پیام نفت: نشان آنلاین: عزت الله ضرغامی پس از 10 ریاست بر صدا و سیما ، هدایت این سازمان را به محمد سرافراز سپرد. در دوران ضرغامی جدای از نزول کیفی برنامه های صدا و سیما و کاهش مخاطبان این رسانه، ساختار اداری ، مالی و نیروی انسانی صدا و سیما به گونه ای شکل گرفت که می توان میراث ضرغامی برای سرافراز را "ساختاری معیوب" نامید. تاثیر مخرب این وضع بر فعالیت های صدا و سیما به میزانی بود که سرافراز با آغاز ریاستش ، اولین ماموریت خودش را اصلاح ساختار این رسانه تعریف کرد.
انباشت مدیران و نیروی انسانی ناکارآمد
در سالهای اخیر حجم نیروی انسانی سازمان صدا و سیما اساسا اعتباراتی برای این سازمان برای تولید برنامه باقی نگذاشته است. در نگاه ابتدایی شاید تصور شود که بودجه 2000 میلیاردی صدا و سیما برای ارتقا کیفی برنامه تولیدی این رسانه خوب و کافی باشد اما واقعیت چیز دیگری است. حقیقت امر آن است که این نهاد در سالهای اخیر از نظر تعداد پرسنل و مدیران ، آنچنان بزرگ شده که دیگر توان حرکت ندارد و چیزی حدود ۸۵ درصد بودجه و درآمدهایش صرف پیشتیبانی و نیروی انسانی میشود که نقش مستقیم حداقلی در تولید برنامه های تلویزیونی و رادیویی دارند. بررسی منابع مالی رسانه ملی نشان می دهد در حدود 300 میلیارد تومان از بودجه رسانه ملی صرف تولید برنامه می شود.
یکی از اتفاقاتی که به بزرگ شدن رسانه ملی تا این حد دامن زد، تبدیل بسیاری از ادارات کل به مرکز در چند سال اخیر بود که میتوان به تبدیل ادارات کل شبکههای استانی به مراکز استانی صداوسیما و همچنین تبدیل بسیاری از نهادهای درون سازمانی از اداره کل به مرکز اشاره کرد؛ بنابراین، با تغییر ساختار، علاوه بر آنکه مدیران مراکز، حقوقی در حدود معاونین دریافت میکنند، چندین اداره کل در زیرمجموعهشان شکل میگیرد که آنها نیز مشتمل بر چندین اداره میشوند و بدین شکل یک اداره کل با سه تا پنج پست مدیریتی زیرمجموعه در حد مدیر اداره ، به یکباره با تبدیل به مرکز، صاحب ۱۷ پست مدیریتی شده است!
اما به این پروسههای اشتباه، میتوان حجم بالای نیروی انسانی را افزود که بازنشستگی شان تمدید و در این مجموعه بدین شکل حفظ شدهاند تا بدنه روز به روز بزرگتر شود. بدین ترتیب در شرایطی که از یک دهه پیش باید سیاست کوچکسازی رسانه ملی و برونسپاری فرآیندها و به ویژه تولیدات رسانه ملی به بخش خصوصی در پیش گرفته میشد، این نقش با گسترش نیروی انسانی در رسانه ملی تعریف شد و بدین شکل امروز رسانه ملی هرچه درمیآورد، باید خرج کارکنانش کند.
در واقع شاید صداوسیما را در مقایسه با رقبایش بتوان تنها رسانهای در جهان دانست که حوزه ستادی و پشتیبانیاش، چندین برابر نیروی انسانی فعال در حوزه تولیدش است. این اتفاق نیز از آن منظر رخ داده که نگاه اداری به شدت در این نهاد تقویت شده و با زایشهای مدیریتی، قدرت مانور در ارائه و پیادهسازی طرح بزرگ در حوزه تولید به شدت کاهش یافته و چارهای جز تمرکز بر حفظ ساختار اداری کنونی نمانده و بخشی از آنچه رخ داده نیز نتیجه شکل گیری قدرتی با نام معاونت مالی و اداری بود.
تلاش سرافراز برای کوچک سازی صدا و سیما
سرافراز برای برون رفت از این معضل که توان و تحرک را از صدا و سیما گرفته است در اولین اقدام اجرایی کوچک سازی و ادغام گسترده معاونت ها و بخش های گوناگون صدا و سیما را در دستور کار قرار داده است. در شرایط فعلی صدا و سیما هر بودجه ای که می گیرد و هر درآمدی که از محل آگهی ها دارد باید خرج کارکنان اش کند.
سرافراز در ساختار جدید اداری بخش اداریِ معاونت مالی و اداری صداوسیما با بخش آموزش صداوسیما ادغام و معاونت آموزش و توسعه انسانی تشکیل داد که از جذب تا آموزش نیروی انسانی و پیگیری امور اداری شان در این نهاد تمرکز دارد. همچنین بخش مالی معاونت مالی و اداری صداوسیما با حوزه برنامهریزی ادغام شد و معاونت برنامه ریزی و منابع مالی شکل گرفت و در واقع پروسه استخدام در دو معاونت تعریف شد تا رئیس سازمان صداوسیما از این پس نقش مستقیمی در پروسه جذب نیروی انسانی برای این نهاد داشته باشد.
از سوی دیگر، احتمال ادغام معاونت توسعه و فنآوری رسانه با معاونت رسانههای مجازی وجود دارد و بدین شکل گروهی دیگر از پستهای سازمانی به نفع کوچکسازی حذف خواهد شد. با شکلگیری معاونت استانها و امور مجلس، معاونتهای برون مرزی، سیما و صدا نیز به همین روال فعالیت خواهند داشت و البته در این ساختار به شدت شاهد کوچکسازی خواهیم بود که لازمه کاهش سهم نیروی انسانی به قصد سوق دادن اعتبارات به حوزه تولید است.
سرافراز هم چنین تمدید خدمت وسیع کارمندان بازنشسته را متوقف ساخته و در عین حال، بازنگری برای کوچکسازی نهادهایی را که بیدلیل به مرکز بدل شدهاند و حجم بالایی از مدیر و نیروی انسانی را به این نهاد تحمیل کردهاند، در دستور کار قرار داده و علاوه بر ادغام برخی نهادها در بدنه رسانه ملی، شاهد تغییر برخی ساختارها و کوچکسازی برای مراکز به اداره کل و یا ادغام شان خواهیم بود؛ اما طبیعتاً این اتفاقات به سادگی رخ نخواهد داد، کما اینکه حذف حتی یک پست سازمانی میتواند با مقاومت سازمانی همراه شود.
رسانه ملی با ۳۵ تا ۵۰ هزار کارمند رسمی، پیمانی و قرارداد کار معین، یکی از بزرگترین رسانههای جهان از منظر حجم نیروی انسانی است؛ نیروی انسانی که باید بین ۳۰ تا ۴۰ درصدشان به قصد کوچکسازی و چابکسازی این نهاد تعدیل شوند. به این ترتیب، ۳۰ تا ۴۰ درصد از ۸۵ درصد بودجه سازمان، که صرف این نیروها میشود و شاید رقمی حدود ۵۱۰ تا ۶۸۰ میلیارد تومان به حوزه تولید افزوده خواهد شد. در واقع بدین شکل با محاسبه ۱۵ درصد کنونی و رسیدن به عدد ۴۵ تا ۵۵ درصد، هزینه تولید نزدیک به نیمی از هزینههای سازمان خواهد رسید که وضعیتی منطقیتر است.
این مسیر البته بسیار دشوار خواهد بود؛ یعنی هم سرافراز و هم معاونان اش به شدت برای عدم تعدیل نیرو، در فشار قرار خواهند گرفت، ولی اگر راه نجاتی پیش روی این سازمان بزرگ و کم تحرک باشد، همین تعدیل نیروست و البته مدیران ارشد رسانه ملی نیز به خوبی، به این حقیقت پی بردهاند؛ بنابراین، قبل از این کوچکسازی و چابکسازی و با توجه به بدهی ۴۰۰ میلیارد تومانی این سازمان، نمیتواند اتفاق بزرگی در حوزه تولیدات رادیویی و تلویزیونی رخ دهد.
|