به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، عرصه نفت خام در بورس پس از فراز و نشيب فراوان و تحليل رفتن مقاومتهاي اوليه بالاخره يك ماه پيش آغاز شد. همانطور كه پيشبيني ميشد عرضه اولين محمولههاي نفت خام تنها آغازي بود براي آغاز دور جديدي از چالشها در اين عرصه كما اينكه نه تنها با وجود عرضه هفتگي به جز يك محموله نفت خام كه توسط نيكو(شركت تامين مالي وابسته به شركت ملي نفت) خريداري شد محموله ديگري توسط بازرگانان داخلي خريده نشد، بلكه حتي معامله انجام شده نيز انتقادات زيادي را برانگيخت. از سويي بخش خصوصي فعال در اين زمينه به ارزانخري نفت متهم شد و از سوي ديگر به نحوه عرضه نفت خام توسط شركت ملي نفت به شدت مورد انتقاد بخش خصوصي قرار گرفت. در اين باره مدير امور بينالملل شركت ملي نفت تاكيد كرد كه نفت در بورس ارزان فروخته نميشود و رئيس هيئت مديره بورس كالا نيز تلويحا شركت ملي نفت را به مقاومت در برابر عرضه نفت خام در بورس متهم كرد. بر اين اساس با سيد حميد حسيني، رئيس اتحاديه صادركنندگان محصولات نفتي به گفتوگو نشستيم و علاوه بر شنيدن نظرات بخش خصوصي فعال در اين زمينه، انتقادات وارد به بخش خصوصي را نيز در اين گفتوگو مورد پرسش قرار داديم. حسيني علاوه بر انتقادات شديدي كه به نحوه عرضه نفت در بروس دارد، اما صراحتا انتقادات وارد به بخش خصوصي درباره تمايل به ارزانتر خريدن نفت خام را رد نكرده و معتقد است عرضه كننده بايد به سازوكار بورس در قيمتگذاري تن بدهد و حتي اگر ناچار شد چند محموله را ارزانتر بفروشد تابه اين شيوه براي تجارت نفت بوسيله بورس نفت ايران بازاريابي كند.
فارس: نحوه عرضه نفت خام در بورس را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ از سويي عدهاي كاملا مخالف عرضه نفت خام در بورس هستند و آن را موجب ارزان فروشي نفت ميدانند و از سويي ديگر نحوه اين عرضه مورد سؤال است.
حسيني: درباره اينكه عرضه نفت در بورس به نفع كشورها هست يا نه يا اينكه عرضه در بورس ارزان فروشي يا به قيمت فروشي است تجربه همه كشورها نشان ميدهد كه اگر ما يك محيط رقابتي ايجاد كنيم و اجازه دهيم همه بازيگران در آن وارد شوند قطعاً به نفع كشور است. يعني هم به نفع شركت ملي نفت به عنوان عرضه كننده است و هم به نفع شركتهاي ايراني است كه ميتوانند وارد عرصه تجارت نفت خام شوند.
يكي از حلقههايي كه در صنعت نفت ايران ملي نشده همين است كه ما ايرانيها هنوز نتوانستهايم در تجارت نفت خام و فرآوردههاي آن حضور داشته باشيم و عمدتاً فروش نفت، بازرسي نفت، بيمههاي نفت، معاملات كاغذي نفت و فاينانس نفت توسط خارجيها انجام ميشود. روزي اين حلقه بايد شكسته شود و شركتهاي ايراني بتوانند وارد ايران معاملات شوند. روزانه 240 تا 250 ميليون دلار سقف معاملات شركت ملي نفت است كه اگر بخشي از آن بتواند به وسيله شركتهاي ايراني انجام شود، قطعاً به نفع اقتصاد كشور خواهد بود. يعني اگر ارزش افزودهاي ايجاد ميشود وارد شركتهاي ايراني ميشود.
*تاثير راهاندازي بورس در شفافيت معاملات نفتي
از سوي ديگر ابهامات و بحثهايي كه درباره نحوه خريد و معاملات شركت ملي نفت وجود دارد و هميشه بين مجلس و دولت مسئلهساز بوده است، در صورت عرضه در بورس شفاف ميشوند و تا حدودي دل نگرانيهاي نمايندگان مجلس درباره نوع قراردادها و قيمت معاملات و امثال آن برطرف ميشود.
از طرف ديگر سليقههاي مديران نيز در معاملات كنار ميرود. زماني كه اختيارات زيادي به يك مدير سپرده مي شود مسائل ارتباطات و رانت و امثال آن ايجاد ميشود. حال اگر بتوان آن را از دسترس افراد خارج كرده و در آكواريومي به نام بورس قرار دهيم كه همه بتوانند آن را رصد كنند قطعا به نفع همه خواهد بود.
اما در مورد اينكه ما با اين سرعت كار را شروع كرديم و ابزار و امكانات لازم براي ابتكار وجود دارد شك و ترديدهايي وجود دارد. با اينكه ما 3 يا 4 سال در مورد اين مسئله مطالعه كرديم و علاقهمند به انجام اين كار بوديم اما در مورد عرضه در اين موقعيت و نوع عرضه اي كه داشتيم به عنوان اتحاديه صادركنندگان محصولات نفتي كه قرار بود يكي از بازيگران اين عرصه باشد راضي نيستيم.
اعتقاد داريم بعضي نميخواهند عرضه نفت در بوس موفق باشد و ميخواهند بگويند بخش خصوصي كشور توان ندارد چنانكه ما عرضه كرديم و نتوانستند بخرند و ما هم به وضعيت قبلي باز ميگرديم.
*مشكلات متعدد اولين عرضه نفت خام در بورس
فارس: دليل اين تحليل شما چيست؟ چرا فكر ميكنيد چنين عزمي وجود دارد؟
حسيني: زير ساختها در مباحث ارتباطات و نقل و انتقال پول چندان آماده نيست و تحريم نيز نقل و انتقال پول را سخت كرده است. شرايطي هم كه شركت ملي نفت گذاشته و براساس آن حتماً بايد حوالههاي ارزي از خارج از كشور انجام شود و حاضر نيست حوالههاي داخل كشور را بپذيرد به اين مشكل دامن زده است.
شركت ملي نفت اگر نگران است كه خريدار با ارز حواله داخلي محمولهاي را بخرد و در خارج از كشور آن را بفروشد و ريال بيشتري دريافت كند ميتواند به نحو ديگري مثلا حوالههاي ارزي داخل كشور دريافت كند.
شركتهاي ايراني اگر بخواهند خارج از كشور پول سنگين 10 يا 20 ميليون دلاري جابجا كنند به سرعت شناسايي و تحريم ميشوند و اين موضوع دست همه را بسته كه احتياط كنند و وارد اين بازار نشوند.
در عين حال نوع نفتي كه در بورس عرضه شده نوع نفت شناخته شدهاي نيست. نفت بهرگان سر در بازار دنيا شناخته شده نيست. در واقع نفت جديدي عرضه شده است...
فارس: اما آقاي قمصري در گفتوگويي كه با او داشتيم اظهار داشت كه ما روز قبل از عرضه در بورس مشابه همين محموله را با پرميوم بالاي يك دلار فروختهايم.
حسيني: ممكن است كه مشتري خاصي براي آن وجود داشته باشد اما كالايي نيست كه در بازار دنيا شناخته شده باشد. به عنوان مثال نفت مارون، سروش، نوروز،خارك و امثال آن در بازار دنيا شناخته شده است اما نفت بهرگان را نميشناسند و يا آن آشنايي ندارند.
در عين حال محموله عرضه شده محموله بزرگي نيست چنانكه محموله 90 ـ 80 هزار تني محمولههاي خوبي براي صادرات به خاور دور يا اروپا محمولههاي خوبي محسوب نميشود.
از سوي ديگر به طور مرتب مقصد اين محموله عوض شد. يك روز گفتند محموله بايد به اروپا و روز ديگر گفتند محموله به جاي ديگر فروخته شود.
خريدار بايد بتواند به هم مقصدي نفت خريداري شده را بفروشد. اينكه قبل از عرضه فروش را به يك بازار خاص منحصر ميكنيم باعث بيرغبتي خريداران ميشود.
*شركت ملي نفت حاضر نيست استراتژي 50 ساله خود را تغيير دهد
فارس: تصور ميكنيد شركت ملي نفت به چه دليل هدف بازار را تعيين ميكند؟
حسيني: احتمالاً به دليل حفظ بازار و بازاريابي خودشان است. در عين حال قيمت بقيه اقلام نفتي در سايت شركت ملي نفت مشخص است و كاملا معلوم است قيمت نفت خام سنگين و قيمت نفت خام سبك، قيمت نفت ميدان فروزان، سروش، نوروز و ديگر ميادين چقدر است. قيمت پرميوم نيز كاملاً مشخص است اما قيمت محمولهاي كه در بورس عرضه ميشود در اين سايت مشخص نشده است. چرا قيمت اين نفت روي سايت قرار نميگيرد؟
همه اين موارد ابهاماتي را در اين خصوص ايجاد ميكند. از سوي ديگر به نظر ميرسد شركت ملي نفت قصد ندارد استراتژي و روش كار خود را تغيير دهد. شركت ملي نفت 50 سال از اين استراتژي و روش پيروي كرده كه كالا را مستقيماً به خريدار نهايي فروخته است و هيچ گاه كالا به تاجر و معامله كننده فروخته نميشده است. الان هم ترجيح ميدهد با يك قرارداد طولاني مدت نفت را به يك پالايشگاه نفت بفروشد و قطعا آن پالايشگاه نيز حاضر خواهد بود با قيمت بهتري اين نفت را بخرد. در مقايسه زماني كه بخواهيد يك محموله SPOT يا تك محموله را در بورس عرضه كنيد كه خريدار آن معلوم نيست، ميزان عرضه و زمانبندي آن چگونه است، پالايشگاه حاضر نيست چنين محمولهاي را خريداري كند و ترجيح ميدهد يك قرارداد طولاني مدت داشته باشد.
*دو پيشنهاد براي عرضه نفت خام در بورس
فارس: دقيقا اشكالي كه به راهاندازي بورس نفت گرفته ميشود همين است. در واقع ميگويند زماني كه ميشود يك قرارداد طولاني مدت و يك بازار مطمئن براي نفت داشت، از منافع سياسي آن بهره برده از طرف ديگر نفت تر فروخته شود چرا بايد اصرار كنيم نفت را بورس به صورت محمولهاي و ارزانتر بفروشيم؟
حسيني: ما دو پيشنهاد داديم. اولا گفتيم اين محمولهها ميتوانند محمولههاي مناسبي براي بازار آفريقا يا بازاري باشد كه ما در آن حضور نداريم. وقتي عمده قراردادها بين دو دولت باشد و مثلا 600 هزار بشكه نفت به چين و دولت آن فروخته ميشود معلوم است كه بخش خصوصي نميتواند در اين معاملات نقشي ايفا كند.
زماني كه 400 هزار بشكه به كره يا 300 هزار بشكه به تركيه فروخته ميشود كاملا مشخص است كه پالايشگاه كرهاي ترجيح ميدهد از خود شركت ملي نفت خريد كند.
ما گفتيم ميتوان در وهله اول محمولهها به مقصد معامله كنندگان در آفريقا برود چرا كه پالايشگاههاي آفريقا به دليل اينكه مورد تاييد قرار نميگيرند خود نمي توانند مستقيما نفت خام خريداري كنند. شركت ملي نفت ميتوانند محمولههايي را با اندازه و قيمت مناسب به مقصد آفريقا در بورس عرضه كنند.
پيشنهاد دوم ما اين بود كه اول از عرضه محمولههاي سوآپ در بورس شروع كنيد. چه اصراري هست كه نفت خام ايران در قدم اول در بورس فروخته شود.
كما اينكه خود آقايان ميگويند اگر قيمت نفت عرضه شده در بورس از ميزاني كمتر شود قراردادهاي لانگ ترم و طولاني مدت نيز دچار مشكل ميشود.
ما پيشنهاد كرديم از سوآپ شروع كنند و از شركت سوآپ كننده بخواهند در زمان تحويل محموله آن را در بورس عرضه كند كه در اين صورت اسم آن نفت خام ايران نخواهد بود بلكه نفت خام تركمنستان يا قزاقستان خواهد بود و كسي نميگويد نفت خام ايران به فلان قيمت فروخته شده است.
اگر آقايان مقداري در پرداخت ها، قيمتگذاري، مقصد محمولهها و سوآپ تجديد نظر كنند به نظر ميرسد بورس نفت ميتواند نقش مثبتي را برعهده بگيرد. كمااينكه ما در حال حاضر چيزي به نام پلتفرم قيمت نداريم و قيمت نفت ما ميانگيني از قيمت نفت دوبي و عمان است. طبعا براي ما جالب نيست كه در كشوري با اين اندازه و قدمت و تجربه قيمت نفت با توجه به چند كشور كوچك خليجفارس تعيين شود.
الان در بورس بر همين مبنا قيمتگذاري ميشود اما اگر معاملات بورس سروسامان مييافت ميتوانستيم در نهايت خودمان يك پايه قيمت نفت به دنيا اعلام كنيم و نفت خام بر مبناي كيش يك پلتفرم قيمت شود.
*امكان ايجاد يك پايه ايراني قيمت نفت خام بوسيله بورس
ما اگر بورس را به درستي فعال ميكرديم ميتوانستيم نفت آسياي ميانه، نفت، روسيه و نفت ديگر كشورها را در اين بورس عرضه كنيم. در دراز مدت وجود بورس قطعا بهتر از قراردادهايي است كه به صورت بلندمدت با دولتها بسته مي شود چنانكه در شرايط سياسي ارتباط ما با هر يك از اين كشورها دچار مشكل شود نميدانيم صادرات نفت را به اين كشورها چگونه انجام دهيم مانند مشكلي كه براي هند ايجاد شده است.
ما بايد همه جوانب را ببينيم. اگر فردا به هر دليلي فشار و تحريم باعث شد نتوانيم با اين دولتها ادامه كار دهيم چه خواهيم كرد؟ به خصوص وقتي جاي ديگري ظرفيتهاي متفاوتي ايجاد نشده باشد.
عرضه نفت خام در بورس ميتواند اين فضا را باز كند كه ما چندان به قرارداد دولت با دولت و قرارداد لانگ ترم وابسته نباشيم و هر زمان خواستيم از اين ابزار استفاده بيشتري ببريم امكان آن وجود داشته باشد.
فارس: اشكال ديگري كه از طرف مديران شركت ملي نفت ابراز ميشود اين است كه ساختار بانكي كشور تحت تحريم است و چابكي لازم را ندارد. چگونه ميتوان بورس را بدون يك ساختار بانكي چابك راهاندازي و اداره كرد؟
حسيني: پرداختهاي خريداران و شركاي خارجي در حال حاضر 30 يا 40 روزه و بوسيله LC انجام مي شود اما از خريداران داخلي خواسته ميشود 20 درصد را در زمان خريد و بقيه را در زمان بارگيري پرداخت كنند. اين خلاف رويههاي موجود است. اينكه در همه دنيا نفت 30 روزه معامله ميشود.
يعني پالايشگاه نفت را خريده، پالايش ميكند و بعد از فروش فرآورده پول آن را پرداخت ميكند.
اما به بخش خصوصي داخلي گفته ميشود 20 درصد را جلوتر و 80 درصد را روز بارگيري پرداخت كند و پول نيز حتما بايد از خارج از كشور حواله شود. اين شرايط كار را سخت كرده است. به نظر ميرسد براي انجام كار عجله وجود داشته است. 2 يا 3 سال كاري انجام نشد و الان بدون هيچ مقدمهاي و بدون اينكه ساز و كارهاي لازم فراهم شود نفت خام را در بورس عرضه كردند كه به نظر ميرسد ميخواهند بگويند بخش خصوصي كشور نميتواند اين كار را انجام دهد و مقصر بخش خصوصي كشور است.
ما نگرانيم كه با اين نوع عرصه هم بورس و هم بخش خصوصي زير سؤال برود. حضور بورس و بخش خصوصي به نفع كشور است اما بايد ساز و كاري طراحي كرد كه اين دو در عرصه فروش و تجارت نفت خام با شكست مواجه نشوند.
*شركت ملي نفت به شفافسازي معتقد نيست
فارس: زماني كه ما توان دريافت پول خودمان را نداريم چطور ميتوانيم محمولههاي نفت قزاقستان و روسيه و تركمنستان و امثال آن را در بورس كيش عرضه كرده و پول آن را دريافت كنيم؟ در عين حال اين نكته نيز مهم است كه زماني كه معاملات over counter ممكن نيست عملا بورس نفت مفهومي پيدا نميكند.
حسيني: در حال حاضر نفت ما تحريم نيست. حمل و نقل نفت نيز تحريم نيست. ممكن است شركت ملي نفت، نيكو يا بانكهاي ما تحريم باشند اما نفت ما تحريم نيست.
در عين حال زماني كه نفت قزاقستان در بورس كيش عرضه شود لازم نيست پول آن به بانك مركزي ما برسد. خود قزاقها پول آن را دريافت خواهند كرد و اصلا لازم نيست پول به حساب ما واريز شود.
طرح اين مسائل به نظر من كم لطفي و ناشي از عدم اعتقاد بدنه شركت ملي نفت به شفاف سازي است. به اعتقاد من شركت ملي نفت هنوز در برابر عرضه نفت خام در بورس مقاومت ميكند و سيستمهاي بسته و كنترلي خود را به شفافسازي ترجيح ميدهد. شايد در كوتاه مدت اين روشها به نفع كشور باشد اما بورسهاي تركمنستان، روسيه و ديگر نقاط نشان دادهاند كه در نهايت به نفع كشورها است كه از ابزار بورس استفاده كنند.
فارس: اشكال ديگري كه مطرح ميشود اين است كه بخش خصوصي نفت را نسبت به قيمتي كه شركت ملي نفت در معاملات عادي خود ميفروشد ارزانتر ميخواهد. چرا بخش خصوصي چنين خواستهاي دارد؟
حسيني: قيمت نفت spot و تك محموله با قيمت نفت در قرارداد لانگ ترم و طولاني مدت متفاوت است.
فارس: آنچه مطرح ميشود درباره همين محمولههاي spot است.
حسيني: حتما در قراردادهاي لانگ ترم قيمت نفت در همه دنيا بيشتر است. كما اينكه شركت ملي نفت به عنوان مثال محموله لانگ ترم را با قيمت 108 بعلاوه 10 يا 12 دلار ميفروشد اما محموله spot را 108 بعلاوه 1 يا 2 دلار ميفروشد. فروش هر نوع محمولهاي اقتضاي خود را دارد.
*اصراري به ارزانخري نفت خام نداريم اما بورس سازوكار خود را دارد
فارس: در مصاحبه من با آقاي قمصري ايشان ميگفت در بورس، نفت را 6 يا 7 دلار پايينتر از قيمت از ما خواستهاند در حالي كه ما نفت همان ميدان بهرگان را روز قبل از عرضه در قرارداد spot با پرميوم 1.6 دلار فروختهايم، اما در بورس با پرميوم صفر نفت را از ما ميخواستند.
حسيني: مشكل اين نيست. ما هم نميگوييم شركت ملي نفت صد در صد مقصر است. ممكن است بخش خصوصي و خريداران الان شرايط لازم براي رقابت با شركت ملي نفت را كه 50 سال در بازار حضور داشته است را نداشته باشند.
اما يا مقامات كشور ترجيح ميدهند كه شركت ملي نفت محمولههاي spot را با همان شرايط گرانتر بفروشد يا ترجيح ميدهند براي بدست آوردن منافع درازمدت، براي غلبه بر تحريمها و امثال آن كانالهاي جديدي را براي عرضه نفت خام باز كنند. در چنين شرايطي حاضرند يك دلار هم روي پرميوم تخفيف دهند.
به نظر من اين مساله نه از سوي ما به عنوان بخش خصوصي و نه از سوي شركت ملي نفت قابل تصميمگيري نيست. مسئولان كشور بايد با توجه به همه حرفهاي ما و شركت ملي نفت تكليف اين موضوع را مشخص كنند.
ما هيچ اصراري نداريم كه شركت ملي نفت ارزان فروشي كند اما به هر حال بازار ساز و كار خود را دارد. شرايطي اعلام شده و هر كس اعم از خريدار داخلي، خارجي، پالايشگاه و امثال آن ميتواند وارد اين بازار شود. زماني كه نيامدند ساز و كار بورس ميگويد در صورتي كه عرضه شد و خريد انجام نشد قيمت بايد پايين بيايد. اين گونه نيست كه عرضه در بورس انجام شود و گفته شود قيمت را با توجه به تقاضا كاهش نميدهيم. يا نبايد عرضه شود يا اگر ساز و كار بورس را پذيرفتهايم در صورت تقاضاي بالا قيمت بالا رفته و در صورت نبودن خريدار و تقاضا بايد خود را با بازار تطبيق دهند.
نميتوان از ابزار بورس استفاده كرد اما ساز و كار بورس را نپذيرفت.
ممكن است 3 يا 4 بار كالا در بورس ارزان فروخته شود اما در انتها خريدار پيدا ميشود و ميتوان با قيمتي حتي بالاتر از قيمت شركت ملي نفت محمولهها را فروخت.
وقتي توجه همه به اين مسئله جلب شد كه ايران در حال فروش 2 دلار زير قيمت است به سمت اين بازار ميآيند. اين خود يك روش و ساز و كار بازاريابي است. در اين ساز و كار ممكن است 3 يا 4 مرتبه نفت خام ارزانتر فروخته شود اما اين مسئله جذابيت ايجاد ميكند و كساني كه به ورود به اين بازار علاقه ندارند وارد اين بازار ميشوند و حضور آنها خود به خود باعث افزايش تقاضا و افزايش قيمت ميشود.
اين همان اتفاقي است كه براي فرآوردهها و محصولات پتروشيمي افتاده است كما اينكه در بعضي موارد اين محصولات با قيمتي بيش از قيمت جهاني به فروش ميرسد.
در واقع جايي كه از منافع بورس بهره ميبرند ساكت هستند اما زماني كه قرار است يك دلار ضرر كنند بوق و كرنا به دست ميگيرند.
*معاملات كاغذي فعلا تنها درباره فرآوردههاي نفتي ميتواند مفيد باشد
فارس: يكي از موضوعات مهم در بورسهاي دنيا معاملات كاغذي است. آيا در حال حاضر امكان انجام چنين معاملاتي در بورس فراهم است؟ اصولا چقدر انجام چنين معاملاتي را در بورس نفت مفيد ارزيابي ميكنيد؟
حسيني: به نظر من معاملات كاغذي براي فرآوردهها ميتواند تأثير بسيار بيشتري نسبت به نفت خام داشته باشد. در حال حاضر سوآپ فرآوردهها تقريبا شروع شده و انجام ميشود و قراردادهاي جديدي در اين خصوص بسته ميشود.
در طول زماني كه من محموله را از شمال ميگيرم، تحويل شركت ملي نفت ميدهم و شركت ملي نفت صبر ميكند تا ميزان آن به حدي برسد كه قابل تحويل در جنوب كشور باشد، ممكن است بازار نفت دچار نوساناتي شود كه قيمتها 20 يا 30 دلار تغيير كند كما اينكه دو سال پيش قيمت نفت از 140 دلار به 45 دلار رسيد.
در معامله سوآپ محمولهاي را به قيمت 600 تا 700 دلار در تن تحويل داده شده بود كه بعد از تحويل گرفتن آن همان محموله 300دلار فروخته شد كه ضرر هنگفتي را باعث شد.
ما ابزاري نداريم كه سوآپ را داخل كشور انجام دهيم. اگر امكان انجام معاملات كاغذي هجينگ فرآوردهها راهاندازي ميشد به جان گرفتن و پوشش ريسك بخش خصوصي كمك ميكند.
به عنوان مثال بخش خصوصي كه وارد اين بازار شده اگر ميدانست كالايي را كه در حال حاضر تحويل گرفته ميتواند در بازار كاغذي براي يك ماه آينده بفروشد اطمينان بخشي بود كه اگر در بازار اتفاقي بيفتد محموله خود را با قيمت مناسبي فروخته است.
البته در مورد نفت خام چون جايي غير از شركت ملي نفت درگير نيست تصور نميكنم هجينگ و معاملات كاغذي بتواند كمكي كند. طبعا شركت ملي نفت اگر نياز داشته باشد ميتواند از چنين ابزارهايي استفاده كنند.
حجم معاملات كاغذي نفت چندين برابر معاملات نفت خام است و گاهي به 70 يا 80 برابر معاملات واقعي نفت خام ميرسد كه نوعي سفتهبازي را در بازار دنيا ايجاد كرده و بعضي از آن سود ميبرند.
اينكه شركت ملي نفت وارد اين بازار شده است يا نه يا اصلا لازم است وارد شود را نميدانم اما بخش خصوصي در بخش فرآوردهها ميتواند وارد اين بازار شود به شرطي كه ساز و كارهاي لازم فراهم شود.
فارس: در نهايت تصور ميكنيد خواستههاي بخش خصوصي يا شركت ملي نفت تاثير بيشتري در روي ريل نيفتادن معاملات نفت خان در بورس داشته است؟
حسيني: به نظر من تبليغات درباره اينكه معامله نشد و بخش خصوص نخريد يا ارزان خري ميكند به نفع كشور نيست. ممكن است در يك بورس چند ماه عرضه باشد اما معاملهاي انجام نشود. نميتوان در بازار اينكه چه كسي مقصر است مجادله كرد. امكان فراهم شد و ابزاري ايجاد شده است كه بخش خصوصي يا دولت اگر بتوانند از آن استفاده كنند مفيد است و اگر هم نشد لازم نيست روي آن مانور داده شود.
گفتوگو از علي فروزنده