تلکس پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي: ميرمحمود موسوي: حصر در جاي خود قرار دارد؛ درِ كوچه اختر هنوز قفل است؛ كليدش هم در دست ديگران قرار دارد / اجازه خروج ندارند؛ اجازه تماس هم جز با فرزندان و اقوام درجه يك ندارند / برخلاف اظهارات آشنا، اصل و مغز حصر محكم به جاي خودش باقي است و تنها يك پوسته تغيير كرده
یکشنبه، 25 آذر 1397 - 21:43     کد خبر: 44496

پيام نفت:
نمي‌دانم آقاي آشنا چرا اين صحبت را مطرح مي‌كنند. شايد هم گزارش‌هاي نادرستي به ايشان و آقاي روحاني منتقل مي‌كنند. اميدوارم ايشان گزارش‌هاي نادرست را به جامعه منتقل نكند. اين مثل نمك بر زخم پاشيدن است. خير، حصر در جاي خود قرار دارد و در آن خانه در كوچه اختر روي ميرحسين و رهنورد هنوز قفل است و كليدش هم در دست ديگران قرار دارد. اجازه خروج ندارند. اجازه تماس جز فرزندان و اقوام درجه يك ندارند. آيا منظور آقاي آشنا از اينكه فقط پوسته مانده اين است؟ برخلاف گفته آقاي آشنا واقعيت آن است تنها يك پوسته تغيير كرده است. اصل و مغز حصر محكم به جاي خودش باقي است.

 

ميرمحمود موسوي در باره موضوعات مختلفي مصاحبه كرده است.

بخش‌هايي از مصاحبه را مي خوانيد.

اين روزها صحبت زيادي درباره fatf و cft به گوش مي‌رسد و جنجال‌هايي هم درباره تصويب يا عدم تصويب آن مطرح مي‌شود. اين لوايح چه ويژگي‌اي دارند كه اين‌قدر حاشيه‌آفرين شده‌اند؟ اساسا تصويب يا عدم تصويب آنها چه سود و زياني مي‌تواند براي ما داشته باشد؟

اين سوال دو نكته دارد؛ يك نكته اين است كه اين مبحث جهاني است و تنها به يكي، دو كشور محدود نمي‌شود، در واقع مربوط به كل جامعه جهاني است. به عبارت ديگر كشورهاي مختلف به يك فهم مشترك رسيده‌اند. حالا كه همه ناچار هستند در جامعه جهاني در كنار هم زندگي كنند بايد مبتني بر يكسري قواعد و مقررات مشترك رفتار كنند. مانند قوانين راهنمايي و رانندگي كه همه بايد آن را رعايت كنند، چراكه در غير اين صورت زندگي در جامعه جهاني ممكن نخواهد بود و جنگ جاي صلح را خواهد گرفت. بدون آنكه وارد جزييات اين قواعد بشوم كه حتما يك كار تخصصي است و در اين حوزه يك اقتصاددان بايد درباره آن نظر دهد من به لحاظ سياسي توضيح مي‌دهم. ما اگر تصميم گرفتيم (كه گويا اين تصميم را سال‌ها پيش گرفته‌ايم) عضوي از اعضاي اين جهان فعلي باشيم ناچاريم توافق‌هاي بين‌المللي را در كنار مصالح ملي درنظر بگيريم و سازوكاري فراهم كنيم كه اين دو در كنار يكديگر بتوانند به پيش بروند. هم بايد مصالح خود را در نظر بگيريم و هم مقررات بين‌المللي. البته در اين مجموعه بايد به اين مطلب مهم هم توجه كنيم كه ساير كشورها چه رفتاري داشته‌اند.

گاهي اوقات وقتي چنين موضوعاتي در داخل كشور ما به يك موضوع جنجالي تبديل مي‌شود به اين فكر مي‌كنم كه آيا در 200 كشور ديگر هم وقتي به چنين موضوعاتي مي‌رسند آيا آنها هم چنين جنجال‌هايي دارند؟ يعني آيا در نمازهاي جمعه تركيه و پاكستان و مساجد هند و عربستان هم اين موضوعات مطرح مي‌شود و ائمه جمعه به اين مباحث مي‌پردازند؟ يا توجه به اين دارند كه چنين موضوعاتي تكاليف و اختيارات دولتي است كه با انتخاب مردم روي كار آمده‌ و بايد متخصصان به آن بپردازند؟ من البته هيچگاه به پاسخ اين سوال نرسيدم. بايد بگويم اين يك حقيقت است كه مسائلي در كشور ما مطرح مي‌شود كه در دنيا بي‌بديل است.

بخش دوم پاسخم را با طرح اين سوال آغاز مي‌كنم كه «چرا اينقدر موضع‌گيري و حساسيت نسبت به اين مسائل نشان داده مي‌شود؟» مدتي است به اين موضوع فكر مي‌كنم كه آيا تمام بحث‌هايي كه در قالب موافق و مخالف در وصف اين مسائل مطرح مي‌شود آيا يك سناريو نيست؟! دايم از خودم سوال مي‌كنم آيا اين مباحث براي مشغول نگاه داشتن اذهان مردم نيست؟ قبول دارم كه عده‌اي به عنوان اصلاح‌طلب، عده‌اي به عنوان اصولگرا و عده‌اي هم در قالب دلواپس و نگران هر كدام به اين مباحث مي‌پردازند، دانسته يا نادانسته بازيكناني در يك زمين فوتبال هستند كه مردم را براي تماشا به دور آن زمين جمع مي‌كنند. جار و جنجال‌هايي كه مي‌شود، در حد اين موضوع نمي‌بينيم، براي همين ذهنم به سمت اين سوال كشيده شد كه آيا اين يك سرگرمي است؟

موضوع خيلي ساده است؛ يك دسته قواعد و مقررات در سطح بين‌الملل مطرح مي‌شود. ما بايد به اين قواعد توجه كنيم. بايد كارشناسان درباره آن نظر بدهند؛ به اين معناكه وزارت خارجه، وزارت اقتصاد و مجلس درباره آن اعلام نظر كنند. پس جايي براي جنجال، آن هم از سوي دستگاه‌هاي غير مرتبط و نهادهاي غيررسمي و همچنين روزنامه‌ها و رسانه‌هايي كه داراي خط و ربط مشخص دارند، باقي نمي‌ماند؛ لذا اين جنجال‌ها معناي ديگري دارد و نمي‌تواند بي‌دليل باشد. خوش‌بينانه نگاه كنيم مشغول كردن مردم است و بدبينانه نگاه كنيم مي‌رسيم به ترس عده‌اي كه نگرانند اگر پاي شفافيت به ميان بيايد منافع‌شان تحت تاثير قرار بگيرد. من نمي‌خواهم كسي را متهم بكنم. البته خود آقايان ادعا مي‌كنند خيلي شفاف هستند، هرچند ما اين شفافيت را نمي‌بينيم و احتمالا اين شفافيت تنها نزد خودشان مشهود است.‌ اي كاش شفافيت به يك ترتيبي بود كه مردم مي‌ديدند اين پول‌ها كجا است و به كجا مي‌رود.

پس شما نيز مانند ظريف اعتقاد داريد پولشويي در كشور وجود دارد و عده‌اي منفعت‌شان در عدم شفافيت است؟

من همانطور كه قبلا هم اشاره كردم تمام استنادم به صحبت‌هاي سخنگوي قوه قضاييه است؛ همانطور كه گفته مي‌شد مسائل اقتصادي ما داراي مشكلات عديده‌اي است؛ يا با توجه به گفته رييس‌جمهور و وزرا ما داراي مشكلات بسياري هستيم. همين يك مورد كوچك و ناقابل را توجه كنيد. 30 هزار ميليارد تومان از جيب مردم برداشته شده و به موسسات مالي و اعتباري براي پرداخت بدهي صاحبان سپرده اين موسسات داده شده. از كجا اين مقدار پول پرداخت شده است؟ من تصور نمي‌كنم آقاي روحاني اين‌قدر پولدار باشد و فكر هم نمي‌كنم هيچ‌كدام از وزرا نيز اين مقدار پول داشته باشند. سوال اينجاست كه اين پول از كجا و با كدام مجوز برداشت شده است؟ سوال ديگر اينكه اين پول‌ها به چه كساني داده شد و چرا پرداخت شده؟ مهم‌تر از همه آن پول‌هايي كه گم شد كجاست؟ اصل مطلب همين‌جا است كه اين پول‌ها چرا گم شد؟ سوالي كه پاسخش و ريشه‌اش فقط با شفافيت به دست مي‌آيد و انتظار مي‌رود قوه قضاييه به اين موضوعات بپردازد. اين روزها كه صحبت از اعدام‌ متهم اقتصادي به ميان مي‌آيد خيلي‌ها به ويژه در فضاي مجازي ابهاماتي درباره آنها مطرح مي‌كنند و حتي برخي مي‌گفتند اين اعدام‌ها براي آن است كه اين شفافيت مد نظر جامعه وجود ندارد. يعني اگر شفافيت وجود داشت مردم آن را مي‌ديدند و قانع مي‌شدند اما امروز قانع نشده‌اند و دايما مي‌پرسند بر سر آن 30 هزار ميليارد يا ميلياردها پول‌هاي ديگر كه گم شد چه آمده است؟! بنابراين در پاسخ به اين سوال كه آيا پولشويي وجود دارد يا خير، بايد بگويم من چون در دستگاه‌هاي اجرايي نيستم نمي‌توانم در اين رابطه توضيح بدهم. من مي‌توانم مثل همه مردم توضيح بخواهم و اين وظيفه قوه قضاييه است كه توضيح بدهد.

آقاي موسوي به هر حال اسم شما با ميرحسين موسوي پيوند خورده است و نمي‌شود با شما صحبت كرد و از حصر نپرسيد. آقاي آشنا مشاور فرهنگي رييس‌جمهور گفته‌اند از حصر فقط يك پوسته باقي مانده است. آيا اين صحبت صحت دارد؟ آيا گشايشي در حصر حاصل شده است؟

نمي‌دانم آقاي آشنا چرا اين صحبت را مطرح مي‌كنند. شايد هم گزارش‌هاي نادرستي به ايشان و آقاي روحاني منتقل مي‌كنند. اميدوارم ايشان گزارش‌هاي نادرست را به جامعه منتقل نكند. اين مثل نمك بر زخم پاشيدن است. خير، حصر در جاي خود قرار دارد و در آن خانه در كوچه اختر روي ميرحسين و رهنورد هنوز قفل است و كليدش هم در دست ديگران قرار دارد. اجازه خروج ندارند. اجازه تماس جز فرزندان و اقوام درجه يك ندارند. آيا منظور آقاي آشنا از اينكه فقط پوسته مانده اين است؟ برخلاف گفته آقاي آشنا واقعيت آن است تنها يك پوسته تغيير كرده است. اصل و مغز حصر محكم به جاي خودش باقي است.

منبع: اعتماد


برگشت به تلکس خبرها