پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : دو شرط ورود نفتي‌ها به ايران
دوشنبه، 7 دی 1394 - 08:11 کد خبر:36864
ايران در يك قدمي رفع تحريم‌ها قرار گرفته است، تحريم‌هايي كه با هدف قرار دادن صنعت نفت در سال‌هاي اخير آسيب‌هاي فراواني به اقتصاد كشور وارد كرده؛ چراكه تحريم‌ها علاوه بر محدود كردن ورود سرمايه و تكنولوژي به صنعت نفت ايران، بزرگترين تاثير خود را بر ميزان صادرات نفت و درآمدهاي نفتي كشور گذاشته است.

پيام نفت:

در حال حاضر توافق بين ايران و غرب انجام شده است و بر‌اساس آن از چند روز آينده شاهد اجرايي شدن برجام و رفع تحريم‌هاي غرب خواهيم بود. دكتر منصور معظمي، رئيس كميسيون انرژي اتاق تهران بر اين باور است كه مهم‌ترين‌ اولويت ايران در پساتحريم افزايش صادرات و توليد نفت است، به اعتقاد وي باز‌پس‌گيري بازارهاي نفت ايران يكي از بزرگ‌ترين‌ چالش‌هاي پيش‌روي كشور است كه تنها با عزمي ملي در راستاي بهبود روابط بين‌المللي و كار كارشناسي market research ايران مي‌تواند به مشتريان جديد دست يابد و از اين چالش عبور كند. معظمي همچنين درخصوص زمان بازگشت سرمايه‌گذاران به صنعت نفت ايران معتقد است كه همه‌چيز به رفع تحريم‌ها بستگي دارد و تا مسائل برجام حل نشود هيچ شركتي به كشور وارد نمي‌شود و حتي درصورت اجرايي شدن برجام نيز مدتي طول مي‌كشد تا شركت‌هاي خارجي وارد ايران شوند. به گفته وي شركت‌هاي خارجي در حال حاضر فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري در صنعت نفت ايران را بررسي مي‌كنند و همچنين حضور كنوني اين تعداد شركت‌هاي خارجي به معناي سرمايه‌گذاري همه آنها نيست چراكه برخي از آنها به ايران تنها به‌عنوان بازار فروش نگاه مي‌كنند، بنابراين بايد دقت شود هر شركتي كه به ايران مي‌آيد بايد با خود دو مقوله سرمايه و تكنولوژي را به كشور وارد كند. به گفته وي اگر اين شركت‌ها به ايران تنها به منزله بازار فروش نگاه كنند، خطاي استراتژيكي انجام داده‌اند.

جناب دكتر اگر اجازه دهيد از نقطه آغازين تحريم‌ها شروع كنيم. تحريم‌ها از ابتدا چه مكانيسمي داشتند و چه تاثيري بر صنعت نفت ايران گذاشتند؟
تاريخ شروع تحريم‌ها به سال‌هاي بسيار قبل باز‌مي‌گردد و از ابتدا آمريكايي‌ها به درستي فهميدند اعمال تحريم بر صنعت نفت ايران بيشترين تاثير را بر كشور خواهد داشت. آمريكا تا پيش از سال 1391 دو موضوع را در صنعت نفت مورد توجه قرارداد، محدودكردن سرمايه‌گذاري و ورود تكنولوژي كه هر دو آنها از مهم‌ترين‌ شاخص‌هاي توسعه صنعت نفت هستند. به‌طور مثال مي‌توان به قانون داماتو اشاره داشت كه سرمايه‌گذاري در صنعت نفت ايران را محدود به سالانه 20 ميليون دلار ‌كرد. البته به نظر من آمريكايي‌ها شناخت منطقي و درستي نسبت به ساختارهاي ايران نداشتند، چراكه برخلاف آنچه آنان گمان مي‌كردند تحريم‌ها نتوانست صنعت نفت ايران را از پا درآورد.

رشد بخش‌هاي مختلف صنعت نفت و گاز ايران در اين سال‌ها چگونه بود؟
در پتروشيمي چه از لحاظ توليد و چه ظرفيت توليد پيشرفت خوبي داشته‌ايم اما متاسفانه اين توسعه تنها كمي بوده است و از لحاظ تكنولوژي پيشرفت چنداني نكرده‌ايم. در صنعت گاز چون مساله ساده‌تر بود و متقاضي بيشتري نيز داشت، پيشرفت بيشتري داشته‌ايم، به‌طوري‌كه تا 2 يا 3 سال آينده همه كشور از گاز طبيعي استفاده مي‌كنند. البته اين مساله مزايا و معايب خود را دارد، به اعتقاد من نبايد همه سبد مصرفي انرژي كشور را گاز قرار دهيم چراكه ما را آسيب‌پذير مي‌كند. در نفت نيز در مقطع كوتاهي حتي به صادرات 6 ميليون بشكه در روز نيز رسيديم كه نشان از ظرفيت توليد بالاي ايران در آن سال‌ها دارد اما متاسفانه ظرفيت توليد كاهش پيدا كرد چراكه تحريم‌هاي غرب دو فاكتور موثر در آن را  همان سرمايه‌گذاري و ورود تكنولوژي به كشور بود ، محدود كرد. همچنين صنعت نفت ما از لحاظ سخت‌افزاري بزرگ شده و بدنه بسيار بزرگي پيدا كرده اما از لحاظ نرم‌افزاري ضعيف مانده‌ است. بايد توجه داشت كه در حال حاضر بسياري از مشكلات صنعت نفت مربوط به تحريم نيست، به‌طور مثال چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن به پيشرفت تكنولوژيكي توجهي نمي‌شد و آن‌طور كه بايد داراي دانش تكنولوژيك نيستيم، چراكه در اين زمينه هيچ‌گاه سرمايه‌گذاري نكرده‌ايم. 

بعد از سال 1390 تحريم‌هاي صنعت نفت به چه شكل بود؟
علاوه‌بر منع ورود سرمايه‌ و تكنولوژي، بازارهاي خود را از دست داديم. قبل از سال 90 هم به اروپا و هم آسيا نفت صادر مي‌كرديم اما در قالب تحريم‌ها براي كشورهاي مختلف سقف خريد نفت از ايران گذاشته شد. اين در حالي است كه آن كشورها نه علاقه داشتند و نه كار راحتي بود كه خريد نفت از ايران را محدود كنند؛ به همين دليل نيز تحريم‌ها را هر 6 ماه يكبار تمديد مي‌كردند تا پالايشگاه‌ها با نفت‌هاي جديدي كه جايگزين نفت ايران مي‌شد، سازگار شوند. علاوه بر اين، مشتريان نفت ايران به عملكرد شركت ملي نفت ايران اعتماد داشتند چراكه شركت ملي نفت از لحاظ استانداردهاي بازرگاني و انجام تعهدات شركت قابل‌قبولي است و ايجاد اعتماد در مشتري يكي از شاخص‌هاي مهم موفقيت يك بنگاه تجاري است.

آمريكا چه تهديدهايي كرده بود كه كشورهاي خريدار نفت ايران مجبور به كاهش واردات خود شدند؟
شركت‌هاي خريدار نفت ايران با آمريكا نيز مبادلات گسترده‌اي داشتند و آمريكا تهديد كرده بود آنها را تحريم و مبادلاتشان را محدود مي‌كند، شرايط بسيار دشواري براي آنها ايجاد مي‌كردند. از طرفي حتي اگر از ما نفت مي‌خريدند نمي‌توانستند پول آن را برگردانند. چون سوئيفت بسته شده بود. با بسته شدن سوئيفت جابه‌جايي پول هزينه‌بر ‌شد كه اين خود موجب بالا رفتن قيمت تمام شده نفت ايران مي‌شد و عاملي براي از دست دادن قدرت رقابت ما در بازار نفت شد.

اگر ظرفيت توليد ما بالاتر بود آيا ممكن بود روند تحريم‌ها به شكل ديگري باشد؟
اگر ما ظرفيت توليد خيلي بالاتري داشتيم به يقين غرب هم محتاط‌تر عمل مي‌كرد، چراكه مثلا حذف 10 ميليون بشكه از بازار نفت خيلي سخت‌تر است.

تحريم‌هاي بيمه‌اي چه تاثيري بر صنعت نفت داشتند؟
براي اينكه جنسي از ايران خريده يا كالايي به ايران فروخته شود بايد آن محموله بيمه مي‌شد. وقتي موسسات خارجي محموله‌هاي ايران را بيمه نمي‌كردند به اين معنا بود كه پوشش امنيتي را بر مي‌داشتند و اين مساله موجب افزايش ريسك در تجارت با ايران بود. تا قبل از تحريم‌ها كشتي‌ها به خارك مي‌آمدند و از ايران نفت مي‌خريدند، اما با اعمال تحريم‌هاي بيمه‌اي هيچ كشتي حاضر نمي‌شد ريسك حمل نفت بدون بيمه را به گردن بگيرد و كار به جايي رسيد كه شركت ملي نفت مجبور به خريد نفتكش شد. شركت ملي مجبور شد نفت را حمل كند و به آب‌هاي بين‌المللي ببرد. 

با محدود شدن ايران در بازار نفت چه اتفاقي افتاد؟
در سال‌هاي تحريم بازار ما را عراق و ديگر رقبا گرفته‌اند و باز پس گرفتن اين بازار به يقين بسيار دشوار است. ما فرصت‌هاي طلايي را از دست داديم كه براي بازپس گرفتن آن مشكلات زيادي پيش روي ما است. 

آيا ايران مي‌تواند به بازارهاي بين‌المللي برگردد؟
ما مي‌توانيم سهم خود را در بازار بيشتر و مشتريان جديد جذب كنيم اما اين موضوع اول به عزمي ملي در راستاي بهبود روابط بين‌المللي و دوم به كار كارشناسي market research نيازمند است، market research يك تخصص و توانمندي است و به اين معنا است كه شركت ملي نفت به بازار ورود كند و با شناخت بيشتر بازار و لابي‌هاي بازرگاني و سياسي بتوان سهم بيشتري از بازار كسب كند؛ شركت ملي نفت بايد خود را به اين تخصص مجهز كند. با توجه به رشد اقتصادي كه براي سال‌هاي 2016 و 2017 برآورد مي‌شود نمي‌توان انتظار داشت تقاضاي نفت خيلي بالا برود، بنابراين اگر ما بخواهيم سهم بازار خود را افزايش دهيم بايد سهم بازار ديگران را بگيريم. بند 13 اقتصاد مقاومتي نيز به متنوع كردن روش‌هاي فروش اشاره دارد. 

گفته مي‌شود بر اساس متن برجام رفع تحريم‌هاي ايران منوط به قوانين هر كشور شده است. آيا مذاكره براي رفع تحريم‌هاي نفتي ايران توسط كشورهاي آسيايي و اروپايي متفاوت از مذاكرات با آمريكا است؟
رفع تحريم‌ها همگي به آمريكا بستگي دارد. نه تنها كشورهاي آسيايي حتي كشورهاي اروپايي نيز تحت فشار آمريكا مجبور به تحريم ايران شدند، بنابراين اگر آمريكا تحريم‌ها را لغو كند رفع تحريم توسط ديگر كشورها بسيار ساده خواهد بود. در حال حاضر نيز با رسيدن به توافق برجام و با وجود اينكه هنوز اجرايي نشده است شاهد ورود تعداد زيادي از هيات‌‌‌‎هاي اروپايي‌ به ايران هستيم كه نشان از تمايل آنها به رفع هرچه سريع‌تر تحريم‌ها دارد. به اعتقاد من اگر اروپايي‌ها از آمريكا نمي‌ترسيدند همين امروز سرمايه‌گذاري در صنعت نفت ايران را آغاز مي‌كردند.
 
به اعتقاد شما رفت و آمدهاي شركت‌هاي خارجي كه بعد از توافق به كشور زياد شده چه زماني به عقد قرارداد و سرمايه‌گذاري در ايران منجر خواهد شد؟
همه چيز به رفع تحريم‌ها بستگي دارد، تا مسائل برجام حل نشود اين شركت‌ها هيچ‌كدام نمي‌آيند و حتي اگر برجام هم اجرايي شود مدتي طول مي‌كشد تا وارد ايران شوند. 
در حال حاضر حضور آنها بيشتر جنبه market research دارد يعني شرايط سرمايه‌گذاري در ايران را بررسي مي‌كنند و به اين معنا نيست كه همه آنها مي‌آيند. خارجي‌ها تا پيش از اين نگاه سياسي به ايران داشتند و در حال حاضر بيشتر نگاه اقتصادي دارند، بنابراين با حضور در ايران فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري را مي‌سنجند. از طرفي بايد در نظر داشت كه بسياري از آنها به ايران به‌عنوان بازاري براي فروش محصولات خود نگاه مي‌كنند اما شركت‌هاي خارجي بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه بازار ايران بازار 20 يا 30 سال پيش نيست. امروز ما در ساخت تجهيزات، فعاليت‌هاي نظارتي (supervision) و كارهاي ساختاري و زيربنايي(construction) و... به حدي از بلوغ رسيده‌ايم؛ بنابراين اگر اين شركت‌ها تنها به ايران به منزله بازار فروش نگاه كنند خطاي استراتژيكي انجام داده‌اند. شركت‌هاي خارجي كه به ايران مي‌آيند بايد حتما 2 چيز را با خود به كشور بياورند اول سرمايه و دوم تكنولوژي. 

عدم حضور شركت‌هاي آمريكايي در ايران آيا سيگنال منفي به ديگر سرمايه‌گذاران نمي‌دهد؟
نه. شركت‌هاي آمريكايي از طرف دولت اين كشور اجازه حضور در ايران را ندارند وگرنه بسيار علاقه‌مند به حضور در ايران هستند.

آيا ممكن است شركت‌هاي آمريكايي نيز به ايران بيايند؟
اگر نيايند فرصت بزرگ سرمايه‌گذاري در ايران را از دست مي‌دهند.

براي اينكه صنعت نفت در مسير توسعه قرارگيرد به چه ميزان سرمايه نياز دارد؟
براي اينكه بتوانيم تنها وضع موجود صنعت نفت را حفظ كنيم و اندكي نيز توسعه دهيم حداقل به 100 تا 120 ميليارد دلار سرمايه نياز داريم. اما توسعه صنعت نفت به سرمايه‌اي بسيار بيشتر از اين مقدار نياز دارد.

آيا ما پتانسيل جذب اين مقدار سرمايه را داريم؟
شرايط منطقه خيلي بحراني است. شركت‌هايي كه مخاطب آنها صنعت نفت كشورها است زماني كه به منطقه خاورميانه نگاه مي‌كنند كشورهايي با عدم ثبات سياسي، امنيت و اقتدار مركزي مي‌بينند. اما در ايران شرايط به شكل ديگري است، بنابراين ثبات سياسي و امنيت يكي از بزرگ‌ترين‌ مزاياي ايران نسبت به ديگر كشورها است. اما بايد در نظر داشت كه جذب سرمايه‌ يك هنر است و مديريت سرمايه‌گذاري خارجي كار سختي است. فرض كنيد همين حالا خارجي‌ها بيايند و براي سرمايه‌گذاري در ايران صف بكشند، به يقين مديريت اين موضوع مهارت خاصي مي‌طلبد. ما بايد بتوانيم اولويت بندي كنيم و شركت‌هاي خارجي را جذب قسمت‌هايي از اقتصاد كشور كنيم كه به نفع ما و انتخاب ما است. 

آقاي مهندس حسيني رونمايي قراردادهاي نفتي را نقطه شروع جذب سرمايه در ايران مي‌دانند. نظر شما درخصوص قراردادهاي نفتي چيست؟ آيا مي‌توان با آنها جذب سرمايه كرد؟
قرارداد نفتي يك رابطه دو طرفه منضبط و قانونمند بين كارفرما و پيمانكار براي انجام كار در بالادست صنعت نفت است. قراردادهاي جديد فرصتي براي سرمايه‌گذاري است؛ اما به اين معنا نيست كه مدل قراردادي تعريف شده بدون ايراد است. كما اينكه وزارت نفت نيز خود بر اين تاكيد كرده است. برخي نقدها منصفانه دلسوزانه بوده است و وزارت نفت بايد با حوصله به آنها گوش دهد؛ هرچند كه بسياري هم غرض‌ورزانه نقد كرده‌ و حتي نخوانده ايراد گرفته‌اند. 

وزيرنفت وعده افزايش 500 هزار بشكه‌اي صادرات بلافاصله بعد از لغو تحريم‌ها را داده است. آيا ما توان بازاريابي براي اين مقدار را داريم؟
به نظر من تا 500 هزار بشكه افزايش صادرات به بازاريابي جدي نياز ندارد، چراكه همان مشتريان قديمي نفت ايران علاقه‌مند به افزايش واردات از ايران هستند و براي افزايش اين مقدار صادرات مشكل خاصي نداريم. اما افزايش صادرات بيش از 500 هزار بشكه نيازمند مذاكره و بازاريابي است، بايد بتوانيم جذابيت لازم را براي خريداران نفت خود ايجاد كنيم. من معتقدم هر كاري‌ شدني است، به شرطي كه ابزارها و مكانيزم‌هاي لازم براي آن را به كار ببريم.

از نظر شما اولويت‌هاي صنعت نفت در پسا تحريم چيست؟
اول افزايش صادرات نفت در اولين فرصت و دوم افزايش سرمايه‌گذاري در بالادستي در راستاي افزايش توليد و ظرفيت‌سازي است. ما چاره‌اي نداريم جز اينكه ظرفيت توليد خود را افزايش دهيم، چون افزايش ظرفيت توليد به معناي افزايش توان و افزايش قدرت چانه‌زني است. توجه داشته باشيد كه ظرفيت بالاي توليد نفت يك فاكتور امنيت ملي است؛ به‌طور مثال در اوپك نگاهي كه به كشوري با ظرفيت توليد 6 ميليون بشكه نفت مي‌شود با نگاه به كشوري با ظرفيت توليد 2 ميليون بشكه، بسيار متفاوت است. بازار فرصت‌ها زياد نيست، رقباي ما نيز باهوش و زيرك هستند. در بازار رقابت كسي برنده مي‌شود كه توان بالاتري دارد. الان رقباي ما عراق و عربستان با همه توان در حال توسعه هستند. عراق در حال حاضر بزرگ‌ترين‌ رقيب ما در بازار نفت است؛ چون در حال افزايش ظرفيت توليد خود است. 

اولويت سوم ما صادرات گاز و پيدا كردن مشتريان استراتژيك براي افزايش توليد گازي كه داريم است. از سال بعد ما 10 ماه از سال اضافه بر مصرف گاز توليد مي‌كنيم و بايد گاز خود را به بازار كشورهاي حاشيه خليج‌فارس، كشورهاي آسيايي و به خصوص اروپا ببريم. به اعتقاد من، صادرات گاز به اروپا يك ضرورت است؛ چراكه امنيت ايران را در صحنه بين‌المللي تضمين مي‌كند، هرچند كه سوددهي آن نسبت به صادرات به كشورهاي حاشيه خليج فارس كمتر باشد. بنابراين نبايد در مقوله صادرات گاز به اروپا تنها نگاه اقتصادي داشت و بايد نگاه اقتصاد سياسي داشت. تا سال 2024 ميلادي روزانه 400 ميليارد متر مكعب به گاز مورد نياز اروپا و كشورهاي حاشيه خليج فارس اضافه مي‌شود و اين يك فرصت طلايي براي ايران است. به اعتقاد من ايران مي‌تواند و بايد به game changer (بازيگردان) آينده بازار گاز جهان شود. اولويت چهارم بايد به سمت نوسازي و بازسازي تجهيزات صنعت نفت برود، اما اولويت پنجم و اولويت استراتژيك ما، ظرفيت‌سازي نيروي انساني و پرورش مديران تراز اول است، اين موضوعي است كه به شدت از آن غفلت كرده‌ايم.
 
 
 
 
 
دنياي اقتصاد