"من همانطور كه در بوكس مهارت دارم ميتوانم از فنون بوكس در سياست هم استفاده كنم. اگر وارد انتخابات رياست جمهوري شوم سعي ميكنم در همان راندهاي ابتدايي چند مشت محكم به رقبايم بزنم و زمانيكه آنها حواسشان نيست به سمتشان بروم و كار را تمام كنم.» اين سخنان «پيتر كينگ» كه در گفتگويي با يك رسانه آمريكايي مطرح شد به همينجا ختم نشد و وي از احتمال آمدن هيلاري كلينتون به كارزار انتخاباتي ۲۰۱۶ امريكا نيز سخن گفت و او را رقيب سرسخت و خطرناكي براي جمهوري خواهان برشمرد كه اگر حواسشان را جمع نكنند كلينتون آنان را نابود خواهد كرد."
به گزارش گروه تحليلِ نشان آنلاين، اين گفتهها حدود يك سال نيم پيش از سوي اين نماينده جمهوريخواه نيويوركي عنوان شد، اما امروز بخشي از پيش بينيهاي وي درباره كانديداهاي دموكرات و جمهوريخواه آمريكا نزديك به واقعيت از كار درامده است. اينكه وزيرخارجه سابق دموكرات قصد كانديداتوري براي رياست جمهوري را دارد و از محبوبيت قابل توجهي نيز برخوردار است، همچنين كساني همچون» تد كروز «يا» ماركو روبيو «نيز در انديشه نامزدي در انتخابات آينده خواهند شد- اما در عين حال از» انزوا طلبان «جمهوري خواه به شمار ميروند كه به گفته كينگ ميتوانند به وجهه حزب آسيب وارد كنند- از پيش بينيهايي بود كه به احتمال قريب به يقين در آينده نزديك جامه عمل ميپوشد.
اما گذشته از اينكه چه كساني از دو حزب امريكايي خواهان مبارزه در ميدان انتخاباتي يك سال و نيم آينده هستند، آنچه كه از دغدغههاي مشترك آنها به شمار ميرود، ميزان تاثيرگذاري تفاهم اخير هستهاي اين كشور با ايران است. توافقي كه موافقان و مخالفان به سادگي از كنار آن عبور نخواهند كرد و حمايتها و انتقادات خود را نسبت به تبعات آن وارد مواضع انتخاباتي خود خواهند كرد.
آنچه كه تا كنون از مواضع دو حزب اصلي امريكايي در برابر اين تفاهمنامه به شمار ميرفت، حمايت دموكراتها از مذاكرات و مخالفت سرسختانه جمهورخواهان با توافق هستهاي ايران بود. اين رويه از ابتداي فعاليتها تا به امروز وجود داشته و شرايط رهبران، اعضا و كانديداهاي احتمالي احزاب را تحت الشعاع خود قرار داده است. تا جايي كه بسياري از تحليلگران امريكايي به سرانجام رساندن اين مذاكرات را علي رغم زمان باقي مانده، عاملي تعيين كننده براي پيروزي كانديداهاي دموكرات در انتخابات رياست جمهوري و عقب نشيني جمهوري خواهان قلمداد كردند.
به همين سبب با توجه به زمينههاي موجود مرتبط با توافق هستهاي و آراي صاحبنظران سياسي در اين حوزه، ميتوان مصداق اين نكته را در شرايط كنوني ديد. به عبارت ديگر اينكه تفاهم هستهاي اخير موجب قدرت گرفتن ديپلماتيك نيروهاي حزب دموكرات و تضعيف سياسي جمهوريخواهان شد، با توجه به اقدامات اوباما، شرايط كنوني جامعه جهاني و جهت گيريهاي افكار عمومي آمريكا، غير قابل انكار است.
رويارويي بوشها و كلينتونها
به گزارش گروه تحليلِ نشان آنلاين،پيش از اينكه به بررسي موجبات پيروزي دموكراتها در جريان هستهاي پرداخت، نخست بايد نگاهي به گزينههاي احتمالي و مواضع آنان انداخت. در حال حاضر افراد زيادي به طور رسمي حضور خود را براي رقابت انتخاباتي اعلام نكردهاند. در اين ميان» تد كروز «كه عضو تگزاسي حزب جمهوريخواه به شمار ميرود آمادگي خود را در توييتر شخصياش اعلام كرده، همچنين كساني مانند كريس كريستي، ماركو روبيو، اسكات واكر وسناتور رند پال نيز گزينههاي احتمالي حزب جمهوري خواه هستند كه با وجود تفاوتهاي فردي همگي در يك خصيصه اشتراك نظر دارند و آن» ضديت با اوباما و سياستهاي وي «است.
تا جايي كه كروز اوباما را» مرد بيقانوني «مينامد،» پال «عليه سياستهاي وي در خاورميانه بارها سخن گفته و» روبيو «خواهان فرماندهي نظامي امريكا و به دنبال آن قويتر شدن وجهه تهاجمي اين كشور در جهان در مقايسه با امروز است و» كريستي «نيز معتقد است مديريت كنوني اوباما به شدت ضعيف است و امريكا نيازمند يك مديريت فراجناحيست! اما در كنار همه اينها گمانه زنيها تا جايي ادامه پيدا كرده كه احتمال حضور سومين عضو خانواده بوش تقريبا قطعي به نظر ميرسد.» جب بوش «۶۱ ساله كه برادر جرج بوش پسر و فرزند بوش پدر است، فرماندار سابق فلوريدا بود در زمان انتخاب برادر خود، اتهاماتي مرتبط با تقلب در ميزان آرا به وي زده شد. اما با تمام اينها حمايتي كه پدر و برادر از وي به عمل ميآورند برگ برنده مهمي در انتخابات ۲۰۱۶ به حساب ميآيد.
با توجه به اينكه وي از محبوبيت ويژهاي در ميان اعضاي ارشد حزب خود برخوردار است، بعضي از تحليلگران بر اين باورند كه ورود او به رقابتهاي انتخاباتي ميتواند از يك سو موجبات تنش و تفرقه ميان ديگر كانديداها را موجب شود، اما از سوي ديگر حمايت حاميان اصلي جمهوري خواهان را نيز به سمت خود جلب ميكند.
اما آنچه كه در اين ميان از اهميت بيشتري برخوردار است، گزينهاي است كه مقابل جب بوش قرار خواهد گرفت و از سوي حزب رقيب به ميدان خواهد آمد.
برخلاف جمهوري خواهان كه تا امروز جديت و تكاپوي بيشتري از خود براي حضور انتخاباتي نشان ميدهند، دموكراتها گزينههاي اصلي كمتري را معرفي كردهاند. در حال حاضر ۳گزينه بيش از ديگران در كانون توجهات قرار دارند كه در ميان اينها نيز تنها يك نفر اقبال بيشتري را كسب كرده است. هيلاري كلينتون، جو بايدن و اليزابت وارن سه كانديدايي هستند كه تا كنون نظرسنجيهاي متعددي براي سنجش ميزان محبوبيت آنها صورت گرفته و بر اساس آن» وارن «در آخر و» بايدن «معاون رييس جمهوري امريكا از ۲۰۰۹ به بعد، در وسط قرار گرفتهاند. در اين ميان هيلاري كلينتون از ميزان محبوبيت چشمگيري برخوردار است و بعضي امور در رابطه با وي تعجب برخي تحليلگران را برانگيخته است. مانند فعاليت كمپين «Ready For Hillary» كه در شرايط كنوني در سطحي گسترده براي اين وزير خارجه سابق امريكا تبليغ ميكند و حتي مبلغي نزديك به ۲۵/۱ ميليون دلار نيز جمع آوري كرده است. در حاليكه وي هنوز قصد خود را به منظور شركت در انتخابات به صورت رسمي اعلام نكرده است. در ميان اين نظرسنجيها و فعاليتها پيشتازي كلينتون بر جب بوش نيز نكتهاي است كه جمهوريخواهان را بسيار نگران كرده و آنان را به قويتر كردن بوش سوم ترغيب ميكند. اينكه جمهوريخواهان چه رويكردي را در پيش خواهند گرفت يا دموكراتها به كلينتون بسنده خواهند كرد يا نه، اتفاقي است كه در آينده ابعاد خود را روشن خواهد ساخت. اما آنچه كه امروز داراي اهميت است تاثير مذاكرات هستهاي ايران بر وجهه دموكراتهاي امريكايي و ميزان پيروزي يا شكست آنها در رقابتهاي آتي است.
ضرورت كسب يك "پيروزي" عليه جمهوريخواهان
نكته غيرقابل انكار اين است كه به سرانجام رسيدن مذاكرات با ايران در كنار همراهي ۵ كشور اروپايي و آسيايي، يك پيروزي براي اوباماي دموكرات به حساب ميآيد. اين امر تا جايي داراي اهميت بود كه جمهوريخواهان از آن به عنوان حربهاي براي تضعيف حزب رقيب استفاده ميكردند. نامه ۴۷ سناتور امريكايي كه به نظر بسياري از تحليلگران اقدامي حساب نشده به شمار ميرفت در راستاي همين رويكرد تضعيف سازي حزب دموكرات صورت پذيرفت. به همين سبب پيروزي در اين مسير امتياز واجب وضروري بود كه اوباما و هم حزبيهايش به آن نياز جدي داشتند.
به گزارش گروه تحليلِ نشان آنلاين،در همين راستا دلايلي كه رييس جمهوري كنوني امريكا با تمسك به آنها ميتواند به مذاكره با ايران يك» پيروزي «لقب دهد در چند نكته جاي دارد كه ميتوان با توجه به موقعيت روسيه و چين در شرايط كنوني، وضعيت داعش و تغييرات ژئوپلتيكي جديد و موقعيتي كه به تازگي كشورهاي حاشيه نشين خليج فارس براي خود ساختهاند، آنان را بررسي كرد.
در مرحله نخست بايد نگاهي هم به بازيگران تاثير گذار جهاني داشت. كشوري مانند روسيه در شرايط فعلي خطري بالقوه براي امريكا به حساب ميآيد كه از دست بر قضا در همسايگي ايران قرار دارد و روابط اقتصادي – سياسي مثبتي نيز بين دو همسايه برقرار است. با توجه به بحرانهاي اخير منطقه اروپاي شرقي و تغييرات ژئوپليتكي كه از تبعات بحران اوكراين بود، تقابل ميان روسيه و آمريكا مانند آتش زير خاكستر شعله ور شد، تحريمهاي اقتصادي از سوي امريكا و بعضي كشورها اروپايي به سمت روسيه آمد و اين كشور به سبب يورش نظامي به اوكراين و جداسازي كريمه و ايجاد آشوبهاي قومي در مرزها مورد انتقاد گسترده دولتهاي جهاني قرار گرفت. بنابراين در چنين شرايطي روسيه نيز بيكار نخواهد نشست و امريكا به خوبي دريافته بود كه در راستاي مقابله جويي دو كشور، روسيه هم روابط خود را با ايران بهبود خواهد بخشيد و هم در مذاكرات به تحريمهاي گستردهتر راي نخواهد داد. در اين صورت تا اندازهاي از ابهت تحريمهاي امريكايي كاسته ميشد و در نتيجه روسيه ميتوانست برابر امريكا به قدرت نمايي ديپلماتيك بپردازد كه اين اتفاق هرگز خوشايند اوباما نبود.
اين نكتهاي بود كه به گفته اوباما از ديد جمهوريخواهان مغفول مانده بود، اما به سرانجام رساندن مذاكرات ميتوانست راه را بر يكه تازيهاي روسيه ببندد. از سوي ديگر پاي بازيگر قدرتمند ديگري نيز به نام چين در ميان بود. دموكراتها در چند سال اخير از خطرات قدرت نماييهاي چين در حوزههاي اقتصادي و نظامي به عنوان يك زنگ خطر ياد ميكردند. براي بازيگري مانند امريكا كه داعيه رهبري جهان را در سر دارد، دخالت گسترده كشوري مانند چين در حوزههاي اقتصادي و معادلات بازارهاي جهاني قابل پذيرش نبود. اما آيا ميتوان در يك قاره به امور سه كشور همزمان پرداخت؟ ادعاي اوباما و همفكران دموكراتش در برابر حزب رقيب اينده نگري بود كه افقهاي دورتر ديپلماتيك امريكا را در محيط بين المللي بررسي ميكرد. ادعايي كه با اعلام تفاهم با ايران به وقوع پيوست و اين برگ برنده را به دست دموكراتها داد كه با خاطري آسودهتر ميتوانند به مديريت امريكا بپردازند.
داعش و وضعيت پيچيدهاي كه در نظم منطقه خاورميانه ايجاد كرده بود انگيزه مهم ديگري در كسب موفقيت مذاكرات با ايران به شمار ميرفت. علي رغم انتقاداتي كه به اوباما در برخورد با اين گروه راديكال تروريستي ميشد، اما اوباما دخالت ايران در مقابله با داعش را امر انكارناپذيري ميدانست. اين رويكرد با نگاه جنگ طلبانه اعضاي جمهوريخواه در تضاد قرار دارد. اما نكته قابل توجه اينجاست كه بر اساس نظرسنجيهاي داخلي، افكار عمومي امريكا رويكردهاي تهاجمي دولت را يك امتياز قلمداد نميكنند و معتقدند صلح گرايي رويكرد ديپلماتيك مناسب تري براي مقابله با كشورهاست. به همين خاطر مذاكره بدون مبارزه با ايران، - از منظر مقابله با گروه دولت اسلامي- يك پيروزي بدون حمله و خونريزي به شمار ميرود. در حاليكه سابقه حملات جرج بوش به عراق و افغانستان و همراهي اعضاي جمهوريخواه با وي، هنوز در خاطر بسياري از امريكاييها باقي مانده و از آن به عنوان يك» اتفاق ناگوار «ياد ميكنند.
به گزارش گروه تحليلِ نشان آنلاين، در عين حال اوباما اذعان دارد كه در صورت توافق با ايران، كنترل كشورهاي نفتي شيخ نشين خليج فارس نيز بيش از پيش آسان خواهد شد. كشورهايي كه به واسطه رانت نفت، بيترديد به توان نظامي خود سال به سال خواهند افزود و طبيعتا امريكا نميتواند نسبت به اين افزايش توانمندي و تحولات استراتژيك بيتفاوت باشد.
با توجه به تمامي اين موارد حزب دموكرات امريكا با اعلام تفاهم و احتمال توافق در تيرماه سال جاري، ميتواند بستر مناسبي را براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري خود فراهم كند. پيروزي كه ميتواند حاصل صلح گرايي اوباما قلمداد شود و اين كارت را در برابر جمهوريخواهان قرار دهد كه جنگ طلبيهاي ديپلماتيك و گسترش نظامي گريهاي امريكايي ديگر با استقبال جامعه جهاني روبرو نخواهد شد. پس داعيه داران چنين رويكردي نبايد احتمال اقبال خود را در انتخابات آينده بالا بدانند. گرچه تريدي نيست در مدت زمان يك سال و نيم باقي مانده رخدادهاي متعددي ميتواند بر سرنوشت سياسي دو حزب اصلي، اعضاي آن و نامزدهاي رياست جمهوري ۲۰۱۶ امريكا تاثيرگذار باشد كه پيش بيني آن در شرايط كنوني غيرممكن به نظر ميرسد.