پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : گاز طبيعي؛ اجبار نه انتخاب
یکشنبه، 1 آذر 1394 - 08:31 کد خبر:36052
هماكنون كشورهاي جهان با دو چالش بزرگ روبهرو هستند. امنيت انرژي و تغييرات اقليمي محيط زيست. سوال اساسي اين است كه آيا همه كشورهاي صادركننده گاز (GECF) ميتواند كمكي به مواجهه جهاني با اين چالشها بكند يا خير؟
پيام نفت:
برگزاري اجلاس سران كشورهاي مجمع كشورهاي صادركننده گاز در تهران، بار ديگر ضرورت و اهميت شكلگيري و كاركرد اين نهاد بينالمللي و چشمانداز آن را در آينده اقتصاد جهاني انرژي برجسته كرده است. با آنكه، ديرزماني از شكلگيري مجمع كشورهاي صادركننده گاز نميگذرد، اما نقش اين مجمع به تدريج با توجه به مسائل و چالشهاي در حال ظهور در حوزه انرژي و فراتر از آن در حوزه محيط زيست، در حال نمايان شدن است. هماكنون كشورهاي جهان با دو چالش بزرگ روبهرو هستند. امنيت انرژي و تغييرات اقليمي محيط زيست. سوال اساسي اين است كه آيا همه كشورهاي صادركننده گاز (GECF) ميتواند كمكي به مواجهه جهاني با اين چالشها بكند يا خير؟
شكي نيست كه گاز طبيعي ويژگيهاي يك سوخت و انرژي مطلوب را دارد. نگاهي به تركيب انرژي جهان نشان ميدهد كه حدود 80 درصد انرژي مورد نياز جهان از طريق سوختهاي فسيلي (نفت، گاز و زغالسنگ) تامين ميشود. در اين ميان، شاهد هستيم كه سهم گاز در تركيب انرژي در حال افزايش است. از نظر دور نداريم كه دو چالش فوقالذكر، در زمره چالشهاي جهاني هستند بنابراين راهحل نيز بايد «جهاني» باشد و نبايد انتظار داشت كه هر كشوري به تنهايي و مستقل و بدون توسل به اجماع و همكاري جهاني بتواند به مقابله با آن برخيزد. كشورهاي عضو GECF با در اختيار داشتن حجم زيادي از ذخاير گاز دنيا، اين امكان را دارند كه هم از جهت محيط زيست و هم از منظر امنيت انرژي به جهان كمك كنند.
اين را بايد يكي از جنبههاي با اهميت برگزاري سومين اجلاس سران مجمع كشورهاي صادركننده گاز در تهران تلقي كرد. از سوي ديگر، ميتوان به جرات ادعا كرد كه در ميان سه حامل انرژي فسيلي، جهتگيري آينده به سمت گاز خواهد بود . هماكنون يك ميليارد نفر در دنيا به انرژي مدرن دسترسي ندارند و بايد تلاش شود نيازهاي انرژي (گرمايشي، توليد برق و روشنايي) اين جوامع با گاز طبيعي تامين شود. استفاده از ساير حاملهاي فسيلي عموما مشكلاتي ايجاد ميكند. از سويي مثلا تجارت زغالسنگ با توجه به ويژگي آن، كار بسيار صعب و سختي است يا فرآوردههاي نفتي نيز هم «گرانتر» هستند و هم «آلايندهتر».
بنابراين به نظر ميرسد يك «اجبار» براي حركت به سمت گاز طبيعي وجود دارد. نگاه كارشناسي نيز اين موضوع را تاييد ميكند كه حداقل تا 50 سال آينده، وابستگي بشر به سوختهاي فسيلي همچنان به قوت خود باقي ميماند و تمايل به استفاده از گاز به دو دليل «پاك بودن» و همچنين «كارآيي و راندمان بالاتر» رو به ازدياد است.
يكي ديگر از موضوعاتي كه در اين همايش مورد توجه است؛ پيوستن كشورهاي گازي ديگر به اين مجمع است. كشورهايي مانند جمهوري آذربايجان، تركمنستان، اندونزي و برونئي نامزدهاي طبيعي پيوستن به GECF هستند و مجمع اميدوار است با پيوستن ساير كشورها به اين تشكل بين دولتي، اثرگذاري اين مجمع بر سياستهاي جهاني انرژي و گازطبيعي در جهت ثبات بيشتر و امنيت انرژي دنيا افزايش يابد. در صورت تحقق اين امر، ميزان ذخاير GECF به سطح 80 درصد از ذخاير گاز طبيعي دنيا ميرسد كه بيانگر قدرت مجمع از حيث امكان عرضه گاز به بازارهاي جهاني و تامين انرژي دنيا در سطح گسترده است. بنابراين با توجه به حجم ذخاير، نقش اين سازمان در معادلات انرژي و روابط بينالمللي افزايش خواهد يافت.
موضوع مهم ديگر به ارتباط مجمع با مصرفكنندگان مربوط ميشود. در حال حاضر نزديك به 45 درصد از توليد جهاني گاز توسط اعضاي GECF صورت ميگيرد. همچنين جايگاه كشورهاي عضو در اشكال مختلف تجارت گاز (از طريق خط لوله و الانجي) نيز جايگاه مهمي است. دبيركل مجمع در جلسات مختلف سازمانهاي بينالمللي مانند AEFكه براي تعامل توليدكنندگان و مصرفكنندگان انرژي تشكيل شده است، شركت كرده و براي راههاي تعامل بين توليدكنندگان و مصرفكنندگان رايزني ميكند.
اما ممكن است اين شائبه مطرح شود كه اين همايش در واقع امنيت انرژي را «تامين» ميكند و نه « تضمين». در اين خصوص بايد بين دو مقوله تمايز قائل شويم. موضوع اول «دسترسي به انرژي» و موضوع دوم هم «توافق بر سر قيمت انرژي» است.
آنچه در سياستهاي دولتهاي عضو مورد تاكيد قرار ميگيرد، «كمك به دسترسي مصرفكنندگان به انرژي» است. اما در مورد «قيمت گاز مورد مبادله» ممكن است بين شركتهاي صادركننده و واردكننده گاز اختلاف نظر و مذاكره وجود داشته باشد تا به قيمت مورد توافق برسند. دقت داريم كه در بازارهاي انرژي بهخصوص گاز طبيعي (كه بازارها كاملا يكپارچه و داراي شرايط رقابت كامل نيستند)، همواره امكان تغيير قيمت بر اساس توافق خريدار و فروشنده وجود دارد. توليدكنندگان گاز جهان تلاش دارند كه امنيت انرژي را از طريق سرمايهگذاري و ايجاد ظرفيتهاي توليد گاز ارتقا دهند. در اين ميان امكان بروز هرگونه مشكل بر سر قيمت گاز بين شركتهاي كشورهاي توليدكننده و واردكننده وجود دارد كه البته قطعا از طريق مذاكره يا در نهايت مراجعه به مراجع دفع اختلاف قابل حل است. اما در هر حال، از منظر دولتها، مقوله امنيت انرژي جهان به مراتب مهمتر از قيمت آن است.
از اين رو، مهمترين استراتژي GECF ، كمك به حل مساله امنيت و در عين حال كمك به موضوع تغيير اقليم از طريق جايگزيني گاز طبيعي با زغالسنگ (حداقل در توليد برق) است. چنانكه ظرف 40 سال آينده گاز طبيعي جايگزين زغالسنگ شود، طبعا ضمن افزايش سهم كشورهاي عضو در بازار جهاني گاز تغييرات اقليمي در جهت مطلوب كنترل خواهد شد. اين استراتژي از سوي همه كشورهاي GECF مورد تاييد است چراكه علاوه بر درآمدهاي مربوطه، عملا در راستاي حفظ محيط زيست حركت كردهاند. براي مثال هرقدر كه انرژي پاكتري در اختيار صنايع دو كشور هند و چين قرار گيرد، قاعدتا به معناي كمك به محيط زيست جهاني است.
دكتر مهدي عسلي
مديركل امور اوپك و مجامع انرژي وزارت نفت
دنياي اقتصاد