به گزارش خبرگزاري قدس (قدسنا) رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران حضرت آيت الله خامنه اي بنا برآنچه كه سايت khamenei.ir از سخنراني هاي ايشان آورده از سال 1369 تاكنون در نزديك به 42 سخنراني كه درباره راه حل مسئله فلسطين در مناسبت هاي مختلف انجام داده اند با پرداختن به موضوع فلسطين راه حل مسئله فلسطين را نيز ارائه كرده ا ند.
معظم له در اين سخنراني ها كه در پايگاه اينترنتي خامنه اي دات آي آر از سال 1369 تا سال 1398 جمع آوري شده است راه حل و علاج را براي خود فلسطيني ها مقاومت و ايستادگي و براي جامعه بين المللي عدم دخالت آمريكا و مراجعه به اراي عمومي فلسطيني هاي اصيل اعم از يهودي، مسيحي و مسلمان مي داند. براي روشن شدن ديدگاه معظم له در خصوص راه حل و علاج مسئله فلسطين، بخش هايي از اين سخنراني ها كه به موضوع فلسطين و ارائه راه حل پرداخته شده عينا نقل مي شود.
راه حل مسئله فلسطين
امروز بزرگترين مصيبت دنياي اسلام، قضيهي فلسطين است كه ملتي را از خانه و وطن خود آواره كردند.
از ابتداي انقلاب اسلامي تا به امروز همچنان بر اين موضع باقي هستيم، يعني بدون ملاحظه و رودربايستي به فلسطين و فلسطينيها كمك كرده و خواهيم كرد و اين كار را وظيفهي همهي دنياي اسلام ميدانيم.
ما طرفدار فلسطين و استقلال و نجات آن هستيم و محو اسرائيل به معناي محو مردم يهودي نيست، چراكه ما با آنها هيچ كاري نداريم همچنان كه در كشور ما نيز جمعي از يهوديان در كمال امنيت زندگي ميكنند.
مردم فلسطين چه مسلمان چه مسيحي و چه يهودي كه صاحبان اصلي آن سرزمين هستند بايد بتوانند خودشان دولت خود را انتخاب، و بيگانهها و اراذل و اوباشي مانند نتانياهو را بيرون و كشورشان را اداره كنند كه البته اين اتفاق خواهد افتاد. ۱۳۹۸/۰۸/۲۴
در جمع سران قوا، مسئولان نظام وميهمانان شركتكننده در اجلاس بينالمللي وحدت اسلامي
امروز مسئلهي فلسطين جزو مسائل درجهي اوّل بلكه مسئلهي اوّل دنياي اسلام است، آن وقت در بحرين اجلاس تشكيل ميدهند به دستور آمريكا عليه مسئلهي فلسطين، براي نابود كردن مسئلهي فلسطين! حكّام بحرين بدانند زير پاي خودشان را دارند خالي ميكنند؛ گول سعوديها را نخورند. خود اينها و سعوديها هم دارند زير پاي خودشان را خالي ميكنند، به ضرر خودشان [تمام ميشود]: فَسَيُنفِقونَها ثُمَّ تَكونُ عَلَيهِم حَسرَة؛(۱) پول خرج ميكنند، زحمت ميكشند امّا بر خلاف خواستهي آنها عليه خودشان تمام خواهد شد؛ اين را قرآن به طور قطعي ميگويد. و اينها هم عليه خودشان تمام ميشود منتها نميفهمند؛ متأسّفانه نميفهمند. [اگر] برگردند، راه برگشتن باز است؛ [اگر] توبه كنند، راه توبه باز است: اِلَّا الَّذينَ تابوا وَ اَصلَحوا؛(۲) [اگر] اصلاح كنند؛ آن فسادهايي را كه ايجاد كردند اصلاح كنند. امروز دنياي اسلام به اين نياز دارد. مشكلات دنياي اسلام با همراهي مسلمانها با هم، با همدلي مسلمانها با هم حل خواهد شد؛ بايد براي اين تلاش كرد، و روشنفكران دنياي اسلام موظّفند، علماي دنياي اسلام موظّفند.
ما در جمهوري اسلامي، هزينههاي دفاع از فلسطين را پذيرفتيم. گفتيم از فلسطين دفاع ميكنيم، دنياي استكبار در مقابل ما ايستاد و ضربه زد امّا ما استقامت كرديم، ايستاديم، باز هم خواهيم ايستاد، و مسلّم ميدانيم كه پيروزي نهايي متعلّق است به ملّت فلسطين.۱۳۹۸/۰۳/۱۵
راه حل مسئله فلسطين
ما مثل بعضي از رهبران قديمي عرب كه گفتند يهوديها را به دريا ميريزيم، اهل به دريا ريختنِ يهوديها نيستيم. ما ميگوييم مبارزات همهجانبهي ملّت فلسطين -مبارزات سياسي، مبارزات نظامي، مبارزات اخلاقي و فرهنگي- بايد ادامه پيدا كند تا كساني كه غاصب فلسطين هستند، تسليم رأي ملّت فلسطين بشوند. از همهي مردم فلسطين اعمّ از مسلمان و مسيحي و يهودي فلسطيني و آن كساني كه در خارج فلسطين تبعيدشدهي از فلسطين هستند، نظرخواهي بشود، و اينها معيّن كنند كه چه نظامي در فلسطين حاكم باشد و همه تسليم آن باشند؛ مبارزه تا اين زمان بايد ادامه پيدا كند و ادامه پيدا خواهد كرد، و به لطف الهي و به توفيق الهي و به حول و قوّهي الهي ملّت فلسطين در اين مبارزهي مسالمتآميزِ انسانيِ مورد قبولِ همهي عرفهاي عاقل عالم مسلّط خواهد شد و كشور فلسطين به مردم فلسطين برخواهد گشت؛ و به توفيق الهي، شما جوانها انشاءالله آن روز را خواهيد ديد.۱۳۹۸/۰۳/۱۵
راه حل مسئله فلسطين
مثل همهي كشورهاي آزاد دنيا، مردم فلسطين -فلسطينيان واقعي- بايستي مورد سؤال قرار بگيرند؛ چه مسلمانشان، چه مسيحيشان و چه يهوديشان؛ آنهايي كه فلسطينياند، نه آنهايي كه از جاهاي ديگر وارد فلسطين شدهاند. آراء آن كساني كه فلسطيني هستند بايد مورد مراجعه قرار بگيرد و از آنها نظرخواهي بشود و آنها نظامِ حكومتيِ كشورِ فلسطين را معيّن كنند؛ آن نظام حكومتي نسبت به كساني كه وارد اين منطقه شدهاند، [يعني] صهيونيستها و رؤسايشان و بقيّه، تصميم خواهد گرفت. راهحلّ فلسطين جز اين نيست و اين همان نابود شدن و از بين رفتن رژيم باطل و جعلي صهيونيستي است كه امروز بر سر كار است؛ و اين امر بهطور قطعي در آيندهي نهچنداندوري -نميشود زمان معيّن كرد؛ آيندهاي كه خيلي دور نيست- قطعاً به حول و قوّهي الهي تحقّق پيدا خواهد كرد. اگر اين شد، ملّتهاي مسلمان در اين منطقه خواهند توانست انشاءالله وحدت خودشان را به دست بياورند.۱۳۹۷/۰۳/۲۵
بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي
راه حل مسئله فلسطين
در روزهائي كه شدت يافتن ظلم و قساوت دشمن صهيونيست در غزه، دلبستگان به مسألهي فلسطين را غمگين و خشمگين ساخته، لازم ميدانم بار ديگر بر مواضع هميشگي جمهوري اسلامي در اين مسألهي مهم كه در صدر مسائل امت اسلامي است تأكيد كنم. بيشك مبارزه و مقاومت تنها راه نجات فلسطين مظلوم و تنها نسخهي شفابخش جراحات وارد بر پيكر آن ملت شجاع و سرافراز است.
...
امروز بازگشت به عزّت و اقتدار براي امت اسلامي منحصراً در گرو ايستادگي در برابر استكبار و نقشههاي خباثتآميز آن است، و مسألهي فلسطين در رأس همهي مسائل بينالملل اسلامي در مقابل استكبار است. حركت به سمت مذاكره با رژيم فريبكار و دروغگو و غاصب، خطاي نابخشودني بزرگي است كه پيروزي ملت فلسطين را به عقب مياندازد و جز خسران عايد آن ملت ستمكشيده نميكند. خيانت برخي سران عرب كه اكنون به تدريج در حال آشكار شدن است نيز همين هدف را دنبال ميكند. علاج اين همه تقويت جناح مبارز و مقاوم در دنياي اسلام و تشديد مبارزه با رژيم غاصب و پشتيبانان آن است.۱۳۹۷/۰۱/۱۵
پاسخ رهبر انقلاب به نامه آقاي اسماعيل هنيه رئيس دفتر سياسي حماس
راه حل مسئله فلسطين
در همين قضيّهي رژيم اشغالگر، جمال عبدالنّاصر در آن چهل پنجاه سال پيش كه شماها نبوديد، شعار ميداد كه ما يهوديها را ميريزيم به دريا، يعني [وقتي] ميخواست عليه اسرائيل حرف بزند، ميگفت يهوديها را ميريزيم به دريا؛ جمهوري اسلامي از روز اوّل چنين حرفي نزده؛ ما از روز اوّل طرح ارائه كردهايم؛ ما گفتهايم كه امروز دموكراسي و مراجعهي به آراء عمومي يك شيوهي مدرن و پيشرفته است كه همهي دنيا هم قبول دارند؛ بسيار خب، براي تعيين نوع حكومت كشور تاريخي فلسطين، به افكار عمومي مردم فلسطين مراجعه كنيد، يك رفراندوم راه بيندازيد؛ اين، چند سال قبل بهعنوان نظر جمهوري اسلامي و فكر جمهوري اسلامي به سازمان ملل گفته شده و در آنجا ثبت شده. اين حرف ما است: آنهايي كه واقعاً فلسطينياند -مثلاً فرض كنيد آنهايي كه لااقل از صد سال پيش به آنطرف فلسطيني بودند، هشتاد سال پيش به آنطرف فلسطيني [بودند]؛ در فلسطين، هم مسلمان بوده، هم يهودي وجود داشته، هم مسيحي وجود داشته كه فلسطينياند- از اين فلسطينيها در هر جا كه هستند، چه در خود سرزمينهاي اشغالي يعني كلّ سرزمين فلسطين، و چه در خارج از فلسطين، نظرخواهي بشود؛ هر نظامي را كه اينها معيّن كردند براي سرزمين فلسطين، آن نظام مورد قبول است؛ هرچه آنها خواستند. اين نظر، نظر بدي است؟ اين نظر، نظر پيشرفتهاي نيست؟۱۳۹۷/۰۳/۲۰
بيانات در ديدار جمعي از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها
راه حل مسئله فلسطين
مشكل روند سازش فقط در اين نيست كه با كوتاه آمدن از حقّ يك ملّت، به رژيم غاصب مشروعيّت ميدهد،كه خود خطائي بزرگ و نابخشودني است، بلكه مشكل در آن است كه اساساً هيچ تناسبي با شرايط كنوني مسئلهي فلسطين ندارد و خصلتهاي توسعهطلبانه و سركوبگرانه و آزمندانهي صهيونيستها را در نظر نميگيرد؛ امّا اين ملّت، با اغتنام فرصت توانسته است نادرستي ادّعاي مدّعيان سازش را به اثبات رساند و در نتيجه، نوعي اجماع ملّي در مورد روشهاي درست مبارزه براي احقاق حقوق حقّهي ملّت فلسطين شكل گرفته است.
اينك مردم فلسطين در كارنامهي سه دههي گذشتهي خود، دو الگوي متفاوت را تجربه كردهاند و ميزان تناسب آن با شرايط خويش را دريافتهاند. در مقابل روند سازش، الگوي مقاومت قهرمانانه و مستمرِ انتفاضهي مقدّس قرار دارد كه دستاوردهاي عظيمي براي اين ملّت داشته است. بيدليل نيست كه اين روزها مشاهده ميكنيم كه از سوي مراكز معلومالحال، «مقاومت»، مورد هجوم و يا «انتفاضه»، مورد سؤال قرار ميگيرد. از دشمن انتظاري جز اين نيست؛ زيرا بهدرستيِ اين راه و ثمربخش بودن آن وقوف كامل دارد؛ امّا گاه مشاهده ميكنيم كه برخي از جريانها و حتّي كشورهايي كه در ظاهر ادّعاي همراهي با مسئلهي فلسطين را دارند، ولي در حقيقت درصددند تا مسير درست اين ملّت را منحرف كنند، به مقاومت حمله ميكنند. ادّعاي آنان اين است كه مقاومت در پي چند دهه از عمر خود، هنوز نتوانسته است آزادي فلسطين را محقّق سازد؛ پس اين روش نيازمند بازنگري است! در پاسخ بايد گفت: درست است كه مقاومت هنوز نتوانسته به هدف غائي خود يعني آزادي كلِّ فلسطين دست يابد، ليكن مقاومت توانسته است مسئلهي فلسطين را زنده نگه دارد. بايد ديد اگر مقاومت نبود، اينك در چه شرايطي به سر ميبرديم؟ مهمترين دستاورد مقاومت، ايجاد مانع اساسي در برابر پروژههاي صهيونيستي است. موفّقيّت مقاومت، در تحميل يك جنگ فرسايشي به دشمن است، يعني توانسته برنامهي اصلي رژيم صهيونيستي را كه سيطره بر كلِّ منطقه بود، به شكست بكشاند. در اين روند، بايد بحق، از اصل مقاومت و سلحشوراني كه در دورههاي مختلف و از همان ابتداي اجراي پردهي تأسيس رژيم صهيونيستي به مقاومت پرداختند و با تقديم جان خود، پرچم مقاومت را برافراشته نگاه داشته و نسل به نسل آن را منتقل كردند، تجليل شود. نقش مقاومت در دورههاي بعد از اشغال بر كسي پوشيده نيست و يقيناً نميتوان حتّي نقش مقاومت را در پيروزيِ ولو مختصرِ جنگ سال ۱۳۵۲ مصادف با ۱۹۷۳ ميلادي ناديده انگاشت؛ و از سال ۱۳۶۱ مصادف با ۱۹۸۲ ميلادي كه عملاً بار مقاومت بر دوش مردم داخل فلسطين قرار گرفت، مقاومت اسلامي لبنان -حزبالله- از راه رسيد تا ياريگر فلسطينيان در مسير مبارزاتيشان باشد. اگر مقاومت، رژيم صهيونيستي را زمينگير نكرده بود، اينك شاهد دستاندازي آن به ديگر سرزمينهاي منطقه بوديم؛ از مصر گرفته تا اردن و عراق و خليج فارس و غيره؛ آري اين دستاورد بسيار مهم است، امّا اين تنها دستاورد مقاومت نيست و آزادي جنوب لبنان و آزادي غزّه، تحقّق دو هدف مرحلهاي مهم در روند آزادي فلسطين به شمار ميرود كه توانسته است روند گسترش جغرافيايي رژيم صهيونيستي را معكوس گرداند. از اوايل دههي ۶۰ هجري شمسي مصادف با دههي ۸۰ ميلادي به بعد، ديگر نهتنها رژيم صهيونيستي قادر نبوده است به سرزمينهاي جديدي دستاندازي كند، بلكه عقبگرد آن با خروج ذلّتبار از جنوب لبنان آغاز شد و با خروج ذلّتبار ديگر از غزّه استمرار يافت. هيچكس نميتواند منكر نقش اساسي و تعيينكنندهي مقاومت در انتفاضهي نخست باشد. در انتفاضهي دوّم نيز نقش مقاومت، اساسي و برجسته بود. انتفاضهاي كه در نهايت، رژيم صهيونيستي را وادار كرد تا از غزّه خارج شود. جنگ ۳۳ روزهي لبنان و جنگهاي ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه در غزّه، همگي صفحات درخشاني از كارنامهي مقاومت است كه موجب افتخار تمام ملّتهاي منطقه، جهان اسلام و همهي انسانهاي آزاديخواه جهان است.۱۳۹۵/۱۲/۰۳
بيانات در ششمين كنفرانس بينالمللي حمايت از انتفاضه فلسطين
راه حل مسئله فلسطين
اگر شما مجاهدت كرديد، قدرت خدا ميآيد پشت شما. لشكر بيعقبه، كاري نميتواند بكند؛ لشكري كه عقبه دارد، [نيروي] احتياط دارد، نيروي ذخيرهي فراوان دارد، همه كار ميتواند بكند. حالا اگر لشكري عقبهاش، ذخيرهاش عبارت بود از قدرت الهي، اين لشكر ديگر شكستبخور است؟ امام اين را به ما فهماند؛ فهماند كه وقتي مجاهدت ميكنيد، وقتي تنبلي نميكنيد، وقتي وارد ميدان ميشويد، وقتي نيروهاي خودتان را به صحنه وارد ميكنيد، اينجا قدرت خدا است كه پشت سر شما است، [لذا] خرّمشهر را خدا آزاد ميكند. با اين منطق، همهي دنياي مسخّرِ استكبار را هم خدا ميتواند آزاد كند. با اين منطق، فلسطين هم ميتواند آزاد بشود. با اين منطق، هر ملّتي ميتواند مستضعف نماند؛ به شرطي كه اين منطق تحقّق پيدا كند. وقتي ما اين منطق را داشتيم، شكستناپذير ميشويم. وقتي با اين منطق وارد ميدان شديم، ترس و مرعوب شدن [نخواهد بود]؛ قدرت نظامي يا تبليغاتي يا پولي و مالي و اقتصاديِ قدرتها در مقابل ما، ديگر ترسناك و هولناك نخواهند بود؛ متّكي هستيم به قدرت خدا.۱۳۹۵/۰۳/۰۳
بيانات در دانشگاه افسرى و تربيت پاسداري امام حسين عليهالسلام
راه حل مسئله فلسطين
در مسئلهي فلسطين ما ضمن نفي رژيم غاصب و جعلي و محكوميت شديد فجايع و جنايات روزانهي اين رژيم، برگزاري انتخابات با حضور همهي فلسطينيها را پيشنهاد كردهايم كه با موازين جاري دنيا نيز كاملاً منطبق است.
... هر دولتي از دل آراي ملت فلسطين بيرون بيايد تكليف صهيونيستها و ساكنان سرزمينهاي اشغالي را مشخص خواهد كرد البته در مخالفت با پيشنهاد منطقي ما گفتهاند اين به معناي فروپاشي رژيم غاصب است كه طبيعي است اين رژيم جعلي بايد دچار فروپاشي شود.۱۳۹۴/۰۸/۱۰
ديدار وزير امور خارجه، سفيران و مسئولان نمايندگيهاي ايران در خارج از كشور با رهبر انقلاب
راه حل مسئله فلسطين
اين منطقى كه امام بزرگوار مطرح كردند كه «اسرائيل بايد از بين برود»، يك منطق انسانى است؛ ما سازوكار عملى آن را هم به دنيا ارائه كرديم، كه كسى هم نتوانست هيچ ايراد منطقى بگيرد. ما گفتيم از اين مردمى كه در اين منطقه زندگى ميكنند و اهل اينجا هستند و متعلق به خود اينجا هستند، يك نظرسنجى و نظرخواهى بشود؛ يعنى يك رفراندمى انجام بگيرد، رژيم حاكم بر اين منطقه را رفراندم معين كند، مردم معين كنند؛ معناى از بين رفتن رژيم صهيونيستى يعنى اين؛ سازوكار آن اين است؛ يك كارى است كه منطق امروز دنيا آن را درك ميكند و ميفهمد و مىپسندد و كارى است عملى. ما حتى شكل آن را هم در ارتباط با سازمان ملل و بعضى از مراجع بينالمللى تعيين كرديم و ابراز كرديم، محل بحث هم واقع شد؛ يعنى اين رژيم وحشى و گرگصفت كه سياستش اين است كه با مشت آهنين، با بىرحمى و سنگدلى با مردم رفتار بكند و آدمكشى و كودككشى و حملهى به مناطق و ويرانگرى اصلاً برايش مهم نيست و انكار هم نميكند، علاجش جز از بين رفتن و نابود شدن نيست؛ كه اگر انشاءالله آن روز فرارسيد و نابود شد، كه چه بهتر؛ [اما] تا وقتى كه اين رژيم جعلى سرِپا است و نابود نشده است، علاج چيست؟ علاج، مقاومت قاطع و مسلحانهى در مقابل اين رژيم است؛ در مقابلهى با رژيم صهيونيستى، بايد از سوى فلسطينىها دست قدرت نشان داده بشود. كسى گمان نكند كه اگر چنانچه موشكهاى غزه نبود، رژيم صهيونيستى كوتاه مىآمد؛ نخير. حالا شما نگاه كنيد ببينيد در كرانهى باخترى چه ميكنند! در كرانهى باخترى كه موشكى وجود ندارد، سلاحى وجود ندارد، تفنگى وجود ندارد؛ آنجا تنها ابزار و سلاح مردم، سنگ است؛ ببينيد آنجا رژيم صهيونيستى دارد چهكار ميكند: هرچه از دستش بر بيايد، خانههاى مردم را خراب ميكند، باغهاى مردم را خراب ميكند، زندگى مردم را نابود ميكند، آنها را به خوارى و ذلت ميكشاند، تحقير ميكند؛ اگر لازم شد آب را رويشان ميبندد، برق را رويشان ميبندد؛ كسى مثل ياسر عرفات را كه اينهمه با صهيونيستها همراهى كرد، نتوانستند تحمل كنند، محاصرهاش كردند، تحقيرش كردند، مسمومش كردند، نابودش كردند. اينجور نيست كه اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهيونيستها نشان ندهيم، آنها به كسى رحم كنند، ملاحظهى كسى را بكنند، حق كسى را رعايت كنند، ابداً؛ تنها علاجى كه تا قبل از نابودىِ اين رژيم وجود دارد عبارت است از اينكه فلسطينىها بتوانند قدرتمندانه برخورد كنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد كردند، احتمال اينكه طرف مقابل - كه همين رژيم گرگصفتِ خشن است - كوتاه بيايد، وجود دارد؛ كمااينكه الان دارند با همهى توان دنبال آتشبس ميگردند؛ يعنى بيچاره شدند. آدمكشى ميكند، كودككشى ميكند، قساوت بيرون از حد و اندازهى معقول بشرى نشان ميدهد، اما در عين حال عاجز هم هست؛ يعنى در يك محذور، در يك گرفتارى سخت گرفتار است؛ لذا دنبال آتشبس است. لذا بنده عقيدهام اين است، اين اعتقاد ما است كه كرانهى باخترى هم مثل غزه بايد مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. كسانىكه علاقهمند به سرنوشت فلسطينند، اگر ميتوانند كارى بكنند، كار اين است؛ در آنجا هم بايد مردم را مسلح كنند. تنها چيزى كه ممكن است از محنت فلسطينىها بكاهد، عبارت است از همين كه دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرتنمايى بكنند؛ والا با برخورد رام و مطيع و سازشكارانه، هيچ كارى به نفع فلسطينىها انجام نخواهد گرفت و از خشونت اين موجود خشن و خبيث و گرگصفت چيزى كاسته نخواهد شد.۱۳۹۳/۰۵/۰۱
راه حل مسئله فلسطين
رژيم صهيونيستي كه با به راه انداختن جنگهاي فاجعهبار و كشتار مردم و اشغال سرزمينهاي عربي و سازماندهي تروريسم دولتي در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطين را كه براي احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه ميكنند، تروريست مينامد و شبكهي رسانههاي متعلق به صهيونيزم و بسياري از رسانههاي غربي و مزدور نيز با زير پا گذاشتن تعهّد اخلاقي و رسانهاي، اين دروغ بزرگ را تكرار ميكنند. سردمداران سياسيِ مدعي حقوق بشر نيز چشم بر اين همه جنايت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژيم فاجعهآفرين حمايت كرده و در نقش وكيلمدافع آن ظاهر ميشوند.
سخن ما آن است كه فلسطين متعلق به فلسطينيها است و ادامهي اشغال آن، ظلمي بزرگ، تحملناپذير و خطري عمده براي صلح و امنيت جهاني است. همهي راههائي كه غربيها و وابستگان آنها براي «حل مسئلهي فلسطين» پيشنهاد كرده و پيمودهاند، غلط و ناموفق بوده است و در آينده نيز چنين خواهد بود. ما راهحلي عادلانه و كاملاً دموكراتيك را پيشنهاد كردهايم: همهي فلسطينيها، چه ساكنان كنوني آن، و چه كساني كه به كشورهاي ديگر رانده شده و هويت فلسطيني خود را حفظ كردهاند، اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي، در يك همهپرسيِ عمومي، با نظارتي دقيق و اطمينانبخش شركت كنند و ساختار نظام سياسي اين كشور را انتخاب نمايند و همهي فلسطينياني كه سالها رنج آوارگي را تحمل كردهاند، به كشور خود باز گردند و در اين همهپرسي و سپس تدوين قانون اساسي و انتخابات، شركت نمايند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.۱۳۹۱/۰۶/۰۹
بيانات در شانزدهمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد
راه حل مسئله فلسطين
طرح جمهوري اسلامي براي حل قضيهي فلسطين و التيام اين زخم كهنه، طرحي روشن، منطقي و منطبق بر معارف سياسيِ پذيرفته شدهي افكار عموميِ جهاني است كه قبلاً به تفصيل ارائه شده است. ما نه جنگ كلاسيكِ ارتشهاي كشورهاي اسلامي را پيشنهاد ميكنيم، و نه به دريا ريختن يهوديان مهاجر را، و نه البته حكميت سازمان ملل و ديگر سازمانهاي بينالمللي را؛ ما همهپرسي از ملت فلسطين را پيشنهاد ميكنيم. ملت فلسطين نيز مانند هر ملت ديگر حق دارد سرنوشت خود را تعيين كند و نظام حاكم بر كشورش را برگزيند. همهي مردم اصلي فلسطين، از مسلمان و مسيحي و يهودي - نه مهاجران بيگانه - در هر جا هستند؛ در داخل فلسطين، در اردوگاهها و در هر نقطهي ديگر، در يك همهپرسيِ عمومي و منضبط شركت كنند و نظام آيندهي فلسطين را تعيين كنند. آن نظام و دولتِ برآمدهي از آن، پس از استقرار، تكليف مهاجران غير فلسطيني را كه در ساليان گذشته به اين كشور كوچ كردهاند، معين خواهد كرد. اين يك طرح عادلانه و منطقي است كه افكار عمومي جهاني آن را بدرستي درك ميكند و ميتواند از حمايت ملتها و دولتهاي مستقل برخوردار شود. البته انتظار نداريم كه صهيونيستهاي غاصب بهآساني به آن تن در دهند، و اينجاست كه نقش دولتها و ملتها و سازمانهاي مقاومت شكل ميگيرد و معني مييابد. مهمترين ركن حمايت از ملت فلسطين، قطع پشتيباني از دشمن غاصب است؛ و اين وظيفهي بزرگ دولتهاي اسلامي است.
اكنون پس از به ميدان آمدن ملتها و شعارهاي قدرتمندانهي آنان بر ضد رژيم صهيونيست، دولتهاي مسلمان با چه منطقي روابط خود با رژيم غاصب را ادامه ميدهند؟ سند صداقت دولتهاي مسلمان در جانبداريشان از ملت فلسطين، قطع روابط آشكار و پنهان سياسي و اقتصادي با آن رژيم است. دولتهائي كه ميزبان سفارتخانهها يا دفاتر اقتصادي صهيونيستهايند، نميتوانند مدعي دفاع از فلسطين باشند و هيچ شعار ضد صهيونيستي از سوي آنان، جدي و واقعي تلقي نخواهد شد.
سازمانهاي مقاومت اسلامي كه بار سنگين جهاد را در سالهاي گذشته بر دوش داشتهاند، امروز نيز با همان تكليف بزرگ روبهرويند. مقاومت سازمانيافتهي آنان، بازوي فعالي است كه ميتواند ملت فلسطين را به سوي اين هدف نهائي به پيش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوي مردمي كه خانه و كشورشان اشغال شده، در همهي ميثاقهاي بينالمللي به رسميت شناخته شده و مورد تحسين و تجليل قرار گرفته است. تهمت تروريزم از سوي شبكهي سياسي و رسانهايِ وابسته به صهيونيزم، سخن پوچ و بيارزشي است. تروريست آشكار، رژيم صهيونيستي و حاميان غربي آنهايند؛ و مقاومت فلسطيني، حركتي ضد تروريستهاي جرّار و حركتي انساني و مقدس است.۱۳۹۰/۰۷/۰۹
بيانات در كنفرانس حمايت از انتفاضه فلسطين
راه حل مسئله فلسطين
موضع ما در مقابل فلسطين هم موضع روشني است. ما معتقديم سرزمين فلسطين، كشور فلسطين، يكجا متعلق به فلسطينيهاست. آن كساني كه سعي كردند نقشهي فلسطين را از روي صفحهي جغرافيا پاك كنند، اشتباه كردند؛ چنين اتفاقي نخواهد افتاد. فلسطين باقي است. چند دههاي غاصبان آن را غصب كردند، اما بدون ترديد دوباره به مردم فلسطين و به آغوش اسلام برخواهد گشت؛ و اين اتفاق خواهد افتاد. مردم فلسطين هم بيدارند. فلسطين تجزيهپذير هم نيست؛ فلسطين يكپارچه متعلق به فلسطينيان است. جمهوري اسلامي از چند سال پيش راه حل را اعلام كرده است. راهحل مسئلهي فلسطين، اين راهحلهاي آمريكائي و امثال آنها نيست؛ اينها راه به جائي نخواهد برد. راه حل اين است كه يك رفراندوم و همهپرسياي از مردم فلسطين انجام بگيرد؛ هر رژيمي را كه آنها بر طبق رفراندوم رأي دادند، آن رژيم بايد بر كل فلسطين حاكم شود. بعد آنها خودشان تصميم خواهند گرفت كه با اين صهيونيستهائي كه از خارج وارد كشور فلسطين شدند، چه معاملهاي بكنند؛ اين بسته به نظر آن رژيمي است كه برخاستهي از آراء مردم فلسطين است.۱۳۹۰/۰۳/۱۴
بيانات در مراسم بيست و دومين سالگرد رحلت امام خميني (رحمهالله(
راه حل مسئله فلسطين
تنها راه حل مسئلهي فلسطين، مقاومت و مبارزه است.۱۳۸۸/۱۲/۰۸
بيانات در ديدار شركتكنندگان در افتتاحيهي همايش غزه
راه حل مسئله فلسطين
راه قدس، راه فلسطين، راه نجات و راه حل مسئلهي فلسطين، جز راه مبارزه نيست.۱۳۸۸/۱۲/۰۸
بيانات در ديدار شركتكنندگان در افتتاحيهي همايش غزه
راه حل مسئله فلسطين
من عرضم اين است كه اين استقامت را، اين روحيه را بايد در مردم هر چه ميتوانيد پايدار كنيد. شما گفتيد و درست هم گفتيد: تنها راه حل مسئلهي فلسطين، مقاومت است و مبارزه است. اين، درست است؛ لكن اين مقاومت و مبارزه، متوقف است بر حفظ روحيهي اين مردم، حفظ اميد اين مردم، نگه داشتن مردم در صحنه. اين، به نظر من بزرگترين كاري است كه مجموعههاي فلسطيني و سازمانهاي فلسطيني، مبارزان فلسطيني بايد انجام بدهند. اين فشارهائي كه امروز از هر دو طرف، چه از طرف دشمن صهيونيست، چه از آن طرف، بر غزه وارد ميشود، به قصد اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند. فشارهائي كه در ساحل غربي بر مردم وارد ميشود؛ چه در شهركسازيها، چه در مسئلهي قدس - كه ايشان بيان كردند - چه آن سختگيريهاي عجيب، چه در ديوار حائل و امثال اينها، براي اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند و به سمت گزينهي تسليم، سوق بدهند. نبايد بگذاريم؛ نبايد بگذاريد كه اين اتفاق بيفتد. مردم فلسطين را، مردم غزه را، اين ملت مقاوم و پولادين را بايد اميدوار نگه داريد و بدانند كه اين حركت عظيم آنها به نتيجه خواهد رسيد. اين، يك نكته است كه به نظر من خيلي مهم است.
نكتهي ديگر اين است كه ما آنچه كه در قضيهي فلسطين از پيشرفت مشاهده ميكنيم - كه اين پيشرفت قابل انكار نيست - اقتدار روزافزون جبههي مقاومت در مقابل جبههي استكبار و كفر است كه امر مشهود و واضحي است. آنچه در اين زمينه ملاحظه ميشود، ناشي از ايمان به خدا و توكل به خدا و وارد كردن عنصر معنويت در مبارزه است. اگر يك مبارزه با عنصر ايمان همراه نباشد، آسيبپذير ميشود. آن وقتي مبارزه موفق خواهد شد كه در او ايمان به خدا و توكل به خدا وجود داشته باشد. روحيهي دين را و ايمان حقيقي به وعدهي الهي و توكل به خداي متعال را بايد در مردم تقويت كنيد؛ حسنظن به خداي متعال و به وعدهي الهي را بايد در مردم تقويت كنيد. خود ما هم بايستي به خداي متعال حسنظن داشته باشيم. خداي متعال اصدق القائلين است؛ او به ما ميگويد: «لينصرنّ اللَّه من ينصره»؛ او به ما ميفرمايد كه: «من كان للَّه كان اللَّه له»؛ او ميگويد كه: از دشمن نهراسيد، «ان كيد الشّيطان كان ضعيفا». او به ما اين را تلقين ميكند؛ بيان ميكند. خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظيفهي خودمان در اين راه عمل بكنيم، براي خدا حركت كنيم، براي خدا مبارزه كنيم، هدف را رضاي خدا قرار بدهيم، بدون شك پيروزي نصيب خواهد شد.
من به شما عرض كنم: پيروزي ملت فلسطين در بازگرداندن حق خود، دشوارتر نيست از پيروزياي كه ملت ايران در ايجاد جمهوري اسلامي در ايران داشت. آن روز - روزي كه طاغوت بر اين كشور حكومت ميكرد - اگر كسي نگاه ميكرد به صحنهي عالم و به صحنهي منطقه، جزو محالات قطعي بود كه رژيم طاغوت در اينجا تغيير پيدا كند، آن هم اينكه تبديل بشود به يك نظام اسلامي. اين، جزو محالات به نظر ميآمد و به حسب موازين طبيعي، به حسب موازين عادي، چنين چيزي ممكن نبود؛ مقدور نبود. قدرت بيكلام آمريكا در اين منطقه و حمايت بي قيد و شرطش از رژيم شاه، نداشتن هيچ گونه امكاني براي مبارزين در اينجا - يعني امكانات ما آن روز در حال مبارزه، بسيار كمتر بود از امكاناتي كه امروز مردم شما در غزه دارند يا در ساحل غربي دارند - در عين حال اين اتفاق افتاد، اين محال ممكن شد و واقع شد؛ به بركت تداوم مبارزه، به بركت توكل به خدا، به بركت رهبري عازم و جازم و قاطع امام بزرگوارمان. من ميگويم اين اتفاق در مورد فلسطين ممكن است پيش بيايد. بعضي نگاه ميكنند به صحنه، قدرت آمريكا را نگاه ميكنند، پشتيباني غرب را از صهيونيستها نگاه ميكنند، قدرت شبكههاي مالي صهيونيستها را در آمريكا و در ساير نقاط عالم ميبينند، قدرت تبليغاتيشان را ميبينند، به نظرشان ميآيد كه برگرداندن فلسطين به فلسطينيها يك امر ناممكني است. من ميگويم نه، اين امر ناممكن، ممكن خواهد شد؛ به شرط ايستادگي و استقامت. خداي متعال ميفرمايد كه: «فلذلك فادع و استقم كما امرت». استقامت لازم است، ايستادگي لازم است، ادامه دادن راه لازم است. اين ادامه دادن راه، يكي از مقدماتش همين گردهمائيهاي شماست، هماهنگيهاي شماست، تبليغات جهاني شماست؛ همين حرفهائي كه آقايان زديد و همه درست است. اين پيشنهادها همه لازم است و همه درست است؛ اينها لازم است. افكار عمومي دنيا را اينها مسموم كردند.۱۳۸۸/۱۲/۰۸
بيانات در ديدار شركتكنندگان در افتتاحيهي همايش غزه
راه حل مسئله فلسطين
مسئلهي غزه و مسئلهي فلسطين، مسئلهي ماست؛ مسئلهي اسلامي ماست؛ مسئلهي همهي مسلمين است و وظيفهي ماست. آنچه كه انجام هم ميدهيم، وظيفهي ماست؛ بر كسي هم منت نداريم؛ وظائفمان را انجام داديم. از خداي متعال هم ميخواهيم كه كمك كند، بتوانيم وظائف را انجام بدهيم؛ لكن شما دوستاني كه اينجا حضور داريد، روي همين حرفهائي كه اين آقايان زدند: ايني كه اصل، مبارزه است؛ اينكه هيچ راه حلي جزو مقاومت در قضيهي فلسطين وجود ندارد، روي اين حرفها ايستادگي كنيد. اين حرفها را صريحاً بزنيد؛ نگذاريد مجاملات سياسي و جوسازيهاي سياسي بر اين منطق غلبه پيدا كند. هر كسي از فلسطينيها كه از راه مقاومت پايش را كنار گذاشت، ضرر كرد. اسرائيل در خواست صلح صادق نيست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط ميكرد و او در اينجا حق ندارد؛ اما صادق هم نيست. آن كساني كه در راه مذاكره وارد شدند، مجبور شدند تحميلات دشمن را قبول كنند. اگر يك لحظه پايشان را از مسير تحميلات دشمن دور گذاشتند، يا حذف شدند يا تحقير شدند؛ كه شما نمونههاي هر دواش را ملاحظه كرديد و ديديد. بعضيها را حذف كردند، بعضيها را هم تحقير و تدريء كردند. راه قدس، راه فلسطين، راه نجات مسئلهي فلسطين و حل مسئلهي فلسطين، جز راه مبارزه نيست، كه آقايان اين را گفتند و من خوشحالم از اينكه ميبينم اين مسئله در جمع شماها مورد اتفاق است و همه آن را قبول داريد. آن كسي كه اين راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسئلهي فلسطين ضربه ميزند. اگر دانسته باشد، اسمش خيانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ عليايّحال ضربه است به مسئلهي فلسطين؛ ضربه ميزنند به مسئلهي فلسطين. فلسطين هيچ راهي جز مقاومت ندارد؛ اين را بايد بگويند، بايد بخواهند؛ دولتهاي اسلامي هم بايد همين را تكرار كنند. البته بسياري از دولتهاي عرب، در قضيهي غزه و قبل از او در قضاياي ديگر، امتحان بسيار بدي دادند؛ بسيار امتحان بدي دادند. هر وقت صحبت مسئلهي فلسطين شد، هي گفتند مسئلهي فلسطين مسئلهي عربي است! آن وقتي كه وقت عمل آمد، مسئلهي فلسطين بكلي از همهي معادلاتشان حذف شد و به جاي اينكه به فلسطين كمك كنند، به فلسطيني كمك كنند، به برادر عرب خودشان كمك كنند - اگر به اسلام هم عقيده ندارند، اقلاً به عربيت خودشان پابند باشند - همه از ميدان عقب كشيدند! بسيار امتحان بدي دادند. اينها هم در تاريخ خواهد ماند. و اين سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نيست، در دنيا هم اينجور است. همچناني كه نصرت خداوند نسبت به شماها كه داريد مبارزه ميكنيد، مال آنجا نيست. در همين آيهاي كه خواندند - كه آقاي خالد مشعل هم تكرار كردند - ملائكه ميگويند: «نحن اولياؤكم في الحياة الدّنيا و في الاخرة». بنابراين فقط براي آخرت نيست، در دنيا هم ملائكة اللَّه، فرشتگان الهي و قواي معنوي الهي كمك ميكنند آن كساني كه: «قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». اينها كمك ميكنند.۱۳۸۸/۱۲/۰۸
بيانات در ديدار شركتكنندگان در افتتاحيهي همايش غزه
راه حل مسئله فلسطين
فلسطين هيچ راهي جز مقاومت ندارد؛ اين را بايد بگويند، بايد بخواهند؛ دولتهاي اسلامي هم بايد همين را تكرار كنند.۱۳۸۸/۱۲/۰۸
بيانات در ديدار شركتكنندگان در افتتاحيهي همايش غزه
راه حل مسئله فلسطين
نجات فلسطين با دريوزگي از سازمان ملل يا از قدرتهاي مسلّط و به طريق اولي از رژيم غاصب به دست نمي آيد، راه نجات فقط ايستادگي و مقاومت است.۱۳۸۷/۱۲/۱۴
بيانات در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين
راه حل مسئله فلسطين
مغالطهي بزرگي كه در قضيهي فلسطين بر ذهن برخي از دستاندركاران چنگ انداخته اين است كه كشوري بنام اسرائيل يك واقعيت شصت ساله است و بايد با آن كنار آمد. من نميدانم اينها چرا از واقعيتهاي ديگري كه در برابر چشم آنان است درس نميگيرند؟ مگر كشورهاي بالكان و قفقاز و آسياي جنوب غربي پس از هشتاد سال بيهويتي و تبديل به بخشهائي از شوروي سابق، بار ديگر هويت اصلي خود را باز نيافتند؟
چرا فلسطين كه پارهي تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامي و عربي خود را بازيابد؟ و چرا جوانان فلسطيني كه در شمار باهوشترين و مقاومترين جوانان عربند نتوانند ارادهي خود را بر اين واقعيتِ ظالمانه فائق گردانند؟
مغالطهي بزرگ ديگر آن است كه گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاكره است! مذاكره با كي؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهي كه جز به زور، به هيچ اصل ديگري معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حكومت خودگردان از صهيونيستها گرفتند، با صرفنظر از ماهيت تحقيرآميز و اهانتبار آن، اولاً با هزينهي سنگينِ اعتراف به مالكيت رژيم غاصب بر تقريباً سراسر فلسطين تمام شد، ثانياً همان حكومت نيمبند و دروغين را هم با بهانههاي واهي در مواردي زير پاي خود لگد كوب كردند؛ محاصرهي ياسر عرفات در ساختمان مديريتش در رامالله و انواع تحقير و تذليل او حادثهاي نيست كه فراموش شود.
ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بويژه پس از او با مسئولان حكومت خودگردان مانند رؤساي كلانتريهاي خود رفتار كردند كه وظيفهشان تعقيب و دستگيري مجاهدان فلسطيني و محاصرهي اطلاعاتي و پليسي آنهاست، و بدينصورت تخم كينه را در ميانهي گروههاي فلسطيني پاشيدند و آنها را به جان يكديگر انداختند.
و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعيف هم فقط ببركت جهاد مجاهدان و مقاومت غيور مردان و زنان تسليمناپذير بود. اگر انتقاضهها رخ نميداد صهيونيستها با وجود تنازل پيدرپي رؤساي سنتي فلسطين در برابر آنها، همين اندازه را هم هرگز به آنان نميدادند.۱۳۸۷/۱۲/۱۴
بيانات در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين
راه حل مسئله فلسطين
نجات فلسطين با دريوزگي از سازمان ملل يا از قدرتهاي مسلّط و به طريق اولي از رژيم غاصب به دست نميآيد، راه نجات فقط ايستادگي و مقاومت است، با توحيد كلمهي فلسطينيان و كلمهي توحيد كه ذخيرهي بيپايان حركت جهادي است.
اركان اين مقاومت،از سوئي گروههاي مجاهد فلسطيني و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطين در داخل و خارج آن كشورند؛ و از سوئي ديگر، دولتها و ملتهاي مسلمان در سراسر جهان، بويژه عالمان ديني و روشنفكران و نخبگان سياسي و دانشگاهيان. اگر اين دو ركن مستحكم در جاي خود قرار گيرند، بيشك وجدانهاي بيدار و دلها و انديشههائي كه افسون تبليغات امپراتوري خبري استكبار و صهيونيزم، آنها را مسخ نكرده،در هر نقطهي عالَم به ياري ذيحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استكبار را در برابر طوفاني از انديشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.
نمونهي اين حقيقت را در طول روزهاي اخير مقاومت پرشكوه غزه همه ديديم. گريهي رئيس غربي يك سازمان خدماتي بينالمللي در برابر دوربين رسانهها، اظهارات همدردانه فعالان سازمانهاي بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صميمي مردم در قلب پايتختهاي اروپائي و شهرهاي امريكا، اقدام شجاعانهي رؤساي چنددولت در امريكاي لاتين، همه و همه نشانهي آن است كه دنياي غيرمسلمان نيز هنوز به دست نيروهاي شرآفرين و فسادآفرين ـ كه نام قرآني آنها شيطان است ـ به طور كامل تسخير نشده و هنوز ميدان براي جولان حقيقت،باز است.
آري،مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت وكمك همهجانبه به آنان از سراسر كشورهاي اسلامي خواهد توانست طلسم شيطاني غصب فلسطين را بشكند. انرژي عظيم امت اسلامي ميتواند مشكلات جهان اسلام و از جمله، مشكل حاد و فوري فلسطين را حل كند.۱۳۸۷/۱۲/۱۴
بيانات در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين
راه حل مسئله فلسطين
گره مسئلهي فلسطين با دخالت آمريكائيها باز نميشود؛ كورتر ميشود. هرچه آمريكائيها در اين قضيه دخالت كنند، گره را كورتر ميكنند. ملت فلسطين، ملت بيداري است؛ ملت آزادهاي است؛ ملت روشنفكري است. دولتي انتخاب كرده است، بگذاريد آن دولت با پشتيباني آن ملت كارهاي خودش را بكند. دخالت آنها، آن هم دخالت يكجانبه، زورگويانه، به نفع رژيم غاصب صهيونيستي، هرچه ميگذرد، ماجراي فلسطين را دشوارتر ميكند. البته اين مسائل حل خواهد شد؛ هم مسئلهي عراق حل خواهد شد، هم مسئلهي فلسطين حل خواهد شد؛ اما آن روزي حل خواهد شد كه با حل اين مسائل، از حيثيت و هويت و موجوديت استكبار آمريكائي هم ديگر چيزي باقي نخواهد ماند.۱۳۸۷/۰۲/۱۹
راه حل مسئله فلسطين
ملت غزه، ملت فلسطين امروز با قدرت ايستادهاند؛ جاي تحسين دارد؛ حقيقتاً بايد اين ملت را تحسين كرد. زير اين فشار عظيم اقتصادي از يك طرف، و تهاجم و كشتار و فاجعهآفريني و تخريب و حملات گوناگون، آتشباري بر روي زن و كودك از يك طرف ديگر، در عين حال اين ملت ايستادهاند. هدف آنها اين است كه بين اين ملت و بين دولت منتخبشان جدائي بيندازند و هر كار ميخواهند بكنند و آن سياست را اجرا كنند. نشستند آن كنفرانس تاريخي را - كه كنفرانس بسيار ننگيني بود براي اين منطقه - راه انداختند، نتيجهاش شد اين. نتيجهي نشستن با امريكا و با صهيونيست غاصب و دربارهي منطقه رايزني كردن و تصميمگيري كردن، همين است. رئيس جمهور امريكا آمد منطقه و رفت، اين آتش به جان مردم و زن و كودك منطقهي غزه افتاد؛ اين محاصره، اين كشتار.
مذاكره كردن با اينها - در حالي كه هدف آنها روشن است در اين منطقه - چه فايدهاي دارد؟ دولتهاي اسلامي بايد تصميم بگيرند؛ محاصرهي غزه را بايد ابطال كنند. ملت و دولت مصر در اين زمينه وظيفهي بزرگي برعهده دارند؛ همهي ملتهاي مسلمان هم بايستي كمك كنند تا دولت و ملت مصر بتواند به وظيفهي خودش در اين زمينه عمل كند. يك زندان بزرگِ يك ميليون و نيمي درست كنند و زن را، كودك را، بچه را، از گرسنگي، از بيسيري، از تشنگي، از نبودن سوخت، از نبودن گرما در زمستانِ سخت، آنجور بيازارند، مزارعشان را نابود كنند، باغاتشان را نابود كنند، تجارتشان را از بين ببرند؛ به اينها اكتفا نكنند؛ حملات هوائي و زميني هم بكنند. اين قابل تحمل است؟ نبايد غاصبان و پشتيبانانشان بتوانند از عناصر ديگري از فلسطينيها عليه اين مردم مظلوم استفاده كنند. اگر چنين اتفاقي بيفتد، اين ننگ بر روي پيشاني آنها تا ابد خواهد ماند. نبايد از دولتهاي عرب بتوانند در اين زمينه استفاده كنند. اين يك مسئلهي بسيار مهم است.
راهي هم كه ملت فلسطين برگزيده است، همان راه درست است؛ يعني راه مقاومت، راه ايستادگي و همين است كه بالاخره ملت فلسطين را نجات خواهد داد.۱۳۸۶/۱۱/۱۹
بيانات در ديدار فرماندهان نيروي هوائي ارتش
راه حل مسئله فلسطين
اولين مطلبي كه در خطبهي دوم بايد عرض كنم، سپاس فراوان از ملت ايران به خاطر راهپيمائي روز قدس است. حقيقتاً بايد گفت: درود بر ملت ايران! عظمت ملي خود را، عظمت جايگاه اسلامي خود را، عزت خود را به دنيا نشان داديد. نقش اين راهپيمائيها بسيار زياد است. استعمارگران از وقتي فلسطين را اشغال كردند، هدفشان اين بود كه نام و ياد فلسطين را به فراموشي بسپرند؛ اصلاً مردم دنيا و نسلهاي بعدي فراموش كنند كه روزي يك سرزميني در دنيا بوده است، يك كشوري بوده است به اسم فلسطين؛ هدفشان اين بود. بعد كه نتوانستند و اين قيام عظيم ملت فلسطين - چه در انتفاضهي اول و چه در انتفاضهي مسجدالأقصي - بار ديگر اين شعله را در دنيا برافروخته كرد و دلهاي ملتها و آحاد مردم و منصفان عالم را به خود متوجه كرد، راه علاج را اين دانستند كه مجموعهي عرب فلسطيني را در گوشهاي از اين سرزمين، در واقع زنداني كنند؛ محصور كنند و كشور آبادِ پرنعمت فلسطين و منطقهي حساس فلسطين را به طور خالص در اختيار صهيونيستها و با هويت صهيونيستي نگه دارند و عربها را به طرف غزه و ساحل غربي برانند.
امروز هم وقتي به رفتار صهيونيستها نگاه كنيد، ميبينيد هدفشان اين است كه هر چه ميتوانند، اين انگيزههاي ايستادگي و استقامت را در مردم فلسطين نابود كنند؛ همهي كارهاشان با اين سياست است: انگيزهي مقاومت از بين برود. ولي مردم فلسطين ايستادهاند. اولاً مبارزه را رها نكردند، ثانياً دولتي را با آراء خودشان سر كار آوردند كه اين دولت، شعارش ايستادگي و مقاومت و مبارزهي با اشغالگران است و با همهي فشارهائي هم كه در اين يكي دو سال اخير بر اين دولت و مردم آن منطقه وارد كردند، اينها محكم ايستادهاند؛ دارند مقاومت ميكنند. ولي يك ملتِ تنها، منزوي در يك گوشه، بدون دسترسي به هيچ نقطهاي از نقاط عالم، غير از اميد به خدا بايد دلخوشيهائي داشته باشد. اين شعار عظيم ملتهاي مسلمان به نفع فلسطين، به آنها روحيه ميدهد؛ دلهاي آنها را براي استقامت بيشتر آماده ميكند، علاوه بر اينكه افكار عمومي دنيا را به حقانيت داعيهي فلسطين آشنا ميكند.۱۳۸۶/۰۷/۲۱
بيانات در خطبههاي نماز عيد سعيد فطر
راه حل مسئله فلسطين
ملت غزه، ملت فلسطين امروز با قدرت ايستادهاند؛ جاي تحسين دارد؛ حقيقتاً بايد اين ملت را تحسين كرد. زير اين فشار عظيم اقتصادي از يك طرف، و تهاجم و كشتار و فاجعهآفريني و تخريب و حملات گوناگون، آتشباري بر روي زن و كودك از يك طرف ديگر، در عين حال اين ملت ايستادهاند. هدف آنها اين است كه بين اين ملت و بين دولت منتخبشان جدائي بيندازند و هر كار ميخواهند بكنند و آن سياست را اجرا كنند. نشستند آن كنفرانس تاريخي را - كه كنفرانس بسيار ننگيني بود براي اين منطقه - راه انداختند، نتيجهاش شد اين. نتيجهي نشستن با امريكا و با صهيونيست غاصب و دربارهي منطقه رايزني كردن و تصميمگيري كردن، همين است. رئيس جمهور امريكا آمد منطقه و رفت، اين آتش به جان مردم و زن و كودك منطقهي غزه افتاد؛ اين محاصره، اين كشتار.
مذاكره كردن با اينها - در حالي كه هدف آنها روشن است در اين منطقه - چه فايدهاي دارد؟ دولتهاي اسلامي بايد تصميم بگيرند؛ محاصرهي غزه را بايد ابطال كنند. ملت و دولت مصر در اين زمينه وظيفهي بزرگي برعهده دارند؛ همهي ملتهاي مسلمان هم بايستي كمك كنند تا دولت و ملت مصر بتواند به وظيفهي خودش در اين زمينه عمل كند. يك زندان بزرگِ يك ميليون و نيمي درست كنند و زن را، كودك را، بچه را، از گرسنگي، از بيسيري، از تشنگي، از نبودن سوخت، از نبودن گرما در زمستانِ سخت، آنجور بيازارند، مزارعشان را نابود كنند، باغاتشان را نابود كنند، تجارتشان را از بين ببرند؛ به اينها اكتفا نكنند؛ حملات هوائي و زميني هم بكنند. اين قابل تحمل است؟ نبايد غاصبان و پشتيبانانشان بتوانند از عناصر ديگري از فلسطينيها عليه اين مردم مظلوم استفاده كنند. اگر چنين اتفاقي بيفتد، اين ننگ بر روي پيشاني آنها تا ابد خواهد ماند. نبايد از دولتهاي عرب بتوانند در اين زمينه استفاده كنند. اين يك مسئلهي بسيار مهم است.
راهي هم كه ملت فلسطين برگزيده است، همان راه درست است؛ يعني راه مقاومت، راه ايستادگي و همين است كه بالاخره ملت فلسطين را نجات خواهد داد.۱۳۸۶/۱۱/۱۹
بيانات در ديدار فرماندهان نيروي هوائي ارتش
راه حل مسئله فلسطين
اولين مطلبي كه در خطبهي دوم بايد عرض كنم، سپاس فراوان از ملت ايران به خاطر راهپيمائي روز قدس است. حقيقتاً بايد گفت: درود بر ملت ايران! عظمت ملي خود را، عظمت جايگاه اسلامي خود را، عزت خود را به دنيا نشان داديد. نقش اين راهپيمائيها بسيار زياد است. استعمارگران از وقتي فلسطين را اشغال كردند، هدفشان اين بود كه نام و ياد فلسطين را به فراموشي بسپرند؛ اصلاً مردم دنيا و نسلهاي بعدي فراموش كنند كه روزي يك سرزميني در دنيا بوده است، يك كشوري بوده است به اسم فلسطين؛ هدفشان اين بود. بعد كه نتوانستند و اين قيام عظيم ملت فلسطين - چه در انتفاضهي اول و چه در انتفاضهي مسجدالأقصي - بار ديگر اين شعله را در دنيا برافروخته كرد و دلهاي ملتها و آحاد مردم و منصفان عالم را به خود متوجه كرد، راه علاج را اين دانستند كه مجموعهي عرب فلسطيني را در گوشهاي از اين سرزمين، در واقع زنداني كنند؛ محصور كنند و كشور آبادِ پرنعمت فلسطين و منطقهي حساس فلسطين را به طور خالص در اختيار صهيونيستها و با هويت صهيونيستي نگه دارند و عربها را به طرف غزه و ساحل غربي برانند.
امروز هم وقتي به رفتار صهيونيستها نگاه كنيد، ميبينيد هدفشان اين است كه هر چه ميتوانند، اين انگيزههاي ايستادگي و استقامت را در مردم فلسطين نابود كنند؛ همهي كارهاشان با اين سياست است: انگيزهي مقاومت از بين برود. ولي مردم فلسطين ايستادهاند. اولاً مبارزه را رها نكردند، ثانياً دولتي را با آراء خودشان سر كار آوردند كه اين دولت، شعارش ايستادگي و مقاومت و مبارزهي با اشغالگران است و با همهي فشارهائي هم كه در اين يكي دو سال اخير بر اين دولت و مردم آن منطقه وارد كردند، اينها محكم ايستادهاند؛ دارند مقاومت ميكنند. ولي يك ملتِ تنها، منزوي در يك گوشه، بدون دسترسي به هيچ نقطهاي از نقاط عالم، غير از اميد به خدا بايد دلخوشيهائي داشته باشد. اين شعار عظيم ملتهاي مسلمان به نفع فلسطين، به آنها روحيه ميدهد؛ دلهاي آنها را براي استقامت بيشتر آماده ميكند، علاوه بر اينكه افكار عمومي دنيا را به حقانيت داعيهي فلسطين آشنا ميكند.۱۳۸۶/۰۷/۲۱
بيانات در خطبههاي نماز عيد سعيد فطر
راه حل مسئله فلسطين
اين جنگ سي و سه روزه، يك طرف پيروزمند داشت، يك طرف شكست خورده. خوب معلوم است طرف پيروزمند، حزباللَّه لبنان، مقاومت لبنان، ملت لبنان و درواقع امت اسلامي بودند. همهي ملتها خوشحال شدند. شنيديد و واقعيت همين است كه امروز نام حزباللَّه و رهبر آن در دنياي اسلام و كشورهاي عربي و بين ملتها، جزوِ شيرينترينِ نامهاست. افرادشان جزوِ محبوبترين انسانهايند. در كشور خود ما هم همينطور است. در تركيه، مصر، شمال آفريقا و در كشورهاي اسلامي، همهجا همينطور است. اين نشاندهندهي اين است كه همهي دنياي اسلام خودشان را در اين پيروزي سهيم ميدانند. طرف شكست خورده، البته صهيونيستها بودند؛ دولت جعلي اسرائيل بود؛ اما هيچكس در دنيا نماند كه امريكا را هم جزوِ طرفهاي شكست خورده نداند. اروپاييها هم اين را تصريح كردند، ديگران هم گفتند، خود امريكاييها هم با زبان بيزباني به شكلهاي مختلف، گفتند. امريكا هم در اين قضيه شكست خورد. بديهي است اينها در سطوح مختلف، وابستگاني هم در منطقه دارند؛ آنها هم جزوِ جناح شكست خورده محسوب ميشوند. همان كه عرض كرديم، اين پيروزي از يك طرف و شكست از يك طرف، يك حادثهي بزرگ بود و عبرتهايي هم با خودش دارد كه ملتها - چه دشمنان بخواهند، چه نخواهند - از اين عبرتها استفاده خواهند كرد؛ يعني ملت فلسطين، ملت عراق، ايران و ملتهاي ديگر، همه به چشم خودشان ديدند كه راه مقاومت و ايستادگي، تنها راه پيروزي است؛ راه ديگري وجود ندارد؛ ولو مقاومت كننده يك گروه كوچك باشد؛ ولو آن قدرتي كه در مقابل آن مقاومت ميشود، ارتش درجهي يك دنيا باشد و از طرف امريكا هم حمايت بشود. هرچه باشد، اين يك راز و سنّت الهي است.۱۳۸۵/۰۷/۲۱
بيانات در خطبههاي نماز جمعه تهران
راه حل مسئله فلسطين
حرف ما در باب مسألهي فلسطين يك حرف منطقي و مقبول است. دهها سال پيش، جمال عبدالناصر - كه محبوبترين چهرهي عرب محسوب ميشد - در شعارهاي خود ميگفت ما يهوديهاي غاصب فلسطين را به دريا ميريزيم. سالها بعد از آن، صدام حسين - كه منفورترين چهرهي عرب محسوب ميشد و ميشود - اعلام ميكرد كه ما نصف سرزمين فلسطين را آتش ميزنيم. ما هيچكدام از اين دو حرف را قبول نداريم. با اصول اسلاميِ ما، نه به دريا ريختن يهوديها، نه آتش زدن سرزمين فلسطين، معقول و منطقي نيست. حرف ما اين است كه ملت فلسطين بايد به حق خود برسد. اين كشور متعلق به مردم فلسطين است؛ فلسطين متعلق به فلسطينيهاست و سرنوشت فلسطين را هم بايد فلسطينيها معين كنند. اين يك ميدان آزمايشي براي صدق ادعاي مدعيان دمكراسي و حقوق بشر است. آن كساني كه ادعا ميكنند كه طرفدار مردمسالاري ملتها و كشورها هستند، فلسطين براي آنها ميدان آزمايش است. ملت فلسطين؛ مردماني كه فلسطين متعلق به آنهاست - از مسلمان، يا مسيحي، يا يهودي - و سرزمين تاريخي آنهاست و تاريخ و جغرافيا به اين گواهي ميدهد، بايستي رأي و نظر بدهند؛ آنها در يك نظرخواهيِ مقابل چشم مردم جهان، در يك رفراندوم، تكليف دولت فلسطين را معين كنند؛ و آن دولت، دولت مشروعي خواهد بود. در آن دولت، جنايتكاراني كه در فلسطين جنايت كردند، بايد مجازات شوند؛ امثال اين شارون و بقيهي جنايتكارهاي فلسطيني. دربارهي آن كساني هم كه به اين سرزمين از نقاط مختلف دنيا مهاجرت كردند، آن دولت تصميمگيري خواهد كرد كه چه بايد بكند. اين، حرفي است منطقي.۱۳۸۴/۰۸/۱۳
بيانات در خطبههاي نماز عيد سعيد فطر
راه حل مسئله فلسطين
عقبنشيني صهيونيستها از غزه بعد از ۳۸ سال اشغال غزه، حادثهي بسيار مهمي است. جالب است بدانيد كه اين عقبنشيني يك انتخاب نبود كه رژيم صهيونيستي انجام داد؛ اين يك شكست و يك اجبار بود؛ از روي ناچاري و ناگزيري بود. الان فشار رواني اين شكست روي همهي اركان ملت و دولت صهيونيستي اثر گذاشته و آنها را دارد تكان ميدهد. بعضي از آنها قهر ميكنند، بعضيشان اعتراض ميكنند. چند روز پيش يك تظاهرات دويست هزار نفره در تلآويو به راه انداختند. متلاطمند، اما چارهيي نداشتند. عدهيي ميخواهند وانمود كنند كه اين عقبنشيني بر اثر مذاكره بود؛ اين حرف خيلي كودكانه است. در طول ۷۰ سال اشغال فلسطين، صهيونيستها از يك متر خاك اشغالي با مذاكره عقب ننشستند؛ مذاكره كدام است؟! اين عقبنشيني بر اثر مقاومت فلسطينيها بود. حادثهي اول، عقبنشيني و فرار از جنوب لبنان بود؛ اين هم حادثهي دوم است كه بر اثر مقاومت پيش آمد. ملت فلسطين بداند، گروههاي جهادي فلسطين بدانند؛ در اين دام نيفتند كه خيال كنند مذاكره غزه را آزاد كرد؛ نخير، مذاكره غزه را آزاد نكرد؛ هيچ نقطهي ديگر را هم آزاد نكرد؛ تا ابد هم هيچ جا را آزاد نخواهد كرد. آنچه غزه را آزاد كرده، فشار مقاومت ملت فلسطين بوده است؛ آنها ناچار شدند.
نكتهي مهم ديگر اين است كه مسألهي فلسطين با اين عقبنشينيها حل نخواهد شد؛ اين را بدانند. هم امريكا بداند، هم صهيونيستها بدانند، هم كساني كه حالت دلالي دارند و به شكل دلال دارند عمل ميكنند، بدانند كه مسألهي فلسطين اينطوري حل نخواهد شد. اين كه از يك قسمت عقبنشيني كنند، بعد قضيه تمام شود، اين نميشود. كسي بيايد خانهي شما را به زور اشغال كند، بعد از مدتي يك اتاق كوچك را آن گوشهي خانه به شما بدهد، بقيهي خانه را هم به اسم خودش ثبت كند؛ مگر ميشود چنين چيزي؟ فلسطين را گرفتهاند؛ حالا ناچار شدهاند از گوشهيي از فلسطين عقبنشيني كنند؛ كسي بگويد خيلي خوب، حالا كه اينجا را داديد، پس ديگر بقيهي فلسطين مال شما! مگر ميشود چنين چيزي؟ مسألهي فلسطين اينطوري حل نخواهد شد. مسألهي فلسطين فقط يك راه دارد؛ همان چيزي كه ما چند سال پيش اعلام كرديم: از فلسطينيهاي اصيل - چه آنهايي كه داخل فلسطين هستند، چه آنهايي كه در اردوگاهها هستند، چه آنهايي كه در كشورهاي ديگر هستند؛ چه مسلمان باشند، چه يهودي باشند، چه مسيحي باشند، فرقي نميكند؛ فلسطيني باشند - نظرخواهي كنند؛ هر دولتي كه آنها خواستند، سر كار بيايد. آن دولت اگر مسلمان باشد، اگر مسيحي باشد، اگر يهودي باشد، اگر مخلوط باشد، چنانچه برخاستهي از آراء خود فلسطينيها باشد، مورد قبول است و مسألهي فلسطين را حل خواهد كرد. بدون اين، مسألهي فلسطين حل نخواهد شد.۱۳۸۴/۰۵/۲۸
راه حل مسئله فلسطين
دشمنيها[برعليه انقلاب به خاطر] چيست؟ عدّهاي خيال ميكنند مسئولان انقلاب يا امام رضوان اللّه عليه دشمنتراشي كردهاند؛ نه، قضيه اين نيست. اگر شما خانهاي داشته باشيد كه گردنكلفت و ظالمي سالها آن را غصب كرده باشد، بعد شما با اسناد و مدارك به مراكز قانوني مراجعه كنيد و ايستادگي كنيد تا خانه را پس بگيريد، طبيعي است كه آن غاصب با شما دشمن خواهد شد. نميشود شما را ملامت كرد كه دشمنتراشي كردهايد؛ شما خواستهايد حقّ خود را بگيريد؛ اين دشمنتراشي نيست. سفرهاي در مقابل بيگانگان پهن بود و بر سر اين خوان يغما هر كاري ميخواستند، ميكردند. انقلاب اين سفره را جمع كرده؛ معلوم است دشمن ميشوند و كينه بر دل ميگيرند و غيظ پيدا ميكنند. اين انقلاب در دنياي اسلام و دنياي عرب اميدها را زنده كرد. وقتي انقلاب ما پيروز شد، بهطور كلّي دنياي عرب و دنياي اسلام در يك حال ركود و سكوت و نوميدي بهسرميبرد؛ صهيونيستها كار خودشان را پيش برده و همه را ترسانده بودند و هيچ ملتي گمان نميكرد درِ اميدي برايش باز باشد. ناگهان دروازهي عظيم فَرَج گشوده شد و ملتها اميد پيدا كردند. صهيونيستها خيال ميكردند فلسطين را خوردهاند و تمام شده است. شما ببينيد امروز ملت فلسطين با همهي وجود و با همهي توان وسط ميدان آمده است و بااينكه فشار زيادي هم روي او وارد ميكنند، بازايستاده است. اين فقط شكست اسرائيل نيست؛ اين شكستِ امريكاست؛ اين شكستِ همهي قدرتهاي صهيونيستي است كه بر دنيا مسلّطند. يك ملت بيسلاحِ محصور در اراضي فلسطين، همهي اينها را عاجز و بيچاره كرده است. اين روح اميدواري بود كه ملت لبنان را بيدار كرد. همان ايام انقلاب ما، لبنان غوغايي بود؛ صهيونيستها هر كاري ميخواستند، با لبنان ميكردند: حمله ميكردند، ميكشتند، تجاوز ميكردند و هواپيماهايشان در آسمان لبنان ميآمدند و ميرفتند؛ مثل اينكه آسمان كشور خودشان است! در عوض، گروههاي لبناني به جان هم افتاده بودند. نزديك پيروزي انقلاب، يكنوار دوساعته از مرحوم دكتر «چمران» آورده بودند؛ بنده در مشهد آن را گوش ميكردم. خودش در لبنان بود و جزئيات مصيبتهاي مردم لبنان را در آنجا شرح ميداد. الآن كار مردم لبنان به جايي رسيده است كه به اسرائيل ضربهاي ميزنند كه از اوّل حضور صهيونيستها در اين منطقه، هيچ دولت عربي چنين ضربهاي به آنها نزده است. دو سال قبل، آنها را وادار به عقبنشيني كردند؛ چند هفتهي پيش هم عليرغم صهيونيستها چند صد زندانيِ خود را آزاد كردند و قدرتمندانه جشن گرفتند. اگر در دل ملتي اميد نباشد، اين چيزها پيش نميآيد؛ اين اميد را شما داديد. امروز اين اميدآفريني در همهي دنياي اسلام و عرب به چشم ميخورد، كه مجال نيست جزئيات نمونهها را به شما عرض كنم. انقلاب ايران دنياي اسلام را اميدوار و زنده كرد. معلوم است وقتي انقلاب با اين خصوصيات وارد ميدان ميشود، كساني كه از ركود و ضعف دنياي اسلام بهرهمند بودند، با آن دشمن ميشوند؛ يك موجود زنده هم كه ما باشيم، از خود دفاع ميكنيم. يك ملت وقتي زنده است و با او دشمني كردهاند، طبيعي است كه عكسالعمل نشان ميدهد. نميشود ما دست بسته بنشينيم، با ما دشمني كنند- دشمنيِ سياسي، دشمنيِ اقتصادي- ما هم بگوييم چون نميخواهيم دشمنتراشي كنيم، ساكت بمانيم و از خود دفاع نكنيم! اينكه منطق عقلايي نيست. مسألهي دشمنيها اين است.۱۳۸۲/۱۱/۲۴
راه حل مسئله فلسطين
اگر كسي مسائل فلسطين را هرچه بيشتر مرور و تعمّق كند، بيشتر اين معنا برايش واضح ميشود كه دولت امريكا و صهيونيستها در فلسطين به بنبست كامل رسيدهاند؛ نه راه پيش رفتن دارند، نه راه عقبگرد كردن؛ محكوم به شكست هستند. نسل نوخاسته فلسطين بيدار شده و فهميده است كه راه نجات از دست دشمنِ اشغالگر چيزي جز مبارزه نيست؛ فهميده است كه حضور در جلسات جهاني و برطبق ميل اشغالگران و حاميان آنها حرف زدن، راه نجات فلسطين نيست؛ فهميده است بايد بايستد، بخواهد، همّت و فداكاري كند، تا به هدف برسد. اين را ملت فلسطين از بُنِ دندان دانسته و فهميده است؛ لذا مقاومت ميكند. وقتي سرچشمه اين احساس از منشاءِ ديني و اعتقاد به توحيد ناشي شود - كه امروز بحمداللَّه در فلسطين اينطور است - هرگز خشك نخواهد شد. اميدواريم خداي متعال روز پيروزي فلسطينيها را هرچه نزديكتر بفرمايد.۱۳۸۲/۰۹/۰۵
بيانات در خطبههاي نماز عيد فطر
راه حل مسئله فلسطين
راه حلّ مسأله فلسطين، راه حلهاي تحميلي و دروغين نيست. تنها راه حلّ مسأله فلسطين اين است كه مردم واقعي فلسطين - نه مهاجران غاصب و اشغالگر - چه آنهايي كه در داخل فلسطين ماندند، چه آنهايي كه در بيرون فلسطين هستند، خود نظام حاكم بر كشورشان را تعيين كنند. اگر اتّكاء به آراءِ يك ملت از نظر مدّعيان دمكراسي در دنيا حرف راستي است، ملت فلسطين هم يك ملت است و بايد تصميم بگيرد. رژيم غاصبي كه امروز در سرزمين فلسطين بر سرِ كار است، هيچ حقّي بر اين سرزمين ندارد؛ يك رژيم جعلي، دروغين و ساخته دست قدرتهاي ظالم است. بنابراين از مردم فلسطين نبايد بخواهند اين رژيم را به رسميت بشناسند. اگر كسي در دنياي اسلام اين اشتباه را بكند و اين رژيم ظالم را به رسميّت بشناسد، علاوه بر اينكه براي خود روسياهي و ننگ به وجود خواهد آورد، كار بيفايدهاي هم كرده است؛ چون اين رژيم قابل دوام نيست. صهيونيستها خيال ميكنند توانستهاند بر فلسطين مسلّط شوند و تا ابد فلسطين متعلّق به آنهاست! نخير؛ اينطور نيست. سرنوشت فلسطين اين است كه قطعاً يك روز كشور فلسطين خواهد شد. ملت فلسطين در اين راه قيام كرده است. وظيفه ملتها و دولتهاي مسلمان اين است كه اين فاصله را هر چه بيشتر كم كنند و كاري كنند كه ملت فلسطين به آن روز برسد.۱۳۸۱/۰۳/۱۴
بيانات در مراسم سيزدهمين سالگرد رحلت امام خميني (رحمهالله)
راه حل مسئله فلسطين
براي مواجهه با ظلم فجيعي كه اين روزها نسبت به مردم فلسطين اعمال ميشود، دو راه علاج وجود دارد. اين دو راه علاج اجتنابناپذير است و بايد همه آن را قبول كنند و از اين دو راه بروند:
راه اوّل، ادامه انتفاضه و ايستادگي مردم فلسطين است، كه بحمداللَّه تاكنون ايستادهاند. اوج اين ايستادگي، همين عمليات استشهادي است. اينكه يك مرد، يك جوان، يك پسر و يك دختر حاضر ميشود براي منافع و مصالح ملت و دينش جان خود را فدا كند، اوج افتخار و شجاعت و شهامت است. اين همان چيزي است كه دشمن از آن ميترسد. لذا شما ملاحظه كرديد، از رئيس جمهور امريكا گرفته تا همه كساني كه در سراسر دنيا در خطّ امريكا كار ميكنند و حرف ميزنند، سعي كردند با شماتت و ملامت و فلسفهبافي، عمليات استشهادي را متوقّف كنند. نه؛ عمليات استشهادي اوج عظمت يك ملت و اوج حماسه است. آنجايي كه يك نيروي نظامي با كمال فداكاري از ميهن خود دفاع ميكند، مگر عمليات استشهادي نيست؟ آنجايي كه يك ارتش ظالم و ستمگر به يك كشور تجاوز ميكند و مردم آن كشور در مقابل آن ارتش ميايستند، مگر آنجا عمليات استشهادي نيست؟ كيست كه بتواند چنين كاري را محكوم كند؟ كيست كه بتواند از عظمت و ارزش اين كار در چشم انسانهاي باوجدان و باانصاف بكاهد؟ عمليات استشهادي، اوج عظمت آنهاست. حالا عدّهاي بنشينند براي خودشان بگويند و بنويسند و ملتي را كه پنجاه سال است به خاطر كوتاهي گذشتگانش و به خاطر عدم توجّه نسل قبلي خودش به منافع بلند مدت، الان مجبور است با جان خود به ميدان بيايد تا حقوق خود را زنده كند، ملامت كنند؛ مگر اين در حال آن ملت تأثير دارد؟ ملت فلسطين، زنده و بيدار است و پيش ميرود.
راه دوم، حمايتهاست. همه دنيا بايد از اينها حمايت كنند. البته ملتها حمايت كردند. در اروپا هم ملتها حمايت كردند، دست به راهپيمايي زدند و با انواع و اقسام راهها و شيوهها، خواست قلبي خود را نشان دادند. حتّي در داخل كشور ايالات متّحده امريكا هم اين حمايتها ابراز شد. بعد از اين هم اين چيزها ادامه خواهد داشت؛ ليكن دولتها بايد به وظيفه خود عمل كنند. از همه واجبتر، دولتهاي اسلامي و بالاخص دولتهاي عربي هستند.۱۳۸۱/۰۲/۱۱
بيانات در ديدار جمعي از كارگران و معلمان
راه حل مسئله فلسطين
خوب؛ حالا راهحل چيست؟ ما براي اين قضيه راه حل داريم. اين راهحلهايي كه ارائه ميشود، راه حل نيست. فلسطين در پنجاه سال اخير يك مسأله مهمِّ دنيا و خاور ميانه بوده است. براي اينكه اين مسأله مهم و اين مشكل بغرنج حل شود دو نوع راهحل هميشه پيشنهاد شده است: يك راهحلِّ غلط، يك راهحلِّ درست. راهحلِّ غلط اين است كه با همين غاصبي كه نه به ارزشهاي انساني پايبند است و نه به قوانين بينالمللي، و به قطعنامههاي سازمانهاي بينالمللي گردن نمينهد، مذاكره كنند و با او به يك نقطه توافق برسند. اين راهحل، راه حلِّ غلطي است؛ اين به هر شكلش ظاهر شود غلط است. اسرائيل نشان داده است كه به هيچ امضاي خود پايبند نيست؛ اگر توافق هم بكنند، امضاء هم بكنند، پايبند نميماند. بزرگترين و قويترين استدلال بر اين معنا هم همين وضع امروز راماللَّه است. خوب؛ خودشان نشستند در اسلو امضا كردند؛ حكومت خودگردان را به رسميت شناختند. حالا بفرماييد؛ اين رفتاري است كه با حكومت خودگردان و با طرف مذاكرهشان - يعني ياسر عرفات - انجام ميدهند. اينها به امضاي خودشان پايبند نيستند. هر امضايي كه طرف مقابل به اينها بدهد، پايشان را روي آن امضاء ميگذارند يك قدم جلو ميآيند. طبيعتشان اين است. اين راه حل، راه حلِّ درستي نيست. البته من اين مطلبي كه ميگويم، طرفِ خطابم كساني نيستند كه ميخواهند به هر قيمتي شده، اين غدّه سرطاني را حفظ كنند. آنها اين حرف را قبول نميكنند؛ ما اين را ميدانيم. لكن طرفِ خطاب من، دولتهاي عربي، دولتهاي اسلامي، ملتهاي مسلمان و وجدانهاي بيدار در همهجاي دنياست؛ من با آنها حرف ميزنم. اين راه حل كه طعمهاي در دهن اين متجاوز بيندازند و او را فربهتر كنند تا قادر شود قدم بعدي را بردارد، راه حل نيست؛ اين تجربه پنجاه ساله فلسطين است. قطعنامهها در سازمان ملل صادر شد. هر چند امريكا هم كه مدافع صهيونيستها بوده به ظاهر پاي آن قطعنامهها را امضا كرد، اما اين غاصب به اين قطعنامهها عمل نكرد و كسي هم نگفت بالاي چشمت ابروست! با چنين دولتي و با چنين طرفي، انسان چه مذاكرهاي بكند؟! اين راهحل راه حلّ غلطي است؛ اين راه حلِّ درستي نيست.
اما براي اين مسأله، راه حلِّ منطقي وجود دارد. راه حلِّ منطقي راه حلّي است كه همه وجدانهاي بيدار دنيا و همه كساني كه به مفاهيم امروزِ دنيا معتقدند، ناچارند آن را قبول كنند. ما يك سال و نيم قبل هم اين راه حل را گفتيم و دولت جمهوري اسلامي بارها در مجامع و در مذاكرات بينالدولي آن را تكرار كرده است. الان هم ما همان را ميگوييم و بر آن هم اصرار ميورزيم: راه حلّ نظرخواهي از خودِ مردم فلسطين؛ همه كساني كه از فلسطين آواره شدهاند؛ البته آنهايي كه مايلند به سرزمين فلسطين و به خانه خودشان برگردند. اين يك امر منطقي است. اين كساني كه در لبنان و در اردن و در كويت و در مصر و در بقيه كشورهاي عربي سرگردانند، به كشور و به خانه خودشان فلسطين برگردند - آنهايي كه مايلند؛ نميگوييم كسي را به زور بياورند - و از كساني كه قبل از سال ۱۹۴۸ كه سال تشكيل دولت جعلي اسرائيل است، در فلسطين بودهاند - چه مسلمانشان، چه مسيحيشان، چه يهوديشان - نظرخواهي شود. اينها در يك نظرخواهي عمومي، رژيم حاكم بر سرزمين فلسطين را تعيين كنند. اين دمكراسي است. چطور براي همه دنيا دمكراسي خوب است، براي مردم فلسطين دموكراسي خوب نيست؟! چطور همه مردم دنيا حق دارند در سرنوشت خود دخالت كنند، اما مردم فلسطين حق ندارند؟! هيچ كس شك ندارد رژيمي كه امروز در فلسطين بر سرِ كار است، رژيمي است كه با زور، با حيله و ترفند و با فشار روي كار آمده است؛ در اين كسي شك ندارد. صهيونيستها با مسالمت نيامدهاند؛ مقداري با حيله و ترفند و مقداري با زور سلاح و فشار بر سركار آمدند ؛ لذا يك رژيم تحميلي دارند. خيلي خوب؛ مردم فلسطين جمع شوند، رأي بدهند و نوع رژيمي را كه در اين كشور بايد حاكم باشد، انتخاب كنند. آن رژيم و آن دولت، تشكيل شود و درباره كساني كه بعد از سال ۱۹۴۸ به سرزمين فلسطين آمدهاند، تصميمگيري كند؛ هر چه تصميم گرفت. اگر تصميم گرفت بمانند، پس بمانند، اگر هم تصميم گرفت بروند، پس بروند. اين، هم آراءِ مردم است، هم دمكراسي است، هم حقوق بشر است، هم منطبق با منطق فعلي دنياست. اين راه حل. خوب؛ اين راه حل بايد اجرا شود. غاصب كه با زبان خوش اين راه حل را قبول نميكند! اينجاست كه همه اطراف قضيه بايد خودشان را مسؤول بدانند؛ هم دولتهاي عربي، هم دولتهاي اسلامي، هم ملتهاي مسلمان در همه دنيا، هم بخصوص خود ملت فلسطين و هم مجامع جهاني. هركدام مسؤوليتي دارند كه اصرار بورزند اين راه حلّ منطقي بايد تحقّق پيدا كند و ميشود تحقّق پيدا كند. بعضيها نگويند آقا! چنين چيزي خواب و خيال است و ممكن نيست؛ نخير! ميشود. كشورهاي درياي بالتيك بعد از گذشتِ چهل سال و اندي كه جزو شوروي سابق بودند، برگشتند و مستقل شدند. كشورهاي منطقه قفقاز بعضي در حدود صد سال قبل از اينكه شوروي تشكيل شود در اختيار روسيه تزاري بودند؛ بعد برگشتند و مستقل شدند. الان قزّاقستان، آذربايجان، گرجستان و بقيه مستقلند؛ خودشان هستند. پس اين ممكن است. اين طور نيست كه اين يك امر نشدني باشد؛ نخير، شدني است. منتها اراده و عزم لازم دارد، جرأت و دليري لازم دارد. كي بايد دليري به خرج دهد؟ ملتها يا دولتها؟ ملتها دليرند، ملتها نميترسند؛ ملتها نشان دادهاند كه آمادهاند. پس دولتها اينجا وظيفه دارند؛ در رأس همه و مقدّم بر همه، دولتهاي عربي. نشست اخير سرانِ عرب در بيروت، نشست خوبي نبود. اينها ميتوانستند از اين اجلاس استفادههاي خيلي بزرگي بكنند كه فقط به سود فلسطين نبود؛ به سود خود دولتهاي عرب هم بود. امروز دولتهاي عرب ميتوانند جلو بيفتند و محبوبيت و حمايت ملتهاي خودشان را در قضيه فلسطين كسب كنند. اگر دولت و حكومتي مورد حمايت مردم خود باشد، ديگر امريكا نميتواند با او كاري بكند، ديگر از امريكا نخواهد ترسيد، ديگر لازم نميداند كه ملاحظه امريكا را بكند. در اين قضيه، دولتهاي عرب خيلي كارهاي خوب ميتوانستند بكنند و ميتوانند بكنند.
من اينطور به نظرم ميرسد، از جمله كارهاي مهمّي كه دولتهاي عرب ميتوانند بكنند اين است كه صادر كنندگان نفت از نفت استفاده كنند. اين حرفي كه غربيها در دنيا به راه انداختهاند كه از سلاح نفت استفاده نكنيد، حرف درستي نيست. نفت مال ملتهاست و بايد به سود خودشان از آن استفاده كنند. امريكاييها از گندم و از محصولات غذايي به عنوان سلاح استفاده كردند؛ در خيلي جاهاي دنيا هم ميكنند. چرا كشورهاي اسلامي و عربي اين حق را نداشته باشند؟ يك ماه - فقط يك ماه - بهصورت نمادين و سمبليك، صادرات نفت را به همه كشورهايي كه با اسرائيل روابط حسنه دارند قطع كنند. امروز دنيا حركت را - حركت كارخانهها - روشنايي و انرژي را - انرژي برق - و حرارت را، كه سه عنصر اصلي زندگياش است از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختيار آنها قرار نگيرد، حركت كارخانجات، روشنايي و حرارت متوقّف خواهد شد. مگر اين چيز كمي است؟ دولتهاي عرب بهخاطر خودشان اين كار را بكنند. يك ماه - نه اينكه دائم - به صورت نمادين به عنوان حمايت از ملت فلسطين اين كار را بكنند، دنيا تكان ميخورد. اين از كارهايي است كه ميتوانند بكنند.
كار ديگري كه ميتوانند بكنند اين است كه تمام روابط و قراردادهاي سياسي و اقتصادي خودشان را با دولت صهيونيست قطع كنند و هيچ همكاري نكنند. ملتهاي عرب از اين خوشحال خواهند شد. ملتهاي عرب پشت سر آن دولتهايي قرار خواهند گرفت كه اين اقدام شجاعانه را بكنند؛ واي به حال آن دولتي كه ملتش بفهمد از پشت سر با اسرائيل رابطه اطّلاعاتي و امنيتي و غيره دارد! دولتهاي اسلامي هم موظّفند. آنها هم وظيفهشان كمتر از دولتهاي عربي نيست؛ چون اين قضيه قضيه عربي نيست؛ اين قضيه فراتر از اينهاست؛ يك قضيه انساني و اسلامي است. دولتهاي اسلامي هم هر كدام كه تواناييهاي نفتي و امثال آن را دارند، همينطور ميتوانند عمل كنند. اين كنفرانسي هم كه وزراي خارجه كشورهاي اسلامي در مالزي داشتند، كنفرانس خوبي نبود. البته اظهار موضع و اظهار وجودي كردند؛ اما ضعيف بود. بايستي از اين قويتر اقدام ميكردند. اين همه دولت اسلامي، اين همه كشور اسلامي، برادران مسلمانشان آن طور گرفتار؛ بايد اينها اقدام قويتري ميكردند.
همه ملتها هم ميتوانند در اثرگذاري بر اين قضيه تأثير داشته باشند و در آن شركت كنند. همه ملتهاي مسلمان ميتوانند كمك كنند. كمك مالي به فلسطينيها، مخصوص به دولتها نيست كه فلان دولت بگويد «آقا! من ده ميليون دلار، بيست ميليون دلار، پنجاه ميليون دلار دادهام» معلوم هم نيست كجا دادهاند، چه طوري دادهاند، به كي دادهاند. امروز ملت فلسطين محتاج غذاست، محتاج داروست. ملت فلسطين گدا نيست، آقاست، اما زير سلطه دشمن است. همه موظّفند به آن كمك كنند. فرض بفرماييد اگر در همه دنياي اسلام - در كشور ما و كشورهاي ديگر - هر فردي از افراد مردم فقط هزار تومان به مردم فلسطين كمك كند، ببينيد چه اتّفاقي ميافتد! يك ميليارد هزار تومان، چه تأثيري در مردم فلسطين و زندگي مردم فلسطين ميگذارد!
هر خانوادهاي به عدد افراد خانواده، هر كدام هزار تومان، در اين كار خير سهيم شود - حدّاقلش اين است؛ هر كس هم خواست بيشتر بدهد، بيشتر بدهد - و اين را به ملت فلسطين برسانند. برايشان آذوقه، دارو، امكانات و هر چه كه براي ايستادگي و مقاومت لازم دارند، تهيه كنند و بفرستند. اين كار را ملتها ميتوانند بكنند؛ ديگر احتياج نباشد كه فلان دولت بگويد «من فلان قدر ميدهم». حالا چقدر ميدهد، چه طور ميدهد، آيا ميدهد يا نميدهد؛ بعد هم مورد تهديد قدرتي قرار گيرد. ملتها در اين جهت سهيم شوند؛ با ملتها چه كار ميتوانند بكنند؟! در كشور ما اگر مردم دوست داشته باشند اين كار را بكنند، ميتوانند همين هزار تومانها را در همين مراكز امدادي مثل هلال احمر و كميته امداد و اين مجامع امدادي كه هست جمع كنند. اين ثروت هنگفتي ميشود و ميتواند كمكي به مردم فلسطين باشد. و بالاتر از كمك مادّي، كمك معنوي است؛ چرا كه فلسطينيان احساس ميكنند دل ملتها با آنهاست. اين تظاهراتي كه اين روزها در دنياي اسلام اتّفاق افتاد خيلي با ارزش بود. اين حركتي كه امروز شما ميخواهيد بكنيد و تا ميدان فلسطين و مقابل سفارت فلسطين راهپيمايي كنيد، بسيار كار با ارزشي است. اينها خيلي ارزش دارد؛ اينها خبرش منعكس ميشود و مردم مظلوم فلسطين احساس ميكنند كه ملتها پشت سرشان هستند. البته ملت ما بحمداللَّه در اين زمينهها هيچ وقت كم نگذاشته است؛ هر وقت كه براي اين قضيه فرا خوانده شده، حضور پيدا كرده و اعلام موضع كرده است. و بالاخره مجامع جهاني و سازمان ملل بايد فعّال شوند. اين مجامع حقوق بشر كه هميشه يا غالباً در خدمت هدفهاي استكبارياند، ولو يكبار هم شده، برخلاف خواسته دستگاههاي استكباري، به نفع ملتها وارد شوند؛ افكار عمومي را در دنيا به خودشان متوجّه كنند، ظالم و متجاوز را محكوم و ملت مظلوم فلسطين را تأييد كنند. اگر اين فشارها انجام گيرد، طرح ايران در مورد فلسطين عملي خواهد بود و متجاوز مجبور خواهد شد. اگر دولتهاي عربي، دولتهاي اسلامي، ملتهاي مسلمان و مجامع جهاني، همه در اين راه فعّال شوند، آن كار، عملي است. هر كس كه در اين زمينه كوتاهي كند، مسلّماً در نظر ملتها، در نظر تاريخ و بالاتر از همه در پيشگاه خداوند متعال مؤاخذ و مسؤول است. همه وظيفه داريم.۱۳۸۱/۰۱/۱۶
راه حل مسئله فلسطين
براي مواجهه با ظلم فجيعي كه اين روزها نسبت به مردم فلسطين اعمال ميشود، دو راه علاج وجود دارد. اين دو راه علاج اجتنابناپذير است و بايد همه آن را قبول كنند و از اين دو راه بروند:
راه اوّل، ادامه انتفاضه و ايستادگي مردم فلسطين است، كه بحمداللَّه تاكنون ايستادهاند. اوج اين ايستادگي، همين عمليات استشهادي است. اينكه يك مرد، يك جوان، يك پسر و يك دختر حاضر ميشود براي منافع و مصالح ملت و دينش جان خود را فدا كند، اوج افتخار و شجاعت و شهامت است. اين همان چيزي است كه دشمن از آن ميترسد. لذا شما ملاحظه كرديد، از رئيس جمهور امريكا گرفته تا همه كساني كه در سراسر دنيا در خطّ امريكا كار ميكنند و حرف ميزنند، سعي كردند با شماتت و ملامت و فلسفهبافي، عمليات استشهادي را متوقّف كنند. نه؛ عمليات استشهادي اوج عظمت يك ملت و اوج حماسه است. آنجايي كه يك نيروي نظامي با كمال فداكاري از ميهن خود دفاع ميكند، مگر عمليات استشهادي نيست؟ آنجايي كه يك ارتش ظالم و ستمگر به يك كشور تجاوز ميكند و مردم آن كشور در مقابل آن ارتش ميايستند، مگر آنجا عمليات استشهادي نيست؟ كيست كه بتواند چنين كاري را محكوم كند؟ كيست كه بتواند از عظمت و ارزش اين كار در چشم انسانهاي باوجدان و باانصاف بكاهد؟ عمليات استشهادي، اوج عظمت آنهاست. حالا عدّهاي بنشينند براي خودشان بگويند و بنويسند و ملتي را كه پنجاه سال است به خاطر كوتاهي گذشتگانش و به خاطر عدم توجّه نسل قبلي خودش به منافع بلند مدت، الان مجبور است با جان خود به ميدان بيايد تا حقوق خود را زنده كند، ملامت كنند؛ مگر اين در حال آن ملت تأثير دارد؟ ملت فلسطين، زنده و بيدار است و پيش ميرود.
راه دوم، حمايتهاست. همه دنيا بايد از اينها حمايت كنند. البته ملتها حمايت كردند. در اروپا هم ملتها حمايت كردند، دست به راهپيمايي زدند و با انواع و اقسام راهها و شيوهها، خواست قلبي خود را نشان دادند. حتّي در داخل كشور ايالات متّحده امريكا هم اين حمايتها ابراز شد. بعد از اين هم اين چيزها ادامه خواهد داشت؛ ليكن دولتها بايد به وظيفه خود عمل كنند. از همه واجبتر، دولتهاي اسلامي و بالاخص دولتهاي عربي هستند.۱۳۸۱/۰۲/۱۱
بيانات در ديدار جمعي از كارگران و معلمان
راه حل مسئله فلسطين
كنفرانس گذشته فلسطين كه در تهران تشكيل شد، يك نقش اساسي و مثبت ايفا كرد؛ به اين معني كه كانون اميدي را براي مخالفان روند سازش فراهم كرد و درعينحال به مردم فلسطين روحيه و اميد بخشيد. مواضع ايران اسلامي و پايداري منحصر به فرد آن در ميان دولتهاي اسلامي نيز توانست به اين مردم قهرمان اميد بخشد. اينك نيز مردم فلسطين بيش از هر چيز به حمايت معنوي و پايداري در مواضع نياز دارند. درست است كه نياز مالي نيز دارند و بايد براي آن، اقدامات جدّي نمود؛ ولي خود آنها در مصاحبههاي مختلف ميگويند كه ما بيش از هر چيز به موضعگيري نيرومند عربي - اسلامي نيازمنديم.
كنفرانس شما بايد زمينه تحقّق چنين امري را فراهم نمايد و مردم فلسطين را دلگرم به حمايتهاي بيدريغ و فراگير امت اسلامي كند. شما نمايندگان كشورهاي مختلف اسلامي ميتوانيد با تلاش در اين مسير، امكانات ملتهاي خودتان را براي آزادي فلسطين بسيج كنيد. دفاع از ملت مظلوم فلسطين و قيام شجاعانه و مظلومانه آنان، وظيفه اسلامي همه ماست. امروز يك ملت مسلمان با چهره خونآلود، از وسط ميدان نبرد، امت اسلامي را به ياري ميطلبد. من فرياد آن زن فلسطيني را كه در مقابل دوربين خبرنگار با صداي گرفته خود فرياد ميزد: «يا للمسلمين ...»، از ياد نميبرم.
همه مسلمانان و اعراب بايد از مشروعيت مبارزات مردم فلسطين حمايت كنند. در مجامع بينالمللي بايد اين نكته مورد تأكيد قرار گيرد كه مردم بيدفاعي كه حقوق آنان سلب شده و تحت اشغال قرار گرفتهاند، حق دارند براي احقاق حقوق خود مبارزه كنند. لذا استمرار انتفاضه و مقاومت مردم فلسطين حقّ مشروع آنان است و قوانين بينالمللي نيز آن را محترم شمرده است. هرچند كه متأسّفانه اين قوانين معمولاً در جهت خواسته استكبار و قدرتهاي جهاني تفسير ميشود.
حضّار محترم! مطمئن باشيد كه رژيم اسرائيل از درون پوسيده و نسل كنوني به هيچ وجه آمادگي ايثار و فداكاري براي حفظ آن را ندارد.
بحمداللَّه ملتهاي عرب و مسلمان، امروزه بيش از هر وقت ديگري در پنجاه سال گذشته، نيرومند و قوي هستند؛ آنها در زمينههاي مختلف قدرتمند شدهاند.
مسلمانان، ديگر نميتوانند شاهد سركوبي روزانه ملت فلسطين باشند و ساكت بنشينند. به اسرائيل بايد بفهمانيد كه استمرار سركوبي ملت فلسطين و مناطق فلسطينينشين، با عكسالعمل شديد، جدّي و عملي همه اعراب و مسلمانان مواجه خواهد شد.
مردم فلسطين را بايد به ادامه مقاومت دلگرم كنيد. مردم فلسطين خوب ميدانند كه آنچه بر اقدامات سركوبگرانهي اسرائيل در لبنان لگام زده است، توان مقاومت اسلامي در پاسخگويي به اسرائيل و وارد آوردن ضربات سهمگين به آن ميباشد و نه اتّكاء به تلاشهاي مسالمتآميز و ميانجيگري اين و آن.
وحدت دروني مردم فلسطين و جريانات مختلف فلسطيني يك نكته اساسي است. هرچيزي كه موجب انحراف مسير و عدم توجّه به دشمن اصلي شود، يقيناً در خدمت آرمان فلسطين نخواهد بود. الحمدللَّه فلسطينيها در طول اين پنجاه سال از اين امتحان سربلند بيرون آمده و پختگي خود را نشان دادهاند. ديديم كه همه تلاشهاي اسرائيل براي دامن زدن به اختلافات مجاهدين، ناكام ماند و تمامي جريانهاي اصيل و جنبشهاي مجاهد و مبارز، عليرغم گرايشهاي متفاوت، با صبر انقلابي مانع از تحقّق خواسته دشمن شدند. از اين پس نيز بايد چنين باشد.
امروز ديگر كاملاً روشن شده است آنهايي كه گمان ميكردند قضيه فلسطين يك امر مقطعي و محدود به بخش كوچكي از جهان اسلام است، كاملاً اشتباه ميكردند. ذخاير عظيم سلاحهاي هستهاي و كشتار جمعيِ ذخيره شده در زرّادخانههاي رژيم صهيونيستي، براي مقابله با مردم بيدفاع فلسطين نيست؛ بلكه براي برقراري سلطه بر جهان اسلام و بخصوص منطقه خاورميانه است. اينكه حزباللَّه براي آزادي سرزمين اشغالي تلاش ميكند و اسرائيل در تلافي به نيروهاي سوريه حملهور ميشود، نشان بارزي از چنين نيّت شيطاني اسرائيل و حاميان غربي آن است.
خطِّ كلّي مبارزه با رژيم غاصب بايد اين باشد:
الف - زنداني كردن رژيم غاصب در درون مرزهاي سرزمين اشغالي و تنگ كردن فضاي تنفّس اقتصادي و سياسي آن و گسستن پيوندهاي آن با محيط پيرامونش.
ب - تداوم بخشيدن به مقاومت و مبارزه ملت فلسطين در داخل كشورشان و رساندن هرگونه كمكي كه به آن نياز دارند، تا تحقّق پيروزي نهايي.۱۳۸۰/۰۲/۰۴
بيانات در مراسم گشايش كنفرانس بينالمللي حمايت از انتفاضه فلسطين
راه حل مسئله فلسطين
عزيزان من! ملت ايران به همان اندازهاي كه به قرآن نزديك شده است، به عزت نزديك شده است؛ به نجات نزديك شده است؛ به رستگاري نزديك شده است؛ به نصرت نزديك شده است. راه نجات همه ملتهاي دنيا نزديكي به اسلام و به قرآن است. راه نجات فلسطين نيز همين است. شما ببينيد؛ پنجاه سال است كه يك حكومت غاصب در كشور فلسطين تشكيل شده است. در طول اين مدّت، مبارزاتي هم انجام گرفت، ليكن به نهايت نرسيد. چرا؟ چون در اين مبارزات، دين خدا، ايمان اسلامي و حكم قرآني ملاك نبود. امروز ملت فلسطين با نام اسلام عليه دشمن مبارزه ميكند و اين مبارزه در اركان دشمن تزلزل ايجاد كرده است. اگر مسلمانها به آنها كمك كنند - كه اين وظيفه قرآنيِ همه است - يقيناً اين راه كوتاه خواهد شد. اگر مسلمانها هم كمك نكنند، خود آنها مقاومت و ايستادگي كنند، باز هم پيروز خواهند شد؛ منتها پيروزي در حال غربت و تنهايي سختتر است؛ مثل ملت ما كه تنها ايستادگي كرد و شرق و غرب با او مخالفت كردند. در جنگ تحميلي عليه ما، همه مراكز قدرت عليه ما شدند. ما غريبانه مقاومت كرديم؛ غربت را تحمل كرديم؛ اما از مقاومت دست برنداشتيم و خداي متعال ما را پيروز كرد. ملت فلسطين نيز همينطور است. براي رفتنِ در فضاي زندگي شايسته انسان، مبارزه لازم است. وظيفه همه مسلمانهاست كه در اين مبارزه سهيم شوند و به آن قطعه از پيكر اسلامي كه در دست دشمن است، ياري برسانند تا بتوانند آن را پس بگيرند. يك مصداق از عمل به قرآن اين است. اگر مسلمانها به همين يك قانون و به همين يك دستور عمل كنند، بسياري از كارها اصلاح خواهد شد.۱۳۷۹/۰۸/۰۹
بيانات در مراسم اختتاميه مسابقات حفظ و قرائت قرآن كريم
راه حل مسئله فلسطين
امروز از آن دورههايي است كه سرنوشت ملت فلسطين ميتواند يك زاويه پيدا كند به سمت آنچه كه مطلوب دنياي اسلام است. چرا؟ چون يك نسل در فلسطين بيدار شده است. يك حزب را ميشود سركوب كرد، يك مجموعه را ميشود از ميدان خارج كرد، تعدادي انسان را ميشود از مجاهدتشان يا از شجاعت ورزيدنشان پشيمان كرد؛ اما يك نسل رو به رويش را به هيچ قيمتي نميتوان از راهي كه شناخته است و به آن روآورده است، منصرف كرد. امروز مسأله اين است. اين نسلي كه امروز بار مسأله فلسطين را بر دوش گرفته است، بيدار شده و حقيقت را فهميده است. حقيقت به چيست ؟ حقيقت اين است كه قدرتمندان، سياستمداران و ثروتمندان دنيا، در برههاي از زمان تصميم گرفتند يك ملت را از روي زمين محو و يك كشور را از نقشه جغرافيا خارج كنند و به خيال خودشان توانستند اين كار را بكنند. عدّهاي را كشتند، عدّهاي را بيرون كردند، عدّهاي را سركوب كردند؛ خيال كردند قضيه تمام شد؛ در حالي كه يك ملت را، آن هم ملتي مثل ملت فلسطين؛ ملتي با سابقه درخشان، با فرهنگ غني و عميق اسلامي ، با استعدادهاي درخشاني كه درميان اين ملت وجود دارد - فلسطينيها ملت برجستهاي هستند و مردمان با استعداد و شخصيتهاي بزرگ در ميانشان كم نيستند - قدرتهاي دنيا؛ انگليس و امريكا و صهيونيستها و فلان كمپانيدار و فلان محفل قدرتمند جهاني بخواهند از عرصه وجود خارج كنند، اين شدني نيست؛ كمااينكه نشد.
آنها اشتباه كردند كه خيال كردند ملت فلسطين و كشور فلسطين تمام شد. فلسطين باقي مانده است؛ ملت فلسطين باقي مانده است. در كنار وجود ملت فلسطين، يك غصب بزرگ هم وجود دارد. عدّهاي را از اطراف دنيا جمع كردند، يك ملت جعلي و دروغين تشكيل دادند، اسمي هم روي آن گذاشتهاند، با ابزارهاي قدرت هم آن را مجهّز كردهاند؛ اين در كنار واقعيت ملت فلسطين، امروز خودنمايي ميكند؛ اين حقيقت را نسل فلسطيني، امروز با همه وجودشان درك كردهاند؛ اوّلين قدم معرفت است؛ اين معرفت را پيدا كردهاند و فهميدهاند كه آن موجود جعلي، با همه پشتيبانيهاي جهاني، غيرقابل شكست نيست؛ درست هم فهميدهاند؛ لذا وارد ميدان شدهاند. امروز وظيفه همه دولتهاي اسلامي و همه ملتهاي اسلامي اين است كه هر چه ميتوانند، به اينها كمك كنند. من ادّعا نميكنم كه قضيه فلسطين در كوتاهمدت تمام خواهد شد؛ اما ادّعا ميكنم بدون شك فلسطين به فلسطينيها برخواهد گشت. زمان، ممكن است كوتاه يا بلند شود؛ بهايي كه پرداخته ميشود، ممكن است سنگين يا سنگينتر باشد؛ اما اين واقعه اتفاق خواهد افتاد.
آنچه كه تأثير ميگذارد، رفتار ما مسؤولان كشورهاي اسلامي و ما ملتهاي مسلمان است. اگر ما خوب رفتار كنيم، اين زمان كوتاهتر و اين هزينه كمتر خواهد شد. اگر ما بد رفتار كنيم، اين زمان طولانيتر خواهد شد؛ اين هزينه سنگينتر خواهد شد و اين هزينه فقط بر دوش ملت فلسطين بار نخواهد شد؛ بر دوش همه دنياي اسلام بار خواهد شد. همان كساني كه كوتاهي ميكنند، همان كساني كه به ظالم كمك ميكنند، خودشان هزينه اين كار را خواهند پرداخت؛ خودشان خسارت اين را خواهند داد و تلخيش را خواهند چشيد. لذا امروز همه مسلمانها وظيفه دارند.
اين وظيفه چيست ؟ اين وظيفه عبارت است از كمك. كمك چگونه است ؟ اين البته شكلهاي مختلفي دارد؛ كمكهاي سياسي، كمكهاي مالي، كمكهاي بينالمللي؛ انواع و اقسام كمكها را ميشود به آنها كرد. اين بايستي در مجامع بالاي دنياي اسلام تصميمگيري شود. اين بايد در بين مسؤولان و مقتدران دنياي اسلام رويش تصميمگيري شود. اگر آنها تصميمگيري نكردند، آن وقت ملتهاي مسلمان احساس خواهند كرد كه وظيفه مستقيم متوجّه آنهاست.
يقيناً در اين جرائم، رژيم صهيونيستي تنها نيست. بلاشك شريك جرم او دولت ايالات متحده امريكاست. هر كسي امروز به آن ظالم كمك كند، در جرم او شريك است. ممكن است امروز اثري بر اين مترتّب نشود، اما از حافظه ملتها و حافظه تاريخ پاك نخواهد شد.
ملت عزيز ما مسأله فلسطين را با همه وجود درك كرده است؛ ظلمي را كه به دنياي اسلام شده، احساس كرده است؛ وظيفهاي را كه خودش در اين زمينه دارد، درك كرده است. دولت جمهوري اسلامي، هميشه در اين قسمت پيشتاز بوده است؛ احساس وظيفه كرده است و آنچه را كه ميتوانسته، انجام داده است. يقيناً اين، نتايج بزرگي به دنبال خواهد داشت و ما اميدواريم - نشانههايش را هم ميبينيم - كه تدريجاً دولتهاي اسلامي بعضي حقايق را بيشتر لمس ميكنند؛ بعضي به متن قضيه نزديكتر ميشوند و راه را به سمت آنچه كه وظيفه امت اسلامي است، نزديكتر ميكنند.
اميدواريم كه خداوند به همه مسؤولان كشورهاي اسلامي و به همه ملتهاي مسلمان كه درباره اين قضيه بزرگي كه امروز در جريان است و نميتوان نسبت به آن بيتفاوت بود، احساس مسؤؤليت ميكنند، توفيق دهد. همه ما را در اين راه هدايت و كمك كند و انشاءاللَّه مشكل مردم فلسطين را - كه مشكل دنياي اسلام است - با قدرت بالغه خود، با عزّت و قوّت خود، به حلّ نهايي نزديك كند.۱۳۷۹/۰۸/۰۴
بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي
راه حل مسئله فلسطين
در فلسطين هم بسيج هست؛ بسيج فلسطيني كه دنيا را امروز متوجّه به خود كرده است. آن وقتي كه سرنوشت قضيه فلسطين، دستِ چند نفر سياستمدار باشد، مردم در آن نقشي نداشته باشند، جوانان در آن حرفي نداشته باشند؛ سرنوشت همان ميشود كه ديديد: ذلّت پشت سرِ ذلّت؛ عقبنشيني پشت سرِ عقبنشيني؛ ميدان دادن به دشمن؛ سنگرها را يكي پس از ديگري به نفع دشمن زورگو، متجاوز، پُر رو و وقيح، خالي كردن. اين آن وقتي است كه مردم در صحنه نيستند. مردم را كنار گذاشتند؛ انگيزههاي حقيقياي كه مردم را جذب ميكند - يعني انگيزه ايماني - فراموش كردند و دهها سال مسأله فلسطين را عقب انداختند. من اوّلِ انقلاب به يكي از اين سران فلسطيني كه اينجا آمده بود، گفتم چرا شما شعار اسلام را مطرح نميكنيد؟ عذرهاي بيهودهاي آورد. نميخواستند بكنند؛ دلشان به اسلام باور نداشت. امروز بيش از دوازده، سيزده سال است كه ملت مسلمان فلسطين، با نام اسلام و با شعار اسلام به ميدان آمده است. دشمن فوراً فهميد قضيه چيست. وقتي كه در دهه قبل، انتفاضه در فلسطين شروع شد، دشمنان - يعني صهيونيستها و رفيقهاي امريكاييشان - زودتر از همه احساس خطر كردند. ديدند بايد اين را نابود كنند؛ چون به نام اسلام است.۱۳۷۹/۰۷/۲۹
بيانات در جمع بسيجيان حاضر در اردوي فرهنگي رزمىِ ياران امام علي(ع)
راه حل مسئله فلسطين
من حرف اوّلم در باب فلسطين اين است كه هيچ قدرتي در دنيا وجود ندارد كه بتواند انگيزه آزادي و بازگشت فلسطين به صاحبان آن را در دنيا و در دل ملتهاي مسلمان و بهطور ويژه در دل ملت فلسطين خاموش كند. راه علاج هم يك راه بيشتر نيست. من به كساني كه مسأله خاورميانه را يك مسأله بحرانيِ دنيا ميدانند و ميگويند بايستي سعي كنيم بحران خاورميانه مهار شود، ميگويم تنها راه مهار كردن يا از بين بردن بحران خاورميانه اين است كه ريشه بحران خشك شود. ريشه بحران چيست؟ رژيم تحميلي صهيونيستي در منطقه. تا وقتي كه ريشهي بحران هست، بحران هم هست. راه حل اين است كه آوارگان فلسطيني از لبنان و هر نقطه ديگري كه هستند، به فلسطين برگردند. اين چند ميليون فلسطينياي كه در بيرون فلسطين زندگي ميكنند، به فلسطين برگردند. مردم اصلي فلسطين - چه مسلمان، چه مسيحي، چه يهودي - رفراندوم كنند و تصميم بگيرند كه چه رژيمي بر كشورشان حاكم باشد. اكثريت قاطع مسلمانند؛ تعدادي هم يهودي و مسيحياند كه اينها ساكنان اصلي سرزمين فلسطيناند و پدرانشان در اين جا زندگي كردهاند. نظامي را كه مطلوب اين جمعيت است، سرِ كار بياورند؛ بعد آن نظام تصميم بگيرد با كساني كه در طول اين چهل سال، چهل و پنج سال و پنجاه سال به فلسطين آمدهاند، چه كار كند. نگهشان دارد، برشان گرداند، در نقطه خاصي اسكان داده شوند؛ اين ديگر با آن نظام حاكم بر فلسطين است؛ اين راه حلِّ بحران است. تا وقتي اين راه حلِّ اجرا نشود، هيچ راه حل ديگري كارايي نخواهد داشت؛ امريكاييها هم با همه قدرتنماييشان كاري نميتوانند بكنند. آنها هر كاري ميتوانستهاند، كردهاند؛ نتيجه اين است كه مشاهده ميكنيد. البته آنها از اوضاع اين سه هفته فلسطين اشغالي، از قيام جوانان، از شجاعت مردان و زنان، از عزم و اراده والاي آن مردم مظلوم و خشمگين، بهشدّت عصبانيند و مرتّب ميخواهند گناه را به گردن اين و آن بيندازند. نه آقا! عامل قيام فلسطين جمهوري اسلامي نيست؛ عامل قيام فلسطين مردم لبنان نيستند؛ عامل قيام فلسطين خود فلسطينيها هستند؛ عامل قيام و انتفاضه فلسطيني، رنجها و غمهاي متراكم شده در وجود اين نسل جواني است كه امروز با اميد و نشاط به ميدان آمده است. ما البته آنها را تحسين ميكنيم؛ ما آنها را از خودمان ميدانيم؛ ما فلسطين را پاره تن اسلام ميدانيم و با ملت فلسطين، با جوانان فلسطين احساس برادري و همخوني ميكنيم؛ اما آنها هستند كه انتفاضه را راه ميبرند.
اين قراردادهايي هم كه در «شرمالشّيخ» و ديگر مناطق، بين اطرافِ بيمسؤوليتِ قضيه بسته شده است، هيچ تأثيري ندارد. مايه شرمندگي قراردادكنندگان و كساني كه اين قراردادها را بستهاند، خواهد شد. هيچ فايدهاي ندارد؛ هيچ تأثيري نخواهد داشت.
در آينده بسيار نزديكي اجلاس سران عرب تشكيل ميشود. من لازم ميدانم به سران كشورهاي عربي مسؤوليت بزرگي را كه امروز متوجّه آنهاست، يادآوري كنم. امروز امت اسلام از سران عرب انتظار دارد. امريكاييها سعي كردند در اجلاس «شرم الشّيخ» كاري كنند كه اجلاس سران عرب تحت تأثير قرار گيرد. نبايد تحت تأثير قرار گيرند. امروز هر تصميمي كه در اجلاس سران عرب گرفته شود، مورد قضاوت هميشگي تاريخ خواهد بود. سران عرب ميتوانند با تصميمهاي درست، براي خودشان در اين اجلاس افتخار ابدي كسب كنند. البته مسأله فلسطين با اين اجلاسها حل نميشود؛ اما اين اجلاسها ميتوانند مطالبات ملت فلسطين را به دنيا عرض كنند. نقدترين و فوريترين مطالبات ملت فلسطين اين است كه عاملان كشتار فلسطيني در اين سه هفته بايد در يك دادگاه اسلامي يا عربي، محاكمه و مجازات شوند. آن موجود پليدي كه با حضور خود در مسجدالاقصي احساسات مردم مسلمان را جريحهدار كرد، بايد مجازات شود. قدس شريف و شهر بيتالمقدس بايد از وجود صهيونيستها بهكلّي پاكسازي شود؛ اجازه داده شود كه ملت فلسطين آزادانه نسبت به آينده و سرنوشت خود تصميم بگيرد. اينها مطالبات نقدي است كه سران كشورهاي عربي ميتوانند مطرح كنند.
من به برادران و خواهران فلسطيني عرض ميكنم: جهادتان را ادامه دهيد. ايستادگيتان را ادامه دهيد. بدانيد هيچ ملتي جز به وسيله ايستادگي و مبارزه نميتواند شرف خود و هويت خود و استقلال خود را به دست آورد. به هيچ ملتي، دشمن با التماس چيزي نخواهد داد. هيچ ملتي به خاطر ضعيف بودن و گردن كج كردن در مقابل دشمن، به چيزي نميرسد. هر ملتي كه در دنيا به جايي رسيده است، به خاطر عزم و اراده و ايستادگي و سينه سپر كردن و سر را بالا نگهداشتن رسيده است. بعضي از ملتها اين توان را ندارند؛ اما آن ملتي كه به اسلام معتقد است، آن ملتي كه به قرآن معتقد است، آن ملتي كه به وعده خدا معتقد است، آن ملتي كه معتقد است «لينصرنّ اللَّه من ينصره(۱)» - هركه خدا و دين خدا را ياري كند، خدا با تأكيد او را ياري خواهد كرد - اين توانايي را دارد.۱۳۷۹/۰۷/۲۹
بيانات در جمع بسيجيان حاضر در اردوي فرهنگي رزمىِ ياران امام علي(ع)
راه حل مسئله فلسطين
اما اين بار نيز، همچون گذشته از اين جنايات هولناك طرفي نخواهد بست و نقشههاي شوم و اوهام شيطاني او نقش بر آب خواهد شد.
به دنبال اين شرارت ضد بشري و كينه توزانه، امواج خروشان اعتراض، مردم فلسطين، مسلمانان و مبارزان را فراگرفته و تظاهرات مردمي و دانشجويي در جاي جاي كشورهاي اسلامي به راه افتاده و انتفاضه جان تازهاي يافته و راه جهاد پررهروتر شده است.
امروز مسلمانان هوشيار و بيدار در تظاهرات گسترده و پرشور ضمن سردادن شعارهاي حقطلبانه از مسئولين كشورهاي اسلامي درخواست ميكنند كه راه جهاد را بگشايند و اجازه دهند مسلمانان به اين وظيفه مهم به عنوان تنها راه حل عمل نموده و اشغالگران را از سرزمينهاي غصب شده بيرون كنند تا فلسطينيان به سرزمين و خانههاي خود برگردند.
امروز موج محكوميت حاكمان اشغالگر دامنهدارتر شده و راه سازشكاري كمرونقتر گرديده و هر روز بينتيجه بودن آن بر همگان روشنتر ميشود.۱۳۷۹/۰۷/۱۳
پيام در پي جنايات اخير رژيم اشغالگر صهيونيستي
راه حل مسئله فلسطين
هرجا كه ما با اسلام و حقايق اسلام و وظيفهاي كه اسلام برايمان معيّن كرده است، صادقانه برخورد كرديم، نصرت الهي و پيروزي و موفقيت، نصيب شد. ما، هم در مسائل داخل كشورمان اين را تجربه كردهايم، هم در مسائل دنياي اسلام اين را ديدهايم. اگر مشاهده ميكنيد كه جوانان مؤمن در لبنان توانستند پيروزي بزرگي را براي خودشان و براي امت اسلامي و ملت عرب به ارمغان بياورند(۱)، اين در سايه اسلام و در سايه آشنايي با اسلام و عمل كردن به حكم اسلامي در اين مورد بود.
هميشه همينطور است. علاج دردهاي امت اسلامي؛ علاج درد بزرگ امت اسلام و زخم عميق دنياي اسلام - يعني مسأله فلسطين - نيز همين است. كساني گمان نكنند كه قضيه فلسطين هم تمام و ملت فلسطين نابود و مسأله فلسطين در زير اين جنجالها و غوغاها دفن شد! اين خطاست؛ اين توهّم باطل است. گذشتِ زمان نميتواند حقي مثل مسأله فلسطين را از طومار عالم محو كند. فلسطين و ملت فلسطين، زنده و آينده فلسطين، روشن است.
شما ملاحظه كنيد، چندين كشور - چه در آسياي ميانه و چه در منطقه بالكان - بعضي پنجاه سال و بعضي هفتاد سال، جزو مجموعه شوروي بودند و كسي گمان نميكرد كه يك روز آنها دوباره به هويّت خودشان برگردند؛ اما برگشتند! يك روز شوروي، شكستناپذير و زوالناپذير به نظر ميآمد و ظاهربينان خيال ميكردند مسأله كشورهايي كه در مجموعه شوروي، حل و گم شده بودند، براي ابد تمام شده است؛ اما اينطور نبود. فلسطين نيز همين است. فلسطين كه تمامشدني نيست. فلسطين كه از روي صحنه عالم، گمشدني نيست؛ همچنان كه جنوب لبنان، گمشدني نبود. صهيونيستها به لبنان نيامده بودند كه يك روز آنجا را تخليه كنند. آمده بودند كه آنجا براي هميشه بمانند! ديديد كه مجاهدت و صبر و استقامت مردم و جوانان مسلمان لبنان در طول بيست سال، عرصه را بر دشمن، تنگ و او را مجبور به عقبنشيني كرد. عين اين مسأله در مورد خودِ فلسطين، صادق است. مقاومت مردم مسلمان و تمسّك به اسلام ميتواند اين نقشه جعلي و دروغين امروز را به هم بزند و نقشه حقيقي - نقشه فلسطين - و ملت فلسطين را دوباره به اين سرزمين برگرداند. به فضل پروردگار، اين كار شدني است.
در سايه معرفت به اسلام و عمل به آن، بسياري از چيزها كه امروز ممكن است به چشمهايي محال و دشوار بيايد، هم شدني است، هم وقتي كه در عمل تحقّق پيدا كرد، ديده خواهد شد كه آنقدر هم دشوار و غيرعملي نبود.۱۳۷۹/۰۳/۳۱
بيانات در ديدار كارگزاران نظام به مناسبت هفدهم ربيعالاوّل
راه حل مسئله فلسطين
ما امروز بايد ابتكار عمل را به دست گيريم. تا كنون همواره دشمن ابتكار عمل را در دست داشته و ما، حدّاكثر شكوه و گله كردهايم. فلسطين در يك فرآيند تاريخيِ متشكّل از دهها ابتكار عمل از سوي دشمن، به ملك طلقِ صهيونيستها بدل شده است. نخست خريدن زمينهاي فلسطينيان، سپس مسلّح شدن صهيونيستهاي مهاجر، بعد از آن جنگ داخلي و اعلام تجزيه فلسطين، سپس تصرّف بخشهاي جديدي از آن كشور اسلامي و عربي و در نهايت تصرّف همه آن و افزودن بخشهايي از كشورهاي مصر و سوريه و اردن به آن! تا اينجا فقط يكبار همسايگان عرب فلسطين، ابتكار عمل را به دست گرفتند و آن حمله رمضان سال هزار و سيصد و نود و سه هجريِ كشورهاي سوريه و مصر بود، كه اگر چه بر اثر همراهي امريكا با اسرائيل و كم همّتي كشورهاي اسلامي به نتايج كامل نرسيد، ولي باز مايه افتخار جبهه عرب و رهاسازي بخشي از سرزمينهاي عربي شد. پس از آن، باز همواره تا امروز صهيونيستها و حاميانشان و در رأس همه امريكا، ابتكار عمل را در دادن شعارهاي سازش و عموماً در جهت تحكيم تصرّف غاصبانه فلسطين در دست داشته و حريفهاي خود را تا هر جا توانستهاند، به دنبال خويش كشاندهاند. ما دولتهاي مسلمان، در راه نجات فلسطين بايد به كشورهاي خط مقدّم، كمكهاي جدّيتري ميكرديم. در گذشته بعضي از دولتهاي ما حتّي از پشت هم به جبهه كشورهاي خط مقدّم، خنجر زدهاند! نمونه بارز آن، دولت ايران در عهد پهلوي است. متأسفانه در آن روزگار، ايران خانه امن صهيونيستها و همكار صميمي دولت غاصب بود!
برادران و خواهران عزيز! اين وضع، با عزّت اسلامي ناسازگار و از راه علاج دردهاي امت اسلامي، بسي دور است. هم بايد همه كشورهاي اسلامي در احقاقِ حقِ ملت فلسطين سهم شايستهاي بر عهده گيرند و هم دنياي اسلام بايد از حالت انفعال به حالت ابتكار در آيد. اين هر دو وظيفه را عجالتاً فقط جوانان مؤمن و غيور فلسطين و لبنان، با همه وجود خود انجام ميدهند. درود برآنان! مخالفت ما با آنچه بدان گفتگوي صلح خاورميانه ميگويند، به دليل ناعادلانه بودن، استكباري بودن و تحقير آميز بودن و بالاخره غيرمنطقي بودن آن است. اصل تحميليِ صلح در مقابل زمين به معناي آن است كه صهيونيستها زمينهاي كشورهاي همسايه را پس بدهند، تا ما بپذيريم كه كشور فلسطين متعلّق به آنها باشد! چه سخني از اين نا عادلانهتر است؟ چه پاسخي ميتوان به ملت كهن فلسطين در اين معامله مغبونانه داد؟ از شوخيهاي عبرت انگيز زمانه، يكي اين است كه دولت غاصب، همين را هم نامناسب دانسته و رد كرده است!! آيا وقت آن نرسيده كه دنياي اسلام، به اين روحيه استكباري پاسخ دهد؟ ما اگر مناسبات خود را تنظيم و برادرانه كنيم، اين قدرت را داريم. امريكا در برابر جبهه متحد كشورهاي اسلامي، از اندونزي تا شمال آفريقا، چه ميتواند بكند؟ امروز دلگرمي استكبار، به پراكندگي اين جبهه است. آيا وقت آن نرسيده كه اين صف را به نفع خودمان مستحكم كنيم؟ حضور دشمني مانند حكومت صهيونيستي در قلب قلمرو اسلامي، شايد ميتوانست ما را به يكديگر نزديكتر سازد، ولي دستهاي مرموز استكبار، اين خطر را هم از برابر خود برداشت. با ما كاري كرد كه اينك از يكديگر بيشتر ميترسيم تا از دشمن! وسوسهها و دروغها و تبليغات موذيانه، كشورهاي اسلامي را بهغلط و نابجا از يكديگر ترسانده است.۱۳۷۶/۰۹/۱۸
بيانات در آغاز هشتمين اجلاس سران كشورهاي اسلامي
راه حل مسئله فلسطين
آن كساني كه براي فلسطين دل ميسوزانند، براي صدها هزار و ميليونها انسانِ از حقوق انساني محروم شده دل ميسوزانند. كساني كه با حضور دولت غاصب صهيونيستي در وطن فلسطيني مخالفت ميكنند، براي بشريت، براي مادران داغديده و براي جوانان مؤمن دل ميسوزانند؛ براي انسانهايي دل ميسوزانند كه حرفشان اين است كه خانهي ما را به خود ما بدهيد، وطن ما را از ما نگيريد، در داخل خانهي ما اينقدر به ما ظلم نكنيد. آيا اين حرف، خلاف است؟ آيا اين حرف، زورگويي و خشونت است؟ آيا اگر كسي در اين دنيا براي احياي حق مليت خود مبارزه كند، مبارزهي غيرعادلانهيي انجام داده است؟ ما از كساني كه امروز ميگويند ميخواهيم در قضيهي فلسطين راه حل عادلانه پيدا كنيم، سؤال ميكنيم كه اين راهحل عادلانه چيست؟ فلسطين متعلق به كيست؟ جز اينكه متعلق به فلسطيني است؟
آيا شما با تغيير اسم ميتوانيد يك ملت را از اوليترين حقش - يعني حقِ داشتن سرزمين خود - محروم كنيد؟ آيا با تبليغات ميتوانيد يك مليت دروغين به نام مليت اسرائيلي به وجود بياوريد؟ آيا چنين چيزي مقبول است؟ آيا چنين چيزي مطابق با انصاف است؟ آيا چنين چيزي عادلانه است؟ مسأله غير از اينهاست؛ مسأله اين است كه دنياي استكباري، به سرزمين فلسطين به عنوان قلب جغرافيايي جهان اسلام احتياج دارد، تا اسلام را بكوبد، ملتهاي اسلامي را زير فشار قرار بدهد و از حركت اسلامي مانع بشود.
دولت اسرائيل در اين نقطه، قائممقام حضور استكباري است، تا منافع استكبار را در اين منطقه تأمين كند؛ قضيه اين است. آيا انسانهاي سالم و بي غرض حاضرند گول تبليغات دروغين و خباثتآلود استكبار را نسبت به فلسطين بخورند؟ امروز اردوگاه استكبار ايستاده است تا حق بزرگ ملت فلسطين و ملتهاي اسلامي را تضييع كند. آيا ملتهاي اسلامي حق دارند بنشينند و تضييع حق يك ملت مسلمان و تضييع حقوق خود را تماشا كنند؟!
راهحل مسألهي فلسطين، راهحل روشني است. كساني كه گول اين مطلب را ميخورند كه بروند با دشمن - يعني با عامل غصب - مذاكره كنند، خودشان را فريب ميدهند. آنها ميخواهند ملتها را فريب بدهند؛ اما ملتها فريب نميخورند. راه حل مسألهي فلسطين اين نيست كه بروند با اسرائيل غاصب فلسطين بنشينند حرف بزنند. آنها كه در اين منطقه صلح ميخواهند، اگر خانهي فلسطينيها را به خودشان برگردانند، صلح ايجاد خواهد شد. چرا شما افرادي را با مليتهاي مختلف روسي، انگليسي، امريكايي، آفريقايي، آسيايي، از هند و از مناطق ديگر دنيا در اينجا جمع كردهايد، تا مردمي را از خانهي خودشان بيرون كنيد؟ اگر شما صلح ميخواهيد، صلح به اين است كه افرادي كه متعلق به كشورهاي ديگرند، به خانههاي خودشان برگردند و فلسطين را به فلسطينيها بدهند.
فلسطين متعلق به فلسطينيهاست. اگر مردم سرزمين فلسطين در داخل فلسطين - يعني در همهي فلسطين، بدون تجزيه - دولتي تشكيل بدهند، صلح خواهد شد. اگر شما راست ميگوييد، و اگر توطئهيي عليه ملت فلسطين و ملتهاي اسلامي و عليه اسلام در نظر نداريد، راه حل اين است. اما اگر نخواهيد اين راه حل را عمل كنيد، اردوگاه استكبار بداند كه با اين نشستوبرخاستهايي كه ترتيب ميدهند و با اين تصميمگيريها، مسألهي فلسطين حل نخواهد شد؛ مبارزات فلسطين خاموش نخواهد شد، و نبايد بشود.
اسرائيل ثابت كرده است كه جز زبان زور، چيز ديگري نميفهمد. با او جز با زبان قدرت يك ملت و قدرت يك امت اسلامي در سراسر عالم، نميشود حرف زد. شما نمايندگان ملتهاي اسلامي هستيد. شما نمايندگان مردم فلسطين، نمايندگان پارلمانها و نمايندگان ملتها در اينجا جمعيد؛ نسبت به فلسطين تصميم بگيريد. تصميم بايد استنقاذ فلسطين باشد، و لاغير؛ و اين هم يك راه بيشتر ندارد و آن راه، همان راهي است كه عناصر انتفاضهي مقدسهي فلسطين آن را شناختند و دارند تعقيب ميكنند؛ راه مبارزه در داخل سرزمينهاي فلسطين؛ علاج اين است و لاغير.
شما يكچهارم جمعيت دنيا هستيد. مسلمانان بزرگترين ابزارهاي قدرت را در اختيار دارند. امروز دنيا به نفت شما محتاج است. امروز دنيا به منطقهي حساس حيات و زندگي شما محتاج است. چرا امريكا بايد بتواند چيزي را بر شما تحميل بكند؟ تحمل نكنيد، قبول نكنيد. اينها شعار نيست؛ اينها واقعيتهايي است كه اگر ما همت بكنيم و با اين تكليف عظيم الهي و انساني صادقانه برخورد نماييم، قابل تحقق و قابل عمل است.
امروز يك عده مسلمان، فداكار، برگزيدگان ملت فلسطين، از پير و جوان و مرد و زن، در سرزمينهاي مقدس فلسطين دارند مبارزه ميكنند؛ به آنها كمك كنيد؛ راه اين است. كمك به فلسطين، يعني كمك به عناصري كه دارند مبارزه ميكنند. كمك به فلسطين، معنايش اين نيست كه به عناصر سازشكاري كه دلشان براي فلسطين نسوخته، بلكه دلشان براي منافع شخصي خودشان سوخته، كمك كنند. آن سازماني مورد قبول است و نمايندهي واقعي مردم فلسطين است، كه در راه آرمان فلسطين مبارزه بكند؛ نه آن سازماني كه برود آرمان فلسطين را به دشمن بفروشد و بر سر آن معامله بكند!
بايد ملتهاي مسلمان حركت كنند و احساس تكليف نمايند. من آنچه را كه به نظرم ميرسد امروز بايد گفته بشود و بايد انجام بدهيم، در بيانيه(۱) گفتهام؛ الان هم دارم ميگويم: ملتهاي اسلامي به هر نحو كه ميتوانند، بايد انواع كمكهاي خودشان را به آن مردمي كه دارند در داخل فلسطين مبارزه ميكنند، برسانند؛ اين يك تكليف شرعي و الهي و انساني است.۱۳۷۲/۱۱/۲۹
راه حل مسئله فلسطين
دشمن بداند كه هيچ تهديد و هيچ ترفندي از قبيل شركت دادنِ فلسطينيان پشت كرده به آرمان فلسطين در كنفرانس امريكايي، نخواهد توانست نفوس مؤمنهيي را كه جهاد در راه نجات فلسطين را تكليف اسلامي خود ميدانند، از اين مبارزهي برحق رويگردان كند، و عليرغم خواست امريكا و دستياران و وابستگانش، جهاد ملت فلسطين ادامه خواهد يافت و اين شعلهي مقدس با خيانت سياستمداران وابستهي فلسطيني و عرب، خاموش نخواهد شد.
مهمترين علاج توطئهي امريكا، در داخل سرزمينهاي اشغالي و در دستان نيرومند مبارزان فلسطيني است، ليكن همهي مسلمين موظفند در اين جهاد شركت جسته و كمكهاي مالي و سياسي و اطلاعاتي و نظامي و تجهيزاتي را به سوي آنان سرازير كنند، ملت فلسطين بايد احساس تنهايي نكند. صهيونيستها و كسانيكه شكنجه و كشتار مبارزان فلسطيني منتسب به آنهاست، بايد در هيچ جاي جهان احساس امنيت نكنند. صندوقهاي پشتيباني و هستههاي كمك به فلسطينيان مبارز بايد در همه جاي عالم و از سوي دولتها و ملتها تشكيل شود. تحريم اقتصادي دولت غاصب و به رسميت نشناختن آن، وظيفهي همهي دولتهايمسلمان است و ملتها بايد در برابر اين مسأله حساسيت نشان دهند ... و با اين وسايل و با همهي وسايل ممكن بايد با توطئهي جاري مقابله، و از تأثيرآن ممانعت به عمل آيد. به هر تقدير مسألهي فلسطين يك راه حل بيشتر ندارد و آن، تشكيل دولتي فلسطيني در تمامي سرزمين فلسطين است.۱۳۷۰/۰۷/۲۵
پيام در پي برگزاري كنفرانس صلح خاورميانه
راه حل مسئله فلسطين
نظر ما نسبت به مسائل فلسطين روشن و واضح است. ما راهحل فلسطين را نابودي رژيم اسرائيل ميدانيم.۱۳۷۰/۰۵/۲۸
بيانات در ديدار جمعي از آزادگان
راه حل مسئله فلسطين
نظر ما نسبت به مسايل فلسطين روشن و واضح است. ما راهحل فلسطين را نابودي رژيم اسرائيل ميدانيم. نگويند نميشود؛ نميشود در دنيا نيست. همه چيز شدني است. همهي كوههاي عظيمي كه مانع راه حركت انسانها باشد، برداشتني است. چهل سال گذشته است؛ اگر چهل سال ديگر هم بگذرد، عاقبت دولت اسرائيل نابودشدني است و بايد نابود بشود. تا چند صباح قبل از اين، هيچكس فكر نميكرد كه ابرقدرت شرق اينگونه متلاشي بشود. اگر دو سال قبل كسي ميگفت كه ابرقدرت شرق از بين خواهد رفت، عدهيي فيلسوفانه ريش ميجنباندند كه بله، شما ساده هستيد! آن روزي كه امام در نامه به گورباچف نوشتند كه بعد از اين ماركسيسم را بايد در موزهها پيدا كرد، عدهيي پوزخند زدند! دو سال يا سه سال نگذشته بود كه آن پيشگويي تحقق پيدا كرد. بعد از درگذشت امام، به يك سال نرسيد كه همه چيز دگرگون شد؛ چهطور نميشود؟
قدرت استكباري امريكا هم از بين خواهد رفت، او هم متلاشي خواهد شد، اين قدرت جهنمي ماندني نيست، اسرائيل هم ماندني نيست. اين، حرف دولت و ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي است، و همين خواهد شد. اين، در سايهي هوشياري شما ملت و هوشياري ملتهاي مسلمان عملي خواهد شد. ما بايد تلاش كنيم. وظيفهي ما تلاش كردن است.۱۳۷۰/۰۵/۲۸
بيانات در ديدار جمعي از آزادگان
راه حل مسئله فلسطين
امروز اين قضيهي فلسطين، يكي از بزرگترين مسايل و مصايب دنياي اسلام است و در آينده نيز خواهد بود. مگر شوخي است كه ملتي را از خانه و زندگي و كشور و سرزمين خود آواره كنند، غاصب مزدور خبيثي را آنجا بنشانند، همهگونه به او كمك كنند، همهي جنايات او را صحه بگذارند، دستشان تا مرفق در خون مردم منطقه فرو برود، به اينها هم قانع نباشند، بخواهند از مسلمانان و از صاحبان خانه امضاء بگيرند كه اين خانه متعلق به آن غاصب است و صاحبخانه در آن حقي ندارد؟! ميخواهند اين كار را بكنند.
آيا جوانان غيور فلسطيني مردهاند؟ آيا جوانان كشورهاي اسلامي همجوار فلسطين و ديگر كشورهاي اسلامي مردهاند كه دشمنان بخواهند بزرگترين مسايل جهان اسلام را اينطور راحت به سود خودشان و به زيان امت اسلامي حل كنند؟ اين چه سكوتي است كه امروز در دنياي اسلام هست؟ تا چند سال قبل از اين، مگر كسي در دنياي اسلام جرأت ميكرد سخن از گفتگو با دولت غاصب اسرائيل بر زبان بياورد؟ يك نفر خائن - آن طاغوت مصري - جرأت كرد و اقدام نمود و بعد از اندكي سزاي عمل خودش را هم ديد.
امروز قضيه را بهصورت يك قضيهي ساده مطرح ميكنند. آن طرف قضيه امريكاست كه ميگويد بياييد با صهيونيستها، با اين دزدها، با اين قاتلها، با اين كسانيكه چهل سال است ملت فلسطين را شكنجه ميدهند و نسبت به همهي دنياي اسلام سمپاشي و خيانت ميكنند و از پشت خنجر ميزنند و همه يا بيشتر مشكلات دنياي اسلام ناشي از اينهاست، بنشينيد مذاكره كنيد و امضاء نماييد كه بيتالمقدس و سرزمين فلسطين و جولان متعلق به صهيونيستها باشد!
امريكا در اين قضيه چكاره است؟ دولت امريكا به چه مناسبت به خود حق ميدهد در قضيهيي كه متعلق به اين ملت و اين منطقه است، به صورت يك متولي، يك صاحب اختيار و يك قلدر وارد بشود و به اين و آن ديكته بكند كه چه كار بايد بكنيد؟! به شما چه؟ شما در قارهي امريكا دستاندازي و تجاوز كرديد، بياجازه وارد شديد و آدم كشتيد؛ آيا بَستان نيست؟! در اين منطقهي خاورميانه، دل يكايك آحاد مردم هوشيار و آگاه اين ملتها، پُر از بغض و عداوت نسبت به شماست؛ باز نزديك بياييد و به گمان خودتان بخواهيد مسألهي فلسطين را حل كنيد! آيا راهحل اين است؟! حل مسألهي فلسطين به اين است كه دولت غاصب متلاشي بشود و از بين برود؛ صاحبان سرزمين بيايند و در آنجا حكومت تشكيل بدهند؛ و مسلمان و مسيحي و يهودي و هرچه هستند، با هم زندگي كنند.۱۳۷۰/۰۵/۲۸
بيانات در ديدار جمعي از آزادگان
راه حل مسئله فلسطين
بيش از چهل سال است كه ملت اسلام نام فلسطين را ميآورد. مسلمين، متفكران اسلامي، نويسندگان و سياستمداران، هزاران و هزاران بار گفتهاند و هزاران نفر در اين راه شهيد شدهاند. مگر ميشود پارهي تن جهان اسلام را همينطور در اختيار دشمنان گذاشت كه آن را تصرف كنند و ملتي را از خانهي خودش بيرون نمايند. مگر چنين چيزي ميشود؟ مگر اسلام اجازه ميدهد؟ مگر ملتهاي اسلامي اجازه ميدهند؟
در فضاي عالم، اين جو آمادگي و حضور و انتظار و طلبگاري نسبت به فلسطين، بايد روزبهروز بيشتر بشود. در داخل فلسطين هم بايد اين شعلهي مقدس روزبهروز برافروختهتر بشود. آن جوانان، آن زنان و مردان، آن نوجوانان، آن فداكاراني كه در داخل فلسطين با رژيم غاصب مبارزه ميكنند، بايد بدانند نقطهي اصلي همان جايي است كه آنها بر روي آن انگشت گذاشتهاند. اين، آنجايي است كه دشمن شكست خواهد خورد. اين كه سازمانها در خارج از مرزهاي فلسطين پشت ميزهاي مذاكره بنشينند، يا در تريبونها به نام فلسطين خودنمايي كنند، مشكلي را حل نخواهد كرد. پشتيباني عمومي دنياي اسلام از بيرون، و مبارزهي واقعي و محسوس ملت فلسطين در داخل، اين دو با هم مشكل را حل خواهد كرد و سر دشمن فلسطين را به سنگ خواهد كوبيد.۱۳۷۰/۰۱/۱۶
راه حل مسئله فلسطين
ميتوان گفت كه اين جلسه، مهمترين مسألهي جهان اسلام را در دستور كار خود قرار داده است. تحقيقاً امروز در زندگي مسلمين و در آفاق اسلامي، هيچ مسألهيي به اهميت و خطورت مسألهي فلسطين نيست. بيش از چهل سال است كه بتدريج مسلمين را با غصب بخشي از خانهي خودشان عادت دادهاند. فقط غصب خانهي مسلمين نيست؛ بلكه قضيه بالاتر از اين است. مسأله اين است كه دشمنان جهاني اسلام، بخشي از خانهي مسلمين را براي حمله به صفوف مسلمين و براي مبارزه با خواستهها و حركات آنها، سنگر قرار دادهاند.
متأسفانه در دنياي اسلام، آن كساني كه امكانات در دستشان بوده و ميتوانستند دربارهي اين مسأله تصميمهاي مؤثري بگيرند، آن را در زاويهي فراموشي - ولو نه به لفظ، اما در باطن امر - قرار دادند. ما اگر به خود بياييم، خواهيم ديد كه اين بزرگترين بلايي است كه در دورههاي اخير، بر مسلمين نازل شده است. حكم اسلامي اين قضيه، واضح است. احدي از مسلمين، دربارهي حكم منطبق بر قضيهي فلسطين، ترديدي ندارد. اين، همان مسألهيي است كه در تمام كتب فقهي - كه بحث جهاد در آن مطرح شده - آمده است. اگر كفار بيايند و بلد مسلمين را تصرف يا احاطه كنند، هيچيك از فقهاي مسلمين - قديم و جديد - در وجوب عيني جهاد در اين مورد، ترديد نكرده است. همهي مذاهب اسلامي، در اين معنا همعقيده هستند. جهاد ابتدايي، واجب كفايي است؛ اما در غير اين مورد. جهاد دفاعي كه اظهر مصاديق دفاع هم هست، واجب عيني است.
مسألهيي با اين وضوح و با اين اهميت، امروز در دنياي اسلام، مثل يك مسألهي درجهي دو مورد توجه قرار ميگيرد. البته گناه اول، به عهدهي رؤساي مسلمين است. اگر زعماي مسلمين و رؤساي كشورهاي اسلامي، متحداً و جداً بر استنقاذ فلسطين تصميم بگيرند، خواهند توانست.
در مسألهي فلسطين، آنچه كه هدف است، استنقاذ فلسطين است؛ يعني محو دولت اسرائيل. فرقي بين سرزمينهاي قبل از سال ۶۷ و بعد از آن نيست. هر يك وجب از خاك فلسطين، يك وجب از خانهي مسلمين است. هر حاكميتي غير از حاكميت مردم فلسطين و حاكميت مسلمين بر كشور فلسطين، حاكميت غاصب است. حرف، هماني است كه امام راحل عظيم الشأن فرمود: «اسرائيل بايستي محو بشود». يهوديهاي فلسطين، اگر دولت اسلامي را قبول ميكنند، در آنجا زندگي كنند. بحث، بحث يهوديستيزي نيست. مسأله، مسألهي غصب خانهي مسلمين است. رؤسا و زعماي مسلمين، اگر تحت تأثير قدرتهاي جهاني قرار نداشتند، ميتوانستند اين مهم را انجام بدهند؛ ولي متأسفانه نكردند.
امروز، حادثهي بزرگي داخل سرزمينها در جريان است و آن، همين قيام اسلامي است كه اين روزها وارد چهارمين سال عمر خود ميشود. اين، همان چيزي است كه بايد فلسطين را نجات بدهد. اين، همان چيزي است كه حاميان و توليدكنندگان اسرائيل، از آن ميترسيدند. اين، همان چيزي است كه بدان اميد بود و اين اميد، امروز برآورده شده است. اين، يك نعمت بزرگ الهي است.
اگر ما مسلمين، اين نعمت را شكر كرديم، باقي خواهد ماند؛ «لئن شكرتم لازيدنّكم». اگر به اين نعمت كفران ورزيديم، از دست خواهد رفت. شكر اين نعمت به آن است كه همهي مسلمين در همه جاي عالم، تكليف شرعي خودشان بدانند كه از اين مبارزاني كه امروز به نام اسلام مبارزه ميكنند، حمايت نمايند. امروز، هيچ علاجي جز اين نيست.
اين حمايت، بايستي وسيع و همهجانبه باشد. هم حمايت سياسي، هم حمايت تبليغاتي، هم حمايت اخلاقي و هم حمايت نظامي لازم است. هرچه ممكن بشود، لازم و تكليف است. مسلمين دنيا ببينند، كداميك از انواع اين حمايتها را ميتوانند بكنند. هرچه را كه دانستند، تكليف شرعي آنهاست و از آن نبايد تخلف بكنند.
غالباً دو نكته از نظر شعاردهندگانِ به نام اسرائيل، دور ميماند. ما اين دو نكته را اجمالاً عرض ميكنيم. يكي از اين دو نكته اين است كه دشمنيِ با غاصبان اسرائيل، با دوستيِ با كساني كه پشتيبان همهجانبهي غاصبان اسرائيل هستند، نميسازد. اين، ممكن نيست. آن كساني كه خيال ميكنند، از راه امريكا و همپيمانانش ميتوانند فلسطين را نجات بدهند، در اشتباه تأسفانگيزي بسرميبرند. همچنان كه از راه دولت اسرائيل نميشود فلسطين را نجات داد، از راه دولت امريكا و همپيمانانش هم نميشود فلسطين را نجات داد. هر حركتي كه به تكيه بر پشتيبانان دولت غاصب منتهي بشود، قطعاً يك حركت انحرافي و يك غلط بزرگ است. اگر كسي شعار ضديت با اسرائيل را ميدهد، اما با همپيمانان اسرائيل در اين مسأله همصحبتي ميكند و به آنها اتكا مينمايد، بايد دانست كه دروغ ميگويد. چنين چيزي ممكن نيست.
آن كساني كه اسرائيل را تغذيه ميكنند، در جبههي اسرائيل هستند. آن كساني كه به هر نحوي از انحاء به اسرائيل كمك ميكنند، در جبههي اسرائيل هستند. آن كساني كه با صهيونيستها مذاكره ميكنند، در جبههي اسرائيل هستند. مبارزه براي استنقاذ سرزمين فلسطين، بايد معناي حقيقي مبارزه را داشته باشد. مبارزه، نقطهي مقابل سازش است. در اين مسأله، سازش خيانت و مبارزه وظيفه است. هيچكس سازش را به حساب مبارزه نگذارد.۱۳۶۹/۰۹/۱۳
بيانات در ديدار شركتكنندگان در اولين كنفرانس اسلامي فلسطين
راه حل مسئله فلسطين
آنچه در مدت چهل سال اخير از سوي رژيم غاصب به كشور و ملت فلسطين وارد آمده، براي تجربه كافي است. كافي است تا ثابت كند كه از راه توسل به قدرتهاي مسلط عالم و وابستگان آنها در منطقه، هيچ اميدي به نجات فلسطين نيست.
انقلاب بزرگ اسلامي ما نشان داد كه كليد حل مشكلات بزرگ، در دست خود ملتهاست و ارادهي انسانهاست كه در صورت تكيه به خدا و اعتماد به وعدهي الهي، بر تدبير و خواست قدرتهاي مسلط غلبه خواهد كرد. و امروز با حوادثي كه در نقاط متعددي از جهان رخ داده، نقش ملتها بيش از پيش به اثبات رسيده است. در برابر درندهخويي رژيم صهيونيست غاصب فلسطين، تنها ارادهي ملت فلسطين است كه ميتواند بايستد و با مقاومت مردانهي خود، دشمن را به عقبنشيني و قبول شكست وادار سازد.
دولت اسرائيل، با اعمال جنايتكارانهي خود در فلسطين و لبنان و بمباران وحشيانهي اردوگاهها و دزدي و آدمربايي و فساد در داخل و خارج مرزهاي فلسطين، نشان داده است كه به هيچ اصل انساني و هيچ قانون بينالمللي پايبند نيست. آنها كه گذشتهها را فراموش ميكنند، چگونه ميتوانند جنايات روزمرهي صهيونيستها در فلسطين و لبنان را كه بيوقفه ادامه دارد، ناديده بگيرند؟
خوشبختانه بيداري اسلامي ملت فلسطين، افقهاي آينده را تا حدود زيادي روشن كرده است. امروز نسل نوين ملت فلسطين، با نام خدا و تمسك به ايمان اسلامي مبارزه ميكند و اين مبارزهيي بسيار اميدبخش است و چنانچه مشهود است، دشمن - چه حكام صهيونيست، چه امريكا و ديگر پشتيبانان اسرائيل و چه خيانتكاران منطقه - از اين حركت جديد كاملاً سراسيمه و دهشتزده است و براي لوث كردن و پوشاندن جهت اصلي مبارزه، به هر شيوهيي متوسل ميشود كه آخرين آن، همين شعار توخالي و دروغين حمله به اسرائيل است كه حكام دستنشاندهي عراق بر زبان آوردند. همه ميدانند كه رژيم بعثي عراق، سلاحهايي را كه از ابرقدرتها گرفته، هرگز بر ضد اسرائيل - كه خود در زير سايهي ابرقدرتها زندگي ميكند - به كار نخواهد گرفت و از آن، جز در خدمت هدفهاي استكبار، يا براي باجگيري از ثروتمندان منطقه استفاده نخواهد كرد.
راه صحيح مبارزه با حكومت غاصب، همان است كه امروز خود فلسطينيها آن را يافته و قدم استوار خود را در آن گذاشتهاند و وظيفهي همهي مسلمانان است كه آنان را در اين مبارزهي مقدس ياري كنند. امروزه، هيچ عذري از دولتهاي مسلمان در بيتفاوتي نسبت به مسألهي فلسطين پذيرفته نيست. دولت غاصب، وحشيگري و ددمنشي را به اعلي درجه رسانده و ثابت كرده است كه در راه هدفهاي توسعهطلبانه و خطرناك خود، آمادهي دست زدن به هر جنايتي است. قيام اسلامي ملت فلسطين نيز حجت را بر همه تمام ميكند و نشان ميدهد كه عليرغم فشارهاي همهجانبهي دشمن و غدر و خيانت مدعيان دوستي، نهال مقاومت نخشكيده، بلكه ريشهدار و پُربار نيز شده است. لذا بر همهي ملتها و دولتها واجب است كه مسألهي اسلامي فلسطين را صادقانه در زمرهي مسايل درجه اول خود دانسته و به قدر وسع خود به آن كمك كنند.
اكنون، جمعهي آخر ماه مبارك رمضان كه از سوي امام راحل عظيم ما (رضواناللَّهعليه) روز قدس ناميده شده، در پيش روي ماست و در اين ماه رمضان كاملاً مجاور ليالي قدر، بايد همانطور كه شب قدر را تا صبح به بيداري ميگذرانيم و با دعا و تضرع خود به درگاه الهي، ميخواهيم كه آيندهي مطلوب براي ما رقم زده شود، روز قدس را و همهي اين ايام حساس را كه ليلةالقدر تاريخ اسلام است، به بيداري و هشياري بگذرانيم و تا مطلع الفجرِ نجات ملتهاي مسلمان و مخصوصاً ملت شجاع و مظلوم فلسطين، دست از تلاش نكشيم.۱۳۶۹/۰۱/۲۴