پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : شكنجه‌گر ساواك درباره "شهيد تندگويان" چه گفت؟
دوشنبه، 19 مهر 1400 - 10:58 کد خبر:47690
پيام نفت:
تندگويان شهيدي از تبار آزادمردان/ 3

 

"محمدجواد تندگويان"، وزير نفت ايران در كابينهٔ محمدعلي رجايي بود كه در سال ۵۹ توسط نيرو‌هاي ارتش عراق اسير شد و پس از سال‌ها اسارت به شهادت رسيد.

به گزارش خبرنگار دفاعي - امنيتي باشگاه خبرنگاران، "محمدجواد تندگويان" وزير نفت ايران در كابينهٔ شهيد محمدعلي رجايي بود كه در سال ۱۳۵۹ توسط نيروهاي ارتش عراق اسير شد و پس از سال‌ها اسارت به شهادت رسيد، به همين خاطر باشگاه خبرنگاران براي حفظ ياد و خاطره آن شهيد والامقام گوشه‌هايي از خاطرات اين وزير شهيد را منتشر مي‌كند.


ارتباط عاطفي با مأموران 

در زندان، آقاي تندگويان وقتي آثار انحراف سازمان منافقين مشخص شد، بلافاصله خط خود را جدا كرد و بدون اينكه مورد سوء استفاده ساواك قرار گيرد، اختلاف خود را با آن‌ها آشكار كرد، منتهي با سلوكي دوستانه و جداي از هر گونه  بي‌احترامي به آن‌ها.
 
آقاي تندگويان به قدري شخصيتش جذاب بود كه مأموران و پاسبان‌ها نيز با ايشان ارتباط عاطفي پيدا مي‌كردند. به همين ترتيب بود كه ما اطلاعات مربوط به بيرون از زندان را از اين مأموران دريافت مي‌كرديم، در تمام مدتي كه با ايشان در زندان بودم، هيچ‌گاه نديدم كه با وجود جواني‌اش، دچار عزلت‌گزيني و افسردگي شود و به اصطلاح  توي خودش فرو برود.


همواره با شدت و حرارت در حال فعاليت بود و مي‌كوشيد نظم را در كار خود رعايت كند ديگر كاري نداشت كه در زندان است و مثلا محكوم شده، هر روز صبح سر وقت بيدار مي‌شد و نمازش را مي‌خواند و تا شب در تكاپو بود در كنار اين‌ها از شوخي كردن با دوستان نيز غافل نمي‌شد.

 
افشاگري

من در زندان كميته ضد خرابكاري صحبت خاصي نمي‌توانستم بكنم و صبحت‌هاي معمولي انجام مي‌شد - سلام و احوال پرسي- و در زندان هم تنها مطلبي را كه  توانستند بگويند اين بود كه به قم برويد و به علما بگوييد كه اين‌جا اجازه  نمي‌دهند تا ما نماز جماعت بخوانيم و ما را براي مجازات به بند زير هشت مي‌برند، حتي اجازه  نمي‌دهند كه از مهر نماز استفاده كنيم. (سركار خانم بتول اشكوري، همسر شهيد )
 
تندگويان از زبان شكنجه‌گرش

او يك تكه سنگ است، سنگ به تمام معني، همه‌اش مشغول ذكر و دعا خواندن بود.

آيه‌هاي قرآن را مرتبا زمزمه مي‌كند. هيچ‌گونه وعده و وعيد و شكنجه‌هاي گوناگون در او اثر ندارد و قبل از آمدن به مرخصي، من رئيس اكيپ بازجويي از ايشان بودم، خواب از چشم ما برد ولي حرفي نزد؛ ما مي‌خواهيم از راديو تلويزيون صحبت كند، اما او مقاومت مي كند.

 شكنجه اش مي‌كنيم؛ از سقف آويزانش مي‌كنيم، كابلش مي‌زنيم. تا به حال استخوان چند جاي بدنش شكسته، ولي سكوت او همه ما را ديوانه كرده است. گاهي در لحظه‌اي كه زير شكنجه مي‌خواهد بيهوش شود، با اشاره او (از دستگاه) پايين مي‌آوريم. مي‌گوييم: حاضري؟ با سر اشاره مثبت مي‌كند. وقتي مي‌خورد و مي‌نوشد و خوب جان مي‌گيرد، زير قولش مي‌زند به جاي حرف زدن در مقابل دستگاه‌هاي ضبط صدا، با انگشت به ما اشاره مي‌كند كه كور خوانده‌ايد. (نشريه شاهد ياران)

 
ساده زيست
 

شهيد تندگويان زندگي بسيار مختصري داشت هر وقت مي‌خواست خانه‌اش را جا به جا كند وسايلش توي‌ي وانت جا مي‌گرفت.
 
تلويزيون نگاه  نمي‌كرد، اصلا تلويزيون نداشت. موقع پيروزي انقلاب 50 هزار تومان حقوقش بود، چون مدير كارخانه توشيبا بود.
 
بعد از پيروزي انقلاب، يك شب جشني گرفت و يك تلويزيون دست دوم خريد در تهران من و همسرم را هم دعوت كرد آن موقع دو تا بچه داشتم و يك شام به ما داد و آن را افتتاح كرد و گفت: حالا مي‌خواهم تلويزيون جمهوري اسلامي را روشن كنم. (مهندس بهروز بوشهري، معاون پيشين وزير نفت)

 
وزير انقلابي
 

در دوران وزارت نفت آقاي معين‌فر، جواد دعوت به كار شد و وظيفه پاك‌سازي آبادان به او سپرده شد به مدت يك سال و نيم در اين مأموريت مشغول بود خانواده خود را هم به آبادان برده بود، خداوند سومين فرزندش به نام مريم را در همين زمان به آن‌ها داد و جالب اين كه جواد، از وزارت نفت هيچ حقوقي دريافت نمي‌كرد و  به  پدرش مي‌گفت كه خدا را شكر كه شما آن قدر داريد كه خرجي ما را هم بدهيد.
 
به تهران كه برگشت، اطراف سفارت بلژيك، يك واحد مسكوني اجاره كرد، ولي زياد در آن جا زندگي نكرد، چون به آبادان رفت و  توسط عراقي‌ها دستگير شد در تهران پست وزارت از طرف شهيد رجايي به او پيشنهاد شد به ياد دارم كه خيلي مقاومت كرد اين پست را نپذيرد، ولي نشد. چون او، استعداد و هوش بالايي داشت و به قول دوستانش هر كاري را كه يك شبانه روز وقت مي‌برد تا محاسبه شود، او در يك فرصت كم و از روي حافظه محاسبه مي‌كرد.
 
برنامه كوپن نفت و كوپن بنزين و پروژه كشيدن لوله گاز از ابتكارات جواد بود. (سركار خانم اشرف السادات مينونشان، مادر شهيد)