به گزارش آژانس رويدادهاي مهم نفت و انرژي"نفت ما "، بدون شك هدف نهايي در صنعت نفت هر كشوري بايد بر شكلگيري زنجيره ارزش و توسعه صنايع پاييندستي متمركز باشد، زيرا اشتغالزايي اصلي و ارزش افزوده بالا در صنايع پاييندستي ايجاد ميشود و صادرات محصولات توليدي در صنايع بالادستي به معناي خامفروشي و هدر رفت منابع نفت و گاز كشور محسوب ميشود.
به طور كلي تأمين قابل اتكاي مواد اوليه مورد نياز به لحاظ كمّي وكيفي از جمله الزامات توسعه صنايع پايين دستي پتروشيمي است.
بررسي وضعيت صنايع پايين دستي كشور حاكي از آن است كه يكي از مشكلات جدي اين صنايع كمبود مواد اوليه موردنياز آنها است. براي مثال در حال حاضر صنايع پاييندستي پتروشيمي با كمبود مواد اوليه نظير پلي اتيلن ترفتالات (پِت)، پلي پروپيلن (پ.پ) و پي.وي.سي مواجه هستند.
اين موضوع نه تنها مانع توسعه اين صنايع و ايجاد اشتغال و ارزش افزوده شده است، بلكه باعث شده تحت تاثير كمبود اين مواد اوليه و ايجاد رقابت براي خريد آنها از بورس كالا، قيمت بسياري از محصولاتي كه از اين زنجيره توليد ميشوند و در اختيار مردم قرار ميگيرند، نيز افزايش قابل توجهي پيدا كند.
يكي از معضلات اساسي در صنعت پتروشيمي كشور، توسعه نامتوازن اين صنعت در زنجيره محصولات توليدي است كه به اعتقاد كارشناسان، اين توسعه نامتوازن در نتيجه سياستگذاري نامناسب وزارت نفت و شركت ملي صنايع پتروشيمي در طول ساليان متمادي بوده است.
در نتيجه اين سياستگذاري اشتباه برخي واحدهاي پتروشيمي مثل واحدهاي متانولي و واحدهاي توليدكننده پلياتيلن به دليل تكنولوژي پايين و سودآوري بالا به تعداد زياد ساخته شدهاند، ولي پتروشيميهاي خوراك مايع كه محصولاتي نظير پلي اتيلن ترفتالات (پِت)، پلي پروپيلن (پ.پ) توليد ميكنند هنوز به تعداد موردنياز احداث نشدهاند.
در اين راستا براي رمزگشايي از دلايل توسعه نامتوازن صنعت پتروشيمي در كشور با محمدرضا سليمان زاده مدير توليد شركت صنايع پتروشيمي خليج فارس به گفتگو نشستيم. اين مصاحبه در دو بخش منتشر خواهد شد.
مشروح بخش اول اين مصاحبه به شرح زير است:
يكي از معضلات صنعت پتروشيمي توسعه نامتوازن آن است. مثلا پتروشيميهاي خوراك گازي زيادي در كشور تاسيس شده است، ولي از توسعه پتروشيميهاي خوراك مايع غفلت شده است. همچنين حفرههايي در اين صنعت وجود دارد. مثلا در حالي كه با كمبود پت نساجي در كشور مواجه هستيم، چرا همه پتروشيميها MEG صادر ميكنند و به جز پتروشيمي شهيد تندگويان هيچ پتروشيمي ديگري MEG را به پت تبديل نميكند؟ برنامه هلدينگ خليج فارس در اين حوزه چيست؟
در سال جاري ما در اوج تحريم بوديم و متاسفانه بحث شيوع كرونا هم بدان اضافه شد و بازار جهاني نفت و محصولات پاييندستي تحت تاثير كرونا به گونهاي پيش رفت كه همه دنيا را زمين گير كرد و حتي توليدات پتروشيمي در اروپا و چين و آمريكا و كشورهاي عربي هم كاهش پيدا كرد، اما با همه اين مشكلات و تحريمهايي كه در همين يكسال گذشته توسط آمريكا بر هلدينگ خيلج فارس اعمال شد، توليد ما حدود 850 هزار تن نسبت به سال قبل افزايش يافت كه اين رقم معادل احداث يك پتروشيمي جديد است. البته اين مقدار افزايش توليد بجز واحدهاي جديدي است كه امسال راهاندازي شدهاند.
در زمينه حفرههاي توليد كه اشاره كرديد، ببينيد ما يكسري نيازمنديهايي در مجموعههاي مختلف صنايع كشور داريم كه با لايسنس (گواهي فني) واحدهايي كه هماكنون در حال توليد هستند قابليت توليد ندارند، ولي ما ميتوانيم با پژوهش و نوآوري اين نيازها در همين واحدهاي فعلي رفع كنيم و گريدهاي مشابهي كه قبلا از خارج كشور وارد ميشدند را در داخل توليد كنيم تا صنايع پاييندستي پتروشيمي بتوانند ادامه توليد بدهند. اين نوآوريها در پتروشيميهاي هلدينگ خليج فارس در حال وقوع است.
مثلا در پتروشيمي كارون گريدهاي مختلف در صنايع كفش و لوازم خانگي و لوازم خودرو توليد شده است. در پتروشيمي خوزستان، تعداد زيادي از گريدهاي جديد توليد شده است كه شركتهايي مثل ايران خودرو و ساپيا اينها را تاييد كردند، در حالي كه قبلا همه وارداتي بودند.
در پتروشيمي اروند و پتروشيمي شهيد تندگويان هم گريدهاي مختلفي كه موردنياز بوده توليد شده است كه از جمله آن ميتوان به توليد گريد چادر مشكي در پتروشيمي تندگويان اشاره كرد. پس در هر شركتي كارهايي انجام شده است تا حفرههاي توليد با پژوهش و توانمندي كارشناسان داخلي پوشش داده شود.
در كشور زنجيره توليد پروپيلن شكل نگرفته يا ناقص ايجاد شده است. به نظر شما دليل اين موضوع چه بوده است و اينكه پيشنهاد يا راهكاري براي كمك به توسعه اين زنجيره در كشور داريد؟
يكسري حفرههاي ديگري در صنايع پتروشيمي وجود دارد كه دليل آنها در عدم شكلگيري يك زنجيره است. مثلا زنجيره پروپيلن نيازهايي در داخل كشور هست كه لازم بود قبلا براي ايجاد اين زنجيره سرمايهگذاري صورت ميگرفت تا الان با كمبود مواد اوليه اين زنجيره مواجه نباشيم. دليل اصلي بيتوجهي به اين زنجيره را ميتوان در عدم تمايل شركتهاي سرمايهگذاري خلاصه كرد. شما ميدانيد پتروشيميهاي ايران خصوصي هستند و وقتي كه مثلا زنجيره توليد پروپيلن را مطالعه ميكنند و ميبينند برگشت سرمايه در يك زمان منطقي رخ نميدهد، خب طبيعي است كه در اين حوزه سرمايهگذاري نميكنند.
بنابراين به نظر بنده دولت و وزارت نفت بايد مكانيسمهايي در اين زمينه طراحي كنند تا سرمايهگذار براي ايجاد زنجيره پروپيلن تمايل پيدا كند. ببينيد در برخي محصولات يا زنجيرههايي كه از خوراكهاي مايع به دست ميآيد، به علت بالا بودن قيمت خوراك مايع نسبت به اتان، به صورت طبيعي سرمايهگذار در آنها سرمايهگذاري نميكند. دولت بايد روي خوراكهاي مايع سوبسيد بدهد، كما اينكه كشورهاي همسايه ما دارند اين كار را ميكنند. به هر حال اين شركتها ميخواهند در بازار بينالمللي با عربستان، امارات، بحرين و قطر رقابت كنند. اگر قيمت خوراكشان متناظر نباشد قطعا در رقابت مي بازند.
كليه پتروشيميهايي كه خوراك مايع توليد ميكنند، معمولا تابآوري پايينتري دارند. مثلا آن پتروشيمي خوراك مايع كه خوراك را با قيمت بالايي ميخرد پلياتيلن توليد ميكند و آن پتروشيمي ديگري كه خوراكش گازي است، هم هم پلي اتيلن توليد ميكند. قيمت پلياتيلن در بازار جهاني و حتي در كشور يك قيمت مشخص دارد. اما قيمتهاي خوراك را كه نگاه ميكنيد ميبينيد قيمت خوراك پتروشيميهاي خوراك مايع بعضا تا دو سه برابر پتروشيميهاي خوراك گازي است. لذا شما ميبينيد كه پتروشيمي خوراك مايع با زيان مواجه است يا به سود كمي بايد قناعت كند. در نتيجه توسعه متوازن زنجيره بايد در سطح كلان كشور بررسي و سياستگذاري شود، زيرا بخش خصوصي بر مبناي اين سياستگذاريها سرمايه خود را به بخشهاي مختلف هدايت ميكند.
البته از طرفي احتمالا وزارت نفت هم براي فروش اين خورك مايع تعهداتي دارد تا بتوان بودجه دولت را تامين كند لذا ممكن است وزارت نفت راسا نتواند قيمتها را تغيير دهد، اما با تعامل مجلس و وزارت نفت ميتوان اين مشكل را حل كرد تا روي خوراك مايع تخفيفاتي داده شود و سرمايهگذاران براي احداث پتروشيميهاي خوراك مايع اقدام كنند.
خوراكهاي مايع هم فقط به اولفينها ختم نميشود بلكه شامل آروماتيكها هم هست. توليد پلي اتيلن ترفتالات (پت) در پتروشيميهاي خوراك مايع انجام ميشود و مواد اوليه توليد پت، پارازايلن و MEG هستند. در اين مورد هم چون به كل زنجيره تخفيف خوراك داده نشده، سرمايهگذار به اين سمت نميرود، زيرا شركت توليدكننده پت در رقابت در مرز زيان قرار ميگيرد.
واقعا پتروشيميهاي خوراك مايع مثل پتروشيمي شهيد تندگويان در مرز زيان هستند؟ بنده فكر ميكنم شما منظورتان اين است كه در مقايسه با خوراك گازيها سوددهيشان كمتر است.
خير، سوده ده است، اما شما اگر ميخواهيد ببينيد يك شركت چقدر بازدهي يا سود دارد، بايد ببينيد چقدر سرمايهگذاري در آن حوزه صورت گرفته است. بنابراين اگر احداث پتروشيميهايي مانند پتروشيمي شهيد تندگويان سوددهي خوبي داشته باشد، بايد مثل پتروشيميهاي توليدكننده پلياتيلن كه مثل قارچ رشد ميكند، همه ميرفتند و پتروشيمي توليدكننده پت هم تاسيس ميكردند. ولي چرا اين كار را نميكنند؟
چرا شما راهكار را در اعطاي تخفيف در خوراك مايع پتروشيميها ميدانيد؟ مثلا چرا صورت مسئله اينگونه تعريف نميشود كه پتروشيميهاي خوراك گازي حاشيه سود بالاي 50 تا 70 درصد دارند و حال ما اين حاشيه سود بالا را كاهش دهيم تا سرمايه به سمت ديگري هدايت شود؟ چرا پيشنهاد اين نيست كه به جاي اعطاي سوبسيد به خوراك مايع، قيمت خوراك گاز افزايش يابد؟
به هر صورت مهم اين است كه بايد بين خوراك مايع و گاز بالانس برقرار شود. البته با توجه به حجم بالاي ذخاير گازي كشور به آن زنجيره نبايد لطمهاي وارد شود. اين نياز به مطالعات اقتصادي و بررسي ميزان سرمايهگذاري و سوددهي پروژهها دارد. مثلا در هر پروژه چقدر سرمايهگذاري نياز است و در مقايسه با ساير گزينههاي موجود براي سرمايهگذاري، توسعه پتروشيميهاي خوراك مايع چه مزيتي دارد. همچنين نكته مهمتر اينكه در حال حاضر در زنجيره پتروشيمي كشور به چه محصولاتي نياز دارد و چه خوراكهايي را مازاد دارد اين موضوع بايد روشن شود.
چرا خود هلدينگ خليج فارس براي ايجاد زنجيره ارزش پتروشيميهاي خوراك مايع ورود نميكند؟ مثلا براي توليد محصولاتي چون پلي اتيلن ترفتالات (پت) يا پلي پروپيلن (پ.پ) برنامهاي داريد؟
هلدينگ خليج فارس از جمله شركتهايي است كه محصولات مايع زيادي دارد. صادرات اين محصولات در شرايط تحريم مشكلات بيشتري نسبت به محصولات جامد دارد. چون محصول جامد كيسه ميشود و به انبارها ميرود و در صورتي كه در برههاي در اثر تحريمها نتوانيم صادرات كنيم خب در انبار ذخيره ميكنيم و در فرصت مناسب صادرات را انجام ميدهيم اما در مورد محصول مايع وقتي مخزن پر ميشود چه كار ميتوان كرد؟ هيچي بايد واحد را خواباند. در نتيجه زماني كه كشتي خاصي براي بارگيري اين محصول نداريد يا به خاطر كرونا يا تحريم نتوانيد كشتي تهيه كنيد، خط توليد شما ميخوابد.
هلدينگ خليج فارس بر همين اساس به اين موضوع فكر ميكند كه بخشي از محصولات مايع خودش را به سمت فرآوردههايي هدايت كند كه كشور نياز دارد و زنجيرههاي جديد در اين حوزه شكل بگيرد تا هم نياز كشور تامين شود و هم اينكه صادرات محصولات مايع را كمتر كنيم، چون با چالش مواجه نشود. در واقع از اين مشكلاتي كه رخ داده فرصت بسازيم. اين موضوعات در دست مطالعه قرار گرفته است. در اين راستا دو تا مگاپروژه يكي در خوزستان و ديگري در عسلويه تعريف شده و بنا شده است كه مطالعات اين دو مگاپروژه انجام شده و مذاكرات و تخصيص خوراكش نيز در حال نهايي شدن است.
در اين پروژهها بخشي از محصولات مايع و گازي پتروشيميهاي هلدينگ خليج فارس را به عنوان خوراك واحدهاي جديد مورداستفاده قرار ميدهيم. اين محصولات مايع و گازي هماكنون صادر ميشوند، ولي ما تصميم گرفتيم از آنها به عنوان خوراك پروژههاي جديد استفاده كنيم تا بخشي از خلاها را پوشش دهيم. علاوه بر آن ما در پتروشيميهاي هلدينگ مقداري اتان در يكي دو سال آينده خواهيم داشت و همچنين بخشي از ال.پي.جي توليدي ما نيز قابل استفاده است يا حتي محصولات مايع ديگري مثل C5+ داريم.
در اين راستا بنا شد واحد اولفيني با ظرفيت بسيار بالا توسط هلدينگ خليج فارس در استان خوزستان احداث شود تا از محصولات اشاره شده به عنوان خوراك خود استفاده كند. در اين واحد الفيني حدود 33 درصد از توليدات مربوط به زنجيره اتيلن است و حدود 17 درصد توليدات آن محصولات زنجيره پروپيلن است حالا ممكن است به پليپروپيلن تبديل شود يا دواتيل هگزانول و... .
علاوه بر اين پروژه، هلدينگ خليج فارس در حال انجام مطالعات ديگري است كه تقريبا رو به اتمام است. طبق اين مطالعات قرار است در پروژهاي بخشي از پروپان توليدي پارس را به پروپيلن تبديل كنيم. يعني برنامهريزي شده است كه يك واحد 600 هزار تني پروپيلن در عسلويه تاسيس شود و البته براي توسعه صنايع پاييندستي آن نيز بايد مطالعات كافي انجام شود.
در واحدي كه قرار است در عسلويه تاسيس شود از تكنولوژي PDH براي تبديل پروپان به پروپيلن استفاده ميشود. در شرايط تحريمي ال.پي.جي جز محصولاتي است كه فروش و صادراتش با مشكلاتي مواجه ميشود.
وقتي هم كه ال.پي.جي را ميفروشيد چون هزينههاي حمل آن به خاطر تحريم بالا ميرود، در نتيجه ارزش افزوده كمتري به همراه دارد. بنابراين يكي از روشهاي تبديل تهديد به فرصت در اين حوزه اين است كه از صادرات ال.پي.جي به استفاده از آن در واحدهاي پتروشيمي حركت كنيم و فرآوردههاي متنوعتر و با ارزش افزوده بالاتري بدست آوريم. در زمينه توليد PET پيشنهاد خاص اينجانب مشاركت شركتهاي بزرگ نساجي در سرمايهگذاري و احداث واحد PET ميباشد و از محصولات آن نيز به عنوان خوراك بهرهمند شوند.
براي احداث واحد PDH تكنولوژي و لايسنس آن را داريد؟ چون گفته ميشود اين لايسنس فقط در اختيار چند شركت آمريكايي است كه در شرايط تحريم در اختيار ما قرار نخواهند داد؟
لايسنس واحد PDH را برخي شركتها در زماني كه تحريم نبوديم خريدهاند. ولي به طور كلي مشكلي از بابت تامين لايسنس PDH وجود ندارد و ميشود آن را به دست آورد و اين گونه نيست كه كار غيرممكن باشد. بلكه ما ميتوانيم از طريق شركتهايي كه زياد معروف هم نيستند، اين لايسنس را به دست آوريم.
منبع: فارس