک قدرت هسته‌ای رفتار کند
  گزارش اکونومیست از دو رویدادی که سیاست نفتی دنیا در ۵۰ سال گذشته را شکل داد؛ تحریم نفتی اعراب در ۱۹۷۳ و شوک انقلاب ایران / ۵۰ سال بعد عرضه و تقاضای نفت چگونه خواهد بود؟
  پایان قرن نفت و هزاران میلیارد دلار سرمایه ای که کم ارزش می شود
  نفت در آستانه بی ارزش شدن
  نگرانی بزرگ شرکت های بزرگ نفت جهان/ آیا نفت در آینده واقعاً بی‌ارزش می شود
  نظم نوین انرژی با پایان «عصر نفت
  پایان زودتر از موعد عصر طلایی نفت نزدیک است
  درآمد صادرات نفت عراق در یک ماه؛ ۹.۵ میلیارد دلار
  درآمد ماهانه ۸.۵ میلیارد دلاری عراق از فروش نفت
  عراق جهت تثبت قیمت نفت، صادرات نفت خام خود را به ۳.۳ میلیون بشکه کاهش می‌دهد
  روسیه اجازه برداشت از میدان گاز سردار جنگل را به ایران نمی‌دهد
  روسیه مانع صادرات گاز ایران است؟
  طرح تبدیل دودکش نیروگاه به خوراک واحد پتروشیمی
  کویت از عمان برق می‌خرد
  فریدون مجلسی: با بازگشت ترامپ حتی نمی توانیم با تخفیف نفت بفروشیم
  افزایش واردات ال ان جی از روسیه به اتحادیه اروپا
  توهم ایران ال ان جی با روسیه
  ۷ سال بلاتکلیفی طرح ایران ال ان جی
  ساخت تنها پروژه LNG ایران ناگهان تعلیق شد
  اعلام آمادگی شرکت‌های اروپایی برای ورود به پروژه ایران LNG
  چرا ال‌ان‌جی در ایران پا نگرفت؟
  عدم تکمیل پروژه ایران LNG و ضرر سالیانه ۵ میلیارد دلاری
  آرامکو، غول نفتی عربستان، می‌گوید سود سالانه‌اش به ۱۲۱ میلیارد دلار کاهش یافته است
  وزیر نفت: آمدن ترامپ تاثیری در فروش نفت ندارد / تحریم ها تاثیری نداشته است!!?
  از سال ۱۴۰۴ هر سال 25میلیون متر مکعب در روز، کاهش تولید گاز ایران
  آشنایی با الکتروپمپ غوطه ور نفتی(ESP) و تجهیزات مربوطه
 
   معرفی پایگاه های اطلاع رسانی  
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
© پیام نفت (استفاده از مطالب پیام نفت با ذکر منبع، منعی ندارد)
payamenaft@gmail.com
طراحی و اجرا: خبرافزار