پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : سخنگوي دولت: در صورت قرار گرفتن در ليست سياه FATF، انتقال پول اندك حتي از كشورهاي همسايه امكانپذير نخواهد بود
شنبه، 4 آبان 1398 - 10:14 کد خبر:45108
پيام نفت:

بدين لحاظ مبارزه با زورگويي‌هاي ترامپ به مفهوم آن نيست كه كشور خود را داوطلبانه تبديل به يك جزيره محاصره شده در انبوهي از ائتلاف‌هاي ضد ايراني كنيم، برعكس، بايد كوشش كنيم با همسايگان، منطقه و با جهان دور ونزديك برآميزيم.
 
پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :

علي ربيعي سخنگوي دولت در روزنامه ايران نوشت: كشور ما با انقلاب اسلامي و با فرآيند تأسيس نهادهاي مردم سالاري در پاي صندوق‌هاي رأي وارد تاريخ جهان شد و نبايد و نمي توان اين كشور جهاني شده را دوباره به يك جزيره فروبسته درخود تبديل كرد.

مرحوم داريوش شايگان مفهوم «تعطيلي‌هاي تاريخ» را براي توصيف عقب‌ماندگي وارثين تمدن‌هاي بزرگ آسيايي و آفريقايي از تكانه‌هاي بزرگ تاريخ ابداع كرد. رئيس جمهوري اما از تعطيلي در يك مفهوم ملموس‌تر سخن مي‌گويد: كشور را تعطيل نكنيم! تعطيل كردن كشور يعني مستغرق شدن در تعطيلي‌هاي تاريخ، يعني عقب ماندن از سير تحول واقعيت‌هاي پيرامون- كه فرصت‌هاي توسعه و پيشرفت در آن نهفته است-: «فردا ما هستيم و مي‌گوييم چه كساني كشور را تعطيل كردند.»

امروز اما مهم‌تر از پرداختن به اين پرسش كه چه كساني كشور را تعطيل كردند، آن است كه بگوييم تعطيلي كشور چيست و چه توابع هولناكي براي امروز و فرداي ما دارد.

شايگان از تعطيلي‌ها و عقب‌ماندگي از «جهان» سخن مي‌گفت: «منطقه ما ۴۰۰-۳۰۰ سال است كه در تعطيلات تاريخي به سر مي‌برد. امپراطوري عثماني نمونه خوبي است، چون با اينكه يك پايش در اروپا بود، نه متوجه رنسانس شد، نه عصر روشنگري و نه انقلاب صنعتي. داستان ما اين است. بنابراين من فكر مي‌كنم ما نياز به يك خانه‌تكاني ذهني داريم.»

داستان ما چيز ديگري است، داستان عقب‌ماندگي توأمان از تحولات «جهان» و از «جهان نزديك». ظرف اين مدت، جهان نزديك ما دچار تحول‌هاي ژرفي شده است: به ژاپن، سنگاپور، كره جنوبي و مالزي بنگريم، هند را تماشا كنيم و حتي همين تركيه را ببينيم. شهروندان ما اكنون اين تحولات را با چشمان مسلح و چشمان غيرمسلح مي‌بينند.

هرچه به هزاره سوم نزديك شديم، تحولات محيطي فشرده‌تر و سريع‌تر در پيرامون ما تغيير مي‌كند مشكل از جايي رخ مي‌دهد اين تغييرات سريع‌تر از ادراك ما از تحولات اتفاق مي‌افتند به يك معنا تقدم و تأخر واقعيت و ادراك زماني مسأله اصلي ماست. شايد كهن الگوهاي معرفتي ما اجازه درك آن تحولي ژرف را كه در جهان ما در شرف تكوين است نمي‌دهد. چندي پيش – به بهانه ورود ساختارهاي مورد نياز براي ورود زنان به ورزشگاه- در بحث پيرامون ضرورت درك تحولات جامعه خودمان مفهوم «فقدان ساختارهاي ذهني» را به پيش كشيدم. دولت از مدت‌ها پيش ساختارهاي سخت‌افزاري حضور بانوان در استاديوم‌ها را فراهم كرده بود اما «ساختارهاي ذهني» برخي مخالفين هنوز در عصر ممنوعيت ويدئو و نوارهاي بتاماكس به سر مي‌برد. اگر اين عقب‌ماندگي و زيستن در «تعطيلي‌هاي تاريخ» نيست پس چيست.

تلاش براي تعطيلي اقتصاد هم از همين جنس است. عدم الحاق به كنوانسيون‌هاي جهاني مربوط به مبارزه با پولشويي يعني عدم الحاق به نظام بانكي جهاني در بالاترين سطح خود يعني تعطيل كردن اقتصاد و تن دادن به كاهش ارزش پول و دل خوش كردن به درآمدهاي اندك براي اداره يك كشور بزرگ. رئيس جمهوري در پاسخ به رفتار مخالفان برجام و امتداد تحريم مي‌گويد؛ اگر درهاي كشور را به روي جهان ببنديم، باز هم اين ملت زندگي روزمره بدون پيشرفت و آينده درخشان خواهد داشت اما اين ملت شايسته چيزي فراتر از بقاي محض و حيات محض است. تقليل شهروند به يك هستي بيولوژيك محض چيزي جز آنچه فيلسوفي آن را «حيات برهنه» ناميده نيست. يعني زندگي عاري از سبك زندگي و كرامت و توسعه و پيشرفت و رفاه كه هدف غايي تحريم‌هاي آمريكايي نيز همين هست. بايد ضمن مبارزه با اصل تحريم در نقطه كانوني آن، با اين بت‌هاي ذهني تحريم كه تحريم را بزك مي‌كند و به شكل امري اجتناب ناپذير براي جامعه ايران بازنمايي مي‌كند نيز مبارزه كرد. دولت در مسيري درست مي‌كوشد بت تحريم‌ها هم در ذهنيت‌ها و هم در عينيت اقتصاد و ديپلماسي بشكند. نه استراتژي تحريم سرنوشت محتوم ايران است و نه براي شكستن آن نيازي به سرافكندگي ملي و تن دادن به زور در قالب نظم آمريكايي است.

كشور ما با انقلاب اسلامي و با فرآيند تأسيس نهادهاي مردم سالاري در پاي صندوق‌هاي رأي وارد تاريخ جهان شد و نبايد و نمي توان اين كشور جهاني شده را دوباره به يك جزيره فروبسته درخود تبديل كرد. رئيس جمهوري پيشتر از آنهايي سخن مي‌گفت كه سعي مي‌كنند به موازات ديواركشي تحريم گران به دور ايران، يك ديوار قطورتر از تحريم را حول جهان اقتصاد و بانك و ارتباطات و ديپلماسي را معماري كنند و جنبه‌اي نهادين به تحريم‌هاي ضد ايراني ببخشند. اگر مي‌خواهيم مبارزه با فساد عمق بيشتري به خود بگيرد و به اقدامات مقطعي ونمادين محدود نشود بايد زيرساخت‌هاي آن را آماده كنيم و لايحه شفافيت و لايحه تعارض منافع را در حيات هر روزه جامعه جاري كنيم. به نام هيچ مبارزه‌اي نمي‌توان اقتصاد و ديپلماسي را به تعطيلي كشاند.

كشور ما در همان نخستين سال تولد جمهوري اسلامي در سامانه رفراندوم وانتخابات مجلس قانون اساسي و مجلس شوراي اسلامي در سال ۵۸ ناگهان با يك جهش برق‌آسا از اعماق استبداد ۲۵۰۰ ساله به سطح مردم‌سالاري‌هاي نخست جهان صعود كرد. اينكه ارجاع رئيس جمهوري به الگوي «همه با هم» مجلس نخست، يعني مشاركت همه ملت با همه رنگ‌هاي خود و نامزدي همه گرايش‌هاي سياسي را منافي مر قانون بناميم معنايي جز زيستن در تعطيلي‌هاي تاريخ و بازگشت به تاريكي‌هاي قرون سپري شده ندارد. تلاش براي كشاندن مملكت به تعطيلي‌هاي اقتصاد و جا خوش كردن در تعطيلي‌هاي درازمدت تاريخ آنجا رخ مي‌نمايد كه برخي هنوز از كهن الگوهاي مربوط به مبارزه با برنامه تعامل با جهان دولت پيروي مي‌كنند. هم بدان خيال موهوم كه جزيره شدن و بستن درهاي كشور به روي جهان خارج يعني مبارزه با امريكا! واقعيت‌هاي جهاني به خوبي نشان مي‌دهد در صورت قرار گرفتن در ليست سياه گروه ويژه اقدام مالي انتقال پول اندك حتي از كشورهاي همسايه امكانپذير نخواهد بود. اگر روزي از تحريم‌هاي آمريكا هم خارج شويم بيرون آمدن از اين ليست سياه به تمايل رژيم صهيونيستي متصل خواهد شد. فرآيندهاي جهاني شدن و پروتكل‌هاي بين‌المللي هرچند محدوديت‌هايي براي ما به همراه خواهد داشت اما قطعاً درون آنها فرصت‌هاي بسياري براي كشور و نسل‌هاي امروز و فردا نهفته است. اين قطعاً به برنامه‌ريزي و شيوه نگاه ما مرتبط است. به مخالفان توصيه مي‌كنم از خوانش مكرر نطق‌هاي ترامپ آنجا كه رسالت خود را مبارزه با جهاني شدن مي‌خواند دريغ نكنند. همين ماه گذشته بود كه ترامپ در سازمان ملل از مبارزه ملي‌گرايانه خود با فرآيندهاي جهاني شدن سخن گفت وگفتمان ضد جهاني شدن را با تهاجم به چين و ايران تكميل كرد. زيرا از ديد ترامپ وآن جريان خاص ضد جهاني شدن در آمريكا كه ترامپ نماينده آن است، چين موفق شده است در طول ۴۰ سال اخير با استفاده حداكثري از مزاياي فرآيندهاي مثبت جهاني شدن، مثل جهاني شدن تبادل كالا واطلاعات، خود را از اعماق تاريخ به سطح يك قدرت اقتصادي تراز نخست جهان بالا بكشد. ترامپ مي‌خواهد بگويد كشورهايي مثل چين يا هند وديگر كشورهاي جهش يافته ظرف ۴۰ سال اخير، «به هزينه ما» يعني به يمن بسط ديپلماسي اقتصادي وسياسي وحضور در امريكا ثروتمند شده‌اند و بايد به اين دوران جهاني شدن خاتمه داد. بدين لحاظ مبارزه با زورگويي‌هاي ترامپ به مفهوم آن نيست كه كشور خود را داوطلبانه تبديل به يك جزيره محاصره شده در انبوهي از ائتلاف‌هاي ضد ايراني كنيم، برعكس، بايد كوشش كنيم با همسايگان، منطقه و با جهان دور ونزديك برآميزيم و با دركي از تحولات سريع جهاني، تغييرات محيطي گسترده و روزافزون فرصت‌هاي بيشتري براي رشد و توسعه و پيشرفت كشور فراهم سازيم. برنامه‌هاي فقرزدايي با بزرگ شدن اقتصاد محقق خواهد شد.