گفتگو: احمد مددي
دانش نفت: گاز طبيعي يكي از پاكترين سوختهاي جهان است كه به دليل انتشار بسيار كم آلودگي، به عنوان سوخت سبز معروف شده است. خوشبختانه اين انرژي مفيد به وفور در كشورمان يافت ميشود به طوري كه از حجم كل ذخاير گازي جهان كه حدود 190 تريليون مترمكعب است، حدود 35 تريليون مترمكعب آن در ايران است. به اين معنا كشورمان دارنده 18.2 درصد كل ذخاير گازي و بزرگترين دارنده منابع گازي شناخته شده جهان است. با اين آمارها بي دليل نيست كه تصميمگيران و تدبيرپردازان كشور، برنامهريزي گستردهاي براي بهرهبرداري از گاز طبيعي در بخشهاي مختلف صنعتي، خانگي، خودرويي و ... انجام دادهاند. يكي از بخشهايي كه در سالهاي اخير در زمينه استفاده از گاز، پيشرفت بسيار خوبي داشته، صنعت CNG است. اين موضوع با توجه به آلودگي هوا كه در شهرهاي بزرگ كشور به معضلي همهجانبه تبديل شده بسيار راهگشاست و بدون ترديد استفاده از گاز طبيعي در خودروها با توجه به حجم بسيار پايين آلودگي آن و مزيتهاي كشور در اين زمينه، ميتواند آينده راهبرد انرژي ايران در حوزه حاملهاي انرژي باشد. براي آگاهي از فعاليتهاي انجام گرفته در صنعت CNG كشور با مهندس امير وكيلزاده، مدير طرح احداث و توسعه جايگاه هاي CNG در شركت ملي پخش فرآوردههاي نفتي ايران گفتوگو كردهايم. او كه حدود 26 سال در بخش هاي مختلف شركت ملي پخش فرآوردههاي نفتي ايران به ايفاي نقش موثر پرداخته است و اينك تنها متولي اين صنعت در كشور محسوب مي شود، آينده صنعت CNG در كشور را بسيار روشن ارزيابي مي كند. او تصور خودروهاي گازسوز به مثابه «بمب متحرك» را كاملا نادرست مي داند و براي آن هم دلايل متقن و منطقي ارايه مي نمايد. خواندن اين مصاحبه را به خوانندگان گرامي نشريه توصيه مي كنيم.
جناب آقاي مهندس، لطفاً در ابتدا رزومهاي از سوابق، تحصيلات و فعاليتهاي خود در عرصه صنعت نفت و انرژي كشور بفرماييد.
بنده در سال 1368 در شركت ملي پخش فرآوردههاي نفتي ايران استخدام شده و در طي اين سالها در واحدهاي فني و پروژههاي مختلف اين شركت كار كردهام. از سال 1385 وارد طرح CNG شده و با سمتهاي مجري طرح حوزه غرب، رييس برنامهريزي و در نهايت معاون اجرا و بهرهبرداري در اين طرح فعاليت داشتهام. مدرك فوق ليسانس بنده مديريت پروژه و ليسانسم مهندسي برق است و از شهريورماه سال 93 نيز به سمت مدير CNG در اين شركت منصوب شدم.
فعاليتهاي CNG در كشور از چه زماني آغاز شد؟
فعاليتها و پروژههاي مربوط به CNG در كشور عملاً در سال 1383 و در شركت ملي پخش نيز در سال 1384 شروع شد كه شامل ساخت جايگاههاي دو منظوره بود. همانطور كه ميدانيد كليه وظايف مربوط به CNG اعم از تكمنظوره، چند منظوره و بخش خودرويي از اواخر سال 88 به شركت ملي پخش واگذار شد و تا به امروز ما افتخار خدمت به مردم در اين بخش را داريم.
از ابتداي تحويل گرفتن مسئوليت بخش CNG كشور توسط شركت ملي پخش و جنابعالي، اين بخش چه وضعيتي داشت؟
اين شركت در ابتدا به دنبال شناسايي جايگاههاي با قابليت تبديل شدن به جايگاههاي چند منظوره و نصب و راهاندازي آنها بود و ارتباط تنگاتنگي بين شركت ملي پخش و شركت بهينهسازي مصرف سوخت كشور وجود داشت. ولي در اواخر سال 88 دستوري مبني بر يكپارچهسازي و واگذاري مديريت بخش CNG به شركت ملي پخش صادر شد. در اين راستا با هماهنگيهاي انجام شده و تنظيم صورتجلسههاي مربوطه، قراردادهايي كه همچنان كار اجرايي داشتند از جمله قراردادهاي تبديل خودرو (كارگاهي و كارخانهاي) و تبديل جايگاههاي تك منظوره به چند منظوره به شركت ملي پخش منتقل شدند. بنابراين شركت ملي پخش وارد بخش خودرويي هم شد و عملاً اين شركت به عنوان تنها متولي CNG در سطح كشور شناخته شده و از آن پس فعاليتهاي مرتبط را ادامه داده است.
در حال حاضر چه تعداد جايگاه CNG در سطح كشور وجود دارد؟ برنامههاي شما تا پايان سال چيست و چه چشماندازي را براي آينده ترسيم كردهايد؟
هماكنون 2298 تجهيز راهاندازي شده در سطح كشور وجود دارد، البته تعهدات وزارت نفت در اين زمينه 2500 تجهيز بوده كه از محل منابع داخلي خود تامين نموده و به بخش خصوصي به صورت بلاعوض تحويل داده است ولي در صورت تامين زمين توسط شهرداريها، هم تجهيزات و هم ساخت، نصب، راهاندازي انشعابات و ... از محل منابع داخلي وزارت نفت تامين شده است. از اين تعداد، حدود 1300 جايگاه در اختيار شهرداري و 1000 جايگاه متعلق به بخش خصوصي است. در حال حاضر در جايگاههاي كشور به طور روزانه حدود 20 ميليون مترمكعب CNG مصرف ميشود كه از اين لحاظ رتبه نخست دنيا را در اختيار داريم. همچنين حدود 3 ميليون و پانصد هزار خودرو گازسوز در كشور به صورت كارخانهاي و كارگاهي وجود دارد.
استفاده از CNG براي كشور چه فوايدي دارد كه دولت به دنبال گسترش اين مقوله است؟
به نظر من از دو منظر اقتصاد دولتي و خصوصي بايد به اين موضوع نگاه كنيم. از منظر اقتصاد دولتي جايگزيني CNG به جاي بنزين به معناي صرفهجويي در مصرف بنزين است و اين در شرايطي كه هنوز هم بخشي از بنزين مورد نياز كشور از خارج تامين ميشود بسيار مهم است. بنابراين اگر صنعت CNG در كشور گسترش نيافته و قرار بود به جاي 20 ميليون مترمكعب گاز، معادل روزانه 20 ميليون ليتر ديگر بنزين وارد كشور شود، حجم زيادي از سرمايههاي كشور در اين زمينه صرف ميشد. اين امر تاثير زيادي در اقتصاد ملي داشته و علاوه بر آن فوايد زيست محيطي فراواني هم براي كشور دارد چرا كه آلايندگي CNG بسيار كمتر از بنزين و ساير سوختهاي مايع است و عملاً به آن سوخت سبز ميگويند. ما اگر حتي بهترين بنزين موجود در سطح دنيا را هم وارد كنيم به هر حال آلودگي بالايي ايجاد ميكند ولي با گسترش استفاده از CNG ميتوانيم تا حدود زيادي از اين آلودگيهاي زيست محيطي كه گريبانگير كشور و بهويژه شهرهاي بزرگ و صنعتي است رها شويم. اين مساله از منظر اقتصاد بخش خصوصي نيز قابل بررسي است. ورود يك صنعت جديد به كشور در 10 سال گذشته نيازمند خدمات مختلف از جمله پشتيباني، جانبي و مديريتي بوده و به طور گستردهاي در كشور اشتغال ايجاد كرده به طوري كه در حال حاضر حدود 35 هزار شغل مستقيم در صنعت CNG ايجاد شده است. از سوي ديگر CNG در مقايسه با بنزين، ارزانتر است به نحوي كه قيمت يك مترمكعب گاز (معادل يك ليتر بنزين) حدود 440 تومان است يعني مصرفكننده حدود 40 درصد مبلغ بنزين را پرداخت و به همان ميزان ارزش حرارتي دريافت ميكند. بنابراين صنعت CNG براي مصرفكننده و بخش خصوصي به عنوان توليدكننده تجهيزات، مديريت جايگاهها و ساخت داخل تاثيرگذار بوده و اشتغالزايي و ارزش افزوده فراواني نيز ايجاد ميكند. در زمينه ساخت داخل تجهيزات نيز اقدامات ارزشمندي صورت گرفته به طوري كه در بخش خودرويي همه وسايل مورد نياز (مخزن، كيت، اتصالات و ...) از داخل كشور تامين ميشود. همچنين در حوزه جايگاهها و در برخي برندها بيش از 70 درصد ساخت داخل انجام شده و در 30 درصد باقيمانده نيز برنامهريزي خوبي براي اين مهم در حال انجام است براي نمونه تاكنون در زمينه ساخت مخزن جايگاهي اقدامي در كشور صورت نگرفته ولي با كمك بخش خصوصي در تلاشيم اين تجهيز مهم را ساخت داخل نموده و گواهينامههاي لازم را كسب نماييم.
به فوايد زيست محيطي CNG اشاره كرديد. به نظر ميرسد اين موضوع در زمينه مسئوليت اجتماعي صنعت نفت نيز قابل طرح باشد. نظر شما در اين زمينه چيست؟
آنچه مسلم است صنعت نفت اين مسئوليت را دارد، به آن واقف است و بخشي از آن در صنعت CNG پاسخ داده ميشود. از 10 سال پيش تاكنون حدود 40 ميليارد مترمكعب CNG در كشور مصرف شده كه اين به معناي صرفهجويي در مصرف 40 ميليارد ليتر بنزين است و به همين ميزان در كاهش آلودگي هوا و جلوگيري از انتشار ذرات معلق نقش دارد.
آقاي مهندس؛ بحث امنيت در مقوله CNG همواره مطرح بوده و گاهي اتفاقاتي در اين زمينه در كشور روي داده است. پرسش من اين است كه در زمينه افزايش امنيت جايگاهها و خودروها تاكنون چه اقداماتي انجام شده است؟
در اين مورد بايد دو مقوله خودرو و جايگاه را به طور جداگانه بررسي كنيم. در زمينه خودروي گازسوز، متاسفانه يك اصطلاح نادرست و غيرفني به نام «بمب متحرك» وجود دارد كه بنده همواره با ارائه مستنداتي اين ادعا را تكذيب كردهام چرا كه حتي يك بار نيز مشاهده نشده حادثهاي براي خودروي گازسوز در حال حركت روي داده باشد كه البته دليل علمي دارد. زماني كه خودرو در حال حركت است در واقع به دليل مصرف، فشار مخزن گاز كاهش مييابد در حالي كه انفجار هميشه به دليل افزايش فشار اتفاق ميافتد. پس اگر قرار بر انفجار باشد بايد در جايگاهها صورت گيرد و تاكنون نيز حوادث روي داده به همين شكل بوده است. بنابراين نگران كردن اذهان عمومي مردم مبني بر اينكه خودروهاي گازسور بمب متحرك هستند نادرست بوده و هيچ پايه و اساس علمي ندارد. در مورد جايگاهها نيز بايد بگويم دلايل مختلفي ممكن است باعث بروز انفجار شود. براي مثال تعدادي از خودروها يا در كارخانه يا در كارگاههاي مجاز طرف قرارداد به دوگانهسوز تبديل شدهاند كه در اين موارد نظارتهاي لازم از سوي بازرسان سازمان ملي استاندارد انجام شده و گواهينامههاي مربوطه صادر شده است كه بنده نام اين فرايند را تبديل مجاز مينامم. اما متاسفانه در سطح كشور تعدادي از خودروها نيز به صورت غيرمجاز به گازسوز تبديل ميشوند كه هيچگونه نظارتي روي آن انجام نميشود. هنگامي كه ستاد مديريت حملونقل سوخت، ستاد تبصره 13 نام داشت يك سري مصوبه صادر و وظايف مختلفي را براي ارگانها مشخص كرد. براي مثال وزارت نفت به عنوان مسئول ساخت جايگاهها و تبديل خودروها و موسسه استاندارد مسئول نگارش استانداردها تعيين شدند و وظيفه بازرسي ادواري خودروها بر عهده وزارت كشور و مسئوليت جلوگيري از فعاليت كارگاههاي غيرمجاز به وزارت بازرگاني سابق محول شد. در اين زمينه وزارت كشور با وجود كارهاي ارزنده خود، هنوز در زمينه بازرسي اقدامي انجام نداده است. البته با جلسات مشتركي كه با آنها داشتيم اعلام كردهاند به زودي نظارت را آغاز خواهند كرد. به طور مشخص بايد بگويم خودرويي كه 10 سال پيش به دوگانهسوز تبديل شده و در حال تردد است و بايد در اين مدت بازرسيهاي دورهاي روي آن انجام ميشده ولي متاسفانه هيچ بازرسي روي آن صورت نگرفته است، ميتواند خطرات زيادي را به بار بياورد. با اين حال، ما با بررسي حوادث روي داده به اين نتيجه رسيديم به جز دو سه مورد حادثهاي كه به دليل جانمايي بد مخزن اتفاق افتاد، بقيه حوادث به دليل استفاده از مخازني است كه مبداء تبديل آن مشخص نيست. در اين حوادث يا مخزن دستكاري شده، برش خورده و دوباره جوشكاري شده است و يا اينكه فرايند تبديل در جايي انجام شده كه مخزن استاندارد نبوده و اين موضوع باعث شده است در نخستين سوختگيري، حادثه اتفاق بيفتد. بنابراين اگر موارد غيرمجاز را از تعداد حوادث كم كنيم، تعداد حادثهها به حدي پايين ميآيد كه با اطمينان ميتوان از امن بودن CNG صحبت كرد. در زمينه جايگاهها نيز در سالهاي گذشته همكاري خوبي با سازمان ملي استاندارد براي تدوين استانداردها، آموزش بازرسان و ... داشتهايم كه باعث شده بازرسهاي آماده و خبرهاي براي بازرسي جايگاهها اقدام كنند به طوري كه در حال حاضر 1500 جايگاه از حدود 2300 جايگاه موجود مورد بازرسي قرار گرفتهاند كه از اين تعداد حدود 350 جايگاه موفق شدهاند تاييديه بازرسان را كسب كنند و بقيه نيز با ايرادهايي مواجه شده و در حال رفع آنها هستند. با توجه به اينكه اين بازرسيها عملاً از اواخر سال 93 آغاز و استاندارد آن در سال 92 اجباري شده است بنابراين در بحث جايگاهي نسبت به خودرويي سرعت بيشتري داشتهايم كه باعث شده ميزان بروز حوادث كاهش يابد.
جناب آقاي مهندس، به نظر جنابعالي به عنوان كارشناسي كه سالها در عرصه CNG فعال بودهايد، چه تدبيري براي برخورد با كارگاههاي غيرمجاز تبديل خودروها بايد انديشيده شود؟
ما اعتقاد داريم با توجه به شرايط اقتصادي كشور، شايد بستن كارگاهها كه به منزله از بين بردن اشتغال چند نفر است، راهحل درستي نباشد. بنابراين توصيه ما اين است كه جلوي تبديل غيرمجاز در اين كارگاهها گرفته شده ولي خدمات پس از فروش توسط آنها ارائه شود. به نظر من بزرگترين راهكار در مورد بحث مخزن و خودرو اين است كه بازرسي ادواري يعني معاينه فني خودروهاي گازسوز راهاندازي شده و بانك اطلاعاتي از كليه خودروها حتي آنهايي كه به صورت مجاز تبديل نشده ولي ممكن است استاندارد باشند انجام شده و گواهينامههاي مربوطه براي آنان صادر شود. در اين شرايط است كه پليس براي برخورد با خودروهاي گازسوزي كه بازرسي نشده و برچسب مورد نظر را ندارند ميتواند اقدام كند. پس مقدمه اين موضوع انجام بازرسي ادواري خودروها، صدور برچسب و كارت و پيرو آن تشكيل بانك اطلاعاتي است كه باعث ميشود به راحتي به آمار خودروهاي غيرمجاز هم دسترسي پيدا كنيم.
چه تسهيلاتي براي ايجاد جايگاه CNG در اختيار بخش خصوصي قرار ميگيرد؟
ما هنوز هم تجهيزات را به صورت بلاعوض در اختيار بخش خصوصي قرار ميدهيم ولي اين امر الزاماتي دارد. در حال حاضر متوسط كاركرد كمپرسورها در كشور حدود 7.3 ساعت در شبانهروز است در حالي كه به راحتي ميتواند تا 2.5 برابر اين مقدار كار كند كه اين امر نشاندهنده ميزان تقاضا براي CNG در كشور است. ظرفيت بوجود آمده در كشور حدود دو ميليون و 650 هزار مترمكعب در ساعت است يعني با فرض كاركرد 10 ساعته كمپرسورها، ميتوانيم 26 ميليون و 500 هزار مترمكعب CNG توليد كنيم ولي در حال حاضر مصرف كشور 20 ميليون مترمكعب است. بنابراين به جز چند كلانشهر كه فراهم كردن زمين بسيار مشكل است و البته تهيه زمين جزء تعهدات وزارت نفت نيست، در ساير مناطق كشور شرايط نرمال حاكم است و مشكل جايگاه و توسعه آن وجود ندارد. پس در حال حاضر اگر بخش خصوصي متقاضي ساخت جايگاه CNG باشد در وهله اول شرايط زمين را بررسي كرده و در صورت مساعد بودن، تجهيزات لازم را در اختيار آنان قرار ميدهيم در صورتي كه در روزهاي نخست توسعه اين صنعت، اينگونه نبود. البته خوشبختانه برخي از متقاضيان بخش خصوصي هم وجود دارند كه خودشان اقدام به تهيه تجهيزات و راهاندازي جايگاه نمودهاند كه تعداد آنها به 40 جايگاه ميرسد و حدود 30 جايگاه با اين شرايط نيز در حال ساخت است كه دولت براي آنها تسهيلاتي به نام كارمزد ويژه در نظر گرفته است. بر اين اساس، در هر مترمكعب گاز، مقداري مابهالتفاوت از سوي دولت به جايگاهداراني كه خود اقدام به تهيه تجهيزات كردهاند پرداخت ميشود كه اين مبلغ براي كلانشهرها 60 تومان و براي ساير شهرها، 40 تومان در هر مترمكعب است و خوشبختانه در مصوبه افزايش كارمزدها، اين رقم افزايش يافته است. همچنين در حال حاضر نرخ كارمزد براي جايگاههاي بخش خصوصي 80 تومان و براي جايگاههاي شهرداري 70 تومان در هر مترمكعب است.
لطفاً بفرماييد الگوي پيادهسازي جايگاههاي CNG را از كدام كشورها كسب كرديد؟
خوشبختانه بايد بگويم در اين زمينه هيچ كشوري به اندازه ايران پيشرو نبوده است. ما نسبت به بسياري از كشورهاي جهان دو مزيت بزرگ داريم كه يكي از آنها دارا بودن منابع بزرگ گاز طبيعي و دومي شبكه سراسري گازرساني است كه باعث ميشود تامين ورودي گاز جايگاه كار سختي نباشد. در صورتي كه بسياري از كشورهاي دنيا از اين مزيتها بيبهره هستند، براي مثال كشور چين كه سرمايهگذاري و پيشرفت بسيار خوبي در صنعت CNG داشته است در برخي از شهرهاي خود توانسته شبكه گازرساني ايجاد كرده و در بقيه شهرها با ايجاد يك ايستگاه مادر نزديك گاز، پس از توليد و ذخيرهسازي، اين گاز را به ايستگاهي كه گاز ندارد منتقل كرده و به خودرو تزريق ميكند. به نظر من مقايسه بين كشورها بايد با بررسي دقيق شرايط انجام شود. براي نمونه متاسفانه خودروهاي بنزينسوز كشور ما مصرف سوخت بالايي دارند و اين موضوع باعث ايجاد آلودگي هوا و واردات بنزين به كشور شده است. از سوي ديگر دارا بودن بزرگترين ذخاير گازي دنيا و شبكه سراسري گاز، باعث شده استفاده اين انرژي به عنوان يكي از بزرگترين مزيتهاي ما مطرح باشد. بنابراين به نظر من با توجه به اين شرايط، رويكرد ايران به سمت استفاده از CNG بسيار درست و اصولي است.
ارزش طرحهاي CNG كشور تاكنون به چه ميزان بوده است؟
از ابتداي شكلگيري اين صنعت تاكنون حدود 4 هزار ميليارد تومان هزينه شده كه البته بازگشت آن بابت صرفهجويي در مصرف بنزين، مسائل زيست محيطي و ... چند برابر اين مبلغ بوده است.
هدف شما از ايجاد برند در بحث CNG چيست؟
فرض كنيم در حال حاضر 10 تا 20 برند در كشور داريم كه 1000 جايگاه در كشور را اداره ميكنند. در اين صورت شركت ملي پخش به جاي اينكه با 1000 نفر مالك مختلف سروكار داشته باشد با 20 برند طرف است. ما از مدتها پيش روي برندسازي كار كردهايم كه خوشبختانه انجمن صنفي جايگاههاي CNG از روز اول با ما همراه بود و در ادامه انجمن سازندگان تجهيزات CNG هم به ما اضافه شد. در اين راستا با كمك هم پيشنهاد اوليه خود را طراحي كردهايم كه 85 درصد اين طرح آماده است. بنابراين به دليل اينكه رابطه ما با برند بر اساس توافقنامه، يك رابطه حقوقي است، ميتوانيم خواستههاي استانداردي شركت ملي پخش و خواستههاي مالي برند را كه شايد نتوان در تكتك جايگاهها اعمال كرد، در نظر گرفته و با سرعت و نظاممندي بيشتري، بحثهاي استانداردها، بازرسيهاي دورهاي و ... را در جايگاهها جاري كرد. در اين طرح پيشبيني شده كه در صورت ورود شركت واجد شرايط خارجي حتماً يك شريك داخلي بايد در كنار آن قرار گيرد.
در پايان اگر نكتهاي باقي مانده است بفرماييد.
با توجه به اينكه 29 ديماه روز هواي پاك نامگذاري شده است با توجه به وظيفه خود و اينكه CNG را سوخت سبز ميدانم از مردم به دلايل بسيار كه مهمترين آن مسائل زيست محيطي است درخواست ميكنم كه به سمت استفاده از CNG بيايند چرا كه با بهرهبرداري از اين سوخت پاك، علاوه بر مزاياي مادي آن، آينده بهتري براي خود و فرزندانمان خواهيم ساخت.