«براي سال 1400 نامزد اصلاحطلبان احتمالا جهانگيري و نامزد اصولگرايان احتمالا لاريجاني خواهد بود» اين جمله عبدا... ناصري تحليلگر سياسي اصلاحطلب است كه ديروز بيان كرد. كانديداتوري جهانگيري و لاريجاني براي انتخابات رياست جمهوري چندان دور از ذهن نبود و تا پيش از اين هم گمانهزنيهاي ديگر ي درباره حضور اين دو شخصيت براي انتخابات 1400 شده بود اما نكته قابل تامل آن است كه پيروزي هر يك از اين دو شخصيت به معناي پيروزي جريان اصلاحات است كه دلاليل آن در ادامه ميآيد.
«براي سال 1400 نامزد اصلاحطلبان احتمالا جهانگيري و نامزد اصولگرايان احتمالا لاريجاني خواهد بود» اين جمله عبدا... ناصري تحليلگر سياسي اصلاحطلب است كه ديروز بيان كرد. كانديداتوري جهانگيري و لاريجاني براي انتخابات رياست جمهوري چندان دور از ذهن نبود و تا پيش از اين هم گمانهزنيهاي ديگر ي درباره حضور اين دو شخصيت براي انتخابات 1400 شده بود اما نكته قابل تامل آن است كه پيروزي هر يك از اين دو شخصيت به معناي پيروزي جريان اصلاحات است كه دلاليل آن در ادامه ميآيد.
لاريجاني ريشه اصولگرايي
به گزارش روز نو : علي لاريجاني اگر چه يك شخصيت با ريشه اصولگرايي است و ترديدي در اصلاحطلب نبودن او نيست و رفتارهاي اوايل دهه 80 او و ماقبلش از حافظه اعضاي اردوگاه اصلاحطلبي پاك نميشود بهويژه آن هنگام كه رئيس سازمان صداوسيما بود و برنامههايي در مخالفت علني با جريان چپ آن روز و اصلاحطلب امروز پخش ميشد اما پس از آن، رفتار و اظهاراتش نشان از اعتدالي دارد كه در هر دو جريان سياسي مقبول و قابل تحسين است. از همين رو بود كه در انتخابات مجلس 94 مورد حمايت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس قرار گرفت و جريان اصلاحطلب در اين حمايت ترديدي به خود راه نداد. حتي پس از انتخابات مجلس برخي تاكيد داشتند بايد از محمدرضا عارف براي جلوس بر كرسي رياست حمايت شود اما سرانجام لاريجاني بر اين كرسي نشست. در آن برهه صادق زيباكلام اينگونه حمايت از لاريجاني را تشريح كرد: «مجلسي كه لاريجاني در راس آن قرار بگيرد كارايي، نفود و قدرتش خيلي بيشتر از مجلسي است كه عارف در راس آن قرار گيرد.» كرباسچي در قامت دبيركل حزب كارگزاران كه گفته شد نقش عمدهاي در تهيه ليست انتخاباتي اصلاحطلبان داشته است هم گفت: «با مجلسي روبهرو هستيم كه داراي سه ضلع اصلاحطلب، اصولگرا و افراد مستقل است...تجربه به ما ميگويد آقاي لاريجاني بهتر ميتواند از عهده اين گروه در جهت اداره صحيح مجلس برآيد. يك زماني هم هست كه فشارهاي بيروني از ناحيه نهادهاي خارج از مجلس درباره برخي از لوايح و... پيش ميآيد كه باز هم به نظر من ارتباط آقاي لاريجاني به لحاظ سوابق و فعاليتهاي گذشته او در رابطه با اين نهادها بسيار بيشتر است. لاريجاني منطق آنها را درك ميكند و حتي ارتباط شخصي با برخي از آنها دارد. او بهتر ميتواند مجلس را اداره كند به گونهاي كه اين تضادها منجر به گرفتاري نشود. مهم نيست امثال ما ايشان را قبول داشته باشيم يا نداشته باشيم. مهم اين است كه كشور از دعوا و مرافعه به جايي نميرسد. ما بايد با يك مفهومي به ملاكهايي براي تفاهم ملي برسيم. اگر بنا باشد كسي تفاهم ملي ايجاد كند، شخصيتي مثل ايشان بهتر ميتواند در اين جهت حركت كند.» نكته قابل تامل آنجاست كه اصولگرايان پيشبيني حضور لاريجاني در انتخابات 1400 را ميكنند اما تلاشي براي جذب مجدد او به عنوان نفر اول اردوگاه اصولگرايي ندارند كه شايد دليل آن عدم انسجام تشكيلاتي در ميان اصولگرايان باشد كه اختيار انتخاب گزينه انتخاباتي و حمايت از او را ندارند.
جهانگيري كانديداي اصلاحطلبان
اسحاق جهانگيري ريشه اصلاحطلبي با مشي اعتدال و ميانهروي دارد. معاون اول رئيس جمهور گزينه بالقوه اصلاحطلبان در انتخابات سال 1400 تا اين زمان است. او تنها به منافع ملي فكر ميكند و منافع حزبي در درجات بعدي اولويت اوست. از همين رو روحاني بدون ترديد كرسي معاون اولي خود را به نام او زد. در انتخابات رياست جمهوري 96 كانديدا شد اما همگان ميدانستند او قصد رقابت با حسن روحاني را ندارد و كانديداي پوششي است. اما همين حضور غيررقابتياش سبب نگراني دلواپسان شد و كوشيدند در آن برهه با اظهارات و ادعاهايي ميان او و روحاني اختلاف افكني كنند اما درايتها مانع سودي براي دلواپسان شد. زماني كانديداتوري جهانگيري براي انتخابات 1400 جديتر شد كه هجمه دلواپسان به او زودتر از موعد آغاز شد مانند همين ادعاهاي اخير مبني بر تغيير رابط اصلاحطلبان با مقام معظم رهبري. دلواپسان با پخش اين شايعه سعي كردند تا چنين وانمود كنند جهانگيري مورد تاييد سران كشور نيست. چهرهاي كه جهانگيري در انتخابات 96 از خود نشان داد، بهويژه در مناظرهها و سخنرانيهاي آن سال، نشان داد كه لايق معرفي به عنوان كانديداي جريان اصلاحات در سال 1400 است. واهمهاي از كانديداتوري جهانگيري در انتخابات 1400 ميان دلواپسان وجود دارد و آنها از هم اكنون برنامههاي تخريبي خود را آغاز كردند چنانكه نشريه 9دي چندي پيش نوشت:«جهانگيري بيشتر از همه دلربايي كرده و در انتخابات نيز چنان ظاهر شد كه تقريبا اصلاحطلبان مجاب شدند، مهره بعدي براي سرمايه گذاري همين اسحاق جهانگيري است.برهمين اساس، جدايي اسحاق جهانگيري از دولت دوازدهم مثل بمب خبري، پرسر وصدا باشد و مسئوليت آن نيز بر گردن روحاني و يارانش انداخته شود. افزايش اخبار و گزارشهاي روزنامهها و رسانههاي اصلاحطلب از اختلاف جهانگيري و محمود واعظي بهرغم تكذيبيهها مداوم رئيس دفتر رياست جمهوري، نقدهاي بيپرواي اصلاحطلبان از عملكرد دولت و بيتوجهي به وعدهها، همگي نشان از آن دارد كه در پشت پرده طرح مشخصي براي روز خداحافظي جهانگيري از دولت انديشيده شده است.»