پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :
مصطفي تاج زاده، معاون سياسي وزارت كشور دولت اصلاحات چندي قبل در اظهاراتي در خصوص آيت الله هاشمي و ارتباط او با جريان هاي سياسي در طول دوره هاي مختلف صحبت كرده است.
به گزارش «انتخاب»، تاج زاده در بخشي از اظهاراتش با اشاره به برخي تندروي ها عليه هاشمي در دهه 70 از سوي جناح چپ گفت: دوستاني از جناح چپ كه نقد آقاي هاشمي ميكردند و اصلا كار آنها بهمصلحت نبود. او همچنين تصريح كرد: اشتباه ما كه چرا در آن فضا سكوت كرديم. درحالي كه بايد به صحنه ميآمديم و اعلام ميكرديم اصلاحات فقط اين افراد و جرياناتي نيستند كه آقاي هاشمي را نقد ميكنند. ما بايد اين موضعگيري را ميكرديم تا معلوم شود در اين قضيه، اصلاحطلبان (جناح جپ) دو ديدگاه دارند.
مهمترين بخش هاي اظهارات تاج زاده كه در ميزگردي با حضور او و غلامحسين كرباسچي بيان و در «مهرنامه» منتشر شده به شرح زير است:
آقاي هاشمي رابطه عاطفي با امام داشت كه هيچكس ديگر (حتي آقاي منتظري) نداشت؛ بنابراين وقتي ديگران ميخواستند مطالبي را با امام مطرح كنند كه خودشان رويشان نميشد، ميگفتند آقاي هاشمي مطرح كند. نمونه آن را زمان بركناري آقاي منتظري ميبينيم كه آقاي هاشمي پيش امام گريه ميكند. تصور نميكنم اگر آقاي بهشتي در آن موقعيت قرار ميگرفت، نزد امام گريه ميكرد.
آقاي هاشمي در موارد متعدد از چهرههاي موثر دو جناح دفاع ميكرد. مثلا آن زمان هم آقاي ناطقنوري و هم آقاي بهزاد نبوي عضو كابينه مهندس موسوي بودند و آقاي هاشمي دو نطق غرا در دفاع از راياعتماد به هر دو نفر ايراد كرد. هر دو جناح هم اين رويكرد را پذيرفته بودند و ميگفتند آقاي هاشمي همين است.
آقاي هاشمي از روز اولي كه به صحنه سياست آمد تا روز آخر (فارغ از مواضع و ديدگاههايي كه داشت) تسليم راي مردم بود.
معتقدم آقاي هاشمي در زمينه توسعه از ما جلوتر بود يعني در اين مورد كه محور حكومت جامعه بايد توسعه باشد و در اين جهت بايد كار كرد. ما با تاخير و پس از او به اين اولويت رسيديم و از اين جهت، فضل تقدم با آقاي هاشمي است. منتها آقاي هاشمي بعد ديگر فروپاشي چپ را نديد و آن، اينكه دموكراسيخواهي، حقوقبشر، تكثر و چندصدايي در حال تبديل شدن به گفتمان غالب جهاني است.
سال گذشته بعد از ردصلاحيت سيدحسن آقا خميني، همين آقاي هاشمي نطقي تاريخي ايراد كرد كه من هم مشابه آن را در زمان مسئوليت ايراد نكرده بودم. اين نطق و مجموعه مواضع دهه آخر عمر آقاي هاشمي، دليل اصلي نزديك شدن دوباره ايشان به جناح چپ و به تعبير دقيقتر، اصلاحطلبان بود. در واقع، ما تا سال ۱۳۶۸ خيلي به آقاي هاشمي نزديك بوديم. بعد از آن تا سال ۷۸ و حتي ۸۴ با فرازونشيبهايي مجموعا از هم فاصله گرفتيم و از سال ۸۴ به بعد، نسبت نزديكتري حتي در مقايسه با سالهاي ۵۷ تا ۶۸ پيدا كرديم.
انصافا بايد گفت: آقاي هاشمي از جنبه فردي و شخصي هيچگاه دنبال انسداد مطلق و تكصدايي در جامعه نبودند. اما اينكه توسعه سياسي برايش اولويت باشد و مثلا بگويد انتخابات شوراها بايد برگزار شود؛ اينطور نبود. اين رويكرد البته در دهه آخر عمر ايشان تغيير كرد. مثلا ميتوان بررسي كرد كه ايشان در اين ۱۰ سال آخر چندبار درباره ضرورت تحزب و نهادهاي مدني صحبت كرد و با سران احزاب ديدار داشت و مثلا در كل سالهاي ۶۸ تا ۸۴ چقدر؟ من تصور ميكنم آمار اين ۱۰ سال، چندينبرابر آن ۱۶ سال خواهد بود.
من هم معتقدم كه در مجموع، تلقي غالب عمومي از راي آقاي خاتمي، نفي آقاي هاشمي نبود. پيام راي دومخرداد «تغيير» بود؛ اما اين تغيير بهمعناي ضديت با آقاي هاشمي نبود. شعار آقاي خاتمي هم «فرداي بهتر» بود؛ معناي اين شعار هم، نفي امروز نبود. گفتمان آقاي خاتمي هم اين بود كه در تمام صحبتهاي خود از خدمات تمام دولتها از زمان مهندس بازرگان تا آقاي هاشمي قدرداني كرد.
اگر بخواهيم روابط اصلاحطلبان را با آقاي هاشمي بعد از دومخرداد بررسي كنيم؛ سه اشتباه اصلي ديده ميشود:
اول، دوستاني از جناح چپ كه نقد آقاي هاشمي ميكردند و اصلا كار آنها بهمصلحت نبود.
دوم، اشتباه ياران و نزديكان آقاي هاشمي كه اين نقدها را به كل اصلاحات تعميم دادند و آقاي هاشمي را در تقابل با اصلاحات تعريف كردند.
سوم، اشتباه ما كه چرا در آن فضا سكوت كرديم. درحالي كه بايد به صحنه ميآمديم و اعلام ميكرديم اصلاحات فقط اين افراد و جرياناتي نيستند كه آقاي هاشمي را نقد ميكنند. ما بايد اين موضعگيري را ميكرديم تا معلوم شود در اين قضيه، اصلاحطلبان (جناح جپ) دو ديدگاه دارند.
قبول ندارم كه برخورد با آقاي هاشمي را جناح چپ در مجلسششم باب كرد. سالها قبلتر، جناح راست در مجلسچهارم چنان عليه آقاي هاشمي سمپاشي كرده بود كه نقريبا آقاي هاشمي در مجلس گريه كرد و از وضعيت زندگي، خانواده، سابقه و شرايط خود گفت. يعني، چنان گزارشي داد كه دل آدم را كباب ميكرد و اين سوال را به ذهن ميآورد كه چرا با آقاي هاشمي بايد چنان برخوردي بكنند كه ايشان مجبور به طرح چنين مطالبي شود؟
از دور دوم انتخابات ۸۴. ما پيچ بزرگي را پشت سر گذاشتيم. يعني، همه آن نيروهايي كه زماني منتقد آقاي هاشمي بودند؛ در دور دوم از آقاي هاشمي حمايت كردند. بعد از آن، من ياد ندارم كه هيچجا آقاي هاشمي از ما نقد كرده باشد؛ بنابراين، همراهي ما فقط از ۸۸ نبود. ۸۸ اوج گرفت؛ چون جنبش اجتماعي ايجاد شده بود. ۸۸ در مردمي شدن آقاي هاشمي موثر بود. ۸۴ در پختگي و سياستورزي ما كمك كرد؛ به اين معنا كه ديديم ما بايد مسير واحدي را پيدا كنيم. چون خطر كل جامعه را تهديد ميكند. نهتنها اصلاحطلبان جناح چپ، بلكه مهندس سحابي و نهضت آزادي هم از آقاي هاشمي حمايت كردند. نهضت آزادي كه سال ۷۶ با وجود حضور آقاي خاتمي، راي سفيد داده بود؛ سال ۸۴ به آقاي هاشمي راي داد.
آقاي هاشمي به دليل رفتار مثبت و مردمي و اينكه متوجه شد چه اتفاقي در ايران افتاده و چه جنبشي به راه افتاده و مطالبات مردم چيست؛ به جايي رسيد كه من به جرات ميتوانم بگويم اگر در سال ۱۳۹۲ تاييد ميشد، در رايآوري ركورد ميزد. يعني از موقعيت سال ۸۴ كه همه خود را برابر هاشمي برنده فرض ميكردند؛ ظرف هشت سال در ۹۲ به درجهاي از پايگاه اجتماعي رسيد كه براي مقابله با او، چارهاي جز ردصلاحيت نماند.
متن كامل ميزگرد مذكور با عنوان «هاشميرفسنجاني و جريانهاي سياسي» با حضور تاج زاده و كرباسچي از اينـــــجا قابل مشاهده است.