آقای لیلاز در بیانات خود که متن آن در انتهای این یاد داشت می آید سخنان ضد و نقیضی بیان نمودند ایشان از یک طرف مخالفت خود را با حذف دهک های پر درآمد اعلام نمودند از طرف دیگر عنوان نمودند شاید در کوتاه مدت چاره ای جز حذف دهک های پر درآمد نباشد همچنین در جای دیگر فرمودند اجازه دهیم هر کس بیشتر مصرف کرد پول بیشتری بدهد.بالاخره مشخص نیست ایشان حذف یارانه دهک های پر درآمد را در این شرایط کار درستی می دانند یا خیر؟ !
در خصوص چگونگی شناسایی افراد پر درآمد ابراز تردید نمودند که به آن هم پاسخ داده خواهد شد.
در حال حاضر انواع یارانه ها به بدترین و ناعادلانه ترین شکل در ایران توزیع می شوند. یارانه بنزین به کسانی که بیشتر مصرف می کنند بیشتر تعلق می گیرد در حال حاضر کسی که در روستا زندگی می کند و خودرو شخصی ندارد کمترین سفر به شهر را دارد کمترین سهم را از یارانه بنزین کسب می کند و خانواده 4 نفره که 4 خودرو دارند و بیشترین بنزین را مصرف می کنند، بیشترین استفاده را؟
در یارانه برق، گاز، آب شرب، سوخت هواپیما، یارانه دلار های مسافرتی و دلار های مختص وارد کنندگان، یارانه گازوئیل و سایر یارانه ها سهم کدام قشر جامعه بیشتر است دولت از کدام قشر به طرز چشمگیری حمایت بیشتر می کند؟ آیا این نماد بی عدالتی نیست که در کشور ایران افراد پر درآمد چندین برابر افراد کم درآمد یارانه دریافت نمایند آیا این ظلم نیست؟
یارانه گازوئیل نیز بیشتر برای حمل موارد مصرفی افراد پر درآمد و پر مصرف بکار گرفته می شود( تجار و بازرگانان و مالکین شرکت های بزرگ عمرانی و …)
شناسایی افراد پر درآمد کار خیلی سختی است؟
آیا دولتها این اطلاعات را در اختیار ندارند.
شناسایی افراد پر درآمد کار سختی نیست و با یک نرم افزار یارانه ای تحت نظارت سازمان هدفمند سازی یارانه ها قابل انجام است و البته بخش عمده ای از کار انجام شده است.
گردش حساب افراد، تعداد خودرو، تعداد زمین و واحد مسکونی، میزان مصرف آب برق گاز و سایر اطلاعات نشانگر خوبی برای شناسایی افراد پر درآمد است
دولت چاره ای جز اجرای این برنامه عدالت محورانه ندارد دولت چاره ای جز حرکت به سمت واقعی کردن قیمت بنزین ندارد دولت باید این اقدام را انجام دهد اما با برنامه دقیق و حساب شده بگونه ای که کمترین اثر تورمی را به دنبال داشته باشد
اینکه بخواهیم منتظر بمانیم حمل و نقل عمومی گسترش بیابد و بعد بنزین را واقعی کنیم فریب و انحراف است این سخنان برای فریب است و اگر فریب این سخنان را بخوریم عمر دولت پایان می یابد و وضعیت کشور به همین منوال و شاید هم بدتر شود.
یادداشت سعید لیلاز به نقل از سایت روز نو
مسئله پرداخت یارانهها و حذف سه دهک از دو منظر قابل بررسی است؛ نخست، واقعیت موجود و عینی و دوم به لحاظ اصولی. به لحاظ اصولی، تصور میشود حذف گروههای گوناگون اجتماعی از دریافت یارانه نفت به هر حال نادرست است. چراکه نفت یک میراث و ثروت ملی است و نه درآمد دولت و از آنجا که هنگام تقسیم ثروت، تبعیضی قائل نمیشوند و اینکه چه کسی داراست یا ندار تفاوتی نمیکند فکر میکنم به لحاظ اصولی و منطقی اینکه دهکهایی را از این ثروت محروم کنیم، مشکل دارد. کاملا موافقم که این ثروت را به قیمت روز دراختیار مردم بگذاریم و اگر کسی بیشتر مصرف کرد، پول بیشتری دهد ولی تقسیم یارانه باید مساوی باشد. در واقع با این نگاه مخالفم که از طرفی جوری قیمتها را ارزان کنیم تا برای مثال در مورد حاملهای انرژی هرکس ثروتمندتر است در خفا یارانه بیشتری بگیرد ولی در عمل و آشکار یارانه 30 درصد را حذف کنیم. کسی که اکنون 3 خودرو دارد از کسی که دارای 2 خودرو است، بیشتر یارانه انرژی مصرف میکند و کسی که 2 خودرو دارد از آنکه از یک خودرو بهرهمند است، از یارانه انرژی بیشتر استفاده کرده و همینطور کسی که یک خودرو دارد از کسی که اصلا خودرویی ندارد، بیشتر انرژی مصرف میکند و افرادی که از ارز دولتی 2500 تومان بهرهمندند از افرادی که بهرهمند نیستند، بیشتر یارانه استفاده میکنند. بنابراین چه اشکالی دارد که یارانه را به همه مساوی دهیم؟ چنانچه اصول و منطق هم همین را میگوید. در عین حال و درعوض تمام قیمتها را یکسان کنیم و همه یارانههای پنهان را حذف کنیم و اجازه دهیم هرکس که بیشتر مصرف کرد، پول بیشتری دهد. درحال حاضر وضعیت مخدوشی در پرداخت یارانهها داریم بهنحوی که تقریبا معلوم نیست هر فردی چقدر از ثروت ملی بهرهمند است ولی در عین حال با تصمیم حذف 3 دهک به بدترشدن این شرایط دامن میزنیم یعنی به این آشفتگی که هیچکس نمیداند میزان بهرهمندی حقیقی و حقوقی افراد و گروههای اجتماعی به چه میزان است. به لحاظ عملیاتی در عین حال که میبینیم میراثی از دولت دهم و نهم به دولت فعلی رسیده که مدیریتش بسیار سخت است و ممکن است هزارمیلیارد تومان کسری ماهانه به بار بیاورد اما شاید در کوتاهمدت چارهای جز حذف دهکهای پردرآمد نباشد. درعین حال واقعیت دیگر اینکه شناسایی دقیق این دهکها کار سختی است چنانچه حتی در کشورهای غربی و در کشورهایی که سازمان و نظام آماری دقیقی دارند نیز مرز بین دهکها کاملا نامشخص و مخدوش است و چندان روشن نیست. بههمین دلیل از نظر اجرایی نیز تردید دارم که این موضوع قابل اجرا باشد. با این حال به نظرمیرسد دولت چارهای ندارد. راهحل بهتر که میتوان پیشنهاد داد اینکه یارانه هیچیک از گروههای اجتماعی را حذف نکنیم اما در عین حال قیمت حاملهای انرژی و نفت را تا جایی که امکان دارد به قیمت یکسان و جهانی نزدیک کنیم، یعنی هم ارز حاصل از صادرات نفت و هم خود فرآوردههایی که در داخل توزیع میشود. اجرایی کردن این پیشنهاد هزار بار به عدالت و آنچه تاکنون اجرا شده، نزدیکتر است. از منظر اقتصاد سیاسی نیز مخالف حذف برخی دهکها هستم چون به اختلاف طبقاتی دامن زده بدون اینکه فایدهای داشته باشد. لذا دولت را به خویشتنداری بیشتر و دقت عمل در این مورد دعوت کرده و پیشنهاد میدهم قیمت حاملهای انرژی در داخل و همینطور قیمت دلار و ارز حاصل از صادرات نفت را هرچه ممکن است به قیمت جهانی نزدیک کنیم و درآمد حاصله را بین همه ایرانیان توزیع کنیم که این به عدالت خیلی نزدیکتر است.