فرماندهان ارتش سرخ و در راس آن استالين، تصور ميكردند تصرف فنلاند مانند يك راهپيمايي آسان خواهد بود. از سال ۱۹۱۷زمان اعلام استقلال فنلاند از اتحاد جماهير شوروي، اين كشور دچار جنگ داخلي ميان نيروهاي بورژوازي معروف به سفيدها و بلشويكها معروف به قرمزها بود كه در نهايت پس از چند ماه درگيري با برتري سفيدها به پايان رسيد. سال ۱۹۳۹ شوروي تصور ميكرد كه شرايط براي حمله به فنلاند مهيا شده است و با لشكر ۲۰هزار نفري خود به شهر مرزي تولوجاروي حمله كرد. فنلانديها با نيروي ۴هزار نفري خود به مدت ۱۰ روز مقاومت و نيروهاي ارتش سرخ را وادار به عقبنشيني كردند. يكي از فرماندهان ارشد فنلاند اعلام كرد ارتش سرخ در همان ۱۰ روز بيش از ۳ هزار نفر از دست دادند. ارتش سرخ آنقدر از پيروزي در اين جنگ مطمئن بود كه سربازان اين كشور حتي لباسهاي زمستاني خود را همراه نياورده بودند و تصور آنها اين بود كه تسخير فنلاند بسيار راحت است. حادثه تولوجاروي معجزه كريسمس و نقطه عطفي در به اصطلاح جنگ زمستاني فنلاند بود. اگرچه پس از سه ماه كشور فنلاند با شوروي آتشبس اعلام كرد ولي تحقير شوروي به حدي براي روزها ناگوار است كه حتي در مدارس كتابهاي تاريخي خود به آن اشاره نميكنند. فنلاند برخلاف همسايه خود يعني سوئد اعلام بيطرفي نكرد و حتي در دوران جنگ سرد در اوايل دهه ۱۹۸۰ نيز بيش از ۶۷درصد مردم اين كشور اعلام كردند در صورت تهاجم احتمالي دست به دفاع مسلحانه در مقابل تهاجم را صورت دهند. جنگ زمستاني فنلانديها به ساير كشورها نشان داد كه يك كشور كوچك و از نظر نظامي ضعيف ميتواند يك كشور بزرگ و برتر از لحاظ نظامي را به چالش بكشد و آنها را وادار به آتشبس كند. روايت تاريخي كه ميتواند الگوي مناسبي براي اوكراين در جنگ زمستاني احتمالي با روسيه باشد. چند نكته قابلتوجه در جنگ فنلاند و ارتش سرخ وجود دارد كه ميتواند درس خوبي براي اوكراين و مردمان آن باشد. نكته اول اعتماد فنلانديها به كشورشان چه با لباس فرم و چه بدون لباس فرم بود كه حكايت از وحدت و يكپارچگي مردم فنلاند داشت. نكته بعدي نقش پررنگ زنان اين كشور به اسم گروه لوتاها بود كه به نام لوتا وارد، نامگذاري شد كه وظايفي مانند خدمات مراقبتهاي پزشكي، توليد مهمات و... را انجام ميدادند. نكته بسيار مهم بعدي همراهي و يكپارچگي مردم فنلاند بود كه حتي كمونيستهاي سرسخت، از دفاع مسلحانه حمايت كرده همين موضوع استالين را شگفتزده ميكرد كه سرخهاي فنلاند همراه و به اندازه سفيدهاي اين كشور با ارتش سرخ ميجنگيدند.
بر اساس آمار و ارقام و همچنين شواهد، دستيابي به وحدت ملي براي اوكراينيها دشوار است چرا كه به عنوان مثال كارمندان اين كشور بيش از ۲/ ۶ميليارد دلار بيتكوين خريداري كرده و تلاش ميكنند در ساير كشورها به خريد املاك بپردازند. بهتر است كه دولت زلنسكي به يكپارچگي ملي و سازماندهي زن و مرد در خصوص جنگ احتمالي ميان روسيه و اوكراين روي بياورد. نيروهاي اوكرايني بايد از استراتژيهاي فنلانديها استفاده كنند. يكي از اين استراتژيها ايجاد گروههاي كوچك اسكي فنلاندي بود. يكي از سربازان روسي ميگفت كه گروههاي كوچك فنلاندي باعث عقبنشيني سربازان ميشدند و زنجيرههاي تامين را قطع ميكردند و بسياري از تانكها را با پرتاب كوكتل مولوتوف از كار ميانداختند. كل ارتش ميداني فنلاند چند ماه قبل از حمله شوروي آماده شده بودند كه اين موضوع، زمان را براي آموزش و ايجاد استحكامات فراهم ميكرد.
يكي از نكات منفي جنگ احتمالي روسيه و اوكراين براي اوكراين، آشنايي روسيه با مناطق اوكراين و شرايط آب و هوايي اين كشور است كه اين موضوع در جنگ فنلاند براي شوروي وجود نداشت. اوكراين بايد استراتژي مناسب با سرزمين خود را اتخاذ و بر اساس آن برنامهريزي كند. در ۱۳ مارس ۱۹۴۰ جنگ زمستاني به پايان رسيد. فنلاند ۱۱درصد قلمرو خود را از دست داد اما مستقل ماند. روز بعد مانرهايم فيلد، مارشال كشور فنلاند و فرمانده اصلي جنگ سخنراني كرد و بعدها رئيسجمهور اين كشور شد و هميشه در خاطر مردم فنلاند از او به عنوان قهرمان ياد ميشود. اگر چه اوكراين مانرهايم ندارد اما مطمئنا مردم اوكراين مانند فنلانديها در سال ۱۹۳۹ صلح و آرامش را دوست دارند و بايد در اين خصوص تلاش و برنامهريزيهاي مناسبي در ارتباط با جنگ احتمالي داشته باشند.