پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : با «محمدعلي فروغي» بيشتر آشنا شويد
دوشنبه، 19 مهر 1400 - 03:39 کد خبر:47687
پيام نفت:

روز ۶ شهريور ۱۳۲۰ به دنبال ورود متفقين به ايران و درخواست رضاشاه پهلوي، كابينه محمدعلي فروغي نخست‌وزير جديد از مجلس شوراي ملي راي اعتماد گرفت.

به گزارش ايسنا، «تاريخ ايراني» نوشت: محمدعلي فروغي مشهور به «ذكاءالملك دوم» به سال ۱۲۵۴ شمسي در تهران به دنيا آمد. پدرش محمدحسين ذكاءالملك اول زاده اصفهان بود و از خانداني كه در يك كلام تاجراني اهل علم و فضل بودند. طرفه آن آقا مهدي پدربزرگ محمدعلي فروغي از متدينين اصفهان به شمار مي‌آمد. فروغي در تهران از سن پنج سالگي تحت نظارت پدرش محمدحسين خان به وسيله اساتيد خصوصي قرآن، شرعيات، زبان عربي و فارسي و فرانسه را آموخت. وي سپس در سال ۱۲۶۸ وارد مدرسه دارالفنون شد و به خاطر تسلط بر زبان‌هاي خارجي به ويژه فرانسه به عنوان «دانشيار» انتخاب شد كه در واقع مترجم اسناد خارجي بود و مطالب را براي هم شاگردي‌هاي خود ترجمه مي‌كرد. او ابتدا در دارالفنون به تحصيل طب پرداخت ولي چون كادر علمي ضعيفي در رشته طب دارالفنون بود و شخصاً نيز به آن رشته علاقه‌اي نشان نمي‌داد، به فلسفه و تاريخ و ادبيات روي آورد و ضمن تحصيل در دارالفنون به مدرسه صدر، مروي و سپهسالار رفت و فلسفه اسلامي آموخت. دانستن زبان فرانسه او را به صرافت انداخت تا جزوه‌هايي كه حاوي شرح زندگي فلاسفه غرب بود را به فارسي ترجمه كند كه حاصل اين ترجمه‌ها بعدها در قالب كتاب «سير حكمت در اروپا» مدون شد.

فروغي از معدود دانشياراني بود كه در سن ۱۷ سالگي در دارالفنون به استادي فلسفه و تاريخ رسيد و چون پدرش محمدحسين‌خان ذكاءالملك در وزارت انطباعات زير نظر اعتمادالسلطنه كار مي‌كرد، محمدعلي نيز وارد وزارت انطباعات شد و از آبان ۱۲۷۳ شمسي به طور رسمي كارمند دولت شد و علاوه بر دارالفنون در مدرسه علميه فيزيك، تاريخ و فلسفه نيز به تدريس پرداخت. در سال ۱۲۷۵ شمسي پدرش روزنامه «تربيت» را داير كرد و محمدعلي سردبير، مترجم و نويسنده مقالات شد. از نوشته‌هاي محمدعلي فروغي در روزنامه تربيت اين طور مي‌توان استنباط كرد كه او از آغاز جواني فردي ليبرال‌منش، واقع‌بين و در عين حال پراگماتيست (عمل‌گرا) بود.

ميرزا جهانگيرخان شيرازي مشهور به صوراسرافيل، درباره نشريه «تربيت» مي‌گويد: «تربيت، اول روزنامه آزادي است كه در داخله ايران خصوصاً در پايتخت به چاپ رسيده است. خدماتي كه اين روزنامه به وطن ما كرده است علاوه بر معلومات و فوايدي كه منتشر نموده يكي اين است كه مردم ايران از هرچه روزنامه بود آزرده خاطر بودند. تربيت به واسطه شيريني بيان و مزاياي چند كه دارا بود مردم را روزنامه‌خوان كرد. ديگر اينكه اهل هوش مي‌دانند كه تمام مطالب گفتني را ذكاءالملك در تربيت گفته و هنر بزرگ او همين است كه چيزهايي را كه در زمان استبداد كسي ياراي گفتن نداشت به قدرت قلم و پرده و حجاب انشاء و ادب چنان مي‌گفت كه اسباب ايراد نمي‌شد و مع‌ذلك زحمت و مرارت و صدماتي كه در زياده از ده سال روزنامه نويسي كشيد و آزار و اذيت‌هايي كه از دوست و دشمن ديد در چند سال آخر عمر كه وقت استراحت و فراغت بود به تصور كساني كه خارج از كار بودند درنمي آيد.»

در سال ۱۲۷۸ در پي بنيانگذاري مدرسه علوم سياسي توسط مشيرالدوله، محمدعلي فروغي به عنوان معلم در اين مدرسه مشغول به كار شد و كتاب‌هاي «ثروت ملل» و «تاريخ ملل مشرق» را در خلال تدريس در مدرسه علوم سياسي تاليف كرد.

پس از صدور فرمان مشروطيت فروغي در انتخابات دوره دوم مجلس شوراي ملي، نامزد شد و به عنوان نماينده تهران به مجلس رفت و چند بار هم به معاونت هيات رييسه مجلس رسيد. زماني كه پدرش محمدحسين فروغي ذكاءالملك اول در سال ۱۲۸۶ درگذشت، به دستور محمدعلي شاه لقب ذكاءالملك به محمدعلي رسيد. محمدعلي فروغي به سبب تجربيات سياسي كه داشت، در مجلس دوره اول و دوم نماينده مجلس بود و مدتي نيز رييس مجلس بود و در زمان رياست موتمن‌الملك پيرنيا معاونت مجلس را برعهده داشت و در زمينه سياست و پولتيك، تاريخ جهان و فلسفه سياسي فردي سرآمد بود.

فروغي در سال ۱۲۹۰ شمسي در كابينه صمصام‌السلطنه بختياري ابتدا وزير ماليه و بعد وزير عدليه شد. در كابينه بعدي كه به رياست مشيرالدوله تشكيل شد، همچنان در مقام وزير عدليه ابقا شد. در دوره سوم وكيل مجلس شد ولي در مجلس باقي نماند تا به رياست ديوان عالي تميز (ديوان عالي كشور) منصوب شد و ساليان درازي در آن مقام باقي ماند. در ۲۵ آذر ۱۲۹۷ پس از پايان جنگ جهاني اول، به اتفاق مشاورالممالك انصاري به كنفرانس صلح رفتند ولي موفق به حضور در كنفرانس نشدند و آن‌ها را مؤدبانه جواب كردند.

در ۱۳۰۱ شمسي ذكاءالملك در كابينه مستوفي‌الممالك وزير امور خارجه شد و در جدال مستوفي و مدرس نقشي اساسي داشت و غالباً پاسخ مجلسيان را او مي‌داد. در كابينه بعدي به رياست مشيرالدوله وزير ماليه شد. از ۱۳۰۲ تا ۹ آبان ۱۳۰۴ در چهار كابينه رضاخان سردار سپه، دو بار وزير خارجه و دو بار وزير ماليه بود تا سرانجام در ۹ آبان ۱۳۰۴ مجلس پنجم طرح انقراض قاجاريه را به تصويب رساند و حكومت موقت را به رضاخان پهلوي سپرد تا مجلس مؤسسان به اصلاح اصول قانون اساسي بپردازد. ذكاءالملك در اين تاريخ به كفالت نخست‌وزيري و سرپرستي دولت تعيين شد.

مجلس مؤسسان در آذرماه ۱۳۰۴ امور سلطنت را به رضاخان پهلوي واگذار كرد و محمدعلي فروغي به عنوان اولين نخست‌وزير حكومت پهلوي معرفي شد. او قريب شش ماه رييس دولت بود. تاجگذاري رضاشاه، انتخابات دوره ششم مجلس، قانون نظام اجباري و الغاء القاب و قانون ثبت در دوران نخست‌وزيري او انجام يا به تصويب رسيد. فروغي در اثر دخالت‌هاي تيمورتاش وزير دربار تاب مقاومت نياورد و از شاه اجازه استعفا گرفت. شاه استعفاي او را پذيرفت مشروط بر اينكه كاري در كابينه قبول كند. پس از مذاكرات لازم، قرار شد فروغي در كابينه بعدي وزير جنگ باشد ولي كارهاي وزارت جنگ را رضاشاه انجام بدهد. جانشين فروغي كه پس از لغو القاب حسن مستوفي نام گرفته بود، فروغي را به عنوان وزير جنگ معرفي كرد. پس از چندي فروغي به اتفاق دو فرزند خود (جواد و محسن) از راه روسيه عازم اروپا شد تا ترتيب تحصيل فرزندان خود را تحت نظر علامه محمد قزويني در پاريس بدهد. برخي از مورخين درباره اين مسافرت مطالب خلاف واقعي عنوان نموده و متذكر شده‌اند كه انگيزه فروغي در اين مسافرت صرفاً براي ملاقات با سلطان احمدشاه و اخذ استعفانامه از وي و پرداخت مبلغي حدود هفت ميليون تومان بوده است در حالي كه فروغي در تمام عمر نسبت به اين مطلب معترض بود و قوياً آن را تكذيب مي‌كرد و مي‌گفت اصولاً در پاريس بين او و احمدشاه ملاقاتي صورت نگرفته است.

فروغي چندماهي در پاريس اقامت كرد تا به سمت سفارت كبراي ايران در آنقره (آنكارا) تعيين شد و مراتب تلگرافي به او ابلاغ شد. مدت مأموريتش در تركيه دو سال به طول انجاميد و در گسترش روابط دوستانه ميان دو كشور تاثير بسزايي داشت. ذكاءالملك در سفر تركيه دوستي و نزديكي زيادي با رجال ترك پيدا كرد مخصوصاً با كمال آتاتورك دوستي او زبانزد بود و همه‌ روزه با رهبر مقتدر و اصلاح‌طلب تركيه ملاقات و مذاكره داشت.

در سال ۱۳۰۸ شمسي فروغي با سمت رياست هيات نمايندگي ايران در جامعه ملل به ژنو رفت و به رياست جامعه ملل انتخاب شد. جامعه ملل در دوران رياست فروغي، قدم‌هايي براي رفاه مردم دنيا و صلح كشور‌ها برداشت كه يقيناً فروغي نيز سهم بسزايي در اين امر مهم دارد. او مشروح سخنراني‌هاي نمايندگان شركت كننده در كنفرانس خلع سلاح را كه او در آن وقت «ترك سلاح» مي‌ناميد به وزارت خارجه مي‌فرستاد و سفارش مي‌كرد كه نكات اصلي و مهم اين سخنراني‌ها به وسيله اساتيد رشته علوم سياسي براي دانشجويان قرائت شود. او ضمن فرستادن اين سخنراني‌ها خودش نيز مطالبي در مورد سياست بين‌الملل، ديپلماسي عمومي انشا و سفارش مي‌كرد كه در وزارت خارجه بايگاني شود و هر وقت استادي احتياج به مراجعه آن داشت بتواند به آن رجوع نمايند. در يكي از نامه‌هايي كه نوشته است ضمن تحرير نطق «اريستيد بريان» نماينده فرانسه در كنفرانس به اصطلاح او «ترك سلاح» مي‌نويسد: «ملل حس امنيت واقعي نخواهند كرد و اطمينان به عقل سليم نخواهند داشت مگر آنكه نماينده همه ملل كه در جامعه ملل اجتماع كرده‌اند مساعي خود را متحد كنند كه احتمال جنگ تخفيف يابد. به عقيده من حكميت (داوري) اساس صلح است. البته برحسب قواعد خلقت و بشريت مابين ملل حتي آن‌ها كه نياتشان صلح‌طلبانه و دوستانه است اختلاف بروز مي‌كند و مشكلات ظهور مي‌نمايد و ما نمي‌توانيم طبيعت خود را ترك كرده و فرشته و ملك شويم وليكن بايد با ملاحظه نقص بشريت كاري كنيم كه مناقشات و حوادث منجر به جنگ نشود و اسباب فصل اختلافات به طريق قضاوت، عاطل و باطل بماند. بنابراين ما هفته‌ها است كه قضيه حكميت را مطرح كرده‌ايم.»

فروغي اضافه مي‌كند: «من مي‌دانم كه صلح هم مانند جنگ فداكاري لازم دارد. اما تفاوت ميان مللي كه براي صلح فداكاري مي‌كنند و آنهايي كه براي جنگ، اين است كه هر قومي كه علم دار صلح مي‌شود، حصول مقصودش احتمالي است. اما آن قوم كه مبادرت به تجهيز سلاح مي‌نمايد، منتهي شدن كارش به جنگ حتمي است، زيرا شمشيرزن عاقبت به شمشير هلاك مي‌شود.» ضمناً در كنفرانس ژنو با برده‌فروشي و تجارت ترياك مخالفت جدي به عمل آمد و يكي از آن مخالفان مرحوم فروغي بود. فروغي پيام فرهنگ ايران را در قالب اين شعر در جريان دهمين جلسه مجمع عمومي جامعه ملل قرائت كرد و گفت: بني آدم اعضاي يكديگرند | چو در آفرينش ز يك گوهرند.

فروغي در سال ۱۳۰۹ به تهران بازگشت و در كابينه حاج مخبرالسلطنه هدايت به وزارت جديدالتأسيس اقتصاد منصوب شد. پس از دو ماه وزارت امور خارجه هم ضميمه كار او شد و هر دو وزارتخانه را توأمان اداره مي‌كرد تا اينكه چند ماه بعد وزارت اقتصاد منحل شد. فروغي تا شهريور ۱۳۱۲ در پست وزارت امور خارجه مستقر بود تا اينكه مهديقلي هدايت پس از شش سال و نيم صدارت، از كار كناره گرفت و محمدعلي فروغي به جاي او به نخست‌وزيري منصوب شد. در دوران نخست‌وزيري او، وقايع فرهنگي بزرگي روي داد. در همين دوران بود كه كار تأسيس دانشگاه تهران به اتمام رسيد. جشن هزاره فردوسي با شركت مستشرقان و دانشمندان دنيا در طوس برگزار شد. فرهنگستان ايران هم براي احياي زبان فارسي بنيان نهاده شد. در دوران نخست‌وزيري او، رضاشاه براي اولين بار از كشور خارج شد و چند روزي مهمان كمال آتاتورك شد و از نزديك با پيشرفت‌هاي كشور تركيه آشنا گرديد. فروغي متجاوز از دو سال در رأس دولت بود تا اينكه واقعه گوهرشاد پيش آمد. پاكروان استاندار و نوايي رييس شهرباني، تمام تقصير را به گردن محمدولي اسدي نايب‌التوليه وقت حرم امام رضا (ع) انداخته و او را عامل اصلي قيام معرفي كردند. در آن تاريخ يكي از دختران فروغي، عروس اسدي بود. وقتي كه محمدولي اسدي از محمدعلي فروغي خواست كه درباره او نزد رضاشاه وساطت كند، فروغي نامه‌اي به اسدي نوشت و در آن قيد كرد كه:

در كف شير نر خونخواره‌اي | غير تسليم و رضا كو چاره‌اي

هرچند فروغي وساطت را كارساز نمي‌ديد اما در مقام شفاعت برآمد. اينچنين آتش غضب رضاشاه كه توسط مامورين شهرباني مشهد از محتواي نامه فروغي به اسدي باخبر شده بود، تندتر شد و نه تنها شفاعت او را نپذيرفت بلكه فروغي را هم با پرخاش و تندي از نخست‌وزيري كنار گذاشت، تمام مشاغل او را گرفت و تحت نظر نظميه در منزل خود زنداني كرد.

بدين ترتيب محمدعلي فروغي مغضوب و شش سال خانه‌نشين شد. بسياري اين مدت از زندگي وي را پربار‌ترين ايام زندگي‌اش دانسته‌اند چراكه وي در اين مدت با كار شبانه‌روزي بر روي ديوان بسياري از شعراي بزرگ فارسي كه نتوانسته بود به علت كمبود وقت تصحيحشان كند، از عهده تصحيح آن‌ها برآمد.  فروغي به ادبيات فارسي و زبان فارسي، بسيار علاقمند نشان مي‌داد و مخصوصا براي شعر، مقامي والا قائل بود. با وجود تمام كارهاي رسمي و دولتي، مطالعه و تحقيق داشت و مخصوصا در زمان‌هاي كناره‌گيري از كارهاي سياسي و دولتي، تمام اوقات خود را صرف كارهاي ادبي و فلسفي كرد و در همين زمينه‌ها آثاري به يادگار گذاشت كه از آن جمله بعضي كتب درسي، حقوق اساسي يا آداب مشروطيت، انديشه‌هاي دور و دراز، پيام به فرهنگستان حكمت سقراط، آيين سخنوري، فن سماع طبيعي و.... بودند. علاوه بر اين چند متن فارسي به اهتمام او تصحيح و منتشر ده‌اند كه رباعيات خيام، گلستان سعدي، ديوان حافظ و ... از آن جمله‌اند.

فروغي در همان زمان علاوه بر آنكه عضو كميسيون معارف شد، رياست فرهنگستان زبان فارسي را نيز برعهده گرفت و خدمات بزرگي را به زبان فارسي نمود. از اين روست كه استاد ملك‌الشعراي بهار، استاد مجتبي مينوي، علامه قزويني، ميرزا ابوالحسن جلوه، ميرزا طاهر تنكابني، استاد جلال همايي، حسين سميعي، حبيب يغمايي، ميرزا عبدالعظيم خان قريب و صد‌ها دانشمند ديگر خدمات فرهنگي فروغي را ستوده‌اند.

فروغي تا شهريور ۱۳۲۰ در انزوا به سر مي‌برد تا اينكه پس از حمله روس و انگليس به ايران، رضاشاه به سراغ او رفت تا در آن ايام پرتلاطم، سكان كشتي ايران را به دست او دهد. وقتي كه رضاشاه با التماس به فروغي پيشنهاد نخست‌وزيري كرد، قريب شش سال از بركناري ناگهاني و توهين‌آميزش مي‌گذشت، اما او چون وضعيت را بحراني ديد، نخست‌وزيري را پذيرفت و در روز ۶ شهريور كابينه خود را براي كسب راي اعتماد به مجلس شوراي ملي معرفي كرد و بدون حتي يك مخالف كابينه‌اش راي اعتماد گرفت.

وي نه تنها در هنگام قبول نخست‌وزيري هيچ شرطي را از جانب رضاشاه نپذيرفت بلكه خروج او را از مملكت يگانه راه حل بحران دانست. او پس از اينكه زمام امور را به دست گرفت، در مقام مذاكره با شوروي و انگليس برآمد. نتيجه مذاكرات بر اين قرار گرفت كه رضاشاه از سلطنت كناره‌گيري كند. برخي مورخان گفته‌اند كه ابتدا قرار بود رژيم تغيير نمايد و جمهوري به جاي سلطنت انتخاب شود ولي پافشاري فروغي موجب شد كه رژيم باقي بماند و فرزند شاه طبق قانون اساسي سلطنت كند. از اقدامات فروغي در اين دوره تثبيت انتخابات دوره سيزدهم بود كه در زمان رضاشاه و جو ديكتاتوري صورت گرفته بود. قرارداد سه جانبه با متفقين كه پس از پايان جنگ ايران را تخليه كنند، از ديگر اقدامات فروغي بود. او در ۱۸ شهريور ۱۳۲۰ ضمن قبول اينكه راه آهن ايران را تحت اختيار متفقين قرار دهد تا كمك‌هاي غرب به روسيه برسد، طبق قراردادي از آنان خواست كه بعد از اتمام جنگ خاك كشور را ترك كنند.

فروغي پس از سروسامان دادن به وضع خواروبار مورد نياز مردم، براي آگاه كردن آنان نسبت به مسائل روز در روز سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۲۰ ساعت ۸:۳۰ بعدازظهر يك سخنراني مفصل كرد و مسائل سياسي را به زبان ساده براي مردم شرح داد. فروغي در اين نطق از قانون گفت، اينكه بايد در عين آزادي «حدودي» نيز مشخص گردد تا از خودسري پرهيز شود و «بنابراين هركس به قانون بي‌اعتنايي كند و تخلف از آن را روا بدارد دشمن آزادي است يعني دشمن آسايش ملت.» فروغي حكومت وقت را طبق قانون اساسي «حكومت ملي مشروطه» خواند كه طي سه دهه پيش از آن «چندين مرتبه اساس مشروطيت آن مختل شده است» و گفت: «وظيفه پادشاه اين است كه حافظ قانون اساسي و ناظر افعال دولت باشد و افراد ملت را فرزندان خود بداند و به مقتضاي مهر پدري با آن‌ها رفتار كند و رفتار و كردار و گفتار خود را سرمشق مردم قرار دهد...» چراكه به عقيده وي «اگر پادشاه حافظ قوانين نباشد و سلطنت را وسيله اجراي هواي نفس سازد و اگر طبقات ملت از طريق شرافت پا بيرون گذارند، بايد حتم و يقين دانست كه باز اوضاع اين ۳۵ سال گذشته تجديد خواهد شد.»

فروغي در دوره نخست‌وزيري خود با مشكلات بزرگي مواجه شد. مورد هتاكي و حمله راديوهاي خارجي و مطبوعاتي داخلي قرار گرفت. در مجلس به سوي او سنگ پرتاب كردند. راديوي آلمان او را كليمي‌زاده خطاب كرد و ايران تيمورتاش در روزنامه «رستاخيز ايران» به او نسبت دزدي داد اما با تمام اين مشكلات، شش ماه دوام آورد و در اين مدت چهاربار كابينه را ترميم كرد، ولي سرانجام توان خود را از دست داد. با وجودي كه در مجلس اكثريت داشت، از كار كناره گرفت و خود را مخفي ساخت و زير بار مسئوليت مجدد نرفت. وكلاء چون از فروغي مأيوس شدند، سهيلي را بدان سمت برگزيدند.

فروغي بعد از نخست‌وزيري به وزارت دربار منصوب شد و پس از چندي قرار شد با سمت سفير كبير به آمريكا عزيمت كند. برايش پذيرش خواستند، موافقت شد. فروغي قبل از حركت به سبب بيماري تقاضا كرد در اين مأموريت محمود فروغي فرزند كوچكش كه كارمند وزارت امور خارجه بود نيز با او همراهي كند. اين امر احتياج به تصويب‌نامه هيات وزيران داشت. قوام‌السلطنه نخست‌وزير موضوع را در هيات دولت مطرح كرد و با مخالفت باقر كاظمي مهذب‌الدوله مواجه شد. كاظمي در زمره افرادي بود كه تمام ترقيات او مديون فروغي بود. فروغي او را از كارمندي ساده وزارت امور خارجه به سفارت و وزارت رساند و هميشه براي حمايت از او مورد ايراد و حتي طعن بعضي دوستان قرار مي‌گرفت و انتظار نداشت در آن ايام كاظمي با تقاضاي كوچك او مخالفت كند. موضوع چندي در هيات دولت باقي ماند و اخذ تصميم به عمل نيامد. فروغي به شدت متأثر شد و بيماري او شدت يافت تا اينكه در روز ۵ آذر ۱۳۲۱ در سن ۶۷ سالگي بر اثر سكته قلبي درگذشت.

محمدعلي فروغي در جواني با خواهرزاده نظام‌السلطنه رضاقلي ازدواج كرد و ثمره اين وصلت چهار پسر و دو دختر بود. همسر او در سن سي سالگي مبتلا به سل شد. او را از فرزندانش جدا كردند و در قلهك خانه‌اي اجاره و او را تنها در آن منزل قرار دادند تا تنها پزشك متخصص در سل كه پزشك سفارت انگليس بود، از او عيادت كند و او در اين مدت هفته‌اي يك بار فرزندان خود را از پشت شيشه مي‌ديد. سرانجام تلاش پزشكان به جايي نرسيد، معالجات مؤثر واقع نشد و همسر فروغي در همان سي سالگي چشم از جهان فروبست. فروغي پس از فوت همسرش بسيار متاثر شد، قريب بيست سال پس از آن همراه فرزندانش زندگي كرد و هرگز ازدواج نكرد.