پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : بيچاره كساني كه ۵۰ سال ديگر به دنيا بيايند، هيچ آبي برايشان باقي نمانده
دوشنبه، 13 فروردین 1397 - 15:11 کد خبر:44182
پيام نفت:
پدر علم كويرشناسي ايران:
پروفسور كردواني از راه حل و برنامه خود را براي روبرويي با مشكل بي‌آبي گفته بود: «اگر مي‌خواهيم مشكل آب حل شود هم دولت و هم مردم بايد اقدام كنند، اما الان وزارت نيرو فقط آب روستاها را قطع مي‌كند، از سويي چند روز پيش مديرعامل آب تهران گفت كه ما در ايران در حوزه شهري آب زيادي مصرف مي‌كنيم، او اين حرف را مي‌زند تا از طريق آب پول بيشتري بگيرد نه اينكه آب را در شهر جيره‌بندي كند.»

 

پروفسور كردواني از راه حل مقابله با پيامدهاي خشكسالي گفت. پدر علم كويرشناسي ايران از راه حل و برنامه خود را براي روبرويي با مشكل بي‌آبي گفته بود: «اگر مي‌خواهيم مشكل آب حل شود هم دولت و هم مردم بايد اقدام كنند، اما الان وزارت نيرو فقط آب روستاها را قطع مي‌كند، از سويي چند روز پيش مديرعامل آب تهران گفت كه ما در ايران در حوزه شهري آب زيادي مصرف مي‌كنيم، او اين حرف را مي‌زند تا از طريق آب پول بيشتري بگيرد نه اينكه آب را در شهر جيره‌بندي كند.»

اما به هرحال به هر دليلي ايران درگير بي‌آبي است و بايد در كنار حل مسئله اصلي با خطرات آن هم روبرو شويم، در بخش سوم گفتگو كردواني از اين اقدامات مي‌گويد:

آقاي دكتر فرض كنيم، همه اين اقدامات با همين روند ادامه پيدا كنند يعني همچنين سد بسازيم، به كشاورز آب ندهيم و ... چه آينده‌اي در انتظار نسل بعدي است؟

بيچاره كسي كه ۵۰ سال ديگر به دنيا بيايد، تا آن زمان ديگر نه آب سطحي داريم، نه آب زيرزميني. البته اين اتفاق شايد زودتر هم بيافتد.

چراكه در حوزه آب زيرزميني حداقل فاصله ۲ چاه بايد ۱ كيلومتر باشد، اگر در يك ليوان به‌جاي يك ني، ۳ ني قرار دهيم آب بيشتري نمي‌گيريم فقط زودتر آن منبع آب را از بين مي‌بريم. وزارت نيرو هم كه دارد مي‌گويد چاه بزنيد، اتفاقي كه باعث شده دشت تهران هم ۳۶ سانتي‌متر نشست پيدا كند.

بعد از آن هم ديگر آبي نيست، اگر هم باشد آب آلوده است چراكه آب توالت هم وارد مي‌شود.

درباره آب سطحي چطور؟

وضعيت اين  موضوع خيلي بدتر است. مثلا همه مي‌گويند سد كرج پر از آب است، اما ۶۰ سانتي‌متر از اين سد گل است و همين دليلي است كه برخي مي‌گويند آمريكا همه سدها را خراب كرد. البته سد را خراب نمي‌كنند فقط جلوي سدسازي را مي‌گيرند.

سدها نياز به مديريت دارند، براي مثال ۵ سال پيش سد تهران پر شد و در شهر سيل آمد. اين اتفاق افتاد چون ما بايد چند سانتي‌متر از سد را خالي مي‌گذاشتيم. دومين موضوع اين است كه سدها هم مثل چاه‌ها عمر دارند، سدها وقتي پر از گل مي‌شوند مي‌ميرند.

پس اگر بارندگي زياد باشد هم سدهاي ما نمي‌تواند پر شود، همين امسال هم بعد از بارندگي سد ورامين و كرج را باز كردند چراكه ديدند سد پر شده.

چه اقدامي مي‌شود براي اين موضوع انجام داد؟

هر سدي كه مي‌سازيم بايد دو برنامه روي آن پياده كنيم، يكي بايد در بالادست آن آبخيزداري كنيم و دوم اينكه از همه مهم‌تر است شست‌وشوي هيدروليك است. اقداماتي كه الان انجام مي‌دهيم باعث مي‌شود همه گل‌ها از بين نروند و اگر اين اتفاق نيافتد ميليون‌ها آدم مي‌ميرند.

چون هرسال آب كمتري ذخيره مي‌شود و اين خطرناك است. مثلا اين سد لتيان را گفتند براي ورامين مي‌سازند و ۰.۱ دهم آن را به تهران مي‌دهند الان ۸ سال است كه دريچه اين سد بسته است. اين كار ظلم است، ورامين هم شهر و بايد به آن آب بدهيم ضمناً بستر اين سد تخت مي‌شود سيل ميايد و ميليون‌ها آدم مي‌ميرند.

ممكن است به‌طور موقت كاري انجام دهند و تاج سد را چند متر افزايش دهند، اما سد كرج و سد لتيان ديگر ظرفيت اين اتفاق را ندارند.

پس بيچاره كساني كه ۵۰ سال ديگر به دنيا بيايند، چاه آن‌ها كه خشك است و سدشان هم خشك مي‌شود. اين كارها مديريت مي‌خواهند كه انجام نمي‌شود.

اما چرا مديريت نمي‌كنند؟

به خاطر تأمين آب شهر تهران، البته من براي اين موضوع راه‌حل دارم. الان دارند با هزينه بسيار زياد حلقه‌اي در اطراف پايتخت درست مي‌كنند تا بتوانند به هر نقطه‌اي آب ببرند. اگر اين كار را كردند بيايند دريچه سد كرج را باز كنند  و به مردم تهران بگويند تا صرفه‌جويي نكنند آب ندارند.

اما اين كارها را نمي‌كنند و باز از جاي ديگري آب مي‌آورند و همه را بيچاره مي‌كنند مثلا مي‌گويند آب مازندران را مي‌آورند، مازندران بدبخت است آب ندارد. مازندران شرقي آب ندارد اما مي‌خواهند آب بارندگي شديد را بياورند، در پايان مازندران هم مثل ورامين مي‌شود و همه آب خود را از دست مي‌دهد.

همين است كه بايد جاي آب شرب بايد بگويند آب پايتخت‌نشين‌ها.

آقاي كردواني، يكي از ديگر اقدام‌هايي كه چند سالي  براي حل مشكل آب در حال انجام است، بحث احياي تالاب‌ها است. اما شما از خشكي آب‌هاي سطحي مي‌گوييد چطور ممكن است تا ۵۰ سال ديگر در سد آب نداشته باشيم اما تالاب‌ها احيا شوند؟

امكان ندارد تالاب‌ها احيا شوند، اگر هم مي‌گويند تالابي احيا شده اشتباه است. دارند آب  نيشكر كه پر از فاضلاب است را وارد اين تالاب مي‌كنند. يا مثلا مي‌گويند باتلاق گاوخوني را زاينده‌رود خشك كرد نه اين باتلاق را سوء مديريت خشك كرد. اتفاقا اگر سد مي‌ساختند اوضاع بهتر بود.

من بارها ديدم اين باتلاق خشك‌شده، اگر سد مي‌ساختند و ميزان مشخصي آب را براي باتلاق باز مي‌كردند، ميزاني هم مي‌دادند شهر توسعه پايدار به وجود مي‌آمد. يعني هم باتلاق داشتيم، هم كشاورزي، هم صنعت و هم شهر. اما اين كار را نكردند و ديگر آب نداريم. اين هم باعث مي‌شود گردوخاك از باتلاق بلند شود.

چه‌كار كنيم گردوخاك از اين تالاب‌ها و باتلاق‌ها بلند نشوند؟

براي اين موضوع بايد ريگ بپاشند، ريگ خيلي ساده و ارزان است اما اين‌ها قير مي‌پاشند كه ۱۳ مشكل دارد.

چه مشكلاتي؟

ببينيد استفاده از قير براي بلند نشدن خاك، خيانت است. از سال ۱۱۳۴۲ مالچ نقتي يا قير شل از ليبي آورديم و در هرجايي كه ماسه مي‌خواست حركت كند قير پاشيديم. از آن زمان تا حالا ده‌ها بار قير پاشيديم كه اشتباه است. از مهر تا دي، سازمان جنگل‌ها ۱۴۲ ميليون تومان مالچ نفتي گرفته است.

اين قير ۱۳ عيب دارد كه ايراد دارد، اول اينكه ماده نفتي است كه مي‌توان از آن پول بيشتري به دست آورد، از سويي اين نفت بايد به قير تبديل شود، بعد بايد به آن اضافه كنيم تا نرم شود. چهارمين مسئله اين است كه بايد ماشين مخصوصي براي آن درست كنيم كه ميليون‌ها تومان هزينه دارد.

بعد وقتي جايي قير بپاشيد مي‌بينيد انگار تمام منطقه سوخته، ضريب حرارتي هم زياد مي‌شود و موجودات زنده زيادي مي‌ميرند حتي اين ماده سرطان زا است.

يا اگر جايي مالچ متري ريخته شود سيل راه مي‌افتد، آب در ماسه فرود مي‌رود ولي وقتي قير بريزيم ماسه اين ويژگي خود را از دست مي‌دهد. بدتر بعد از مالچ پاشي نمي‌توانيم روي آن راه هم برويم.

ببينيد از همه بدتر اينكه اثر قير در ۳ سال به‌طوركلي از بين مي‌رود و قير هم تبديل به ريزگرد مي‌شود. بارها در مناطق مختلفي اين اقدام را انجام داده‌اند و نتيجه‌اش را هم ديده‌اند.

اقدام ديگري كه به جديت در حال انجام است بحث جنگل‌كاري است اين كار مي‌تواند مفيد باشد؟

نه، اين كار را هم نمي‌توان انجام داد. قبل براي اينكه در دشتي گياهي رشد كند ۲ سال به آن آب مي‌دادند تا ريشه آن به عمق زمين برسد و از آب زيرزميني استفاده كنند. الان دو مسئله داريم يكي اينكه ملك مردم را گرفته‌ايم، دوم اينكه چه درختي مي‌خواهيم رشد بدهيم؟ الان مثلا آب كارون را گرفتند و دارند آبياري مي‌كنند، اين‌ها بايد آبياري خود را تا آخر عمر ادامه دهند چراكه آب‌هاي زيرزميني به ۲۰۰ متري زيرزمين رفته‌اند و ديگر  ريشه درخت به آن‌ها نمي‌رسد.

اين است كه مي‌گويم براي مبارزه ريزگردها و تپه‌هاي ماسه‌اي بايد نوآوري داشته باشيم، من طبيعت را مشاهده كردم و ديدم درجايي كه ريگزار است اندكي گردوخاك هم بلند نمي‌شود، مثلا از بيابان لوت هيچ خاكي بلند نمي‌شود. ريگ ماده‌اي است كه فراواني زياد هم دارد.

براي مقابله با بيابان‌زدايي بايد از موادي استفاده كنيم كه در محل وجود داشته باشد، ارزان باشد، مسائل زيست‌محيطي نداشته باشد و براي هميشه مفيد باشد. ريگ همه اين ويژگي‌ها را دارد و برعكس طرح‌هاي الان به‌طور فوري جلوي بلندشدن گردوخاك را مي‌گيرد.

نيازي هم نيست از ۲۰ ريگ استفاده كنيم فقط يك ريگ جواب مي‌دهد، اين كار را مي‌توان يك‌بار براي هميشه انجام دهيم. ضمناً ريگ بوي بدي هم نمي‌دهد و افراد مي‌توانند به زندگي خود ادامه بدهند.

پس چرا اين كار را انجام نمي‌دهند؟

من در استان يزد سخنراني كردم و هيچ ايرادي از حرف‌هايم نگرفتند. حالا كه برگشتم مي‌گويند اين پروژه گران تمام شده اولا كه اين‌گونه نيست ولي حتي اگر قيمت ريگ ۵ برابر مالچ هم باشد باز آلودگي ندارد و يك‌بار انجام مي‌شود.

براي تثبيت ماسه چه‌كار مي‌شود كرد؟

تپه ماسه‌اي ديگر ريزگرد ندارد، من ۲ برنامه براي آن دارم يكي براي خوزستان و يكي غير خوزستان. در غير خوزستان پيشنهاد مي‌كنم جاي مالچ نفتي، مالچ ماسه‌اي استفاده شود. ۵۰ درصد مخازن همين تانكرهايي كه براي ما سيمان مي‌آورند را آب كنيم، ۳۵درصد آن را رس بريزيم و ۱۵ درصد هم ماسه. آن‌وقت بتن ايجاد مي‌شود و ماده‌اي غيرقابل نفوذ به وجود مي‌آيد.

البته ميزان اين مواد را بايد آزمايش كنند و در پايان ماده ايجاد شده را روي تپه‌هاي ماسه‌اي بسازيم، قير گران است اما اين مالچ ارزان‌تر است.

اما در خوزستان شرايط فرق دارد و تپه‌هاي شني را مي‌توان با گياه تثبيت كرد، بارندگي در اين استان وجود دارد و با استفاده از گياه‌هاي علفي مي‌توان جلوي ايجاد گردوخاك را گرفت. اگر هم ديديم مثل امسال بارندگي نشد مي‌توان از آب‌هاي زيرزميني استفاده كرد.

اما برخي از اين گردوخاك‌هاي ناشي از بادهاي ۱۲۰ روز طبيعي هستند براي آن چه‌كار كنيم؟

موضوع ديگري كه خيلي مهم است درباره بادهاي ۱۲۰ روزه است، در زاهدان من ديدم تپه‌هاي ماسه‌اي زندگي مردم را خراب مي‌كند. درگذشته زندگي در زابل به آب و باد وابسته بوده، اين باد مانند كولر تأثير مي‌گذاشت اما الان اين باد باعث بدبختي آن‌ها شده.

پس به نظر بايد از جايي كه باد مي‌آيد سنگ‌ريزه بريزيم. اين را به رئيس دفتر استاندار زاهدان گفتم ولي اين كار را نكردند. اخير هم يكي از مسئولان گفته اگر ريگ بپاشيم سرطان‌زا است. تا كي مي‌خواهيم اين روند را ادامه بدهيم؟ تنها راه اين است كه در آنجا سنگ بريزيم و يك‌عمر مردم بدون عينك زندگي كنند.

اما الان ۳۰ درصد مردم كور شدند چون سنگ آنجا گرانيت است و زندگي آن‌ها به‌كلي فلج است. وضع خيلي بد است مردم فقير شدند و مهاجرت هم در حال افزايش سريع است.‌

‌بايد به فكر آينده مردم باشيم، الان كه زلزله مي‌آيد من مي‌گويم به‌جاي اينكه فكر خانه مردم باشيد فكر قناتشان باشيد.