تلکس پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي: خونريزي براي نفت و بس
یکشنبه، 19 آبان 1398 - 11:11     کد خبر: 45128

در واقع داعش توسط دولت‌هاي قبل از ترامپ با همكاري برخي دول اروپائي نظير انگليس و فرانسه به وجود آمد تا چاه‌هاي نفتي سوريه و عراق را متصرف شوند.
پيام نفت:

به گزارش ايلنا، تحريم‌هاي نفتي آمريكا و همچنين اهدافي كه پشت پرده تجزيه كشورها وجود داشته و دارد موضوعاتي است كه نظر محمود خاقاني را جويا شديم، در ادامه گفت‌وگوي ايلنا را با اين كارشناس حوزه بين الملل انرژي مي‌خوانيد.

- اقدامات آمريكا بابت تحريم‌ها چقدر پشتوانه و اهداف نفتي دارد؟

ترامپ اخيرا يكي از برنامه‌هاي بكلي سري آمريكا در خاورميانه را فاش كرد كه بشدت مورد انتقاد ساختار نظام حاكم اين كشور قرار گرفته است. او عنوان كرده حضور آمريكا در سوريه و عراق براي در اختيار گرفتن چاه‌هاي نفت و گاز است. او همچنين به برنامه بكلي سري آمريكا براي روي كار آوردن دولت‌هاي دست نشانده و نيز پشتيباني از دولت‌هاي دست نشانده در كشورهاي صاحب منابع غني نفت و گاز  شمال آفريقا، خليج فارس، حوزه درياي خزر و آمريكاي لاتين اشاره كرده و عنوان كرده در واقع تحريم‌هاي اقتصادي و به ويژه تحريم صنعت نفت و گاز ايران در منطقه خاورميانه، راه اندازي جنگ داخلي در سوريه و حالا هم مقدمات يك جنگ احتمالي داخلي در عراق را در دست تهيه دارند، تحريم و نزوئلا، حضور نظامي قابل توجه در عربستان، بحرين، امارات و همچنين در آسياي مركزي و قفقاز هم در همين راستا است.

روش تحريم اقتصادي براي تحت فشار گذاشتن ملت‌ها به منظور تسليم در برابر خواسته‌هاي انگليس و آمريكا يك روش نو نيست زماني كه مردم ايران ملي شدن صنعت نفت را جشن گرفته و در تاريخ ثبت كردند، تحت تحريم اقتصادي و حتي محاصره نظامي توسط نيروي دريائي انگليس قرار گرفتند. نيروي دريايي انگليسي‌ نظير همين كاري كه اخيرا در جبل الطارق كردند، هر كشتي كه از ايران نفت صادر مي‌كرد توقيف و نفت آن را هم به نفع خودشان تصاحب مي‌كرد.

فشار اقتصادي ناشي از تحريم‌ها فرصتي را فراهم مي‌كند تا دست نشاندگان دولت‌هائي مثل انگليس و آمريكا بتوانند براي بدست گرفتن قدرت اقتصادي و سياسي مطلق به اقدام و عمل دست بزنند، در ايران كودتاي نظامي كردند و با خفه كردن صداي آزادي و استقلال خواهي مردم منابع نفت و گاز ايران را تصرف كردند. آمريكا در سال 1973  با خانواده آل سعود توافق كرد كه از آنها براي حكومت در عربستان حمايت كند و آنها هم به ازاء بهاي نفت فقط دلار آمريكا از مشتري قبول كنند و بعد در سال 1975 ميلادي با توافقي كه با توليد كنندگان عمده نفت خام اوپك (حكومت‌هاي دست نشانده در كشورهاي عضو اوپك)  نظير رژيم حاكم در ايران بعمل آوردند  بهاي نفت خام اوپك هم  با دلار آمريكا محاسبه  شد كه تا امروز ادامه دارد. در واقع دليل اصلي بين المللي شدن دلار آمريكا مشهور به پترودلار بعنوان يك ارز ذخيره‌اي و تعيين قيمت كالاهاي ديگر نظير طلا هم درهمين راستا صورت گرفت.

شرايط حاضر با آن سال‌ها بسيار متفاوت است، دلار آمريكا كه هيچگونه پشتوانه‌اي ندارد، در خطر از دست دادن نقش خود در اقتصاد جهاني است و به همين منظور يك تصميم بسيار سري كه پس از بحران از هم فروپاشي اعتباري درسال 2008 ميلادي در آمريكا گرفته شد اين است كه بايد براي دلار آمريكا با نفت و گاز طبيعي خام صادراتي آمريكا و تسلط بر منابع نفت و گاز خاورميانه، آسياي مركزي، آمريكا لاتين و غيره يك پشتوانه هيدروكربوري تعريف شود. اكنون ترامپ ناشيگري كرده و اين موضوع را از حالت سري بودن در آورده است و در واقع داعش به همين منظور توسط دولت‌هاي قبل از ترامپ با همكاري برخي دول اروپائي نظير انگليس و فرانسه به وجود آمد تا چاه‌هاي نفتي سوريه و عراق را متصرف شوند.

فداركاري مردم مسلمان سوريه، عراق، ايران، لبنان، يمن و سايرين در منطقه باعث شد كه طرح حكومت خشن اسلامي داعش بعنوان يك دولت دست نشانده آمريكا نظير آل سعود در اين كشورها شكست بخورد. بنابراين، طرح جديدي تعريف شد و اوائل ماه ژوئن سال 2017 با يك كودتاي بي سر و صدا در عربستان بن سلمان را روي كار آوردند و درتاريخ 29 ژوئن 2017 ترامپ رسما" اعلام كرد كه سياست خارجي دولت آمريكا براساس تسلط كامل بر بازار انرژي جهان استوار است. يعني با نفت عربستان و منطقه مي‌خواهند براي دلار يك پشتوانه تعريف كنند كه از سقوط آن جلوگيري كنند. طبيعي است اين سياست با مقاومت‌هائي در ايران و برخي كشورهاي آمريكا لاتين و غيره مواجه شد. آنچه ما امروز در منطقه شاهد آن هستيم ريختن خون براي نفت است و بس. تحريم‌ها، جنگ رواني و سايبري هم در راستاي همين جنگ است.

آمريكا و متحدانش قصد سلطه با همكاري و هماهنگي اصحاب ثروت و قدرت در كشورهاي صاحب منابع غني نفت وگاز دارند و دلسوزان، آزاديخواهان و استقلال خواهان در اين كشورها هم مقاومت مي‌كنند. بنابراين تحريم‌هاي اقتصادي اينگونه طراحي شده‌اند كه ملت ايران و ساير ملت‌هاي تحت تحريم تسليم شوند. 

-آمريكا ميزان صادرات نفت خود را از 500 هزار تا 3 ميليون بشكه رسانده آيا مي‌توان گفت به بهانه تحريم بدنبال تصاحب بازار كشورهايي مثل ايران است؟

اين كارشناس اقتصاد بين الملل درباره برنامه امريكا براي تصاحب بازارهاي نفتي ايران منجمله كره و ژاپن گفت: نفت خام توليدي در آمريكا از نوع بسيار نفت خام سبك است افزايش حجم صادرات نفت ايالات متحده به اين دليل است كه نفت خام توليدي داخلي آمريكا در داخل آمريكا قابل مصرف نيست و پالايشگاه‌هاي اين كشور بيشتر به نفت خام سنگين نياز دارند. يكي از دلائل توجه و فشار آمريكا به ونزوئلا، عراق، سوريه و ايران هم از بابت نوع نفت خام توليدي دراين كشورها است. بنابراين برخلاف آنچه گفته مي‌شود كه آمريكا درتوليد نفت خام خودكفا شده است، بايد گفت نخير، اينطور نيست و آمريكا به نفت خام خاورميانه به ويژه عراق ، سوريه ، ليبي و ايران و يا در آمريكاي لاتين به نفت خام ونزوئلا نياز دارد و سعي دارد با روي كار آوردن دولت‌هاي دست نشانده دراين كشورها بر منابع غني هيدروكربوري تسلط كامل پيدا كند.

نكته قابل توجه اين است كه بازارهاي شرق نظير كره و ژاپن هم نياز به نفت خام سنگين دارند و آمريكا بدليل اينكه نمي‌تواند نفت خام بسيار سبك توليدي در كشور خود را مورد استفاده قرار دهد، با قيمت‌هاي ترجيحي به بهانه جايگزين كردن نفت خام ايران به اين كشورها مي‌دهد و آنها هم نفت خام سبك آمريكا را با نفت خام سنگين خاورميانه امتزاج و مورد استفاده قرار مي‌دهند. يكي از دلايلي كه گفته مي‌شود قيمت‌هاي نفت خام بطور مصنوعي و دستكاري شده در بازار در سطح كنوني هستند همين است كه توليد نفت خام و صادرات نفت خام آمريكائي را اقتصادي نشان بدهد، درحاليكه بنظر برخي از كارشناسان چنانچه شرايط بازار تغيير كند و مثلا ايران و عراق و برخي ديگر از كشورها متحد شوند تسلط آمريكا و آل سعود در بازار بطور جدي مورد سئوال خواهد بود.

-از سوي ديگر مي‌بينيم عراق مي‌خواهد ميزان توليد نفت خود را تا 8 ميليون بشكه افزايش دهد، آيا مي‌توان گفت امريكا با ايجاد درگيري در اين كشور بدنبال تحت الشعاع قرار دادن اين برنامه عراق است؟

درمورد عراق بايد توجه ويژه كرد. طبيعي است كه نيروهاي حزب بعث عراق همانطور كه با داعش همكاري داشتند پشت پرده مورد حمايت اروپا، تركيه، آمريكا و حتي روسيه قرار دارند. يادآوري كنيم كه در جنگ تحميلي هشت ساله رژيم بعثي صدام حسين عليه نظام جمهوري اسلامي ايران تقريبا همه ابر قدرت‌هاي آن زمان با صدام حسين همكاري داشتند. زيرا پيروزي انقلاب اسلامي درايران و روي كار آمدن يك نظام مردم سالاري تمامي معادلات و توافقات منطقه‌اي و تقسيم‌هائي كه بين كشورهاي پرزور آن زمان بعمل آمده بود را برهم زد.

درباره عراق هم بين كشورهاي پرزور كه در ظاهر با هم دشمن يا رقيب هستند توافق‌هاي ويژه‌اي صورت پذيرفته است. شركت انگليسي بي پي BP، شركت ملي فلات قاره چين CNOOC، شركت ملي نفت چين CNPC  ، شركت چند مليتي ثبت شده در امارات متحده نفتي بنام دراگون اويل، شركت با سهام‌داران خارجي و مصري بنام شركت جنرال پتروليوم EGPC، شركت ايتالياني Eni، شركت آمريكائي اگزون موبيل ExxonMobil، شركت روسي گازپروم Gazprom، شركت ژاپني Inpex، شركت ژاپني Itochu ، شركت ژاپني جاپكس Japan Petroleum Exploration Company (Japex) ، شركت گاز كره Kogas (Korea Gas Corporation) ، شركت چند مليتي ثبت شده در كويت بنام Kuwait Energy (KEC) ، شركت روسي Lukoil، شركت ثبت شده در پاكستان بنام پاكستان پتروليوم Pakistan Petroleum، شركت پتراميناي اندونزي Pertamina شركت چيني پتروچاينا PetroChina، شركت مالزيائي پتروناس Petronas، شركت روسي روزنفت Rosneft، شركت آفريقاي جنوبي سانونگول Sonangol، شركت فرانسوي توتال Total، شركت تركيه اي تي پي ا او Türkiye Petrolleri Anonim Ortaklığı (TPAO) و سايرين شركت‌هايي هستند كه در عراق فعالند. درحال حاضر اينگونه مطرح است كه 450 ميليارد دلار از درآمد هاي نفتي عراق گم شده است، سوال اين است كه چه كساني در عراق درآمد نفتي دارند؟

آنچه امروز در عراق شاهد آن هستيم يك نارضايتي عمومي از وضع موجود است كه بنظر مي‌رسد در رقابتي كه براي روي كار آوردن يك دولت دست نشانده بين ذيفع‌هاي درگير در صنعت نفت و گاز عراق پيش آمده و به ويژه آمريكا، انگليس و فرانسه و بطور كلي غربي‌ها مايل نيستند بين عراق و ايران اتحادي به وجود بيايد و از نارضايتي و بي‌اطلاعي مردم هر يك سعي دارند به نفع خودشان سود ببرند. بايد منتظر ماند و ديد كه مردم عراق چه خواهند كرد؟ بنابراين افزايش توليد نفت خام عراق بيشتر از اين زاويه بايد مورد توجه قرار بگيرد كه سرمايه گذاران درصنعت نفت عراق سعي دارند هرچه زودتر و در زمان كوتاه‌تر سرمايه گذاري‌شان را با سود كلاني با صادرات نفت بيشتر از عراق بدست بياورند و متاسفانه بخش فاسد واختلاس‌گر در عراق بصورت دست نشانده عمل مي‌كند.

در هر حال بعيد است آنگونه كه عنوان مي‌شود توليد نفت خام عراق به هشت ميليون بشكه در روز دركوتاه مدت و ميان مدت برسد. طبيعي است كه ميزان سرمايه گذاري را هم شرايط موجود و ادامه ناامني در عراق كاهش خواهد داد. آمريكا در عراق ديگر به تنهائي نقش‌آفرين نيست و بايد با ديگران از جمله ايران وارد مذاكره شود.

در كل مي‌توان گفت غرب بدنبال تجزيه كشورها است تا منابع نفتي بين كشورها تقسيم شود؟

از قديم انگليسي‌ها در منطقه خاورميانه سياستي را تعريف كرده بودند كه درحال حاضر كشورهاي غربي بطور جمعي به اين سياست اعتقاد داشته و در دست اجرا دارند و آنهم سياست تفرقه بيانداز و حكومت كن، است. جدا كردن و فرقه فرقه كردن كشورها به بخش‌هاي كوچكتر طبيعي است كه منافع غرب را به خوبي جواب مي‌دهد و آنها مي‌توانند برسلطه خودشان درمنطقه بيافزايند.

-ما تجربه جدا شدن آذربايجان و بحرين را در دوران قاجار و پهلوي از كشورمان داشته‌ايم اگر اينگونه نبود چقدر ماهيت نفتي و استراتژيك ايران در منطقه تقويت مي‌شد؟ چه اهدافي پشت پرده اين موضوعات بود؟ 

 هر زمان كه دركشور ما افراد كوچك انديش و خودخواه و مستبد و ديكتاتور زمام امور را بدست گرفتند براي حفظ قدرت و بقاي حكومت‌شان بخش‌هائي از سرزمين‌مان را معامله كردند، اكنون نيز ترامپ هم علاقه دارد، اينگونه افراد زمام امور را بدست بگيرند كه اهل معامله براي بقاي خودشان باشند. درزمان قاجار اين اتفاق افتاد و بخشي از آذربايجان از سرزمين مادري جدا شد. دليل اصلي هم نفت بود. چون درآن روزگار رقابت بين امپراطوري‌هاي روس و انگليس بود و انگليسي‌ها كه نگران از دست دادن قدرت و تسلط شان در هند بودند با روس‌ها توافق كردند و قاجارها هم براي بقاي سلطنت‌شان تن به ذلت دادند. همين اتفاق درباره بحرين در زمان حكومت پهلوي تكرار شد. روس‌ها در آن دوران و بعد شوروي سابق از نفت و گاز آذربايجان براي توسعه اقتصاد و امپراطوري‌شان بهره بردند و انگليس‌ها با همكاري آمريكائي‌ها امروز بحرين را به يكي از بزرگترين بايگاه‌هاي دريائي نظامي در جهان تبديل كرده‌اند. اقليتي را درآنجا حاكم كرده‌اند و با قتل، زنداني كردن و خفه كردن هر صداي آزاديخواهي سعي دارند در منطقه تفرقه انداخته و حكومت كنند و منابع غني نفت و گاز منطقه را به غارت ببرند.

امروز ايران مي‌تواند دست به يك انقلاب انرژي بزند و در چارچوب همكاري‌هاي انرژي منطقه‌اي ارز جديدي را براي تجارت انرژي با همكاري كشورهاي آسياي مركزي، كشورهاي ساحلي درياي خزر و قفقار تعريف كند كه خوشبختانه اخيرا دولت دوازدهم به اين موضوع توجه كرده و توافقاتي را نهائي كرده‌اند.

نهايتا اين نكته را مورد توجه قرار مي‌دهم كه آمريكا دچار بحران شده و به نظر مي‌رسد سياست‌هاي دول قبل و امروز ترامپ با بن بست مواجه شده‌اند. حوادث اخير در شيلي، لبنان، عراق و ساير كشورها حاكي از آن است كه مردم عليه دولت‌هاي وابسته به دول خارجي حساس شده‌اند و به همين دليل بنظر مي‌رسد كه در بازنگري سياست‌ها آمريكا و متحدانش دنبال كساني مثل صدام حسين و ديكتاتورهاي ديگر مي‌گردند كه زمام امور دراين كشورها را بدست آنها بسپارند. من معتقدم كه ايران مي‌تواند با شفاف سازي اقتصاد، نظام بانكي، نظير اجرائي كردن قوانين مبارزه با پولشوئي و مبارزه با تروريسيم الگوي خوبي براي مردم كشورهاي همسايه باشد.


برگشت به تلکس خبرها