آیا ترکیه رهبری جهان اسلام را از عربستان گرفت؟ [فیصل القاسم، القدس العربی (انگلستان)، 21 دسامبر 2019](اداره کل رسانه های خارجی: مهری بهرامی)
در واقعیت پیش روی ما کشمکشی پنهانی در سطح عربی و جهان اسلام جریان دارد این نبرد بزرگ که میان عربستان و ترکیه است تحولی تعیین کننده به شمار می رود آینده تمام منطقه را رقم خواهد زد و به سراسر جهان اسلام نیز کشیده خواهد شد.
آیا ترکیه رهبری جهان اسلام را از عربستان گرفت؟
1- در واقعیت پیش روی ما کشمکشی پنهانی در سطح عربی و جهان اسلام جریان دارد این نبرد بزرگ که میان عربستان و ترکیه است تحولی تعیین کننده به شمار می رود آینده تمام منطقه را رقم خواهد زد و به سراسر جهان اسلام نیز کشیده خواهد شد.
2- ترکیه امروز قدرتی است که از درون تاریخ می آید و در چنته خود طرح های داخلی،اقتصادی،اسلامی و نظامی دارد که از طریق آن ها تلاش می کند رهبری جهان عرب و اسلام را برعهده بگیرد .
3- مشخص شده است سیاست ترکیه در دو منطقه جهان عرب و اسلام بر این مبنا است که بگذارد ملت های عربی اعتماد خود را به نقش عربستان و امارات از دست بدهند تا خود از در دیگری وارد شود و هم زمان رئیس جمهور اردوغان از سخنرانی های دینی و کنفرانس های حمایتی برای متحد کردن مسلمانان خسته نمی شود و نشست کوالالامپور جدیدترین جبهه درگیری ترکیه و عربستان به شمار می رود.
4- عربستان تنها به علت مشارکت ترکیه در این نشست با آن مخالفت نکرد بلکه به خوبی می داند مشارکت ترکیه در آن به معنای برچیدن بساط از زیر پای سازمان همکاری اسلامی است که خودش آن را مدیریت می کند و شرط این کشور برای برگزاری این نشست تحت نظارت سازمان همکاری نگرانی و ترس عربستان را از موفقیت چنین کنفرانس هایی توضیح می دهد.
5- می توان گفت این مرحله، مرحله فروپاشی نقش عربستان و ترقی نقش ترکیه است و این کشمکش مطمئنا شدت می یابد چرا که دو طرف بر اعمال دیدگاه خود با تمامی ابزارهای سیاسی و دینی و حتی نظامی پافشاری می کنند و تحولات لیبی تاکید می کند جنگ برای بدست آوردن رهبری جهان اسلام میان عربستان و ترکیه وارد مرحله تحمیل معادلات از طریق زور شده است.
منبع:اداره کل رسانه های خارجی
هل سحبت ترکیا زعامة العالم الإسلامی من السعودیة؟
منذ 8 ساعات
هل سحبت ترکیا زعامة العالم الإسلامی من السعودیة؟
د. فیصل القاسم
0
حجم الخط
تنشغل غالبیة الدول العربیة بإرهاصات المرحلة التی تبدو بأنها تؤسس لواقع جدید قد یمتد لمئة عام قادمة، ولکن فی الحقیقة نحن أمام صراع خفی على المستوى العربی والإسلامی، لم یتوقف عنده الخبراء ولا المحللون بالشکل المطلوب، فهذا المعترک الضخم الذی یجری بین السعودیة وترکیا، هو التحول المفصلی والمحدد الجوهری لمستقبل المنطقة برمتها، والممتد على طول وعرض العالم الإسلامی.
فترکیا الیوم، هی القوة العائدة من بعید، والتی تحمل فی جعبتها مشاریع محلیة، واقتصادیة وإسلامیة وصولاً للعسکریة، تسعى من خلالهم لریادة العالمین العربی والإسلامی، مستغلة لذلک، بدء انهیار السیطرة السعودیة على ذات المشاریع، وابتعادها عن أوجاع المسلمین والعرب، إضافة إلى انهیار ثقة الشارع العربی بأی دور فعال للریاض فی حل أزماتهم ومناصراتهم.
وإذا ما عدنا إلى ساحات الربیع العربی، فسنجد الکثیر من الأمثلة الواقعیة والممتدة حتى یومنا هذا عن حرب المشاریع بین الدولتین، فالسعودیة نراها تحارب أی مشروع قد یکون حلیفاً للأتراک فی المستقبل، وتحاول اغتیاله قبل ولادته، وقبل أن تظفر أنقرة بورقة قوة جدیدة.
فالمملکة العربیة السعودیة، اعتمدت على سلاحین مهمین لمواجهة خطر التوسع الترکی فی العالمین العربی والإسلامی، أولهما هو المراهنة على تأیید الدعم الأمریکی لهم مقابل إغداقهم بالمال الوفیر لدیها، والآخر هو تثبیت الأنظمة الدکتاتوریة، حتى لا تولد أنظمة بدیلة تتجه نحو الأتراک وتلفظ دور الریاض، ففی سوریا على سبیل المثال، السعودیة دعمت الثورة السوریة فی بادئ الأمر، وعندما رأت أن النظام القادم فیها سیکون مقرباً من الأتراک، قطعت أوصال المعارضة السوریة وحاربتهم بکل قوة، وساهمت بشکل کبیر فی تثبیت نظام حکم بشار الأسد، ولم تکتف ها هنا فحسب، بل ذهبت لدعم میلیشیات انفصالیة فی الشمال الشرقی من سوریا، حتى تقف بوجه التمدد الترکی، والذی یفضله السوریون عشرات المرات عنها وعن النظام الحاکم الیوم، ومن ساواهم، وفی العراق، فضلت السعودیة تسلیم إدارته للإیرانیین وجره إلى حرب أهلیة طاحنة مقابل أن لا یأتی نظام جدید مقرب من ترکیا، وفی لیبیا، أوجدت حلیفاً مضاداً لحکومة الوفاق الشرعیة، دعمته والإمارات بکافة الأشکال، حیث رأت من هذه الخطوة، أن تخریب لیبیا، أرحم بکثیر علیها من استقرارها لصالح نظام تسانده أنقرة، ولم تکتف عند هذا الحد، بل وجلبت لهم المرتزقة الروس، کل ذلک لیست کرهاً بالوفاق اللیبیة فحسب، بل خوفاً من تمدد الأتراک نحو الشعوب العربیة التی ترحب بدورها بالوجود الترکی، بعدما فقدت الثقة المطلقة بالسعودیة والإمارات، ولن أحدثکم عن مصر، فأنتم خیر من یدرک ماذا فعلت السعودیة بمصر، عندما انتخب المصریون نظاماً یخالفها بالتوجهات ویتوافق مع عدوتها اللدودة ترکیا.
السعودیة لم ترفض مؤتمر کوالالمبور لأن ترکیا مشارکة فیه فحسب، بل لأنها تدرک تماما أن مشارکتها فیه، تعنی بالمطلق «سحب البساط» من تحت منظمة التعاون الإسلامی التی تدیرها بذاتها
أما ترکیا، فهی الیوم أقرب بکثیر إلى الشعوب العربیة، من السعودیة والإمارات، وإذا ما ذکرتم أی کلمة عن السعودیة والإمارات ومن لف لفیفهم عند تلک الشعوب، سترى وجوههم کاظمة.. إن لم نقل شیئاً آخر…
کذلک تتضح جلیاً السیاسة الترکیة فی المنطقتین العربیة والإسلامیة، من خلال تعمدها هی الأخرى، ترک الشعوب العربیة تفقد ثقتها أولاً بالدور السعودی والإماراتی، حتى تدخل هی من أوسع الأبواب بالورود والأرز، وفی ذات الوقت لا یکل ولا یمل الرئیس الترکی «أردوغان» من توجیه الخطابات الدینیة والمؤتمرات الداعیة لتوحید کلمة المسلمین، وقمة «کوالالمبور» هی أحدث تلک الجبهات بین ترکیا، والسعودیة، فالأخیرة لم ترفض المؤتمر لأن ترکیا مشارکة فیه فحسب، بل لأنها تدرک تماما أن مشارکتها فیه، تعنی بالمطلق «سحب البساط» من تحت منظمة التعاون الإسلامی التی تدیرها بذاتها، وشرطها إجراء القمة تحت رعایة المؤتمر منظمة التعاون یکفی لتوضیح ما تخشاه السعودیة من نجاح مثل هذه المؤتمرات.
یمکن القول الیوم، إن هذه المرحلة هی فترة انهیار الدور السعودی، وصعود الدور الترکی، وهذا النزاع لا بد سیشتد أکثر فأکثر مع إصرار کل الطرفین على فرض رؤیته بکل الأدوات من السیاسیة والدینیة، ولیس انتهاء بالعسکریة، وما شهدته لیبیا یؤکد أن الحرب على ریادة العالم الإسلامی بین السعودیة وترکیا بدأت تأخذ منحى فرض بعض المعادلات بالقوة وغیرها.
وفی حال نجاح ترکیا بسحب زعامة العالمین الإسلامی والعربی من السعودیة، وتبدو الأمور تسیر فی هذا الاتجاه، ما لم یحدث أی طارئ، ستکون ترکیا خلال عقدین من الزمن، حتى أعادت أمجادها السابقة، وربما ستقود العرب والمسلمین لعقود قادمة، ولکن لیس بالصورة التی ترتسم فی أذهان البعض من عودة «الخلافة العثمانیة»، وإنما بصور جدیدة وأسالیب حدیثة، تکتسب فیها ترکیا الشعوب أولاً، وبالتالی تنهی الرهان السعودی على دیکتاتوریة الأنظمة الموالیة لها، والتی ترى فیها السعودیة المخلص الوحید من أزمة الهبوط الحادة فی ریادتها للعالمین العربی والإسلامی.