تلکس پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي: امام موسي صدر چگونه از اعدام جلال الدين فارسي جلوگيري كرد؟ / صادق طباطبايي: «فارسي» مرتبا گزارش هايي عليه امام موسي صدر براي امام خميني مي فرستاد / حاج آقا مصطفي مشي آقاي صدر را اين‌گونه تعبير مي‌كرد كه ايشان اعتقادي به مبارزه ندارد / بني صدر و جبهه ملي سوم هم بدشان نمي آمد امام موسي را تخطئه كنند
یکشنبه، 10 شهریور 1398 - 19:44     کد خبر: 44904

پيام نفت:
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
پس از انقلاب كه به اسناد سفارت ايران در لبنان دسترسي پيدا كرديم سرنخ اغلب جزواتي را كه منتسب به ايشان و بر اساس اطلاعات ايشان بود در آن‌جا يافتيم. يكي دو بار من و قطب‌زاده با او صحبت كرديم. پس از جلسه به قطب‌زاده گفتم: اگر هركس ديگري جاي من بود آن‌چنان تحت تاثير قرار مي‌گرفت كه به آقاي صدر لعن و نفرين مي‌كرد.
پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :

جلال‌الدين فارس از هيچ كوششي عليه امام موسي صدر فروگذار نكرد/ ديدار امام موسي صدر با پاپ عامل انتقال امام خميني از تركيه به عراق بود

سرويس تاريخ «انتخاب»: مرحوم صادق طباطبايي، خواهرزاده امام موسي صدر و برادر همسر مرحوم حاج سيد احمد خميني، در جلد دوم خاطرات خود از گروهي از مبارزين انقلابي ايران در لبنان سخن گفته كه به شدت با امام موسي صدر مخالف بودند و مي‌كوشيدند ذهنيت امام را نسبت به ايشان مشوش كنند. از آن جمله جلال‌الدين فارسي كه نخستين كانديداي حزب جمهوري اسلامي براي اولين دور انتخابات رياست‌جمهوري در ايران بود، اما بعد به خاطر اين‌كه محل صدور شناسنامه‌اش افغانستان بود و نه ايران، پيش از ورود به دور رقابت‌ها از اين عرصه حذف شد.

به گزارش «انتخاب»، در ادامه گزيده‌هايي از خاطرات مرحوم صادق طباطبايي را درباره مخالفان ايراني امام موسي صدر مي‌خوانيد:

بدون مبالغه آقاي [جلال‌الدين]فارسي از هيچ كوششي عليه آقاي صدر فروگذاري نكرد. پس از انقلاب كه به اسناد سفارت ايران در لبنان دسترسي پيدا كرديم سرنخ اغلب جزواتي را كه منتسب به ايشان و بر اساس اطلاعات ايشان بود در آن‌جا يافتيم. يكي دو بار من و قطب‌زاده با او صحبت كرديم. پس از جلسه به قطب‌زاده گفتم: اگر هركس ديگري جاي من بود آن‌چنان تحت تاثير قرار مي‌گرفت كه به آقاي صدر لعن و نفرين مي‌كرد.

در يك درگيري، دولت لبنان حكم اخراج چند نفر از ايراني‌ها از جمله آقاي فارسي را صادر كرد. ساعت ۱۲ و نيم شب به آقاي صدر اطلاع دادند كه بر اساس حكم يك دادگاه، فردا صبح قرار است اين افراد از لبنان اخراج شده و احتمالا تحويل حكومت ايران داده شوند. آقاي صدر شبانه با رئيس‌جمهور لبنان (شارل حلو) تماس گرفتند و گفتند چنين حكمي براي امضا پيش شما آمده، آن را امضا نكنيد تا فردا صبح شما را ببينم. فردا صبح دوباره تماس گرفتند و گفتند: «اين‌ها در ايران فعاليت‌هايي داشته‌اند البته من در حكم دادگاه مداخله نمي‌كنم، اما تحويل دادن آن‌ها به ايران منجر به اعدام آن‌ها خواهد شد، اجازه بدهيد اين‌ها به سوريه بروند، من هم تلاش مي‌كنم كه سوريه از ورود آن‌ها ممانعت نكند.» پس از آن آقاي صدر با مقامات سوري تماس گرفتند و اظهار داشتند كه «اين افراد البته شلوغ هستند و شلوغ مي‌كنند، اما مخل امنيت شما نيستند، اين‌ها در تبعيد و خارج از وطن هستند و مبارزه مي‌كنند.» بعد هم كمك‌هايي به اين افراد كردند. اما همين قضيه را آقاي فارسي تحريف كرد و در يك اعلاميه‌اي عنوان كرد كه اخراج اين افراد از لبنان زير سر آقاي صدر و تشكيلات ايشان بود. زيرا باور داشت در صورت حضور ايشان در لبنان كسي طرف آقاي صدر نمي‌رود و يا ايراني‌هايي كه مي‌آيند به سوي دكتر چمران كشيده نمي‌شوند؛ لذا براي رهايي از اين مخمصه آقاي صدر ترتيب اخراج آنان را داده است تا بي‌رقيب! باشد.

در يك مقطعي آقاي فارسي مرتبا گزارش‌هايي براي امام مي‌فرستاد و سعي داشت ذهن امام را نسبت به آقاي صدر مشوش كند. علاوه بر اين او و برخي افراد سعي مي‌كردند از طريق حاج آقا مصطفي نظر امام را درباره آقاي صدر تحت تاثير قرار دهند. حاج آقا مصطفي داراي ديدگاه‌هاي خاصي بود و بيش‌تر در فكر جا انداختن مرجعيت علي‌الاطلاق امام، هم در ايران و هم در كل عالم تشيع بود. خودش صراحتا به من گفت كه گله ما از آقاي صدر اين است كه او در لبنان آقاي خويي را به عنوان مرجع معرفي كرده است. همين انتقاد را نسبت به شهيد سيد محمدباقر صدر هم مطرح مي‌كرد. البته امام موسي صدر نهايت اشتياق و علاقه را به امام داشت و براي رهايي ايشان از تبعيد در تركيه تلاش‌هاي گسترده‌اي انجام داد. از آن جمله ديدار و ملاقات با پاپ در واتيكان بود، كه به عقيده مرحوم آيت‌الله العظمي خويي مهم‌ترين عامل انتقال، اما از تركيه به عراق بود. امام صدر مي‌گفت: در باب مرجعيت عالم تشيع چهره‌هاي شناخته‌شده در اين منطقه آقايان سيد عبدالهادي شيرازي، حكيم و خويي هستند، و آقاي خميني آن‌طور كه در ايران شناخته شده، براي شيعيان خارج از ايران شناخته شده نيستند. اگر من ايشان را آن‌طور كه مورد نظر آقايان است مطرح كنم، يك حالت تصنعي دارد و در شأن ايشان نيست. مردم بايد به مرور با مسائل ايران آشنا شوند. اكثر شيعيان لبنان به دليل اقدامات روحانيون درباري و تبليغات سفارت ايران و عوامل ديگر تصويري كه از شاه دارند، غير از تصويري است كه شما از شاه داريد. آن‌ها شاه را به عنوان يك زمامدار و رئيس يك حكومت شيعه مي‌شناسند و براي او قداست قائل هستند. عوامل رژيم شاه در لبنان اين‌گونه تبليغ كرده‌اند كه او خيلي خواهان نجات شيعيان از فقر و بدبختي است. ولي صدر به دليل خصومت‌هاي خانوادگي مانع اين است كه شاه به شما كمك كند. آقاي صدر مي‌گفت: من در اين چند جبهه بايد بجنگم و اين افكار را عوض كنم. از جمله مطالبي كه آخوند‌هاي درباري – به تعبير امام – مي‌گفتند اين بود كه چه معني دارد يك روحاني ايراني بلند شود و بيايد به لبنان و رهبري شيعيان را بر عهده بگيرد؟ از اين تحريكات عليه امام موسي صدر زياد بود؛ بنابراين محذوراتي كه آقاي صدر به ويژه در اوايل ورود امام به نجف داشتند، اقتضا مي‌كرد نتوانند بحث مرجعيت مطلق امام را مطرح كنند.

اما كساني، چون حاج آقا مصطفي و برخي مبارزين ايراني مقيم لبنان در كوران مشكلات اين كشور نبودند و توقعات خاصي را داشتند. حاج آقا مصطفي مشي آقاي صدر را اين‌گونه تعبير مي‌كرد كه ايشان اعتقادي به مسائل سياسي و مبارزه ندارد و صرفا از نزديكي با مراجع بهره‌برداري مي‌كند. برخي از دوستان حاج آقا مصطفي مانند آقاي زيارتي (سيد حميد روحاني) از مخالفين آقاي صدر بودند و تلاش مي‌كردند ارتباط ميان امام و آقاي صدر را خراب كنند. اما اين خرده‌گيري‌ها در ميان بقيه ياران و نزديكان امام نظير آقاي دعايي و دوستانش وجود نداشت.

در ميان گروه‌هاي خارج از كشور، جبهه ملي سوم و آقاي بني‌صدر هرچند بدشان نمي‌آمد كه آقاي صدر را تخطئه كنند و تغذيه اطلاعاتي آن‌ها هم از طريق جلال‌الدين فارسي بود؛ اما روي هم رفته نسبت به آقاي صدر و دكتر چمران محتاطانه‌تر و منصفانه‌تر برخورد مي‌كردند.

منبع: خاطرات سياسي اجتماعي (۲) دكتر صادق طباطبايي؛ لبنان، امام موسي صدر و انقلاب فلسطين، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۲، صص ۱۷۲-۱۷۶

 


برگشت به تلکس خبرها