یکی از مهمترین علل پدید آمدن مشکل کمبود گاز در فصول سرد، ضعف مدیریت و نبود برنامهریزی درست و اصولی است.
مقدمه:
امروزه نه تنها توسعه، بلکه ادامه زندگی نیز نیازمند انرژی است. در جهان امروز تامین انرژی از طریق حاملهای متنوع چون نفت، گاز، فرآوردههای حاصل از نفت وگاز، برق و انرژیهای تجدیدپذیر صورت می گیرد.
کشور ایران با دارا بودن 5/27 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی دومین کشور دارای ذخایر عظیم گازی در دنیا میباشد؛ طی برنامههای دهه گذشته، تامین انرژی مناطق مختلف کشور، در راستای تلاش برای جایگزینی فرآوردههای نفتی با گاز طبیعی به منظور کاهش فشار یارانههای دولتی و مهار مصرف بیرویه فرآوردههای نفتی بوده است.
این روش تامین انرژی در کشور بدون در نظرگرفتن منافع ملی و ملاحظات مدیریت بهینه انرژی، نه تنها انتخاب صحیحی نبوده بلکه با رشد و توسعه اقتصاد ملی و منافع کشور نیز در تضاد و تعارض بوده و به دلیل عدم مدیریت و برنامه ریزی صحیح عرضه و تقاضا مشکلات قابل توجهی در این حوزه ایجاد نموده است.
بنابراین با توجه به نقش مؤثر انرژی در توسعه و رفاه اقتصادی و افزایش مصرف انرژی به موازات رشد و توسعه کشور عنایت به محدود بودن منابع و پیشگیری از مواجه شدن با بحران انرژی، لزوم مدیریت صحیح مصرف انرژی(گاز) را ضروری نموده است.
مصرف انرژی در کشور
امروزه ضرورت آگاهی از تولید و مصرف انرژی گاز به ویژه در فصول سرد سال بر هیچ یک از مسئولان و مدیران بخشهای زیربط پوشیده نیست. زیرا شناخت دقیق و واقعی تولید و مصرف منابع گازی آنان را در امر مدیریت و برنامه ریزی برای تامین و توزیع بهینه این منبع حیاتی کمک خواهد کرد.
برطبق آمارهای موجود میزان تولید و واردات گاز کشور در سال 1385 حدود 417 میلیون مترمکعب و میزان مصرف کشور (مصرف داخلی، تزریق و صادرات به ترکیه) 526 میلیون مترمکعب در روز بوده، بدین معنا که در فصول سرد سال 85 بیش از 109 میلیون مترمکعب کمبود گاز در کشور وجود داشته است.
برطبق پیشبینیهای کارشناسان، با ادامه روند فعلی، بدون در نظر گرفتن مصارف جدید نظیر صادرات به هند و پاکستان و افزایش نیاز تزریق و همچنین بیتوجهی مسئولان این حوزه به مقوله تبدیلات گازی و صنایع انرژیبر، طی5سال آتی، تولید به 552 میلیون مترمکعب و مصرف به 744 میلیون مترمکعب خواهد رسید.
بدین معنا که کشور ما در 5 سال آتی با سالانه 192 میلیون مترمکعب کسری گاز روبرو بوده و به احتمال زیاد در 12 سال آینده به زمره کشورهای واردکننده گاز خواهد پیوست. در حالیکه طبق آمار و مستندات موجود (و نه برطبق حدسها و پیشبینی ها) تنها با استفاده از سلولهای خورشیدی در حوزه انرژیهای نو می توان کلیه انرژی موردنیاز کشور را تامین نمود و گاز را به امور تزریق، صادرات و تبدیل به فرآوردههای با ارزش اختصاص داد.
بر اساس آمارهای موجود، میزان شدت مصرف انرژی در کشور ایران 17 برابر ژاپن، 4 برابر کانادا و 2 برابر چین است. در اروپا در هر مترمربع از ساختمان 4 مترمکعب گاز مصرف می شود در حالیکه این رقم در ایران30 مترمکعب است. استاندارد نبودن ساخت و سازها در کشور موجب شده که اتلاف انرژی در حد 22درصد از طریق پنجره ها، 21 درصد کف ساختمانها و 36درصد از دیوارها صورت گیرد که این فرآیند بسیار تاسف انگیز است.
اگر این روند رشد مصرف انرژی در کشور ادامه یابد و مدیریت صحیحی در خصوص توزیع و مصرف انرژی در کشور صورت نپذیرد در آیندهای نزدیک با بحران روبرو خواهیم بود. نگاهی به آمار و ارقام سایر مصرفکنندگان انرژی در جهان نیز نشان میدهد، استفاده بیرویه انرژی، خاصه گاز طبیعی در مصارف عمومی (خانگی و تجاری) از اولویتهای پایینتری نسبت به مصرف در حوزههای تاثیرگذار بر اقتصاد کشورها برخوردار است.
حتی در روسیه با منابع گازی حدود 5/2برابر کشور ما، سیاست گازرسانی به کلیه نقاط و مصارف بالای خانگی دیده نمیشود. بلکه تامین انرژی مردم از طریق روشهای مختلف و مدیریت شده تامین انرژی، نظیر سیستمهای گرمایش مرکزی (حتی در شهرهای بزرگ و سردسیری چون مسکو) و یا با حاملهای تجدیدپذیر و یا بعضا تامین برق، صورت میپذیرد
نگاهی بر مسائل و مشکلات انرژی (گاز) در کشور
مشکلات مربوط به مدیریت مصرف گاز در کشور ابعاد چندگانه و پیچیده ای دارد که مقصر قلمداد کردن بخش یا ارگان خاصی به همان اندازه ما را در ورطه افراط و تفریط می اندازد که مبرا داشتن یک نهاد یا مدیر تامین انرژی در کشور.
اما آنچه که مشخص است این است که اولا هیچ تعادلی بین تولید، توزیع و مصرف در کشور وجود ندارد، ثانیاً متولیان و دستگاههای اجرایی- مدیریتی، تدابیر لازم (همچون ذخیره سازی)جهت مواجه با کمبود گاز را نیاندیشیده اند و همچنین برخی سیاستهای غلط چون گسترده کردن شبکه های گازرسانی بدون توجه به وضعیت تولید و مصرف باعث شده که مدیریت مصرف گاز در کشور با مشکلات عدیده ای مواجه گردد.
ذیلا برخی از مهمترین مشکلات تامین گاز در کشور به ویژه در فصل سرد سال عنوان می گردد:
1- به زعم غالب کارشناسان و آگاهان مسایل انرژی، گسترده شدن ناگهانی دامنه مصرف کنندگان گازطبیعی در ایران و به موازات آن عدم گسترش توان واقعی تامین گاز، یکی از ریشه های اساسی بحران پدیدار شده در عرصه تامین سوخت زمستان های سردی همچون زمستان 86 است.
در واقع آنچه که تحت شعار گازرسانی روستایی(و بعضا شهری) و با هدف برخوردار شدن مردم جای جای ایران از نعمت گاز طبیعی طی سالهای دهه گذشته روی داد و البته هنوز هم ادامه دارد، به دلیل عدم انطباق با برنامه های تولید و صادرات گاز حاصلی جز پیدایش و ظهور بحران در مواقع دشواری و سرما (و در نهایت رشد ناگهانی تقاضا) نداشته است و دور نیست اگر برنامه گازرسانی به شهرها و روستاهای دور از خطوط اصلی انتقال گاز توسعه بیشتری یابد، ایران مجبور خواهد بود ضمن دست شستن از همه آرزوهای خود برای صادرات گاز به واردات انبوه گاز نیز روی آورد.
2- یکی از مهمترین علل پدید آمدن مشکل کمبود گاز در فصول سرد، ضعف مدیریت و نبود برنامهریزی درست و اصولی است. امروزه کشورهایی در جهان هستند که وضعیت اقلیمی آنها، بسیار سردتر از ایران بوده و حتی بیش از هشت ماه سال را در سرمای چندین درجه زیرصفر سپری میکنند و قاعدتا نیاز آنها به منابع سوختی، چندین برابر نیاز ماست، اما هیچکدام از مشکلات ما را ندارند.
این در حالی است که در ایران با ورود کوچکترین جبهه هوای سردی به کشور، مشکلاتی از این دست به اوج خود میرسد و اگر مسئولان میتوانستند با برنامهریزی درست برای چنین روزهایی، تدابیر لازم را بیندیشند، کمبود گاز به حداقل خود می رسید.
در همین زمینه گفته میشود در سالهای اخیرکارشناسان فنی در دستگاههای مسئول از آغاز تابستان، با فرستادن نامههایی به مقامات مربوطه، و با پیشبینی چنین وضعی برای افزایش مصرف گاز در کشور، هشدار داده اند. ولی گویا به این نظریات کارشناسی، توجهی نشده و کوتاهی در راهاندازی نشدن فازهای 8 و 9 پارس جنوبی، باعث دردسر مردم در فصل سرما شده است.
3- مشکلات ساختاری نهادهای سیاستگذار در بخش انرژی از دیگر مسائل تامین و توزیع گاز در کشور است. سیاستهای مرتبط با انرژی و خصوصاً بهینهسازی مصرف آن در کشور به علت پراکندگی و تعدد متولیان، دچار نوعی سردرگمی است.
از این رو برنامه جامعی که در آن نقش دانشگاهها، صنایع، مصرفکنندگان و تولیدکنندگان توصیف شده باشد وجود ندارد و لذا برنامههایی که هر یک از متولیان این حوزه به صورت مجزا ارائه میدهند، دچار ضعفها و گاهی تناقضات فاحشی است.
در کشور ما وزارت نیرو متولی سیاستگذاری انرژی در کشور است، اما با توجه به اینکه خود وزارت نیرو حاملهای انرژی اولیه و موردنیازش را از وزارت نفت می گیرد و برای نیروگاهها نیاز به گاز و مازوت دارد، توان تدوین، ابلاغ و پیگیری سیاستگذاری کلان انرژی کشور را ندارد.
وزارت نفت هم نمیتواند برای وضعیت انرژی کشور تصمیمگیری کند، چرا که بخش عظیمی از انرژی کشور توسط انرژی الکتریکی تأمین میشود که بر عهده وزارت نیرو است. از این رو در برخی حوزهها اختلاط وظایف پدید آمده و درعوض، برخی دیگر از حوزهها مغفول واقع شدهاند. لذا فقدان متولی خاصی که فراتر از اختیارات این دو نهاد تصمیمسازی نماید و بتواند تمامی جنبههای پنهان عرصه انرژی کشور را درنظر بگیرد احساس می شود.
4- از دیگر مسائل بخش گاز، فقدان استراتژی توسعه صنعت گاز در سطوح مدیریت کلان کشور می باشد. متأسفانه بدلیل فقدان سندی علمی که بتواند کلیه مولفه های موثری چون مولفه های سیاسی، امنیتی، بین المللی، امنیت عرضه انرژی، کسب حداکثر ارزش افزوده، صیانت از مخازن، اشتغالزایی، توسعه فناوری، کسب بازارهای جهانی تجارت گاز و ... را در نظر بگیرد و نیز درصد وزنی هریک را معین نموده و بر مبنای آن به اولویت بندی روشهای متنوع پیش روی حال و آینده مصرف گاز بپردازد، شاهد فعالیتهای پراکنده و ناهماهنگ چون تلاش برای حداثر نمودن صادرات گاز و چانهزنی برای قراردادهای عظیم صادرات گاز، افزایش مصرف داخل و جایگزینی سریع فرآوردههای نفتی با گاز طبیعی در کلیه بخشهای خانگی، تجاری، صنعت و تا حدی حمل و نقل، عدم تزریق به موقع گاز به مخازن نفتی و از دست رفتن فرصت استحصال نفت بیشتر از مخازنی نظیر پارسی، کوپال و آقاجاری، مشکلات ناشی از افزایش پیک مصرف گاز طبیعی در فصول سرد سال و قطع گاز برخی مناطق کشور و ایجاد وقفه در صدور گاز، فازبندیهای نامناسب در پارس جنوبی و ناتوانی در جذب مورد نیاز سرمایه بهرهبرداری از برخی فازها و مسائلی از این دست هستیم که تنها نتیجه آن از دست رفتن فرصتهای استراتژیک و عدم بهره برداری بهینه از گاز طبیعی جهت توسعه زیرساختهای کشور خواهد بود.
در حال حاضر تصمیمگیریها در حوزه صنعت گاز کشور بر اساس نوعی الگوپذیری از کشورهای دیگر و یا بر مبنای نیازهای روزمره و اقتضائات سیاسی، امنیتی و اقتصادی امروز کشور بوده که در صورت ادامه این روند، هرگز به توسعه مطلوب این صنعت برای کشور نخواهد انجامید.