پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : درس هايي از انتخابات آلمان؛ دوران بلاتكليفي پس از مركل
چهارشنبه، 14 مهر 1400 - 09:48 کد خبر:47667
پيام نفت:
عيسي عادلي: انتخابات بوندستاگ كه يكشنبه هفته گذشته در آلمان برگزار شد، شگفتي كم نداشت: حزب دموكرات مسيحي بدترين نتيجه را از زمان جنگ جهاني دوم تا كنون به دست آورد و سبز‌ها هم بهترين نتيجه تاريخي خود را به دست آوردند. راست افراطي كه سال ۲۰۱۷ تصور مي‌شد در حال قدرت گرفتن است در اين انتخابات نه تنها رشد نكرد، بلكه با كاهش در ميزان آراي خود مواجه شد.
 
پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :


عيسي عادلي: انتخابات بوندستاگ كه يكشنبه هفته گذشته در آلمان برگزار شد، شگفتي كم نداشت: حزب دموكرات مسيحي بدترين نتيجه را از زمان جنگ جهاني دوم تا كنون به دست آورد و سبزها هم بهترين نتيجه تاريخي خود را به دست آوردند. راست افراطي كه سال 2017 تصور مي شد در حال قدرت گرفتن است در اين انتخابات نه تنها رشد نكرد، بلكه با كاهش در ميزان آراي خود مواجه شد. از همه اين ها مهم تر، در حالي كه در انتخاباتي پارلماني آلمان عرف بر اين است كه صدراعظم را حزب برنده انتخاب مي كند و پس از اعلام نتايج تكليف صدراعظمي تاحد زيادي مشخص مي شود، در اين انتخابات هر دو حزب اصلي ادعاي تعيين صدراعظم را دارند. اما كمپين هاي انتخاباتي و مذاكرات پيش رو ميان احزاب براي تشكيل دولت درس هايي براي غيرآلماني ها هم دارد كه در ادامه به چهار مورد آن اشاره مي شود.

كوتاه‌تر، كم‌دردسرتر
حتي پيش از اين انتخابات و از سال 2018 كه آنگلامركل اعلام كرد قصد كانديداتوري در اين انتخابات را ندارد، بلاتكليفي بر سياست داخلي و خارجي آلمان سايه انداخت: اين كه آلمان، و در قياسي وسيع تر، اروپايِ بدون مركل چه شكلي خواهد بود؟ تكليف زوج آلمان-فرانسه در هدايت اتحاديه چه مي شود؟ تكليف برگزيت و رابطه با بريتانيا چه مي شود؟ مشكل آن جاست كه مركل 16 سال در قدرت بود و بسياري از ديناميسم هاي سياسي در اروپا حول محور شخص او شكل گرفت. حالا كه او از صحنه كنار مي رود همه دست پاچه شده اند كه چه بايد بكنند. بنابراين درس اول اين است كه سياستمداراني كه طولاني مدت در قدرت مي مانند، حتي اگر كارآمد باشند، هنگام خروج نظم سياسي را دچار بحران مي كنند. دليل آن هم اين است كه در نظام هاي سياسي جاافتاده، سيستم بر فرد غالب است، اما وقتي فردي به مدت طولاني تصدي پستي را برعهده دارد، اين توازن تاحدي به هم مي خورد و به تدريج سيستم به فرد وابسته مي شود.

مساله اما براي سياست خارجي حساس تر هم است. تصدي طولاني مدت باعث مي شود تضمين توافقات براساس روابط شخصي شكل بگيرد. حالا وقتي اشخاص كنار مي روند تمام آن توافقات دچار بحران مي شوند. به عنوان نمونه، در مذاكرات برجام امريكايي ها از ابتدا مي گويند كه نمي توانند در مورد رييس جمهوري آتي اين كشور تضميني به ايران بدهند و قبلاً هم نشان داده اند كه چنين تضميني وجود نداشته است. بنابراين در صورتي كه حالا جمهوري اسلامي ايران بخواهد با امريكا توافق كند اين ملاحظات را در نظر خواهد گرفت تا با تغيير اشخاص مانند دفعه قبل غافلگير نشود. اما مثلاً تكليف توافقات ايران و روسيه در سوريه پس از پوتين چه خواهد شد؟ چند وقت پيش مساله سلامتي پوتين و ابتلاي اطرافيان وي به كرونا باعث نگراني شده بود. اين در حالي است كه همه مي دانند در صورت فوت رييس جمهور 78 ساله امريكا، معاون 56 ساله وي به راحتي جاي او را پر خواهد كرد. در نتيجه تصور امريكاي پس از بايدن سخت نيست، اما سخت بتوان تصوري از روسيه بدون پوتين و تركيه بدون اردوغان داشت. حالا هم ناظران مي پرسند آلمان به كدام سو مي رود و اروپاي بدون مركل چه شكلي دارد.

گرمايش زمين با زلزله فرق دارد
نكته جالب ديگر ميزان توجه راي دهندگان آلماني به مساله گرمايش زمين است كه در راي 15 درصدي به حزب سبزها خود را نشان داد. اين حزب چند ماه قبل در نظرسنجي ها حتي از احزاب اصلي هم جلوتر بود به طوري كه مي گفت مي خواهد رهبر خود، آنالنا بائربوك را به عنوان صدراعظم تعيين كند و اين يكي ديگر از شگفتي هاي اين انتخابات بود كه حزبي به غير از دو حزب اصلي ادعاي تعيين صدراعظم داشته باشد. پيشتازي سبزها در آلمان بي شك در ساير كشورهاي اروپايي بازتاب خواهد داشت و پيش بيني هايي هست كه در انتخابات فرانسه هم كه آوريل سال بعد برگزار مي شود سبزها بتوانند شگفتي ساز شوند.

اين موضوع وقتي جالب تر مي شود كه بدانيم يكي از برنامه هاي سبزهاي آلمان گران كردن قيمت سوخت از جمله بنزين بود. حيرت انگيز است كه افراد در يك جامعه به چه سطحي از شعور و آگاهي مي رسند كه حاضر مي شوند به چنين برنامه اي راي بدهند. حالا اين وضعيت را با تصميم به افزايش قيمت بنزين در آبان 98 مقايسه كنيد كه منجر به اعتراضات سراسري شد. قطعاً بخشي از اين تفاوت محصول فقر است. فقر باعث مي شود تا توجه به موضوعات كلان تري مانند گرمايش زمين به فراموشي سپرده شود و اين باعث اقدامات خودتخريب گر در جامعه مي شود. خودتخريبي يعني وقتي تصميمات كوتاه مدت كه از روي اجبار گرفته مي شود به ضرر منافع بلندمدت فرد يا جامعه است.

اما بخشي ديگر از اين تفاوت محصول ناآگاهي است. بعيد است سبزها در ايران بتوانند حتي راي دهك بالاي جامعه را هم به دست آورد. راي بالاي سبزها در آلمان تحت تاثير سيل بهار امسال كه منجر به كشته شدن 180 نفر شد قرار گرفت. فارغ از اين كه عملكرد دولت آلمان در مواجهه با اين بحران چگونه بود، اين باور در ميان شهروندان وجود دارد كه ريشه اين بحران در مساله تغييرات آب و هوايي است. اين در حالي است كه در ايران هرچقدر هم كه سيل و خشكسالي وجود داشته باشد، همه فقط به واكنش دولت پس از وقوع آن ها توجه مي كنند و به فكر درمان ريشه اي اين مشكل نخواهند افتاد، چرا كه علتِ آن را مانند علتِ زلزله خارج از كنترل خود مي دانند. در حالي كه تغييرات آب و هوايي مانند زلزله نيست و انسان در علت به وجود آمدن آن نقش دارد. در نتيجه آگاهي از نقش انسان در تغييرات آب و هوايي مي تواند به حل ريشه اي آن كمك كند چرا كه نسبت به علت آن احساس مسوليت ايجاد مي كند نه اين كه مانند زلزله فقط نسبت به جبران عواقب آن پس از وقوع مسوليت داشته باشيم.

كم بخور، هميشه بخور
پس از مشخص شدن نتيجه انتخابات، غير از حاميان دو حزب افراطي آلترناتيو و دلينكه، كسي خود را بازنده كامل اين انتخابات نمي داند. با وجود اين كه دموكرات مسيحي ها بدترين نتيجه حزب خود را از جنگ جهاني دوم تاحالا به دست آوردند، اما هنوز شانس زيادي براي تشكيل دولت دارند. حتي اگر راي حزب چپ افراطي دلينكه اندكي بيشتر مي شد، اين احتمال وجود مي داشت كه وارد ائتلاف با سوسيال دموكرات ها شود. در ابتداي شب اعلام نتايج، وقتي نتايج اوليه حزب دموكرات مسيحي اعلام شد، فضاي حزن انگيزي از دفتر مركزي حزب گزارش مي شد. اما بعداً وقتي اعلام شد كه راي سوسيال دموكرات ها خيلي بالاتر نيست، دموكرات مسيحي ها هم شروع به شادي و پايكوبي كردند. حالا هم آرمين لاشِت، رهبر دموكرات مسيحي ها و هم اولاف شولتز، رهبر سوسيال دموكرات ها اميد به صدر اعظم شدن دارند و براساس ميزان رايي كه به دست آوردند مي توانند با ساير احزاب چانه زني كنند.

اين وضعيت با انتخابات امريكا كه در آن حزب برنده براي چهار سال همه قدرت را در اختيار دارد و بازنده ها همه چيز را مي بازند خيلي فاصله دارد. در آن جا به حزب بازنده، حتي اگر 46 درصد آرا را به دست آورده باشد، همان طور كه حزب جمهوري خواه با كانديداتوري دانلد ترامپ در سال گذشته به دست آورد، ضربه روحي شديدي وارد مي شود. در يك جامعه قطبي شده، كه در حال حاضر بسياري از جوامع غربي اين گونه هستند، تحمل اين ضربه روحي دشوارتر هم مي شود كه نمونه آن را در شورش ششم ژانويه 2021 در كنگره امريكا ديديم. برعكس در آلمان، حاميان احزاب اميد دارند كه در چانه زني ها بتوانند حداقل بخشي از برنامه هاي خود را در دستور كار دولت آينده قرار دهند. اين مصداق ضرب المثل " كم بخور، هميشه بخور" است. يعني به جاي اين كه براي چهار سال يك حزب همه قدرت را در دست داشته باشد و حزب ديگر هيچ نقشي نداشته باشد، همه آن ها بخشي از برنامه هاي خود را در هر دوره دنبال مي كنند. اين نتيجه نشان مي دهد كه دموكراسي پارلماني و دولت هاي ائتلافي در جوامع قطبي شده بهتر از دموكراسي هاي رياستي عمل مي كنند.

نقد از ميانه ضربه‌گيرِ افراط‌گري است
درس چهارم هم اين كه برخلاف برخي كشورهاي اروپايي مانند مجارستان، اتريش، يا ايتاليا كه احزاب افراطي در آن ها توانستند به قدرت برسند، در آلمان دو حزب ميانه كوچك تر، يعني سبزها و دموكرات هاي آزاد توانستند ريزش راي دو حزب ميانه اصلي را جذب خود كنند تا به سبد راي دو حزب افراطي اضافه نشود. در نتيجه در حالي كه دو حزب اصلي ميانه، يعني دموكرات مسيحي ها و سوسيال دموكرات ها با ريزش راي روبرو شدند، هم زمان راي دو حزب افراطي، يعني آلترناتيو و دلينكه هم با ريزش روبرو شد. وقتي بخش هايي از ميانه شروع به انتقاد از ديگر بخش هاي ميانه مي كند، در صورت شكست يك بخش، آرا جذب بخش ديگر مي شود و در واقع احزاب كوچك ميانه نقش ضربه گير را بازي كردند و مانع غلتيدن آلمان به دامن افراطي ها شدند. اين يك پيروزي بزرگ براي جريان ميانه در آلمان است.

درس هايي از انتخابات آلمان؛ دوران بلاتكليفي پس از مركل

عيسي عادلي، پژوهشگر و دانشجوي دكتري روابط بين الملل