دادگاه محمدعلي نجفي در شعبه نهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي كشكولي برگزار شد.
دقايقي پيش، ابتدا دختر، داماد و يكي از وكلاي نجفي وارد دادگاه شدند و سپس شهردار سابق پايتخت به دادگاه آمد.
لاله عقبايي يكي از وكلاي محمدعلي نجفي در بيرون دادگاه كيفري گفت: امروز آقاي گودرزي و طباطبايي وكالت آقاي نجفي در نخستين دادگاه را بر عهده دارند.
برادر ميترا استاد وارد دادگاه كيفري شد. او يكي از اعضاي خانواده استاد است كه تاكيد به قصاص دارد.
بر اساس قانون در اين پرونده برادر جزو اولياي دم محسوب نميشود.
همچنين گفتني است كه اولياي دم ميترا استاد به دادگاه نيامدند.
به گزارش خبر فوري، با ورود به دادگاه بالش سفيدي كه تيرهاي كلت از ميان آن رد شده بود و به مقتول اين پرونده اصابت كرده بود روي ميز دادگاه قرار داشت كه به حتم از محوريتهاي بررسي اين روز دادگاه خواهد بود.
قاضي كشكولي: انتشار جريان رسيدگي پرونده به صورت علني آزاد است
قاضي كشكولي در ابتداي جلسه اعلام كرد كه قبل از اعلام رسميت جلسه لازم است با توجه به آثار اجتماعي جرم تذكراتي را در راستاي آيين دادرسي كيفري جهت تنوير افكار عمومي و رسانهها بيان كنم.
وي ادامه داد: همانطور كه مستحضريد در برپايي يك دادرسي الزامات قانوني وجود دارد و رعايت آن الزامي است و به موجب قانون 400 آيين دادرسي كيفري، محاكمات در دادگاههاي كيفري به صورت ضبط صوتي و در صورت تشخيص دادگاه ضبط و انتشار بدون اجازه دادگاه ممنوع است و به موجب تبصره 2 ماده 353 اين آييننامه انتشار رسيدگي به پرونده در محاكمات علني كه متضمن بيان مشخصات شاكي و متهم است براي حفظ نظم جامعه و حريم شخصي به درخواست دادستان كل كشور و رئيس قوه قضائيه امكانپذير بوده و اين مهم در اين دادگاه انجام شده است.
قاضي رسيدگي به پرونده نجفي تصريح كرد: انتشار جريان رسيدگي پرونده به صورت علني آزاد است و از رسانهها تقاضا ميشود در چارچوب موازين قانوني به انتشار اخبار پرداخته و از مسائل حاشيهاي پرهيز كنند.
قاضي كشكولي گفت: شايد تشويش اذهان در جريان اين پرونده بيشك به دليل دخالتهاي غيرموازين رسانهها بوده، در نتيجه تصميم گرفته شد در چارچوب موازين و به صورت علني برگزار شود و براي برپايي دادرسي منصفانه اصولي حاكم است.
وي افزود: در تمام نظامهاي حقوقي كشورها اين الزامات وجود دارد و در قانون اساسي كشور ما به ويژه در قوانين موضوعه و ماده 7 و 2 آيين دادرسي كيفري اين اصول مورد توجه است و اصل توافقي بودن رسيدگي و بيطرفي مرجع رسيدگي به همراه حفظ حريم خصوصي و شهروندي مورد توجه قرار دارد و رعايت الزامات آييننامه دادرسي الزامي است. پس در جرايم مهم به اعتبار ميزان مجازات و آثار اجتماعي در جامعه به ويژه در اين پرونده قاعده مهمي به نام قاعده طلايي از حيث جرمشناسي مطرح است كه همان حفظ صحنه جرم است.
قاضي كشكولي گفت: نبايد رسانهها بدون حضور مقام قضايي نقش بازپرس و مقام قضايي را ايفا كنند كه در مورد اين پرونده مقام قضايي در صحنه حضور داشت اما متاسفانه برخي دستگاههاي اجرايي سعي كردند در امور قضايي دخالت كنند و باعث تشويش اذهان عمومي شدند. اين تذكر قانوني است و رسانهها در جهت حفظ حريم خصوصي بايد موازين قانوني را رعايت كنند.
وي افزود: بر اساس ماده 354 آيين دادرسي تذكر ميدهم كه نطمظ دادگاه را رعايت كنند والا اختلالگران را از دادگاه اخراج و حتي 3 تا 5 روز بازداشت خواهند شد. در مورد اين پرونده كه قتل خانوادگي است و ممكن است در جامعه اتفاق بيفتد،براي اين كه در اين دادرسي نقش اصول بيطرفي، استقلال قضايي و حريم شهروندي را رعايت كنيم به نماينده دادستان، وكلا، اولياي دم، متهم آقاي نجفي، تذكر دادهام كه اخلاق را رعايت كنند و مطالبي برخلاف اخلاق و نزاكت در دادگاه ارائه نكنند.
قرائت دست نوشته نجفي در اولين جلسه محاكمه
در ادامه اما رئيس دادگاه گفت: در برپايي يك دادرسي الزامات قانوني وجود دارد و رعايت آن به موجب قانون الزامي است. بنا به ماده ۴۰۰ محاكمات در دادگاه كيفري ضبط صوتي و تصويري صورت ميگيرد و انتشار آن بدون اجازه دادگاه ممنوع است.
قاضي شهرياري نماينده دادستان با قرائت كيفرخواست پرونده اتهامات محمدعلي نجفي گفت: او متهم به مباشرت در قتل عمد همسر دوم خود مرحوم ميترا استاد ۳۶ ساله با سلاح گرم و دوم حمل و نگهداري سلاح و مهمات جنگي غيرمجاز و ديگر ايراد صدمه بدني عمدي منتهي به جرح غيرفوتي است.
قاضي شهرياري ادامه داد: بازرسي كارآگاهان در منزل شخصي مشخص شد كه آپارتمان مذكور به هم ريخته و حكايت از اسبابكشي هفته قبل از حادثه داشته است. همچنين يك دست نوشته پيدا شد مبني بر اينكه در يكسال گذشته تلاش زيادي كردم تا بدون خونريزي و توافق مشكلات را حل كنيم اما هيچ راهكاري را مبني بر طلاق توافقي و گرفتن تمام حقوق خود، نپذيرفت.
در اين دست نوشته تاكيد شده: «همسر دوم من بارها تهديد كرده بود با مردان اجنبي كه شما به آنها حساس هستيد، همبستر خواهم شد و تا اين كار را انجام ندهم دست بردار نخواهم بود و شروع كرد با تماس گرفتن با مرداني كه در گذشته با آنها سر و سري داشته است. از نظر من مهدورالدم بودن وي ثابت شده بود و بارها مرا تهديد ميكرد تا اين روابط زشت را انجام ندهم دستبردار نخواهم بود و ديگر خسته شده بودم و بارها مرا مورد تهديد و توهينهاي زشت قرار ميداد.
قاضي شهرياري در ادامه سخنان چنين گفت : پس از كشف اين نامه دستور بازداشت نجفي صادر شد.
وي در خصوص صحنه قتل چنين توضيح داد :قتل در حمام اتفاق افتاده بود . آثار خون تا در حمام وجود داشت. كف وان و در و ديوار حمام پراز اثرات خون بود . اثرات شليك تيرهاي مشاهده مي شد و اين بالشت سفيد رنگ كه در دادگاه وجود دارد نيز در گوشه اي صحنه قتل افتاده بود كه تيرها از درون آن رد شده و به بدن مقتول اصابت كرده بود.
شهرياري بيان داشت : دوربين مداربسته ساختمان محل قتل ؛ ساعت 11 و 43 روز هفتم خردادماه خروج نجفي را در حالي كه دو كيف در دستانش بود از محل جنايت را ثبت كرده است كه كيف ها را به راننده خود تحويل مي دهد.
شهرياري در ادامه از اظهارات راننده نجفي چنين مي گويد : قادر به نوشتن اظهاراتش نبود و بيان كرد به خاطر اضطراب و استرس درخواست دارد كه ما اظهاراتش را بنويسيم. وي بيان كرد ؛ ساعت 9 و 26 دقيقه صبح حادثه نجفي با من (راننده ) تماس گرفت و از من خواست به آدرس خانه شان بروم. ساعت 9و 46؛ 9 و 47؛ 9 و 55 با تلفن نجفي تماس گرفتم جواب نداد. به درب خانه مراجعه كردم درب را نجفي باز كرد و دو كيف را به دستم داد تا ببرم و تحويل دخترشان بدهم. كيف را تحويل دخترشان دادم ؛ دختر نجفي در كيف را باز كرد و نامه اي كه داخل آن بود را برداشت.
نماينده دادستان بيان كرد: در تحقيقات انجام شده از فرهاد آقازاده او گفت ساعت ۹:۲۶ يوم جاري دكتر نجفي با او تماس گرفته و آدرسي به او داده كه به آنجا بيايد. سه بار به آدرس رفتم، به دكتر زنگ زدم جواب نداد. بعد به واحد ۷ مراجعه كردم زنگ زدم او در را باز كرد و دو عدد كيف قهوهاي و مشكي تحويل من داد و خواست كه آن را به دخترش زهرا نجفي برسانم.
قاضي شهرياري افزود: فرهاد آقازاده در ادامه تحقيقات بيان كرده كيف را به دختر دكتر نجفي رساندم، بعد از باز كردن كيف نامهاي در آن بود كه پدرش به او گفته بود به فلان آدرس مراجعه كنيد. ما به همراه دختر او به آدرس رفتيم، چند بار در زديم در را كسي باز نكرد بعد از آن وارد ساختمان شديم، در حمام با جسد ميترا استاد مواجه شديم كه بعد از آن با ۱۱۰ تماس گرفتيم. من در آخرين لحظه كه با دكتر نجفي صحبت كردم ديدم كه شلوار او خوني و مچ پاي او زخمي شده است.
اظهارات پسر ميترا استاد
وي گفت: در ادامه از مهيار صفري فرزند جهانشاه پسر مقتوله كه در آن يوم جاري حضور داشت سئوال كرديم، او گفت براي گرفتن پول آژانس سه شنبه به منزل مادرم رفتم ديدم دو نفر غريبه كه يكي دختر نجفي است در محل هستند و گريه ميكنند. بعد ديدم مادرم در حمام و خوني است. فكر نميكردم مادرم مرده باشد هر چه با آقاي نجفي تماس ميگرفتيم گوشي خاموش بود، او شب گذشته در آپارتمان مادرم بود معمولا او با مادرم درگيري لفظي و گاهي بدني داشت، نجفي گفته بود اسلحه ندارم و نزد همسر اولم است.
نماينده دادستان گفت: از زهرا نجفي تحقيق به عمل آمد كه در تحقيقات گفته است آقاي آقا زاده راننده پدرم به منزل ما آمد دو كيف دستي به من دادند من به همراه همسرم و آقاي آقازاده به منزل بابا آمديم، چند باز زنگ زديم خودمان در را باز كرديم بابا و خانم استاد را صدا كرديم، همان موقع پسر ميترا استاد رسيد، به سمت سرويس بهداشتي رفتيم و من ديدم كه ميترا استاد در وان حمام است و جسم او سرد ميباشد.
شهرياري در ادامه قرائت كيفرخواست افزود: با توجه به خروج دو عدد كيف از صحنه به منزل دختر متهم زهرا نجفي رفتيم. كيفها به همراه سه برگ كشف شد در داخل كيف شش عدد گوشي كه در فويل پيچيده شده بود و متعلق به متهم نجفي، مقتوله و فرزند مقتوله است كشف گرديد.
وي ادامه داد: در بررسي نامهاي كشف شد كه متهم نجفي در آن ميگويد " او در ارديبهشت ۹۶ با عدهاي به ديدن من آمدند و گفتند كه كانديداي شوراي شهر هستند و من او را به دوستانم معرفي كردم، البته آن زمان او محجبه بود. بعد از آن ملاقات خصوصي داشتيم و مطالبي را درباره زندگي خود به من گفت كه مسلمان و مطلقه است؛ اما او قبل از مسلمان شدن با يك كارگردان زندگي عاشقانه و جنسي داشته است، بعد از آن به عقد موقت كسي در وزارت خارجه در ميآيد، بعد از آن هم به عقد موقت شخص ديگري در آموزش و پرورش درآمده است و همه اين موارد را همسر او اطلاع داشت كه بعد از آن در تيرماه به عقد موقت من درآمد كه اشتباه كردم.
چرا نجفي عازم قم شد؟
شهرياري در تشريح روز حادثه از قول نجفي گفت: فرزندش محيا به مدرسه رفت و مقتوله شروع به فحاشي كرد. لباسش را درآورد و وارد حمام شد. اسلحه سازماني كه مسلح بود و يك بالش را برداشتم تا سلاح ديده نشود. مقتوله جلوي وان بود. اسلحه را نشان دادم، ترسيد. يك دست را روي شانهام گذاشت و گفت علي غلط كردم. يك تير نشانه رفت و چند تير زده شد. تير آخر به قلبش خورد و در وان افتاد. آنجا بود كه با خودم كلنجار ميرفتم كه خودكشي كنم يا نه. دو يادداشت نوشتم و به اتوبوسراني بيهقي رفتم و روانه قم شدم و حتي آنجا يكي مرا شناخت.
شهرياري افزود: نجفي در اعترافات خود نوشته به قم رفتم و كيفي كه در آن اسلحه بود را به امانتداري بردم امام را شناختند و گفتند ميتواني به داخل ببري. آنجا خواستند با من عكس بگيرند و تسليت هم گفتند. اينجا بود كه فهميدم كه همه از ماجرا باخبر شدهاند. با يك سواري به ترمينال جنوب رفتم و سپس خود را به پليس معرفي كردم.
شهرياري درباره آلت قتاله و نحوه كشف گفت: اسلحه مذكور به همراه شش فشنگ همراه و ۵ گلوله زده شده بود. سلاح در بدو امر گفته شده با مجوز بوده ولي تمديد نشده و همچنين سلاح به حرم برده شده است و در نتيجه دادرسي ۸ فشنگ در اين اسلحه تأييد و ۵ پوكه جنايي به دست آمده و سلاح از نوع جنگي و غيرخودكار بوده است.
خواسته اولياي دم
در ادامه جلسه قاضي كشكولي گفت: با توجه به عدم حضور اولياي دم، از وكيل مرحومه استاد ميخواهم اگر شكايت و مطالبي دارند بيان كنند.
گفتني است وكيل مدافع اولياي دم ميترا استاد گفت: حكم قصاص و اشد مجازات متهم را درخواست دارم و دفاعيات مشروح طي لايحهاي تقديمتان شد.
ماجرا از ديد دختر نجفي
در ادامه اين جلسه زهرا نجفي با حضور در جايگاه، گفت: بنده فرزند آقاي محمدعلي نجفي هستم. شهادت ميدهم و قسم ميخورم جز واقعيت چيزي نگويم. در ۷ خرداد آقاي آقازاده (راننده نجفي) به منزل ما آمد و دو كيف دستي به من داد. در يكي از آنان نامهاي از پدرم كه شامل سه صفحه بود مشاهده كردم و به دليل اينكه پدرم در آن نامه از مردم ايران و فاميل و خانواده عذرخواهي كرده بود ترسيدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم. حدود ساعت ۱۲ تا ۱۲ و نيم به برج آرميتا محل زندگي پدرم رسيديم. چند بار آقاي آقازاده زنگ زد ولي كسي جواب نداد و بعد با كليد در را باز گرديم و قبل از ورود آقاي آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند ولي صدايي نشنيديم و هيچ كس در را باز نكرد و ما نهايتاً ما وارد شديم. آقاي آقازاده اولين نفري بودند كه جسد را مشاهده كردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده كردم و در اين زمان پسر خانم استاد رسيد كه من از همسرم خواستم او را به بيرون ببرد تا اين صحنه را نبيند و سپس آقاي آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز كردند و يك دفعه گفتند يا ابوالفضل. همسرم عليرضا ببري پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند و شوكه شديم و به بدن ميترا استاد دست زدند كه سرد بود.
زهرا نجفي ادامه داد: من بر اساس نامهاي كه در آن نوشته شده بود انا لله و انا اليه راجعون. نگران شدم و فكر كردم ميخواهد خودش را بكشد و بيشتر به خاطر اين دليل رفتم. زماني كه همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود كه خانم استاد تيرخورده و گفتند كه حالشان بد شده. اورژانس از او خواست كه مرحومه را بخواباند و بعدش من عكس گرفتم كه اين خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود. حتماً صداي ضبط شده ما خواهد بود. خود اورژانس مكالمهها را ضبط ميكند.
زهرا نجفي افزود: من يك عكس گرفتم و وقتي وارد شدم ديدم كه مرحومه خون آلود هست و اول متوجه نشدم كه او تيرخورده و وقتي كه به درخواست اورژانس همسرم شروع به ماساژ خانم استاد كرديم ديدم سينه او جاي گردي سوراخ است و ديدم دو تا تير آنجا افتاده و متوجه شدم كه خانم استاد تيرخورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.
وي افزود: آقاي آقازاده اولين نفر بود كه جسد را ديد و غير از من و همسرم كسي آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دوديدند و شايد يك لحظه آن را ديده باشد. خون كف حمام و داخل وان بود ولي خون خشك شده بود. چون اورژانس به ما گفت كه خون خشك است. جسد برهنه و يك حوله سفيد رويش بود.
قاضي از زهرا نجفي پرسيد در عكس، بالش روي جسد افتاده است دليلش چيست؟ كه او گفت: بالشت روي جسد نبود. كف حمام بود و بدنشان خشك بود. وقتي من دست زدم ديدم خانم استاد سرد است.
قاضي از زهرا نجفي خواست با توجه به اينكه صحنه بهم خورده است صحنه جرم را تشريح كند كه زهرا نجفي گفت: جسد به حالتي بود كه دست سمت راستش مشت شده و پاي راستش از وان بيرون و گردنش خميده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود كه در وان افتاده است.
قاضي كشكولي رئيس دادگاه، حدود ساعت ۱۲ ظهر، پايان اولين جلسه رسيدگي را اعلام كرد و گفت كه جلسه بعدي رسيدگي به اين پرونده، ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه خواهد بود.