چين در حال حاضر از بيشترين جمعيت و بزرگترين ذخيره نقدينگي جهان برخوردار است و رشد اقتصاد آن بسيار بالا است. اكنون كه خبرها حاكي از آنند كه بزرگترين شيل(ذخيره) نفتي جهان در اين كشور كشف شده بسياري از كارشناسان در بهت و حيرت فرورفتهاند. آلن كارول از دانشگاه ويسكانسين ميگويد «حتي با يك ديد محافظهكارانه هم اين شيلهاي تازه كشف شده را ميتوان در بين مهمترين شيلهاي جهان قرار داد». در مطالعهاي كه موسسه انرژيهاي نو پتروچاينا انجام داد، برآورد شد كه ذخيره گاز اين شيلها به تنهايي ميتواند براي بيش از 300 سال نياز اين كشور را برآورده كند.
در اين سالها سرمايهگذاران در جايجاي جهان توانستهاند سودهاي بالايي را از شيلهاي نفتي تازه كشف شده به دست آورند. براي مثال، فعاليت شركت نفتي كوئست كه در ساسكاچوان كانادا فعال است، توانست در كمتر از چهارسال 5700 درصد رشد كند. شركت پتروبنك هم كه در كالگاري فعال است، توانست در كمتر از 5 سال بيش از 1594 درصد رشد پيدا كند؛ اما احتمالا سودهاي به دست آمده از شيل نفتي تازه كشف شده چين با موارد قبلي قابل مقايسه نيست.
انرژي: موضوع مرگ و زندگي
فكر ميكنم لازم به گفتن نيست كه چين گرسنه انرژي است. بر اساس گزارش آژانس انرژي بينالمللي، چين تا آخر سال جاري به بزرگترين مصرفكننده جهان تبديل ميشود. ژونگ خيانگ ژانگ از موسسه شرق-غرب هاوايي ميگويد «موضوع انرژي در چين به يك مساله مربوط به امنيت ملي تبديل شده است».
تعجبي نيست كه تنها در يك ماه، چين 41 ميليارد دلار صرف كرد تا بتواند با كشورها و كمپانيهاي مختلف فروشنده نفت قرارداد امضا كند. اين كشور در سال 2009 روزانه بيش از 240 ميليون دلار نفت وارد كرد. نكته مهم اين است كه تقاضاي اين كشور روز به روز بيشتر ميشود. در واقع رشد اقتصاد چين ادامه خواهد يافت و در آينده قابل پيشبيني، مصرف انرژي آن بسيار افزايش خواهد يافت».
تحولات در چين بسيار سريع اتفاق ميافتد. براي مثال، سال گذشته فروش اتومبيلهاي جديد در چين بيش از 50 درصد افزايش يافت و باعث شد اين كشور (كه تا سي سال پيش تنها 2000 اتومبيل داشت) به يكي از بزرگترين مصرفكنندگان كشور تبديل شود. سال گذشته در كل اين كشور حدود 13 ميليون اتومبيل جديد به فروش رسيد كه ادامه اين روند باعث افزايش قابلملاحظه در مصرف بنزين خواهد شد.
اما از آن مهمتر هزاران كارخانه توليد فولاد، بتن و شيشهاي هستند كه ولعي باورنكردني براي انرژي دارند. سال گذشته پكن يك بسته محرك اقتصادي 586 ميليارد دلاري اعمال كرد كه تقريبا همه آن قرار است در بخش ساختوساز صرف شود. اين امر باعث خواهد شد كه تقاضا براي اين كالاها افزايش يابد.
در واقع به جرات ميتوان گفت وجود يك منبع مطمئن و فزاينده انرژي احتمالا مهمترين عامل تعيينكننده در آينده اقتصادي چين است. چين هر كاري لازم باشد، ميكند تا به اين منبع دست پيدا كند.
در ايالات متحده، صنعت گاز و نفت طي سالهاي گذشته رونق زيادي داشته و تعداد زيادي ميدان نفتي، مورد اكتشاف قرار گرفته است. طبق بررسي زمينشناسي ايالات متحده، ثروتمندترين اين منابع كه در كلورادو است، وسعتي بيش از 4 ميليون جريب دارد. شركتهايي كه در اين منطقه فعاليت كردند به موفقيتهاي زيادي دست پيدا كردهاند. در واقع هر شركتي كه توانست به موقع كار خود را در اين منطقه شروع كند، بعد از مدتي پول خوبي به جيب زد؛ اما اين حوزه نفتي با حوزه نفتي غرب چين قابل مقايسه نيست و از آن به شدت كوچكتر است.
جيال كيان از دانشگاه نفت چين اعلام كرده كه ذخاير بالقوه اين شيل نفتي حدود 428 ميليارد بشكه است. شايان ذكر است كه اين رقم از كل ذخاير اثبات شده در عراق و عربستان صعودي بيشتر است.
اين فقط حكايت نفت اين حوزه است. ذخاير گاز اين شيل ميتواند به تنهايي به كل تقاضاي اين كشور براي سه قرن پاسخ دهد. خلاصه اينكه سودآوري اين حوزه قابل تصور نيست.
در حال حاضر مساله انرژي بين چين و آمريكا به مساله بسيار مهمي تبديل شده است. باراك اوباما و هو جينتو اخيرا يك قرارداد بيسابقه را به امضا رساندند كه طبق آن، امتياز كشف و استخراج منابع چين تنها در اختيار تعداد كمي از بنگاههاي آمريكايي قرار خواهد گرفت.
چين ميتواند اميدوار باشد كه تمام انرژي مورد نيازش را به دست آورده باشد؛ اما چيزي كه چينيها ندارند ابزاري براي استخراج اين نفت است. چينيها فعلا فقط استاد كپي كردند و ميتوانند تقريبا هرچيز را توليد كنند؛ اما از نوآوري قاصرند. ميتوان به جرات گفت كه در تكنولوژيهايي مانند اكتشاف گاز و نفت، چين نسبت به ديگر كشورها عقبتر است.
نوامبر قبل، اوباما به چين سفر كرد. گفته شد كه هدف اصلي اين سفر آنطور كه رسانههاي آمريكايي گزارش دادند، بحث در مورد «تغييرات آبوهوايي» و انرژي «سبز» بود؛ اما اصل مطلب چيز ديگري بود. در اين سفر مقدمات يكي از بزرگترين معاملات انرژي تاريخ چيده شد. هدف اين قرارداد افزايش سرمايهگذاري، شتاب دادن توسعه و خلق فرصتهاي تجاري براي كمپانيهاي ايالات متحده در حوزه نفتي غرب چين است؛ اما چرا چين بايد با چنين معاملهاي موافقت كند؟ زيرا پس از دههها اكتشاف و استخراج شيل نفت، ايالات متحده تكنولوژي مورد نياز چينيها را به دست آورده است. صنعت شيل نفتي در چين هنوز در مرحله نوزادي خود است.
در ايالات متحده آمريكا اولين كمپانيهايي كه توانستند سرمايهگذاران خود را ثروتمند كنند، كمپانيهاي اكتشاف نفتي بودند كه از تكنولوژي تعيين آنچه كه در زير زمين است، برخوردار بودند؛ اما احتمالا در چين مساله كمي متفاوت خواهد بود. هيچ كمپاني غربي حتي اگر همه تكنولوژي مورد نياز را هم در اختيار داشته باشد، نخواهند توانست به ذخاير شيل چين نزديك شوند؛ مگر اينكه با يك شركت نفتي چيني شريك شوند. لازم به گفتن نيست كه اين امر مشابه شراكت با دولت چين است. در واقع چين به اين نحو است كه ميتواند كنترل خود را بر منابعش حفظ كند.
مي توان پيشبيني كرد كه اولين شركتي كه ميتواند در حوزه نفتي چين مشغول به كار شود و به موفقيت دست يابد، شركت كوچكي است كه در تگزاس واقع شده است.
اين شركت با وجود اندازه كوچكش يكي از قديميترين و مجربترين شركتهايي است كه در اين حوزه فعال است و نوآوريهاي زيادي صورت داده است. اين شركت در حال حاضر تكنولوژي جديدي را توسعه ميدهد كه به جرات ادعا ميكنم، ميتواند صنعت نفت و گاز را به كلي دگرگون كند. به همين دليل است كه دولت چين اين شركت را براي اكتشاف و استخراج نفت خود استخدام كرده است.
در بيست و هفت مه2010 اين شركت قرارداد يك سرمايهگذاري مشترك را با شركت نفت ملي چين (CNPC)، يكي از سه شركت بزرگ نفتي تحت كنترل دولت در چين، به امضا رساند. طبق اين قرارداد، كمپاني كوچك آمريكايي تجهيزات و تكنولوژي لازم را به چين ميرساند. مدير اجرايي اين شركت ميگويد: «اين معامله براي شركت ما فرصتهاي بسيار خوبي به وجود ميآورد». در واقع و با توجه به حجم بسيار بالاي حوزه نفتي غرب چين طبيعي است كه اين شركت كوچك فرصت بسيار خوبي به دست آورده است.
حال اين شركت اميدوار است كه بتواند سهم بازار خود را سه برابر و ارزش سهام خود را چهار برابر كند؛ اما من پيشبيني ميكنم كه رشد اين شركت بسيار بيشتر از اين حرفها باشد.
همانطور كه پيشتر گفتم معامله با CNPC معادل معامله با دولت چين و به عبارت ديگر معامله با ساير كمپانيهاي نفتي تحت كنترل دولت چين (Sinopec، CNOOC و پتروچاينا) است. من مطمئنم كه اگر اين شركت با يكي از اين كمپانيها قرارداد ببندد، ميتواند با سه تاي ديگر هم وارد معامله شود.
حال كه وضعيت دولت چين (و صنعت نفت چين و كل آينده اقتصاد چين) در گرو عملكرد اين شركت است، ميتوان انتظار داشت كه با آن مانند هر شركت دولتي ديگري در چين رفتار شده و همان حقوق انحصاري به آن اعطا گردد.
اما در مرحله بعد طبيعتا شركتهاي استخراج نفت و گاز بايد وارد عمل شوند و من اطلاع دارم كه شركتهاي زيادي براي اين حوزه نقشه كشيدهاند. يكي از اين شركتها در حال بستن يك قرارداد بيست ساله با پتروچاينا است. به محض اينكه تب نفت در چين گسترده شود اين شركت هم شكوفا خواهد شد؛ اما چيزي كه من بر آن تاكيد دارم اين است كه هر كسي ميتواند از اين روند استفاده كند و به منفعت خوبي دست پيدا كند.
پس از تقريبا دو دهه وابستگي به نفت، چين ميداند كه استفاده از موقعيتي كه در اختيارش است چه اهميتي دارد؛ اما هر كس كه ميخواهد از اين وضعيت نهايت استفاده را ببرد، بايد بداند كه فرصتهاي نفتي در چين به اين شيلها محدود نميشوند.
حوزه نفتي تاريم را كه در شمال غربي چين واقع است را در نظر بگيريد. مطابق با گزارش وزارت معادن چين اين حوزه حدود 80 ميليارد بشكه نفت و حدود 100 سال گاز طبيعي را در اختيار دارد. اين فقط يكي از حوزههاي اين كشور دست نخورده است.
دولت چين تا قبل از اين تنها به دو شركت غربي اجازه داده بود كه به اكتشاف و توليد در بزرگترين ذخايرش بپردازند. يكي از اين كمپانيها كه در وايومينگ واقع است، از سال 1996 تا به حال با دولت چين در مذاكره بوده است و چند سال گذشته تازه توانست امتياز انجام فعاليتهاي اكتشافي را در مناطق دست نخورده به دست آورد. آنها در سال 2002 اولين فعاليت اكتشافي خود را به انجام رساندند. اين اكتشاف به اين شركت موقعيت بسيار خوبي داد و به سه برابر شدن ارزش سهام آن انجاميد.
پس از اينكه اين كمپاني در مرحله اول موفق شد، توانست فعاليتهاي خود را گسترش دهد. اين شركت اخيرا ذخاير جديدي را كشف كرده كه هنوز به طور رسمي اعلام نشدهاند.
شركت غربي ديگري هم كه طي چند سال اخير در چين فعاليت ميكند، اخيرا به اكتشافات بسيار مهمي رسيده است. نكته قابل توجه آنكه تعدادي از بازيكنان كليدي در سطح جهاني از جمله رييس سابق شل، رييس مالي سابق تگزاكو و وزير سابق انرژي آمريكا اخيرا به هيات مديره اين شركت پيوستهاند. اين وقايع نشان ميدهد كه آينده اين شركت بسيار درخشان است. من فكر ميكنم كه اين شركت بنا دارد تا از روابط خود در چين و ايالات متحده استفاده كند تا به قراردادهاي بزرگتري دست يابد.
اما فقط نفت و گاز نيست كه آينده چين و جهان را به شدت تحت تاثير قرار خواهد داد. چند سال پيش هم دولت چين سرمايهگذاري در طلا و نقره را آغاز كرد. قوانين اين كشور در زمينه معدن نيز تغيير كرده و اكتشاف و استخراج در مناطق زيادي آغاز شده است.
دولت چين در شركتهاي معدني زيادي سرمايهگذاري كرده و ميتوان انتظار داشت كه سهام اين شركتها نيز به زودي گران شوند.
*مت باديالي زمينشناس و متخصص صنعت گاز و نفت است. تحقيقات وي در ژورنالهاي علمي متعددي به چاپ رسيده است. وي همچنين عضو اتحاديه زمينشناسي آمريكا، انجمن زمينشناسي آمريكا و انجمن آمريكايي زمينشناسهاي نفتي است.
منبع : دنياي اقتصاد