يك كارشناس مسائل شبه قاره هند گفت: اگر بلاتكليفي در صحنه سياست خارجي ايران وجود نداشت قطعا به اين سادگي از كنار سقوط شهرهاي مهم افغانستان عبور نميكردند تا در شهري مانند هرات، اسماعيل خان به عنوان يك فرمانده جهادي و والي آن شهر كه از ايران درخواست كمك كرده بود به دست طالبان اسير شود.
پيرمحمد ملازهي در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، در پاسخ به سوالي در خصوص انفعال كشورهاي همسايه افغانستان از جمله ايران نسبت به تحولات همسايه خود در حالي كه شهرهاي اين كشور يكي پس از ديگري به دست طالبان در حال سقوط بوده و سقوط پايتخت و ارگ رياست جمهوري نيز دور از ذهن نبود، گفت: واقعيت اين است كه در قبال آينده افغانستان معاملهاي در دوحه ميان آمريكا، پاكستان و عربستان سعودي شكل گرفته تا طالبان به قدرت برگردند و امارت اسلامي گزينهاي است كه از سوي ايالات متحده و نيروهاي همسويش در اين منطقه انتخاب شدهاند تا به جاي نيروهاي ليبرال دموكراتي كه از سال ۲۰۰۱ در افغانستان مستقر شدهاند، قرار بگيرند؛ در واقع واشنگتن از نيروهاي دموكرات و حقوق بشر در افغانستان عبور كرده است.
وي ادامه داد: معامله شكل گرفته در قطر بازندگان و برندگاني دارد كه تا اينجاي كار برندگان سعودي و پاكستان و بازندگان شاخص ايران، هند، روسيه و چين هستند.
اين كارشناس مسائل افغانستان گفت: انفعالي كه ناظران صحنه افغانستان به آن اشاره ميكنند در اصل در ارتباط با ايران اندكي قابل درك است اما در سمت ديگر، پاكستانيها بسيار جدي وارد جنگ شدهاند و نيروهاي نظامي اين كشور به صورت رسمي در جبهه طالبان قرار گرفتهاند و خبرها حاكي از آن است كه در روزهاي اخير ۲۰ تا ۲۵ هزار نيروي راديكال از مرزهاي پاكستان وارد افغانستان شدهاند.
وي افزود: در رابطه با تحولات همسايه شرقي دو نگاه در ايران وجود دارد؛ نخست نگاهي است كه اولين بار از سوي آقاي حسين شريعتمداري و روزنامه كيهان مطرح شد و معتقد است كه استقرار امارت اسلامي در افغانستان يك واقعيت است و ما نيز بايد براي كم شدن خطرات، اين مساله را پذيرفته و با آنها كار كنيم كه البته اين تفكر در ميان نيروهاي امنيتي كشورمان هم طرفدار دارد و طالبان را بهتر از نيروهاي ليبرال دموكرات ميداند؛ حال سوال اين است كه اين نگاه تا چه ميزان با منافع ايران همخواني دارد كه پاسخ من اين است كه همخواني ندارد.
وي افزود: نگاه دوم اين است كه عليرغم پذيرش طالب به عنوان واقعيت صحنه افغانستان، اين مساله نيز نبايد فراموش شود كه در صورت قدرت گرفتن و استقرار امارت اسلامي، اين گروه فضا را براي نيروهاي راديكال كه بخش قابل توجهي از آن دشمن ايران بوده و در سوريه و عراق با جمهوري اسلامي جنگيده است را باز ميكند و اين امنيت ملي كشورمان را به خطر خواهد انداخت. در اين ميان اما به نظر ميرسد تهران نتوانسته است ميان اين دو نگاه تعادل ايجاد كند و بلاتكليف است.
ملازهي گفت: اگر بلاتكليفي در صحنه سياست خارجي ايران وجود نداشت، قطعا به اين سادگي از كنار سقوط شهرهاي مهم افغانستان عبور نميكردند تا در شهري مانند هرات، اسماعيل خان به عنوان يك فرمانده جهادي و والي آن شهر كه از ايران درخواست كمك كرده بود به دست طالبان اسير شود.
وي افزود: در شمال افغانستان نيز همين انفعال را از سوي همسايگان شمالي افغانستان شاهد بوديم كه انتظار ميرفت روسيه، تاجيكستان و ازبكستان به درخواستهاي ژنرال دوستم براي حفظ مزار شريف پاسخ مثبت دهند كه اين اتفاق هم محقق نشد و اين شهر سقوط كرد؛ معلوم است كه اين كشورها هم متوجه شدهاند كه معامله صورت گرفته در دوحه قويتر از آن است كه بتوان از تحقق آن جلوگيري كرد.
اين تحليلگر مسائل شبه قاره گفت: با استقرار امارت اسلامي، قطعا برنامه بعدي آمريكا جمع و يكپارچه شدن نيروهاي راديكال از مناطق مختلف آسيا در افغانستان است تا آنها را براي مقابله با ايران، روسيه و چين تجهيز كند و من ترديدي ندارم كه اين انفعال تهران به نفع كشورمان تمام نخواهد شد.